دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قوم تُبّع

No image
قوم تُبّع

كلمات كليدي : قرآن، قوم، تُبّع، تبابعه، يمن

نویسنده : علی محمودی

" تُبّع " از ریشه " تَبِعَ " و در لغت به معنی پیروی کردن است؛ خواه به طور دنبال کردن و تعقیب باشد، خواه از نظر پذیرفتن دستور و اطاعت کردن.[1] و در اصطلاح به رؤسایی گفته می‌شود که به خاطر پیروی بعضی از آنها از بعضی دیگر در ریاست و سیاست این چنین نامیده شده‌اند و نیز گفته شده " تُبّع " فرمانروایی است که قومش از وی پیروی می‌کنند و جمعش "تبابعه" است.[2]

از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند: چرا تبّعِ پادشاه، تبّع نامیده شده است؟ حضرت فرمود:

«زیرا او جوانى بود نویسنده و براى پادشاه قبل از خود نویسندگى مى‌کرد و نوشتن را با جمله‌ "باسم اللَّه الّذی خلق صیحا و ریحا" (به نام خداوندى که باد و فریاد را آفرید) آغاز مى‌کرد. پادشاه به او گفت: بنویس "به نام پادشاه رعد" (یعنی نام خودش) او گفت: خیر، نوشتن را فقط با نام معبود خودم آغاز مى‌کنم، سپس خواسته تو را در نظر مى‌گیرم، لذا خداوند این ویژگى او را شکر نمود و پادشاهى آن پادشاه را به او اعطاء کرد و مردم در این مورد تابع او شدند و لذا تبّعنامیده شد.»[3]

منظور از قوم تُبّع، گروهی از مردم یمن است؛ زیرا تبع و تبابعه لقبی برای پادشاهان [حمیر] یمن است، مانند«کسرى» براى سلاطین ایران و «خاقان» براى شاهان ترک و «فرعون» براى سلاطین مصر و «قیصر» براى سلاطین روم.[4]

سرزمین یمن از سرزمینهای آباد و پر برکت است که در گذشته مهد تمدن درخشانی بود که پادشاهان یکی پس از دیگری بر آنجا حکومت می کردند. قوم تُبّع نیز جمعیتی بودند با قدرت و نیروی فراوان و حکومت پهناور.[5]

در تواریخ آمده: "تبّع" در قرن پنجم میلادی به سوی مکه لشکر کشی می‌کند تا خانۀ خدا را خراب کند ولی به بیماری سختی مبتلا می‌شود، پزشکان چاره و درمان او را، انصراف از سوء قصدش به کعبه می‌بینند، چون منصرف می‌شود، بهبودی می‌یابد و کعبه را محترم می‌دارد و برای نخستین بار بر آن پرده یا پیراهن می‌پوشاند.[6]

او مدت یکماه هر روز صد شتر را نحر مى‌کرد و با گوشت آن مردم را اطعام مى‌نمود. بعد از مدتى، رو به جانب مدینه نهاد و اقوامى از مردم یمن بنام «غسان» را در آنجا اسکان داد، آنها کسانى بودند که بعدها در زمان پیامبر اکرم (ص) هسته‌هاى اولیه انصار را تشکیل دادند.[7]

اکنون در مکه نیز محلی است که آن را «دارالتّبابعه» می‌گویند.[8]

یاد کرد قرآن از قوم تُبّع:

در قرآن دو بار به این قوم اشاره شده است:

«أَ هُمْ خَیرٌْ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَکْنَاهُمْ إِنهَُّمْ کاَنُواْ مجُْرِمِین ‌»[9]

«آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانى که پیش از آنها بودند؟! ما آنان را هلاک کردیم، چرا که مجرم بودند»

در این آیه «تُبّع» یکی از پادشاهان یمن است که در بعضی روایات نام او «اسعد ابو کرب» نقل شده است .از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود:«تبّع را نفرین نکنید، زیرا تبّع اسلام آورده است.»

و همچنین گویند: «تبّع» مردى صالح بوده است که خداوند او را مذمت نکرده است، بلکه تنها قومش مذمّت شده‌اند.[10]

جمعی معتقدند او مردم را به پیروی از دعوت انبیاء فرا می‌خواند، هر چند با او مخالفت می‌کردند.[11]

در آیات فوق به دنبال بحثى که پیرامون مشرکان مکه و لجاجت و انکار آنها نسبت به معاد آمده با اشاره به سرگذشت قوم تبّع آنها را تهدید مى‌کند که نه تنها عذاب الهى در قیامت در انتظارشان است که در این دنیا نیز سرنوشتى همچون قوم گنهکار و کافر تبّع پیدا خواهند کرد.[12]


آئین قوم تبّع:

«وَ أَصحَْابُ الْأَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ کلُ‌ٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فحََقَّ وَعِید»[13]

«و «اصحاب الایکه» [قوم شعیب‌] و قوم تبّع (که در سرزمین یمن زندگى مى‌کردند)، هر یک از آنها فرستادگان الهى را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق یافت.»

اینکه مى‌گوید: آنها «رسولان الهى» را تکذیب کردند، در حالى که هر یک از آنها فقط پیامبر خود را تکذیب نمودند، به خاطر آن است که فعلى که از مجموع آنها سر زد در حقیقت تکذیب همه انبیاء بود، هر چند هر کدام یک پیامبر را تکذیب کردند، یعنی اینکه که تکذیب یکى از پیامبران تکذیب بقیه نیز محسوب مى‌شود چرا که محتواى دعوت همه یکى است.

به هر حال این اقوام هم پیامبرانشان را تکذیب کردند، و هم مسأله توحید و معاد را، و سرانجام به سرنوشت دردناکى گرفتار شدند؛ بعضى گرفتار طوفان شدند، بعضى سیلاب، و بعضى دیگر صاعقه، و بعضى زلزله، و یا غیر آن و سرانجام میوه تلخ تکذیب را چشیدند.[14]

با این همه بخش عمده سرگذشت شاهان تبابعه یمن،(و پیروان آنها) از نظر تاریخى خالى از ابهام نیست و گاه به روایات ضد و نقیض در این زمینه برخورد مى‌کنیم، آنچه بیشتر در کتب اسلامى اعم از تفسیر و تاریخ و حدیث مطرح شده، پیرامون همان سلطانى است که قرآن در دو مورد به او اشاره کرده است. در حالیکه دربارۀ تعداد آنها و مدت حکومتشان، اطلاعات زیادی در دست نداریم.[15]

علاوه بر اینکه قرآن نیز تنها در این دو آیه اشاره ای کوتاه به این قوم و هلاک کردن آنها دارد و از بیان جزئیات، معیشت، خصوصیات و نوع عذاب آنها سخنی به میان نیاورده است.

مقاله

نویسنده علی محمودی
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - قصص و تاریخ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

اسحاق نبی(ع)

No image

هابیل و قابیل

No image

آسیه (زن فرعون)

No image

صالح نبی

پر بازدیدترین ها

No image

اصحاب فیل

No image

آسیه (زن فرعون)

No image

اسحاق نبی(ع)

No image

هابیل و قابیل

No image

صالح نبی

Powered by TayaCMS