24 آبان 1393, 14:5
نویسنده : عباس ميرزايي
كلمات كليدي : اعتزال، ابوعلي جبايي، زندگي نامه، اعتقادات، كلام دقيق، فرقه جبائيه
جبائیه از آخرین فرقههای معتزله در اوایل قرن چهارم به شمار میرود که به طرفداران ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبّائی گفته میشود. وی از متکلمان مشهور معتزله بصره[1] در قرن سوم میباشد. بوعلی که در «جبّائی» از شهرهای آباد خوزستان[2]، بین بصره و اهواز،[3] در سال 235 ق. به دنیا آمده است در بصره نزد بزرگانی از معتزله مانند عبدالله شمام علم کلام را آموخت. [4] وی همچنین از اصحاب ابوالهذیل علاف نیز به شمار میرود.[5]
ابوعلی سرانجام در سال 303ق. در حالی که تا لحظات آخر عمر به دنبال مسائل کلامی بود[6] درگذشت و در زادگاهش، بصره مدفون شد.[7]به پیروان و اصحاب او که راه وی را در مباحث کلامی ادامه دادند «جُبّائیه» گفته میشود.
از مهمترین شاگردان او میتوان به پسرش ابوهاشم اشاره کرد که بعد از پدر به ریاست معتزله بصره رسید.[8]
از دیگر شاگردان معروف وی میتوان به ابوالحسن اشعری، مؤسس مذهب اشعری، اشاره کرد.[9] برخی از معتزلیان او را نویسنده یکصد و پنجاه هزار صفحه مطالب علمی میدانند[10] که بیش از چهار هزار از آن مباحث کلامی بوده است.[11] او مناظراتی با بزرگان عصر خود نیز داشته است.[12]
گفتنی است که برخی از متکلمان امامیه ردیههایی بر ابوعلی جبایی نوشتهاند که از آن جمله میتوان به ابوسهل اسماعیل بن علی (م. 311ق.)[13]، ابوجعفر محمد بن عبدالرحمان بن قبه رازی (م. قبل از 319ق.)[14] و ابومحمد حسن بن موسی نوبختی (م . 3269ق.)[15] اشاره کرد. در این باره باید گفت که روشن نیست ردیههای این بزرگان شیعه بر چه نظریه یا اثری از ابوعلی جبایی وارد شده است. با این حال به ظن قوی میتوان گفت که پیرامون مسائل امامت بوده هم چنان که خود ابوعلی جبائی تنها اختلاف معتزله و شیعیان (در دوران خود را) مسئله امامت میداند.[16]
از ابوعلی در مباحث مختلف کلامی آرا و عقایدی بر جای مانده که بسیاری از ملل و نحل نگاران، آنها را مورد اشاره قرار دادهاند. در اینجا نظرات وی در حوزه کلام دقیق و کلام جلیل به صورت اجمالی معرفی خواهد شد. پیش از آن باید به این نکته اشاره کرد که منظور از کلام دقیق یا همان لطیف الکلام در علم کلام به آموزه هایی گفته میشود که بیشتر در حوزه انسان شناسی و جهان شناسی به بحث میپردازد و منظور از کلام جلیل در علم کلام به آموزههایی گفته میشود که به نحوی به خداوند متعال مربوط شود.
ابو علی معتقد است جواهر دارای جنس واحدی هستند و در حقیقت میان آنها اختلافی نیست.[17] او همه جواهر را دارای عرض میدانسته و خالی بودن جوهر از عرض را محال بیان میکرد.[18]
ابو علی، اعراض ایجاد شده توسط موجود زنده را فانی میدانست.[19] البته باید گفت که او در رنگها، بوها و مزهها قائل به بقا بوده است.[20] او امکان دیدن حرکت، سکون، رنگ، اجتماع، افتراق، ایستادن، نشستن و خوابیدن را قبول میکرد. وی میگفت دیدن شما در حال حرکت و یا در حال سکون در واقع دیدن حرکت و سکون است. او درباره رنگ، اجتماع، افتراق، ایستادن، نشستن و خوابیدن نیز همین را میگفت.[21] ابو علی امکان لمس کردن اعراض را نمیپذیرفت و وجود عرض واحد در مکانهای متعدد را قبول کرده بود.[22]
ابوعلی بر خلاف نظر دیگر معتزلیان حرکت شی بدون دافع را نمیپذیرفت.[23] او تعدد حرکت را در حرکت شی واحد بیان میکرد. او میگفت: وقتی جسمی حرکت میکند به عدد اجزاء شی متحرک در آن، حرکت وجود دارد. او تقسیم، تجزیه و تبدیل حرکت واحد را نمیپذیرفت.
ابو علی امکان حرکت شی را بدون مبدأ و مقصد، امکان پذیر میدانست. او حرکت جسم به اعتبار مکانش را از این باب بیان میکرد.[24]
برای آشنایی بیشتر به مقاله "عقاید جبائیه" مراجعه شود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان