دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ارث طبقه ی دوم

No image
ارث طبقه ی دوم

كلمات كليدي : طبقات سه گانه، سيستم طبقاتي درجاتي، طبقه ي دوم، وارث، وراّث، درجات قرابت، صنف، قائم مقامي، ابويني، ابي، امي، اخوه، كلاله

نویسنده : محمد حسين رامين

ارث در لغت به معنای انتقال غیر قراردادی چیزی، از شخص به دیگری است[1] و در اصطلاح حقوقی مقصود از آن‌را انتقال مالکیت اموال میّت، پس از فوت، به ورّاث او می‌دانند.[2] نتیجه تقسیم اولیه وراث میت را در حقوق طبقات وراث می‌گویند.[3]

از دیدگاه قانون مدنی، ورثه‌ی متوفی به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند. گروه نخست، شامل ورّاث نسبی متوفی و گروه دوم شامل ورّاث سببی متوفی می‌باشد.[4] این تفکیک به روشنی از مطالعه‌ی مواد 861 الی 864 قانون مدنی قابل فهم است. قانون مدنی، ورّاث نسبی را در سه طبقه معرفی نموده است.

پیش از بررسی ارث طبقات سه‌گانه، آشنایی اجمالی با این طبقات ضرورری می‌باشد.

آشنایی با سیستم طبقاتی، درجاتی

از دیدگاه قانون مدنی، وارثان نسبی متوفی در 3 طبقه‌ی اصلی قرار می‌گیرند (م.862 ق.م).[5]

این طبقات سه‌گانه عبارتند از:

1- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد

2- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن‌ها

3- اعمام و عمّات و اخوال و خالات و اولاد آن‌ها.[6]

در هر طبقه نیز هر یک از اشخاص دارای درجه‌ی مخصوصی می‌باشند. این درجات، بسته به این که اشخاص مذکور در هر طبقه، چند نسل با متوفی فاصله دارند، معین می‌گردد. بعنوان مثال، اولاد میت، اقربای (خویشان) طبقه‌ی اول و درجه اول میت هستند، چرا که تنها یک نسل با میت فاصله دارند. در حالی که نوه‌های میت، اقربای طبقه‌ی اول و درجه دوم وی می‌باشند، چرا که دو نسل با میت فاصله دارند(م1032 ق.م).

فلذا جد و جده‌ی متوفی، اگر‌چه دو نسل با میت فاصله دارد، لیکن به لحاظ ملاکی که ماده‌ی 1032 ق.م در تعیین درجه قرابت ارائه کرده است، از اقربای طبقه‌ی دوم و درجه اول میت هستند.

به موجب ماده‌ی 862 ق.م، وارثان طبقه‌ی دوم متوفی عبارتند از "اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن‌ها". البته مقصود از اجداد مذکور در این ماده، جدات نیز می‌باشد.[7] خویشاوندان طبقه‌ی دوم تنها در صورتی ارث می‌برند که هیچ یک از اقربای طبقه‌ی اول موجود نباشند (م 863 ق.م).

تقسیم ترکه[8] میان وارثان طبقه‌ی دوم

وارثان طبقه‌ی دوم، بر اساس دو مبنا از یکدیگر متمایز هستند. نخست آنکه این طبقه از وارثان از دو گروه اصلی که آن‌ها را صنف می‌نامیم تشکیل می‌شود. این صنف‌ها عبارتند از صنف "اجداد و جدات" و صنف "خواهر و برادر و اولاد ایشان".

فایده‌ی شناسائی این اصناف در این است که، در هر صنف، اقربائی که به لحاظ درجات قرابت به متوفی نزدیکتر هستند مانع ارث بردن اقربای دورتر می‌شوند.[9]

از سوی دیگر اعضای هر یک از این صنف‌ها به واسطه‌ی ارتباطی که با میت دارند، ممکن است ابوینی یا ابی یا امّی باشند.[10]

نکته‌ی اساسی در حالت اجتماع وارثان ابی و ابوینی و امی میت این است که، در هر صنف، اقربای ابوینی میت مانع ارث بردن اقربای ابی هستند. در نتیجه اخوه‌ی ابوینی مانع ارث بردن جد ابی نخواهد‌بود، چرا که از دو صنف مجزا هستند. لیکن اقربای امی همواره به همراه اقربای ابی یا ابوینی ارث می‌برند.[11]

با توجه به توضیحات فوق، لازم است سهم‌الارث هر یک از اقربای طبقه‌ی دوم را با توجه به گروهی که در آن قرار دارد، به نحو ذیل بررسی کنیم:

1- جد و جدّه‌ی امی متوفی

مقصود از جد و جدّه‌ی امی، پدر و مادر مادر میت می‌باشند[12] که همیشه سهم آنان از ترکه معین است. بدین توضیح که اگر جد یا جده‌ی امی میت، واحد باشد، سهم وی یک‌سوم ترکه می‌باشد (م 923 ق.م) و اگر متعدد باشند نیز سهم ایشان همان یک‌سوم ترکه خواهد بود و این مقدار به تساوی میان آنان تقسیم می‌شود.[13]

در صورتی که جد و یا جدّه‌ی امی متوفی تنها وارثان وی باشند تمام ترکه را به ارث می‌برند.

2- خواهر و برادر امی متوفی

مقصود از خواهر و برادر امی (اخوه‌‌ یا کلاله‌ی امی)، خواهر و برادری هستند که فقط مادرشان با مادر میت مشترک است ولی پدرشان یکی نیست. این گروه از وارثان طبقه‌ی دوم نیز همواره سهم معینی از ترکه دارند. بدین توضیح که اگر اخوه‌ی امی، واحد باشد، سهم وی یک‌ششم ترکه است و اگر متعدد باشند، سهم ایشان یک‌سوم کل ترکه خواهد بود و این مقدار به تساوی میان ایشان تقسیم می‌شود.

در صورتی که خواهر و برادر امی متوفی، تنها وارثان وی باشند تمام ترکه را به ارث می‌برند.[14]

<>3- جد و جده‌ی ابی متوفی

مقصود از جد و جده‌ی ابی، پدر و مادر پدر متوفی می‌باشند[15] که به قرابت ارث می‌برند یعنی سهم آنان از ترکه نا‌معین است. بدین توضیح که پس از خارج نمودن سهم وارثانی که سهم آنان از ترکه معین است، مابقی ترکه به قاعده‌ی ذکور دو برابر اناث میان آن‌ها تقسیم می‌شود.

در صورتی که جد و جده‌ی ابی متوفی، تنها وارثان وی باشند تمام ترکه را به ارث می‌برند.[16]

4- برادر و خواهر ابوینی متوفی

مقصود از برادر و خواهر ابوینی، برادر و خواهری هستند که پدر و مادرشان با پدر و مادر میت مشترک است.[17] این گروه از ورثه نیز به قاعده‌ی ذکور دو برابر اناث، به قرابت ارث می‌برند و سهم معینی از ترکه ندارند (م 920 ق.م). مگر در موردی که میت برادر ابوینی نداشته باشد و فقط یک یا چند خواهر ابوینی داشته باشد، که سهم ایشان به ترتیب، یک‌دوم و یا دو‌سوم کل ترکه می‌باشد. دو‌سوم مذکور، به تساوی میان خواهرن تقسیم می‌شود.[18]

5- برادر و خواهر ابی متوفی

مقصود از برادر و خواهر ابی، برادر و خواهری هستند که فقط پدرشان با پدر میت مشترک است.[19] این گروه از ورّاث نیز سهم معینی از ترکه ندارند و به همین علت گفته می‌شود که به قرابت ارث می‌برند. مگر در موردی که میت، برادر ابی نداشته باشد و فقط یک یا چند خواهر ابی داشته باشد که سهم ایشان به ترتیب، یک‌دوم و دو‌سوم کل ترکه می‌باشد.

یاد آور می‌شویم که اخوه ابی (خواهر یابرادران پدری) تنها در صورتی ارث می‌برد که میت اخوه ابوینی نداشته باشد.[20]

6- اجتماع وارثان صنف اجداد و صنف اخوه (خواهر وبرادران میت)

در فرض اجتماع وارثان صنف اجداد و صنف اخوه، سهم هر یک از وارثانی که سهم آنان از ترکه معین است (صاحبان فرض)، از ترکه خارج می‌شود و مابقی میان وارثانی که سهم آنان از ترکه نا معین است(صاحبان قرابت)، و ابی یا ابوینی هستند، به قاعده‌ی ذکور دو برابر اناث تقسیم خواهد‌شد.[21]

یاد‌آور می‌شویم که در صورت تعدد اقربای امی میت، سهمی که به مجموع ایشان تعلق می‌گیرد، به قاعده‌ی ذکور برابر اناث بین ایشان تقسیم خواهد‌شد. (مستفاد از مواد 923 و 924 و 925 ق.م)

7- اولاد اخوه (ارث به قائم مقامی)

در صورتی که اخوه‌ی میت (خواهر یا برادر میت) زنده نباشند، اولاد اخوه به قائم مقامی کسی که آن‌ها را به میت متصل می‌کند ارث می‌برند.[22]

نکته

در صورتی که هر یک از اقربای مذکور در فوق، تنها‌ وارث یا وارثان متوفی باشند، تمام ترکه را به ارث می‌برند. به‌عنوان مثال اگر جد و جده‌ی امی میت، تنها وارثان وی باشند، تمام ترکه را به ارث می‌برند و بین ایشان به تساوی تقسیم می‌شود (ماده‌ی 917 ق.م).

مقاله

نویسنده محمد حسين رامين
جایگاه در درختواره حقوق خصوصی - حقوق مدنی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS