دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تقشیر

No image
تقشیر

كلمات كليدي : تقشير، قشر، ماهيت، مدرك عقلي، مدرك مثالي، محسوس

نویسنده : حسن رضايي

قشر یعنى پوست و در اصطلاح علمی، ظاهر است که باطن را نگاه‌ دارد. یعنى شریعت که حافظ طریقت است و علم باطن مانند مغز و علم ظاهر همچون پوست است.[1]تقشیر مصدر باب تفعیل و به معنای کندن پوست و قشر از چیزی است. در فلسفه هرجا که قصد بیان تجرد وجودی از زواید و امور غیر از ذات و ذاتیات شیئ باشد، این واژه استعمال می‌شود. این عمل که توسط عقل و قوه ناطقه انسان صورت می‌پذیرد به این علت است که این امور دارای زوائد مادی و جسمانی و یا نیمه جسمانی هستند و چون عقل و قوه تفکر انسان از امور مجرد است توان درک این امور با همه مشخصات و عوارض آنها را ندارد. به همین جهت عقل ابتدا آنها را از زوائد و عوارضی که بر اصل ماهیت و حقیقت آنها بار شده‌اند جدا کرده و به اصطلاح تقشیر می‌نماید و بدین صورت می‌تواند آنها را درک کند.

مصادیق تقشیر

مصادیق تقشیر در فلسفه عبارتند از:

1. ماهیتهای خارجی و تشخص یافته: در بحث تشخص ماهیت آمده است که قبل از تشخص ماهیت به واسطه هیئت‌ها و اموری که از خارج آن بدان ملحق می‌شوند، ماهیت وجودی در متن واقع و نفس الامر دارد که از این زوائد و پوست‌ها جدا و عاری است و در این مرحله می‌تواند مورد تعلق نفس واقع شود و متصف به کلیت شود.[2]

2. صورتهای مادی و طبیعی: آنچه که به ادراک عقل می‌رسد، باید به نحو کامل از امور مادی و جسمانی جدا و تقشیر شوند وگرنه نمی‌توانند مدرک عقل واقع شوند. [3]از آن جایى که صور عقلى، از نظر حقیقی بسیط هستند و هر حقیقت صرفه‌اى، قابل تعدد و تکثر نمى‌باشد. اگر صورتى از ماده و از صورت اشباح مثالى مجرد شوند و عقل، آن را از قیود ماده و زمان و مکان منتزع و از قشور و پوستهای جسدی تقشیر نماید و به وجودى عقلانى متمثّل گردید، مثل صورت عقلى مجرد بالفطره، تکثّر و تعدد فردى نمى‌پذیرد. اگر هزاران نفر صورت طبیعیه را از قیود و جلباب باعث تعدد، رها سازند و آن را به صورتى مجرد تام الوجود ادراک نمایند، مدرک واقعى، شى‌ء واحد است.[4]مثلا "آب" با وصف کلیت و عقلی، باید جمیع اموری که از عوارض لاحق و زائد برحقیقت آن است، جدا شود.[5]

3. مدرکات قواى نازل نفس: این مدرکات که همراه با عجز و ضعف هستند، اموری هستند که به ماده نزدیکتر و نحوه وجود آنها ضعیف است. بنابر مسلک شیخ الرئیس، این امور از آن جایى که به حسب اعمال نفس، تجرید تام و تقشیر کامل نمى‌شوند و قواى ادراکى این مدرکات، ضعیف الوجود و از سنخ امور جسمانى هستند، بعد از جدا شدن نفس، به تبع قواى ادراکى، معدوم مى‌شوند. بنابر مسلک شیخ آنچه از امور خارج از ذات انسان ادراک شوند و معلوم و مشهود نفس واقع گردند، اگر به کلى از ماده و مقدار، تجرید و تقشیر نگردند باقى نمى‌مانند.[6]

4. صورت های خیالی: عقل و قوه ناطقه، لواحق عارض بر این امور را از این صورتها که در خیال انسان رسم شده است، جدا نموده و آنرا تعقل کرده و درک می‌کند.[7]

مقاله

نویسنده حسن رضايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

امکان اخص Contingency,probability

بنابراین باید امکان را مقابل ضرورت دانست؛ اما بسته به اینکه واژه امکان در مقابل چه ضرورتی مطرح شود، معانی مختلفی از امکان خواهیم داشت.
No image

فاعل بالتسخیر

No image

علت صوری

No image

علت مادی

No image

فاعل جبری

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS