دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق انسانی محور رفتار با سایر ادیان

دین برای بشر لازم است و خدا هم پیامبرانی فرستاده است؛ اما اصل دعوت انبیاء مسئله توحید نبوده؛ بلکه اصل دین این است که انسان کار خوب انجام دهد.
اخلاق انسانی محور رفتار با سایر ادیان
اخلاق انسانی محور رفتار با سایر ادیان
نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

برخی معتقدند که: «دین برای بشر لازم است و خدا هم پیامبرانی فرستاده است؛ اما اصل دعوت انبیاء مسئله توحید نبوده؛ بلکه اصل دین این است که انسان کار خوب انجام دهد. اعتقاد به خدای یگانه ابزاری است برای این که انسان راه خوب را بشناسد و به آن عمل کند. هدف از پرستش خدای یگانه این نیست که انسان خم و راست شود و یا مدتی گرسنگی بکشد؛ مسئله اصلی این است که بشر برای سعادتش باید خوب باشد، ظلم نکند، دروغ نگوید و خیانت نکند!»

این طرز فکر در بسیاری از مردم، حتی در بین مسلمان‌ها وجود دارد. ابتدا انسان خیال می‌کند این گرایش، یک طرز فکر ساده و عامیانه است؛ ولی این مسئله در محافل فلسفی و علمی دنیا مطرح شده است که آیا اصلااخلاق بدون اعتقاد به خدا و دین می‌تواند وجود داشته باشد یا نه؟ قرن هاست که در اروپا فیلسوفان بزرگی در این باره بحث کرده‌اند.

واقعا جواب این مسئله چیست؟ آیا واقعا اعتقاد به خدای یگانه اصل است، یا صرفا جنبه ابزاری دارد و آن چه مهم است این است که رفتار انسان خوب باشد؟ این مسئله به مسئله ریشه ای تری برمی گردد. غالبا آن هایی که می‌گویند: «می توان اخلاق بدون دین و خدا داشت!» کاربرد اخلاق و نتایج آن را در همین زندگی دنیا جست وجو می‌کنند؛ یعنی به دنبال راحتی در زندگی دنیا هستند و اگر اخلاق را خوب می‌دانند برای این است که می‌بینند اگر همه مردم راستگو باشند و کسی به کسی خیانت نکند، زندگی راحتی خواهند داشت. در این صورت اعتقاد به خدا هم نباشد اشکالی ندارد. اما اگر بینش و اعتقاد ما این باشد که اصلا همه این زندگی برای این است که انسان زاد و توشه ای برای زندگی ابدی تهیه کند، آن وقت خواهیم فهمید که تنها رعایت اخلاق اجتماعی مشکل را حل نمی کند. بر فرض که انسان بتواند بدون اعتقاد به خدا و دین هم خوب باشد؛ اما آیا اسلام با این نظر موافق است؟ اسلام اولین قدم و اولین اصل مهم که همه انبیاء روی آن تکیه کرده اند را پرستش خدای یگانه می‌داند. قرآن می‌فرماید: «و ما خلقت الجن والانس الالیعبدون؛ آفرینش همه جن و انس برای این است که خدای واحد را پرستش کنند»؛ یعنی آن سعادت ابدی که انسان به خاطر آن آفریده شده است، جز از راه پرستش خدای یگانه حاصل نمی‌شود. اگر ما این اصل را بپذیریم می‌فهمیم که بسیاری از این نظرات، ریشه اسلامی ندارد و اثر نفوذ فرهنگ‌های بیگانه است.

گاهی گفته می‌شود: «دوران تبلیغ از اسلام یا هر دین دیگری گذشته است و ما باید ارزش‌های انسانی را تبلیغ کنیم!» این همان طرز تفکر «اخلاق بدون خدا» است که هم از جهت عقلی باطل است و هم از نظر تطبیقی با مبانی اسلامی به هیچ وجه سازگار نیست. اسلام می‌گوید: حتی بهترین کارها اگر به قصد اطاعت خدا انجام نگیرد همه مانند ذرات غبار پراکنده خواهد شد؛ و قدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا؛ آیا منظور قرآن این است که کارهای بد مشرکین را هباء منثورا قرار دادیم؟! خود مشرکین هم که امیدی به کارهای بدشان نداشتند؛ پس مقصود این است که آن کارهایی را که خیال می‌کردند خوب است و باعث نجات آن‌ها می‌شود هباء منثورا قرار دادیم. چرا؟ برای این که روح پرستش خدا در آن‌ها نیست و از ایمان به خدا سرچشمه نمی‌گیرد. حضرت زهرا سلام الله علیها در این فراز بر روی دین و پرستش خدا تاکید دارند و مهم ترین رسالت پیغمبر را برطرف کردن شبهه‌هایی می‌دانند که درباره خداپرستی مطرح است.

صراط مستقیم؛ نه صراط‌های مستقیم

مسئله دوم که از این مسئله عمیق تر است، این است که: آیا تعدد ادیان ضرر دارد؟ وجود ادیان مختلف در جهان یک واقعیتی است که هم در زمان پیغمبر اکرم وجود داشته است و هم امروز وجود دارد. البته امروز بسیار وسیع تر و گسترده تر است. پیروان بودیسم بیشترین جمعیت را نسبت به سایر ادیان دارند؛ و در عالم چند میلیارد انسان وجود دارد که خدای یگانه را نمی پرستند. حال با این‌ها چگونه باید برخورد کرد؟ نوع برخورد با ادیان مختلف تابع نظرها و دیدگاه‌های مختلفی است. ما معتقدیم که دین حق یکی است و آن دینی است که خدا توسط پیغمبرانش فرستاده و هر پیغمبری در زمان خودش واجب الاطاعه بوده است. ولی در دنیا گرایش‌های دیگری هست که متاسفانه بعضی از نواندیشان ما به این گرایش‌ها اهتمام دارند و آن‌ها را ترویج می‌کنند.

برخی معتقدند که اصولا دین یک مقوله سلیقه‌ای است. می‌گویند؛ از یک لحاظ، معتقدات ما به دو بخش کلی تقسیم می‌شود؛ یک قسم واقعیات عینی و خارجی است که وجود آن‌ها به ما وابسته نیست. علوم مختلف هم سعی دارند این واقعیات را بشناسند. قسم دیگر اموری است که تابع پسند و علاقه ماست؛ مثلادر هنر نقاشی مکتب‌های مختلفی وجود دارد. بعضی‌ها تابع مکتب طبیعت‌گرا هستند و می‌گویند: سعی ما بر این است که آن چه در طبیعت وجود دارد در تابلوی نقاشی نشان دهیم. ولی در هنرهای مدرن می‌گویند: بهترین هنرها خلق چیزی است که وجود ندارد. حال به پیروان هیچ یک از این مکتب‌های نقاشی نمی توان گفت که: شما چرا این مکتب را دوست دارید و از آن پیروی می‌کنید؟ می‌گوید: این سلیقه من است و من این را دوست دارم. این‌ها تابع سلیقه است و واقعیتی ندارد. همان طور که نمی توان با فرمول علمی مشخص کرد که آیا انسان باید از گوجه فرنگی خوشش بیاید یا نه.

این‌ها معتقدند که دین هم از این مقوله است؛ یعنی ما ادیان مختلفی داریم و هر کدام پیروانی دارند. یکی از اسلام خوشش می‌آید؛ لذا مسلمان می‌شود. دیگری مسیحیت را می‌پسندد؛ لذا مسیحی می‌شود. این درست و غلط ندارد. به هیچ کدام هم نمی‌توان گفت: تو درست می‌گویی یا دیگری درست می‌گوید. اعتقاد به خدا هم مانند شعر است و واقعیتی ندارد که بر سر آن بحث کنیم!

برای کسانی که این طرز فکر را دارند اصلادین حق و دین باطل معنی ندارد. بر این اساس مکتبی فلسفی به وجود آمده است به نام مکتب کثرت گرایی که شعبه‌های مختلفی دارد؛ هم در سیاست مصداق دارد و هم در دین و هم در بسیاری از رشته‌های دیگر از معارف بشری. چند سال پیش در کشور ما هم بودجه‌ای در دولت برای تاسیس احزاب قرار داده شد. در دنیا احزاب هستند که پول جمع می‌کنند تا نماینده مجلس یا وزیری از میان آن‌ها انتخاب شود؛ ولی این‌ها در کشور ما برای تاسیس حزب بودجه قرار دادند و اسمش را کثرت گرایی و چندصدایی گذاشتند. این مصداق سیاسی آن است. عین همین را هم برای دین خوب می‌دانند. توجیه به اصطلاح منطقی شان هم این است که وقتی ادیان مختلف وجود داشته باشند زمینه برای انتخاب بهتر فراهم می‌شود. اما پشت پرده این چیز دیگری است. آن وقت هم که بودجه برای ایجاد حزب تعیین شد، کل بودجه‌ای که به یک حزب می‌دادند بیشتر از بودجه‌ای بود که به همه احزاب دیگر می‌دادند. همه آن‌ها وسیله‌ای بود برای این که بودجه آن حزب از پول دولت تامین شود. این کثرت گرایی را پلورالیسم نامیدند. حرف این‌ها این است که روح همه ادیان گرایش به معنویت است. باز چند سال پیش در کشور ما سعی می‌شد به جای اسلام بگویند معنویت! این نظرات از قرن‌ها پیش سابقه دارد؛ به خصوص از زمانی که تشکیلات فراماسونری در اروپا پیدا شد. متاسفانه امروز هم گاهی چنین نغمه‌هایی از برخی مقامات رسمی به گوش می‌رسد. گاهی گفته می‌شود: باید فقط ارزش‌های مشترک بین انسان‌ها مثل برادری، برابری، عشق و... مطرح شود و دیگر صحبت از خداپرستی، خدای یگانه، اسلام، تشیع و... خیلی مهم نیست. این خیلی به شعارهای فراماسون‌ها و مکتب پلورالیزم مذهبی نزدیک است. شایسته است که انسان با این طور افکار مقداری محتاطانه برخورد کند. نکند بعد از چند سال معلوم شود که دست بیگانگان مهره ای را در درون دستگاه‌های رسمی ما کاشته است!

اسلام می‌گوید: دین حق یکی است و هر چه غیر آن همه گمراهی است (فماذا بعدالحق الاالضلال).

اخلاق انسانی؛ محور رفتار با سایر ادیان

مسئله دیگر چگونگی رفتار و ارتباط با ادیان مختلف است. مسئله اعتقاد و فکر یک مسئله است و مسئله عمل مسئله دیگری است. باید بین این دو مرحله فرق گذاشت. اسلام به هیچ وجه فکر باطل را نمی‌پذیرد، حتی اگر به صورت مجاز هم گفته شود. مواظب است که از ابتدا جلوی مجاز و شوخی در اعتقاد را بگیرد تا کم کم به جدی تبدیل نشود. می‌گوید: از اول نگویید «نحن ابناءالله» تا روزی نرسد که بگویید باید معتقد باشیم که عیسی پسر خداست. اسلام به هیچ وجه جایز نمی داند که در فکر من این بیاید که شاید بت پرستی هم یک توجیهی داشته باشد. باید اعتقادات صحیح چنان با مبانی عقلانی تقویت شود که در قلب من، اعتقاد من و فکر من حجابی آهنین بین فکر توحید و فکر شرک کشیده شود تا هیچ وقت در ذهن من هم خیال شرک آمیز خطور نکند.

اما در عمل، ما باید نهایت اخلاق انسانی را با همه مردم دنیا داشته باشیم، مگر کسی که علنا در مقام محو اسلام و دشمنی با دین حق برآید. حتی دولت اسلامی باید بخشی از زکات را به کافرانی بدهد که امید است دلشان به اسلام تمایل پیدا کند. از این راه است که می‌توان عده‌ای را به اسلام جذب کرد. تا در عمل این اخلاق را نداشته باشیم چه کسی به اسلام رغبت پیدا می‌کند؟ این دو مرحله را باید از هم جدا کرد. ما درباره رفتار با فرق اسلامی هم همین حرف را می‌زنیم. برای ما همان طور که محبت اهل بیت علیهم السلام مهم است، تبری از دشمنان اسلام هم مهم است؛ اما پیشوایان ما می‌فرمایند: «در رفتار با آن‌ها این گونه باشید که بروید در صف اول نماز آن‌ها شرکت کنید و اگر مریض شدند به عیادتشان بروید و اگر کسی از آن‌ها فوت کرد به تشییع جنازه شان بروید. هر کار خیری از دستتان بر می‌آید برای آنها انجام دهید تا تالیف قلوبشان شود»؛ بعضی رفتارهاست که دشمنی ایجاد می‌کند. آیا این هنر است که مسلمان کاری کند که دیگران را از حقیقت اسلام دور کند؟! این کار عاقلانه ای نیست. البته معنای این سخن این نیست که ما هم برای مقدسات آن‌ها همان تقدس را قائل شویم. اسلام در مقام بحث و احتجاج به اهل کتاب می‌گوید: قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم؛ بیایید از این جا بحث را شروع کنیم که هم ما و هم شما می‌گوییم خدای یگانه را باید پرستید. بیایید ببینیم لوازم این اعتقاد چیست؟ حال که باید خدای یگانه را پرستید، پس نباید در کنارش به ارباب هایی دیگر معتقد شد؛ نمی توان برای خدای یگانه فرزند قائل شد. بیایید با رعایت احترام و ادب، بحث را از این جا شروع کنیم. بعد سعی کنید بحث را ادامه دهید تا حقانیت دین خودتان و بطلان اعتقاد آن‌ها را برایشان ثابت کنید. آیا معنای این آیه این است که در دین خودتان شک داشته باشید؟! آیا باید گفت: قرآن هم نقدپذیر است! و بعد ادعای مسلمانی و اسلام شناسی هم داشته باشیم؟!

بزرگان ما در طول تاریخ اسلام این دو مسئله را کاملااز هم تفکیک کرده اند. در مقام بحث نهایت دقت را به خرج می‌دادند و حتی از یک حدیث هم برای اثبات حق صرف نظر نکردند؛ اما در مقام عمل، با دیگران دوستانه و صمیمانه رفت و آمد و مکاتبه داشتند.

مقاله

نویسنده آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب رفتارهای انسان ساز

کتاب رفتارهای انسان ساز

کتاب حاضر که دربردارنده مطالبی ارزنده و مفید از زندگی علما و بزرگان است که در دو جلد منتشر شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS