دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

13ربیع الثانی وفات عبدالملک بن هشام

No image
13ربیع الثانی وفات عبدالملک بن هشام

نویسنده:كريم حسني

عبدالملک بن هشام

<

عبدالملک بن هشام بن ایوب حمیری؛ مؤلف مشهورترین کتاب درباره سیره پیامبر اسلام (ص) با عنوان «السیرة النبویه» می‌باشد. از زندگی او اطلاعات کمی در منابع وجود دارد. درباره اصل و نسب او اختلاف نظر وجود دارد، برخی او را حمیری، بعضی «ذُهلی»، و عده‌ای «معافری» و «سدوسی» هم گفته‌اند.[1]

عبدالملک در بصره متولد و سپس به مصر رفت و تا آخر عمر در آنجا اقامت نمود.[2] و در سال 213 یا 218 ه‍ در فسطلاط مصر وفات نمود.[3] از اساتید او می‌توان به زیاد بکائی، عبدالوارث بن سعید و ابوعبیده و از شاگردانش می‌توان به محمدبن حسن قطان، عبدالرحیم بن عبدا... بن برقی و برادرش احمد اشاره نمود.[4]

تألیفات

ابن هشام چهار تألیف دارد که عبارتند از:

1- «التیجان»؛ این کتاب در مورد انساب قبیله حمیر و شاهان آنها می‌باشد.

2- «شرح اخبار الغریب فی السیره»؛ موضوع آن درباره حکایت و روایات نادر و شگفت‌آور است که کلمات خود ابن اسحاق می‌باشد.[5]

3- «القصائد الحمیریة»؛[6] درباره تاریخ یمن و ملوکان آن در دوران جاهلیت می‌باشد.[7]

4- «السیرة النبویة»[8]: این کتاب که مهمترین تألیف ابن هشام می‌باشد، در مورد سیره و زندگانی رسول گرامی اسلام(ص) و زندگانی ایشان می‌باشد.

سیره نویسی:

کتاب‌هایی با عنوان «ایام العرب» میراث تاریخی اعراب می‌باشد، که حوادث و اتفاقات روزها را می‌نوشتند. در دوره اسلام کتاب‌های با رویکرد روایی شکل گرفت که حاوی بخش بزرگی از سیره رسول خدا (ص) بود. بعد از دوره منع ضبط حدیث از زمان خلیفه دوم تا زمان حکومت عمر بن عبد العزیز ادامه یافت، جمع آوری احادیث در اوایل قرن دوم هجری به طور رسمی با فرمان عمربن عبدالعزیز اموی آغاز شد. جدی‌ترین گزارش درباره سیره‌نویسی در قرن اول هجری توسط عروة بن زییر وجود دارد.[9]

نویسندگان سیره سه دسته‌ هستند:

1- طبقه اول: این افراد جزء اولین سیره‌نویس‌ها بوده‌اند. سیره نویسی با عروة(92ه)‍ شروع شد. سپس أبان بن عثمان (105ه‍(، وهب بن منبه (110هـ)، شرحبیل بن سعد (123هـ)، ابن شهاب زهری (124هـ) و عبدا... بن ابی‌بکر بن حزم (135هـ) این کار را ادامه داد.

2- مشهورترین افراد طبقه دوم عبارتند از: موسی بن عقبه (141هـ)، معمربن راشد (150هـ) محمدبن اسحاق (152هـ)

3- طبقه سوم شامل: زیاد بکائی (183هـ)، واقدی صاحب المغازی (207هـ) و ابن هشام (218 یا 213هـ)[10] می‌باشد.

ابن هشام، کتاب «السیرة النبویة» را از کتاب‌های مغازی و سیره ابن اسحاق جمع‌آوری و آن‌را تهذیب و تلخیص، سپس شرح و توضیح داده است.[11] اگر او اثر ابن اسحاق را در قالبی نمی‌آورد، شاید از ابن اسحاق جز نامی در فهرست‌ها باقی نمی‌ماند. عبدالملک، سیره رسول خدا (ص) را براساس روایت زیادبن عبدا... بکائی از ابن اسحاق نقل نموده است.

ابن هشام قسمت‌هایی را که شامل؛ اشعار، اخبار مسموعات ابن اسحاق، تعدادی از روایات، مطالبی که از پیامبر (ص) نام نبرده و اخباری که از بکایی نقل نشده بود را از کتاب ابن اسحاق حذف کرد. او همچنین توضیحات لغوی، نحوی و صرفی، تحقیق درباره گویندگان و راویان اشعار و تکمیل و تصحیح و ارائه منابع آنها، ذکر نسب اشخاص و قبایل، تصحیح و اصلاح بعضی از اخبار و برخی قصه‌ها و حکایات را به کتاب ابن اسحاق اضافه نمود.

سیره ابن هشام به عنوان کتاب درسی حوزه‌های دینی و مرجع تحقیق برای محققان بوده و جوابگوی نیازهای علمای تاریخ و اخبار در قرون طولانی بوده است: در قرن سوم، روایات ابن اسحاق تنها از طریق ابن هشام نقل می‌شد، اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، ابن وزیر مغربی، سیره ابن هشام را به سی‌ خبر مساوی تقسیم و هر صبح چهار جزء آن را مطالعه می‌کرد، در قرن ششم، ابن خیر شش روایت گوناگون را از ابن هشام نقل نمود و طلاب به تحصیل آن می‌پرداختند.[12]

شرح‌های مختلفی بر این اثر مهم ابن هشام نوشته شده که عبارتند از «الروض الانف» عبدالرحمان بن عبدا... سهیلی، «کشف اللثام» علامه بدرالدین محمود بن احمد عینی و چند اثر ادبی دیگر نظیر کتاب‌های قصری، سعد دیرینی، تلمسانی و ابن شهید که آن را به صورت نظم درآوردند می‌باشد.[13]

نکته مهم این است که سیره ابن اسحاق تنها از طریق ابن هشام به‌دست ما رسیده است. مولف سیره ابن اسحاق که از سیره‌ نویسان قدیمی شیعی است، ابوعبدالله محمدبن اسحاق بن یسار، غلام فاطمه دختر عتبه و شاگرد امام باقر و امام صادق (ع) بوده و از آنان روایت نقل نموده است.[14] او از اهالی مدینه و از قدیمی‌ترین مورخین عرب و از حافظان حدیث بشمار می‌رود که در سال 119هـ به اسکندریه رفت و سپس به بغداد برگشت و تا اواخر عمر، در آنجا ماندگار و در سال 151 هـ در مقبره خیزران ام رشید بغداد به خاک سپرده شد.

ابن حبان، ابن اسحاق را از لحاظ علمی از جمله چهره‌های مدینه شمرده است. از دیگر تألیفات او علاوه بر «السیرة النبوی» می‌توان به «الخلفاء»، «المبدأ» و «المغازی» اشاره کرد. از اصل کتاب سیره ابن اسحاق دست‌نوشته‌هایی در سال 506 هـ پیدا شده است.[15]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

آدابی از عبودیت

آدابی از عبودیت

از آداب عبودیت این است که جز قدرت حق، قدرتی را نپذیرند و جز ثنای حق و آنکه از اولیاء حق است، ثنای کسی را نگویند.
فهم و دریافت زبان قرآن

فهم و دریافت زبان قرآن

من امیدوارم که ما این حجاب جحود را از قلب‌هایمان برداریم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان قزآن.
علت بعثت انبیاء

علت بعثت انبیاء

اگر برای هر علمی موضوعی است... علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است ...
ترک علاقه به دنیا

ترک علاقه به دنیا

علائق را باید کم بکنید، علاقه‌ها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا می‌رویم، علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقی به حال ما نمی‌کند.
دعا روح عبودیت

دعا روح عبودیت

اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد می‌کنند برای این است که نمی‌دانند، جاهل‌انند، بیچاره‌اند که این کتب ادعیه چطور انسان را می‌سازد، این دعاهایی که از ائمه ما وارد شده است مثل کمیل، مناجات شعبانیه، دعای حضرت سیدالشهداء(ع) و دعای«سمات» اینها چه جور انسان را درست می‌کنند...

پر بازدیدترین ها

هوای نفس

هوای نفس

از هوای نفس بپرهیزید همان گونه که از دشمنانتان می پرهیزید چیزی دشمن تر برای افراد با شخصیت از پیروی هوای نفس و درو شده های زبان نیست.
اعضاء بدن امانت است

اعضاء بدن امانت است

شما اگر خدای نخواسته خود را اصلاح نکردید و با قلبهای سیاه ، چشمها، گوشها، و زبانهای آلوده ، به گناه از دنیا رفتید، خدا را چگونه ملاقات خواهید کرد؟
افراط و تفریط قوه شهوت

افراط و تفریط قوه شهوت

افراط در قوه شهوت عبارت از آن است که عقل انسان مقهور شهوت شده و همّت مرد مصروف تمتّع از زنان و کنیزان گردد و از پیمودن راه آخرت محروم شود.
ریشه اعمال

ریشه اعمال

اساس عذاب الهی بر اعمال ماست .هر عملی که از ما صادر می شود در آن عالم یک صورت دارد، رد بر انسان می شود. این طور نیست که عذاب آخرت شبیه عذاب های دنیایی باشد که مأمورین بیایند، بکشندش و ببرندش، از باطن خود - ذات انسان - آتش طلوع می کند.
No image

اسیر شهوت

آنهایی که بنده دنیا و شهوت خویش اند، و طوق بندگی هوای نفس را در گردن نهادند، بندگی از هر کسی که دنیا را پیش او سراغ دارند یا احتمال می دهند، می کنند و خاضع او می شوند و اگر در ظاهر زبان منیت و عفت نفس گشایند، تدلیس محض است و اعمال آنها و اقوال آنها، این کلام را تکذیب کنند.
Powered by TayaCMS