24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : قصد، علم به فعل، اختيار، داعي
نویسنده : مهدي افضلي
یکی از اقسام علت فاعلی، فاعل بالقصد یا فاعل قصدی است. در فاعل بالقصد، هم فعل از روی شعور صادر میشود و هم فاعل در انجام آن مختار است. در فاعلهای بالجبر، بالقسر و بالطبع یکی از این دو عنصر وجود ندارد. در فاعل بالطبع و بالقسر یا اصلا علمی وجود ندارد، یا اگر علمی هست، در انجام فعل مدخلیت ندارد. در فاعل بالجبر هرچند علم به فعل هست، ولی براساس تصویر اغلب فلاسفه اختیاری در کار نیست. اما در فاعل بالقصد فاعل ضمن اینکه علم به فعل خویش دارد، از اختیار نیز برخوردار است. انسان به عنوان موجود مختار در تمام کارهای اختیاریاش دنبال اغراض خاصی است و به خاطر نیل به آن در تک و پو میافتد. انسانیکه در پی کمال و قرب الهی است تلاش میکند خود را بدان برساند، گرچه ممکن است در برخی موارد کشش محبوب، عاشق را به سمت خویش بکشاند و انسان بسان برادة آهن در برابر آهن ربا قرار گیرد و به تعبیر اهل دل دولتی بیخون دل به کنارش آید، ولی نوعا برای دستییابی به آن کوششهایی انجام میشود و در پی سعی و عمل به باغ جنان میرسند.
اما آیا این نوع فاعلیت در مورد خداوند متعال نیز جاری است؟ یکی از اختلافات بنیادین فیلسوفان و متکلمان مسلمان همین بوده است. اغلب متکلمان خداوند را در فعلهایش فاعل بالقصد میدانستهاند. به نظر آنها خداوند در افعال خویش قصد و داعی زاید بر ذات دارد و بر اساس آن کار را انجام میدهد. به نظر متکلمان اگر خداوند داعی زاید بر ذات نداشته باشد، مجبور خواهد بود. اما فلاسفه این تلقی را قبول ندارند. خود فلاسفه دیدگاههای دیگری دارند که در مدخلهای فاعل بالعنایة، بالرضا و بالتجلی بیان میشود. عمدهترین اشکال این تلقی را این دانستهاند که موجب تکثر در ذات خداوند میشود؛ زیرا داعی زائد بر ذات است، و باریتعالی مرکب از داعی و ذات خواهد شد. در حالیکه این با بساطت واجب الوجود که با ادلة متعدد اثبات شده است نمیسازد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان