دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رابطه تربیت دینی کودک با سبک زندگی اسلامی در گفت و گو با دکتر علی نقی فقیهی

دکتر علی‌نقی فقیهی دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه قم، متخصص در تعلیم و تربیت و مشاوره اسلامی، بنیانگذار مشاوره اسلامی در ایران، مؤسس و مدیر موسسه مطالعاتی مشاوره اسلامی
رابطه تربیت دینی کودک با سبک زندگی اسلامی در گفت و گو با دکتر علی نقی فقیهی
رابطه تربیت دینی کودک با سبک زندگی اسلامی در گفت و گو با دکتر علی نقی فقیهی

دکتر علی‌نقی فقیهی دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه قم، متخصص در تعلیم و تربیت و مشاوره اسلامی، بنیانگذار مشاوره اسلامی در ایران، مؤسس و مدیر موسسه مطالعاتی مشاوره اسلامی و دبیر علمی همایش‌های مشاوره اسلامی از سال 1376 تاکنون و دارای 30 جلد کتاب منتشر شده در حوزة تعلیم و تربیت، بهداشت روانی و مشاوره است که تعدادی را به صورت انفرادی و تعدادی را نیز با همکاری محققان دیگر تألیف کرده است. از جمله این کتاب‌ها می‌توان به کتاب تربیت جنسی، مبانی، اصول و روش‌ها از منظر قرآن و حدیث، کتاب مشاوره در آینه علم و دین، کتاب آموزش جنسی پیش از ازدواج از دیدگاه اسلام، کتاب مبانی نظری و روش‌شناسی مقیاس‌های دینداری، کتاب آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن و...، اشاره کرد. از ایشان علاوه بر این کتاب‌ها، حدود 67 عنوان مقاله به صورت انفرادی و یا گروهی در مجلات معتبر داخلی و خارجی نیز از ایشان منتشر شده است. پژهشگر برتر (1388-1389) دانشگاه قم، دریافت لوح تقدیر و جایزه مقاله برتر در همایش حدیث رضوی در قم 1392، مقاله برتر و لوح تقدیر، همراه با جایزه ویژه از چهارمین همایش ملی فرهنگ کار، با عنوان «فرهنگ كار و خودكفايي در قرآن و حدیث» از وزارت کار و امور اجتماعی بهار(1386)، از جمله افتخارات علمی دکتر فقیهی است که در ذیل به گفت‌وگو با ایشان با موضوع « رابطه تربیت دینی کودک و سبک زندگی» می‌پردازیم.

1. آیا ‌می‌توان تعریف دقیقی از تربیت دینی ارائه کرد؟

برخی «مجموعة اقدامات رفتاری و گفتاری که به تربیت و سامان‌یابی شخصیت دینی انسان می‌انجامد را فرایند تربیت دینی می‌نامند» و یا به عبارت دیگر، تربیت دینی عبارت است از: «مجموعه اعمال عمدی و هدفدار به منظور آموزش گزاره‌های متبرک دین به افراد دیگر، به نحوی که آن افراد در عمل و نظر به آن آموزه‌ها متعهد و پایبند شوند» (داودی، 1390، تربیت دینی 2، 26). به نظر می‌رسد این تعاریف، تعریف آموزش دین برای دیندار شدن افراد است و نه تعریف تربیت دینی و اصولاً باید توجه داشت که تربیت دینی در برابر تربیت اخلاقی، سیاسی، بدنی و مانند آن نیست؛ بلکه شامل همه آنها می‌شود. از نظر من تربیت دینی، یعنی تربیت بر اساس دین و به عبارتی، یعنی مبانی، اهداف، اصول و روش‌های تربیت، همه از دین گرفته شده‌اند و بر این اساس، اسلام تنها دین جامع و دارای نظام تربیتی است. مبانی، هدف غایی، اهداف کلی و رفتاری در گسترة زندگی آدمی و روش‌های برگرفته از اصول و تأمین‌کننده اهداف، مراحل و فرایند تربیت، عوامل و موانع آن، همه و همه از منابع دینی استخراج می‌شوند. باید به این نکته توجه داشت که هیچ مسئلة تربیتی نیست که اسلام دربارة آن هدایت و راهنمایی لازم را نداشته باشد. بر این اساس، تربیت دینی، تنها آموزش، معرفی و تبلیغ دین، آموزش عقاید، احکام و اخلاق و پرستش و عبادت خدا نیست و حتی تنها پرورش معنویت نیست؛ بلکه تربیت مبتنی بر دین، فراهم‌‌سازی زمینه‌های رشد و شکوفایی تمام استعدادهای آدمی در ساحت‌های گوناگون[1] است و همه ظرفیت‌های انسان در رابطه با خدای خود، انسان‌های دیگر و جهان هستی را در حیطه‌های شناختی، عاطفی و عملکردی شامل می‌شود. لازم به یادآوری است که چون دینی غیر از اسلام دارای چنین نظام تربیتی جامع نیست، پس بهتر است به‌ جای تربیت دینی، تربیت اسلامی گفته شود.

2. اگر امکان دارد تعریفی از سبک زندگی، به‌ویژه سبک زندگی اسلامی برای مخاطبان فصلنامه بیان فرمایید؟

تعاریف گوناگونی برای سبک زندگی مطرح شده است، از قبیل سبک زندگي نظام‌واره خاص، یک نوع سبک زندگي است که به يک فرد، خانواده يا جامعه با هويت خاص اختصاص دارد (شریفی، 1391، 28 ) و الگو یا مجموعه نظام‌مند کنش‌های مرجح است( مهدوی کنی، 1387: 78)؛ که شیوه­ای نسبتاً ثابت است و فرد اهداف خود را به آن طریق دنبال می­کند (کاویانی، 1391: 16). منظور از سبک زندگی اسلامی، شیوه زندگی فردی و اجتماعی است که همه یا بیشتر متدینین به اسلام یا قشر مؤثری از جامعه اسلامی به آن عمل می‌کنند و در رفتارشان منعکس می­شود (مصباح، 1391، 6)؛ طیف رفتاری که اصلی انسجام‌بخش بر آن حاکم است و عرصه‌ای از زندگی را تحت پوشش قرار می‌دهد ( فاضلی،1382، 83). به نظر می‌رسد برای تعریف سبک زندگی اسلامی نخست باید توجه کرد که سبک زندگی، شیوه زندگی و یا سبک زیستنی را شامل می‌شود که منعکس‌کننده گرایش‌ها و ارزش‌های یک فرد یا گروه است و دوم اینکه در سبک زندگی، الگوهای نظام‌واره‌ای وجود دارد که همه رفتارهای مختلف زندگی فرد یا گروه را به هم مرتبط می‌سازند و از نوع هویت فردی، اجتماعی و دینی حکایت می‌کنند. سوم اینکه نوع نگرش‌ها و گرایش‌ها، منشأ سبک زندگی‌ها می‌شوند. اصول اعتقادی، جهان‌بینی و تفسیر و تحلیل از نظام هستی و زندگی آدمی است که سبک زندگی را می‌سازد. مقام معظم رهبری در این‌باره می‌فرمایند: «رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است؛ هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى خودمان معین و ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد می‌شود» (بیانات رهبری در دیدار دانشجویان خراسان شمالی، ۲۳ مهر1391). چهارم اینکه با توجه به نکات فوق می‌توان سبک زندگی اسلامی را مدل عملی و نقشه راهی دانست که اسلام برای زندگی بشر ترسیم کرده است، به‌گونه‌ای که بینش فرد، گروه و جامعه را نسبت به نظام هستی، خود، خدا و دیگر را انسان‌ها نشان می‌دهد و از تمام ابعاد زندگی در راستای هدف آفرینش حکایت دارد و زندگی در دنیا را با زندگی جاوید اخروی مرتبط می‌سازد. در متون دینی تعابیری که از سبک زندگی اسلامی حکایت می‌کند، عبارتند از: سیره، سنت و اسوه که می‌توان ویژگی‌های فوق را در این مفاهیم یافت.

3. آیا اساساً رابطه‌ای بین سبک زندگی و تربیت وجود دارد؟

بله، رابطة تنگاتنگی میان آن دو وجود دارد. تربیت، تغییر هدفمند پایدار است که به سبک زندگی می‌انجامد. تربیت صحیح مبتنی بر فطرت، سبک زندگی مطلوب و حیات طیبه جاوید که همان سبک زندگی اسلامی است را می‌سازد و تربیت غلط مبتنی بر عوامل فرهنگی تحمیلی، سراب اجتماعی و بیگانه از هدایت‌های انبیاء، سبک زندگی خاصی را از زندگی دنیایی می‌آفریند که اضطراب‌ها و ناآرامی‌ها و احساس پوچی در زندگی، پیامد آن است. تربیت اسلامی، فراهم‌سازی منظم و عمدی زمینه‌ساز رشد و شکوفایی هدفمند توانمندی‌های فطری و استعدادهای آدمی در جنبه‌های گوناگون بدنی، زیستی، عقلانی، اخلاقی، معنوی، اجتماعی، عاطفی، سیاسی، اقتصادی و...، است. این فعلیت‌بخشی به ظرفیت‌ها از آن جهت که هدفمند، جامع ابعاد آدمی و تأمین‌کننده اهداف آفرینش است و زندگی را به مدل عملیاتی رهنمون می‌کند که حیات طیبه و سبک زندگی اسلامی را می‌سازد. می‌توان گفت که سبک زندگی اسلامی، یک نوع روش خاص زندگی است که نتیجه تربیت بر اساس آموزه‌های مکتب اسلام است.

4. برخی بر این باور هستند که تربیت کودک یکی از مهم‌ترین چالش‌های سبک زندگی است، نظر خود را در این مورد بیان بفرمایید؟

این بحث از دو زاویه مهم است: یکی از این جهت که تربیت، زمینه‌ساز سبک زندگی است؛ یعنی باید کودکانمان را با شیوه‌های اسلامی تربیت کنیم تا سبک زندگی اسلامی در آنان پدید آید. دوم از این جهت که سبک زندگی اسلامی والدین در زندگی خانوادگی، باید به‌گونه‌ای باشد که کودکان خویش را بر اساس آموزه‌های دینی تربیت کنند و نه تنها نگذارند کودکان از فطرت سالم خویش منحرف شوند، بلکه کوشش کنند توانمندی‌های طبیعی آنان را در جهت اهداف تربیتی پرورش دهند. از این‌رو، چه‌بسا نحوه تربیت کودک باعث چالش در سبک زندگی وی می‌شود که در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌شود:

الف) عدم احساس مسئولیت تربیتی

از چالش‌های عمده تربیت کودک در رابطه با سبک زندگی این است که برخی تصور می‌کنند در برابر کودک مسئولیتی جز تأمین نیازهای مادی او ندارند و کودک خودبه‌خود تربیت می‌شود. این عدم احساس مسئولیت تربیتی در میان برخی والدین از چالش‌هایی است که جامعه امروزی با آن مواجه است و پیامبر اسلام(ص) آن را پیش‌بینی کرده و برای رهایی والدین از این چالش، فرموده‌اند: « از ناحیه پدران بر سر فرزندان آخرالزمان چه خواهد آمد؟!» پرسیده شد: «ای رسول خدا! آیا از آن‌رو که پدرانشان مشرکند؟ » فرمود: « نه، بلکه از پدرانی مؤمن­اند که به فرزندانشان چیزی از واجبات دینی نمی­آموزند؛ بلکه آنان را از آموختن منع می­کنند و به سود اندکی از دنیا که از فرزندانشان به ایشان می­رسد، رضایت می­دهند و من از آنها بیزارم و آنان نیز از من بیزارند». امام سجاد(ع) دربارة لزوم احساس مسئولیت پدر نسبت به فرزند می‌فرماید: «حق فرزندت این است که بدانی از توست و در این دنیا خوب و بدش به تو وابسته است» (الفقیه، 2، 622).

از دیدگاه اسلام، فرزندان امانت الهی و نشانه‌های خدا هستند (نحل، 72 و شعرا، 133) و والدین درباره سلامت، رشد و تعلیم و تربیت آنها مسئولند (بقره،233) و در برابر تربیت خوب، پاداش (مریم، 55) و در برابر تربیت بد، کیفر خواهند دید (شوری، 45).

در آموزه‌های دینی، برای تشویق والدین به اینکه از زیر بار مسئولیت فرزند شانه خالی نکنند و همه مسئولیت‌های خودشان را در ارتباط با فرزند انجام دهند، پاداش‌هایی قرار داده‌اند؛ یعنی برای کسانی که انجام وظیفه می‌کنند و به مسئولیت‌های خودشان در این زمینه عمل می‌کنند، پاداش و برای کسانی که در این رابطه مسئولیت‌پذیر نیستند، کیفر ذکر شده است. رسول اکرم(ص) فرمود: «هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد روز قیامت پدر و مادر او را فرا می‌خوانند و دو جامه بر آن دو می‌پوشانند که از نور آن چهره‌های بهشتیان روشن می‌شود» (الکافی، 6، 49) و نیز رسول خدا(ص) فرمود: «قرآن روز قیامت مردی رنگ پریده را می‌آورد و به پروردگارش می‌گوید: این شخص، کسی است که طمع او را به رحمت تو قوی کرده بودم و آرزوهایش را به مغفرت تو گسترده بودم، پس بر اساس گمان من درباره‌اش عمل کن. خدا می‌فرماید: ملک را به دست راستش و جاودانگی را به دست چپش دهید، پدر و مادرش را زیوری دهید که تمام دنیا با آنچه در آن است به ارزش آن نباشد، پس همه مردم روز قیامت به آن پدر و مادر می‌نگرند و آن دو را عظیم می‌شمارند و خودشان نیز از این مقامشان به شگفتی فرو می‌روند و می‌پرسند: پروردگار! این عظمت از کجاست؟ خدا می‌فرماید: این عظمت به سبب آموختن قرآن به فرزندتان و تربیت او بر اساس دین اسلام و محبت پیامبر(ص) و علی(ع) است» (مجلسی،89، 106). این بشارت‌ها و انذارها برای آن است که والدین نسبت به تربیت فرزند احساس مسئولیت کنند و آنان را برای زندگی به سبک اسلامی آماده نمایند.

ب) تربیت تک بعدی

از جمله چالش‌ها در تربیت کودک، تربیت یک بعدی است. در تربیت کودک باید همه ابعاد وجودی وی متناسب با سن و موقعیت رشدش مورد توجه باشد و تمام جنبه‌های وجودی و شخصیتی او، به حد کافی پرورش یابد و هیچ جنبه‌ای مورد غفلت قرار نگیرد؛ به عبارت دیگر، همه توانمندی‌های کودک در ساحت‌های مختلف، با هم رشد نمایند تا به صورت جامع، شخصیت سالم در وی پرورش یابد و سبک زندگی اسلامی در تمام جنبه‌ها آشکار شود. رسول گرامی اسلام(ص) پرداختن به امور گوناگون فرزند را حق وی دانسته و فرموده‌اند: «حق فرزند بر پدر این است که مادرش را سرزنده و گرامی بدارد و نام نیکو بر وی نهد و قرآن به وی بیاموزد و او را طاهر نگهدارد؛ شناکردن به وی بیاموزد و زمینه ازدواج او را فراهم سازد (کلینی، 6، 49). البته توجه به تربیت همه‌جانبه فرزند کار آسانی نیست؛ والدین باید از خدا کمک بخواهند تا در این زمینه موفق شوند. همان‌طور که امام سجاد (ع) یاری خواستن از خدا در این زمینه را آموزش داد:« وَ أَعِنّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ، وَ بِرّهِمْ... وَ اجْعَلْهُمْ لِي عَوْناً عَلَى مَا سَأَلْتُكَ»؛ مرا در تربيت و تأديب و نيكى درباره ايشان يارى ده و ايشان را در آنچه از تو خواسته‌ام ياریم کن و در فراز دیگری از اینکه شیطان نگذارد موفق شود به خدا پناه برده و عرضه می‌دارد: «أَعِذْنِي وَ ذُرّيّتِي مِنَ الشّيْطَانِ الرّجِيمِ، فَإِنّكَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَيْتَنَا وَ رَغّبْتَنَا فِي ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهّبْتَنَا عِقَابَهُ... إِنْ هَمَمْنَا بِفَاحِشَةٍ شَجّعَنَا عَلَيْهَا، وَ إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبّطَنَا عَنْهُ، يَتَعَرّضُ لَنَا بِالشّهَوَاتِ، وَ يَنْصِبُ لَنَا بِالشّبُهَاتِ، إِنْ وَعَدَنَا كَذَبَنَا، وَ إِنْ مَنّانَا أَخْلَفَنَا، وَ إِلّا تَصْرِفْ عَنّا كَيْدَهُ يُضِلّنَا، وَ إِلّا تَقِنَا خَبَالَهُ يَسْتَزِلّنَا »؛ و مرا و فرزندانم را از شيطان رجيم حفظ كن؛ زيرا تو ما را آفريدى و امر و نهى كردى و در مزد اطاعت از امر خود تشويق و از عقاب ارتكاب نهى خود، تهديد فرمودى؛ ولی شیطان درصدد گمراه کردن ما است؛ چون به كار زشت و رسوایى همت گمارديم به ما جرئت می‌دهد و چون به كار شايسته‌اى رو آوريم، ما را از آن باز مى‌دارد. ما را به گناهان و شهوات آلوده می‌سازد و به پيروى از شبهات وادار مى‌كند. اگر ما را وعده‌اى دهد، دروغ مى‌گويد و اگر به آرزوها سرگرممان سازد، تخلف مى‌كند و اگر مكرش را از ما نگردانى، ما را گمراه مى‌سازد و اگر از فساد او نگاهمان ندارى، ما را مى‌لغزاند... (صحیفه کامل سجادیه، دعای25).

ج) عدم توجه به تفاوت‌های فردی

از جمله چالش‌های دیگر تربیتی کودک، عدم توجه به تفاوت‌های فردی است. معمولاً آموزش‌ها، کلی و عمومی هستند و کمتر برنامه‌های آموزشی و تربیتی با تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان هماهنگ است؛ در‌حالی که هر انسانی، یک فرد مستقل و منحصر به فرد است و هیچ دو فردی را نمی‌توان یافت که از همه جهات شبیه به هم باشند؛ حتی دوقلوهای یکسان نیز که با هم متولد می‌شوند و با هم در یک محیط رشد می‌کنند کاملاً شبیه به هم نیستند. در واقع این تفاوت‌ها در اثر مسائل ژنتیکی و تأثیرات محیطی به‌ وجود می‌آید. توجه به تفاوت‌های فردی در برنامه‌های تربیتی بسیار مهم است و باید در تربیت کودکان نیز مد‌نظر قرار گیرد. مربی و والدین در سیر مراحل تربیت فرزند و متربی باید از ویژگی‌ها، توانمندی‌ها، شخصیت و شرایط کودک، شناخت کامل پیدا کنند تا بتوانند از عهده تربیت صحیح، بجا و کارآمد برآیند. آنها باید در جریان تربیت، گام‌های تربیتی کودک را متناسب با توانمندی‌های او انتخاب کنند و پیشرفت او را متناسب با خود کودک و نه در مقایسه با سایر کودکان بسنجند و برنامه‌هایی برای کودک در نظر بگیرند که از انعطاف بیشتری برخوردار باشند. توجه به تفاوت‌های فردی و پرورش استعدادهای ویژه کودک، وی را برای انطباق واقع بینانه شخصیت خود با سبک زندگی اسلامی آماده می‌سازد.

د) سخت‌گیری

سخت‌گیری و عدم انعطاف در اجرای برنامه‌های آموزشی و تربیتی از چالش‌های موجود در تربیت کودک است. اگر برنامه‌های تربیتی بر تسهیل استوار نباشند، نمی‌توان نشاط لازم برای همراهی و هم‌گامی‌ کودک را با برنامه انتظار داشت. سخت‌گیری در تربیت با بی‌میلی کودک همراه می‌شود و نتایج منفی به بار می‌آورد (دلشاد تهرانی، 1388، 76). قرآن تصریح دارد که خداوند احکام شرعی را به‌گونه‌ای وضع کرده است که اجرای آن آسان و با سهولت انجام پذیرد؛ « یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر» (بقره، 185). به سبب اساس بودن سهولت در تکالیف، عنوان جامعی که بر آیین پیامبر(ص) اطلاق شده، «آیین سهلة سمحه» است: «بعثت علی الحنفیه السهله السمحه»؛ از این‌رو، حتی در مواردی که طبیعت یک تکلیف، کمی دشوار است، خداوند بنا را بر مسامحت می‌گذارد؛ برای مثال در روزه که چنین طبیعتی دارد مسامحت خداوند آشکار است، چنان که افراد بیمار و مسافر مجازند در زمان دیگری که سلامت یا فراغت حاصل شد، روزه بگیرند.

اصل تسهیل در سال‌های نخستین زندگی و دوران کودکی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا وجود آدمی لطیف‌تر و ضعیف‌تر است و به سهل‌گیری بیشتری نیاز دارد. رسول خدا (ص) و امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند رحمت کند کسی را که فرزند خود را در نیکی و نیکوکاری یاری کند، آنچه را در توان اوست از او بپذیرد و آنچه را که برایش طاقت فرساست از او نخواهد و او را با تکلیف بیش از طاقتش دچار سرگشتگی و شرمندگی نسازد» (کلینی،6، 5). با سهل‌گیری در تربیت کودک می‌توان از احساس سرگشتگی و شرمندگی کودک و حس تنفر وی نسبت به مربی و والدین و از انجام ندادن درست تکالیف و سعی بر دروغگویی و دلیل‌تراشی و همچنین از دست دادن شادابی، گوشه‌گیری، نگرانی و ایجاد عقده‌های روانی در او جلوگیری کرد و زمینه را برای زندگی وی به سبک اسلامی فراهم ساخت.

5. به نظر شما جایگاه متولیان امر تربیت ) خانواده، مدرسه، مربیان، مبلغین، جامعه و...( در این فرآیند کجاست و هر کدام چه نقشی را بر عهده دارند؟

امر تربیت، با پرورش‌های غیرمستقیم و در مراحل بعدی با آموزش‌ها و تربیت مستقیم خانواده آغاز می‌شود. خانواده نقش بسترسازی و پیش‌گیری را ایفا می‌کند. اگر در خانواده فرهنگ‌سازی و درونی‌سازی ارزش‌ها، درست و به موقع انجام شود، مشکلات تربیتی بروز نمی‌یابند. امروزه کارشناسان امور تربیتی معتقدند که اگر ما سرمایه‌گذاری‌های خود را از بسترسازی‌ها و پیشگیری‌ها آغاز کنیم، هم ریشه‌ای‌تر و اصولی‌تر و هم ارزان‌تر کار خود را به پیش می‌بریم. (عباسعلی شاملی، شماره 24، 1388).

در مراحل اولیه کودکی بیش از مراحل دیگر، باید خانواده به فرزند محبت داشته باشد. امام علی(ع) با اشاره به شیوه تربیتی محبت، محبتش را به فرزندش امام حسن(ع) چنین ابراز می‌دارد: « ... دیدم که تو پاره تن منی و بلکه بیشتر از آنی، تو برایم همه روح و جانی! هر بد و خوبی که سوی تو آید، نصیب من شده است و اگر مرگ، نشان از تو بگیرد، جان مرا نشانه گرفته است؛ پس کار تو را کار خود دانستم و هر چه برای خودم می‌خواهم، برایت خواستم» (نهج‌البلاغه، نامه 31).

وجود رابطة محبت بین والدین و فرزند باعث می‌شود که فرزند با آرامش و به سرعت در جهت یادگیری حرکت کند و علاوه بر این، سعی فرزند در جهتی سوق پیدا کند که توجه و محبت بیشتر والدین را با انجام کارهای درست و شایسته به خود جلب کرده و از کارهایی که باعث آزردگی آنان می‌شود، دوری کند؛ چون کودک به والدین علاقه‌مند است و در پی جلب رضایت آنان است. در واقع با این پیوند و رابطه به راحتی راه‌های خطا به روی فرزند بسته می‌شود و وی با طیب خاطر و با رضایت خود در مسیر تربیت گام برمی‌دارد. حتی اگر کودک ناسازگار شده باشد، باز هم یکی از اصولی که در تربیت چنین کودکی به کار می‌آید، همان اصل محبت است؛ کودکی که از محبت اشباع شده است، روانی شاد و دلی با نشاط و در نتیجه، قدرت سازگاری خوبی پیدا می‌کند. کودک اگر در خانه، محبت کافی دریافت نکند، دچار اختلالات روانی و رفتاری می‌شود؛ لذا توصیه شده همان‌طور که به فکر لباس و غذای جسم فرزندتان هستید، باید به فکر روح و عواطف آنها هم باشید؛ باید به آنها محبت کنید؛ باید ناز آنها را بکشید و باید کاری کنید که روح آنها از محبت سیر شود وگرنه بچه شما عقده‌ای می‌شود و اگر عقده‌ای شد، جنایتکار می‌شود (مظاهری، 1378، 178).

بر اساس روایات ما، در مرحله نوجواني باید والدین کودک را وزير خويش قرار دهند؛ يعني به فکر و شخصیت او احترام بگذارند، با وی در امور مشورت کرده و به او اعتماد کنند تا اعتماد به نفس او را افزايش دهند و در نتیجه زمينه استقلال را در وي فراهم نمایند و با آموزش وظایف و دادن مسئولیت و شرکت دادن او در کارهای گوناگون، عملاً او را به اطاعت خدا، یادگیری واجبات، دوری از منكرات و انجام كارهاي خير و نيك دعوت کنند(مجلسی، 71، 86). امر تربیت در مدرسه و توسط معلمان و مربیان ادامه می‌یابد. متربی بعد از خانواده، مهم‌ترین و ریشه‌دار‌ترین نقش‌پذیری را از مدرسه دارد. تربیت در مدرسه، بیشتر تربیت عمدی و رسمی است. از آنجا که اولیای امور در سطح شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت، سیاست‌ها و راهبردهای آن را مبتنی بر فرهنگ دینی و نظریات علمی تعیین می‌کنند و همچنین برنامه‌ریزی‌ها در سطح وزارت و اداره کل‌های آموزش و پرورش بر اساس روش‌های دانش تجربی روز، انجام می‌شود و معلمان و مربیان برای تعلیم و تربیت دانش‌آموزان، تربیت می‌شوند، در نتیجه نقش‌پذیری مثبت تربیتی دانش‌آموزان در مدرسه از نقش‌پذیری مثبت تربیتی فرزندان در خانواده‌ها، چه بسا بیشتر است؛ و چه بسیار کودکانی که در خانواده خوب تربیت نشده‌اند، اما در مدرسه تحول پیدا می‌کنند و مؤدب به آداب اخلاقی، اجتماعی و مانند آن می‌شوند. از این‌رو، اگر جامعه برای آموزش خانواده‌ها و ایفای نقش مثبت تربیتی آنها به دلیل کثرت، نتوانسته موفق باشد، ولی با برنامه‌ریزی‌های آموزشی و تربیتی در سطح مدارس می‌تواند تا حدودی، کمبودها را جبران کند. نقش مبلغان در تربیت مردم، به‌ویژه نوجوانان و جوانان، در صورتی که بر اساس اصول روان‌شناختی آدمی و هماهنگ با روحیات متربیان در سنین گوناگون باشد و با به‌کارگیری روش‌ها و فنون کاربردی و مؤثری که پیامبران و ائمه (ع) در سیره عملی خود داشته‌اند؛ می‌توانند برترین نقش تربیتی را داشته باشند. از مهم‌ترین اصول روان‌شناختی که در تعلیم و تربیت انبیاء و ائمه همیشه و با شیوه‌های مختلف عملیاتی به‌کار گرفته ‌شده،‌ همراه با محبت بوده است که مردم در هر مواجهة تبلیغی- آموزشی و تربیتی از آنان مشاهده می‌کردند. روشن است که هر انسانی دوست دارد که او را دوست داشته باشند و با محبت با او رفتار شود. پیوندی قوی‌تر از محبت نمی‌تواند انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک کند. هر متربی علاقه‌مند است مربی‌اش او را قلباً دوست داشته باشد و رفتاری خلاف محبت از او نسبت به وی صادر نشود. رسولان الهی و رهبران معصوم(ع) همه به این اصل تربیتی پایبند بودند و‌ آن را به مبلغان و معلمان، مربیان و کلیه مؤمنان توصیه کرده‌اند. محبت باعث می‌شود شخصیت متربی سالم پرورش یابد و از سلامت روانی برخوردار شود. باید توجه داشت تا فرد رشد سالم و همه‌جانبه روانی نداشته باشد، نمی‌تواند خوب تربیت شود و به کمال و قرب برسد. از این‌روست که امام صادق(ع) می‌فرماید: «هیچ دانشی بالاتر از دانش سلامت نیست»؛«لا علم کطلب السلامه» و از مهم‌ترین عوامل سلامت روانی متربیان، محبت دیدن آنها از والدین، معلمان، مربیان و مبلغان است.

منابع

قرآن کریم

1. خامنه‌ای، سید علی؛ بیانات معظم له در دیدار دانشجویان خراسان شمالی؛۲۳ مهر1391.

2. داودی، محمد؛ تربیت دینی؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1390.

3. دشتی، محمد؛ نهج البلاغه؛ قم: موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، 1381.

4. دلشاد‌تهرانی، مصطفی؛ دلالت دولت: آیین‌نامه حکومت و مدیریت در عهدنامه مالک اشتر؛ تهران: انتشارات دریا، 1388.

5. رضایی، محمد‌مهدی؛ صحیفه سجادیه؛ قم: دفتر نشر معارف،1390.

6. شاملی، عباسعلی؛ «فرایند تربیت فرزندان دراندیشه دینی؛ رویکرد آسیب‌شناختی»؛ فصلنامه کتاب زنان، شماره 24 )، 1388.

7. شریفی، احمد حسین؛ هميشه بهار، اخلاق و سبک زندگي اسلامي؛ قم: نشر معارف،1390.

8. شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی؛ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413.

9. فاضلی، محمد؛ مصرف و سبک زندگی؛ قم: صبح صادق؛1382.

10. کلینی، محمدابن یعقوب؛ الفروع من الکافی، ج6، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365.

11. کاویانی، محمد؛ سبک زندگی و ابزار سنجش آن؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1391.

12. مجلسی، محمد‌باقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: دار‌الاحیاء التراث العربی،1403 ق.

13. مظاهری، حسین؛ تربیت فرزند از دیدگاه اسلام؛ تهران: انتشارات چاپ و نشر بین‌الملل (وابسته به انتشارات امیرکبیر)، 1378.

14. مصباح‌یزدی، محمد‌تقی؛ « سبک زندگی اسلامی، ضرورت‌ها و کاستی‌ها»؛ همايش سبک زندگي، قم: تالار مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)، 1390.

15. مهدوی‌کنی، محمد سعید؛ دین و سبک زندگی؛ تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، 1378.



[1].اشاره به همه جنبه های تربیتی اعم از تربیت بدنی، زیستی، رشد عقلانی، اخلاقی، اجتماعی، عاطفی، سیاسی، اقتصادی و...است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS