بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شانزدهم، استاد هادی پور (زید عزه)
* فنون عنصر پنجم؛ عنصر مسائل جنسی
جذابیتی که راجع به آن صحبت می کنیم بی اقتضاء و درون محتوایی است و امکاناتی لازم ندارد و دارای تنوع برای موضوعات و مخاطبین مختلف است. عناصر جذابیت در دنیا ده عنصر هستند (جاذبه عشق، ترس، تخیل، اعجاب، زیبایی، نشاط، نیاز، هیجان، امید و مسائل جنسی) که متداول هستند و در رسانه ها و در ابعاد مختلف در تبلیغات برای ایجاد جاذبه از این عناصر کمک می گیرند. بعد از اینکه وارد بحث عنصرها شدیم شروع کردیم فنون را جدا جدا گفتیم تا به عنصر مسائل جنسی رسیدیم، در این بحث اولین عنصری که فنونش گفته می شود بحث فنون عنصر جنسی است.
این عنوان ابتدا حالتی در فرد ایجاد می کند ولی شرایطی را قرار دادیم که اگر کسی این شرایط را رعایت کند و بعد این فنونی که می گوییم را استفاده کند هیچ تعارضی نه با دین و نه با سخنرانی دینی دارد. نمی خواهیم کار غیر متداولی انجام بدهیم، یعنی کارهایی که جسته و گریخته در سخنرانی ها استفاده می شود. ما داریم چارچوب برای آن درست می کنیم که هر جایی که لازم است استفاده کنیم. کاربرد روش و شیوه این است که موفقیت ها را قاعده مند کنید. یعنی اگر کسی جایی سخنرانی کرد و خیلی گرفت خودش بفهمد چرا سخنرانیش خوب شد. این عامل موفقیت را بداند و هر وقت خواست از آن استفاده کند. اول شرایط لازم برای جلسه را بیان می کنیم. شرایطی که به نوعی مانع بروز خلل در کلاس و سخنرانی می شوند تا هستند؛
1- شرط اول این که جلسه مختلط نباشد. برای استفاده از جاذبه مسائل جنسی، خطرناک است که خانم و آقا هر دو در جلسه باشند مشکل زاست و نمی شود وارد آن بحث شد. و کار ما اثر مثبت نخواهد داشت.
مختلط نباشد
2- از الفاظ و کلمات عفیف استفاده شود. در تهران یک مسجدی بود که سخنرانش بحثی را مطرح می کرد که در آخر جلسه به گریه افتادم. نه گریه از انقلاب روحی، حاج آقا بحثی را می گفت که قطعه ای بحث جنسی داشت جلسه هم در مسجد بزرگی در تهران بود که خانم ها پشت پرده بودند. این سخنران تیکه جنسی را فوق العاده باز می گفت، مثلا می گفت: شیطان برای عارفی مجسم شد عارف دید حال عبادت عجیبی دارد نمی دانست شیطان است گفت تو چه طوری به این حال رسیدی؟ شیطان به او گفت: من با یک فاحشه ای در شهر رابطه بدی داشتم بعد توبه کردم بعد از آن توبه خدا حال عبادت را به من داده است. یعنی تو هم اگر می خواهی به آن حال برسی چنین فرایندی را باید طی کنی. این تعریف می کرد عابد پیش خودش گفت اگر آدم بعد از توبه چنین حالی پیدا می کند ما هم تجربه کنیم. عارف به شهر آمد و رفت در خانه فاحشه را زد. وقتی فاحشه در را باز کرد و عارف مشهور شهر را دید از خودش خجالت کشید گفت: بفرمایید. خواست بگوید من از کارهای زشت و این ها شرمنده ام شما دعا کنید من توبه کنم برگشت گفت کاری داشتید؟ عارف گفت: با خودتان کار داشتم. این نوع سخنرانی برای مردها مستهجن است نباید آن قدر باز صحبت کرد وای به حال خانم ها. لذا وقتی می خواهیم از این کلمات استفاده کنیم باید سعی کنیم در حین اینکه بحث را مطرح می کنیم توجه به استفاده از الفاظ داشته باشیم.
3- در پرده بیان شود و خیلی صریح و باز سخن نگویید. یکی در استفاده از کلمات است. مثلا کلمه فاحشه و اینکه با خودت کار دارم کلمات بدی هستند. ما نباید بحث را باز کنیم و باید در پرده بماند. مثلا این طور بگوییم کهعارف به این فکر افتاد که شاید من هم عمل زشتی را انجام بدهم حال عبادتم عوض شود. خواست این کار را بکند مشکلاتی پیش آمد. رفت در خانه را زد و خانم آمد دم در و..) بحث خیلی نباید باز شود.
4- کوتاه و مختصر باشد. یعنی بدنبال این نیستیم که بخواهیم بحث را پرورش دهیم. خیلی مختصر و جاذبه ای از این قسمت ها در جاهایی که لازم می شود استفاده کنیم. گاهی اوقات حتی اشاره ای سمت این قضیه هم بشود جاذبه ایجاد می شود ذهن های مخاطبین در این قضیه آن قدر فعال می شود که نیاز به باز شدن و این حرف ها نیست. نیاز نیست تفصیلش داد کوتاه و مختصر باشد، اینجا جای پرورش دادن نیست.
5- رویکرد معنوی تربیتی داشته باشد. این شرط مهم است والا ما با این که صرفا بخواهیم مسائل جنسی را مطرح کنیم که فقط جاذبه ای ایجاد کنیم موافق نیستیم. ما بدنبال اثرگذاری معنوی تربیتی در این موضوع هستیم و در عین حال می خواهیم جاذبه هم ایجاد بشود. یعنی رویکرد ما همان رویکرد قرآنی است. خدای متعال وقتی قضیه حضرت یوسف و زلیخا را مطرح میکند بدنبال این است که یک الگوی عفت معرفی کند. بدنبال اینکه اگر آقا در چنین شرایطی قرار گرفتی چه کار باید بکنی؟ اما موضوع که موضوع جنسی است جاذبه هم ایجاد می کند. ما هم باید همین رویکرد را داشته باشیم. کل سوره یوسف را ببینید در کل سوره جریان جنسی در یکی دو آیه مطرح می شود، که زلیخا در خلال بحث این چنین تقاضایی کرد او هم پناه به خدا برد. (خیلی عفیف) دقیقا خدا کوتاه و مختصر خیلی عفیف و با رویکرد معنوی و تربیتی این بحث را بیان کرده که وقتی آدم می خواند تحریک نمی شود بلکه حال معنوی به او دست می دهد. ما هم همین را می خواهیم ایجاد کنیم. یعنی از مسائل جنسی سخنرانی مان می توانیم استفاده کنیم ولی باید ضابطه مند باشد نه همین طوری. باید از رویکرد قرآنی استفاده بکنیم، جاذبه را دارد کار خودش را هم می کند.
6- حتی الامکان با شوخی و خنده همراه نشود. عامل شوخی و خنده بسیار مضر است.
مثال کاربردی
جاهایی که وارد مسائلی مثل علائم بلوغ برای نوجوان ها می شوید یا لازم شد بحثی را در مسجد بگویی تا همه بدانند مثل بحث غسل یا هر چیز دیگری، باید موقعی که مطلب را می گویی آنقدر صورت شما و حالت گفتن شما جدی باشد که کسی جرأت اینکه بخواهد یک لحظه تیکه بپراند را به خودش ندهد. بعضی ها آماده اند تا یک لبخند روی لبتان آمد تیکه بیندازند. اگر شوخی و خنده باشد جلسه به هم می خورد. لذا ما نباید ریسک کنیم میدان مین است قضیه خطرناک است اگر به وضعیت بدی بکشد جمع کردنش مشکل است. مورد با مورد فرق دارد یک جاهایی شوخی هم بشود عیب نیست. موقعی که در کلاس راهنمایی بودیم معلم عربی ما آمد سر کلاس استبراء را با خودکار برای بچه ها توضیح داد. یکی از بچه ها که شاگرد اول کل مدرسه بود فردا مادرش را آورده بود که معلم سر کلاس چیزهای بدبد گفت. اما این شرایطی که عنوان می کنیم اگر رعایت شود هر جا خواستیم می توانیم از جاذبه جنسی استفاده کنیم اثر معنوی هم داشته باشیم. این فنون به درد می خورد.
1- بیان احکام مسائل مربوط به مسائل جنسی،
2- بیان خاطرات و داستان های عفت اولیاء الهی،
مثال کاربردی
مثلا جریان شیخ رجب علی خیاط که در جوانی برایش اتفاق افتاد یا داستان ابن سیرین و موردهای دیگر از این داستان ها هم بوی جنسی دارد هم رویکرد معنوی تربیتی.
3- بیان آیات و روایات مربوط به نعمت های بهشتی، حورالعین های بهشتی،
مثال کاربردی
مثلا وقتی می خواهی برای چشم پوشی و نگاه نکردن به نامحرم سخنرانی می کنی می توانی بگویی روایت داریم که خدا تضمین کرده کسی که در این دنیا چشم پوشی کند در آن دنیا حورالعینی به عقدش درمی آورد. در روایات ما راجع به حورالعین بهشتی و اینکه خدا چه نعماتی را مهیا کرده توصیفاتی هست استفاده از این ها خوب هستند. تشویق فرد به بهشت است اثر منفی هم ندارد. یکی از مواردی است که به نوعی این حاشیه را دارد و لذا استفاده از آن ها مفید است گاهی خوب می شود استفاده کرد. آیات قرآن از این روش استفاده کرده «کواعب اترابا»[1].
4- بیان برخی از مستحبات اخلاق زناشویی،
این بحث را باید در جمع متأهل ها گفت نباید برای مجرد چنین بحثی کرد. گاهی ایجاد این جاذبه با یک کار مثبت این شکلی است که بگویی آقا یک سری مقدمات برای این مسأله گفته شده است. راجع به این صحبت می کنی که نماز قبل از نزدیکی چه طوری خوانده می شود. این مطلب جاذبه ایجاد می شود. طلبه ای در جلسه ای در جمع معلمان استان فارس بود که یکی از معلم ها گفته بود دیدن فیلم های مبتذل با عنوان آموزش جنسی برای زن و شوهر ایراد دارد؟ بنده خدا جوابی داده بود که خاص بود گفته بود ما روایات دقیقی برای آموزش جنسی داریم ضمن اینکه آنجا حرام است ولی این جا حلال است و هم آموزش دادند. فنونی که ذکر کردیم در منبرها گفته می شود شرایطی که گفتیم جلو مفسده را می گیرد. هر جا که در فرمول ها لازم دیدید از این ها درست استفاده کنید که جذابیت ایجاد شود و اثر معنوی هم داشته باشد.
* فنون عنصر ششم؛ عنصر ترس
1- وعید عذاب آینده؛ یکی از شیوه هایی که می توانیم ترس در سخنرانی داشته باشیم وعید عذاب آینده است. در قرآن بیشترین ترس را در این حیطه می بینیم. این هم دو حالت می تواند داشته باشد: یکی جسمی و دیگری روحی. عذاب های روز قیامت که ترسناکند گاه جسمی و گاه روحی اند.
مثال کاربردی (برای قسمت جسمی)
آیاتی که در سوره کهف داریم که خدای متعال می فرماید: روز وقتی قیامت طرف را در شعله های عذاب می آورند آن چنان می سوزد و اذیت می شود که می گوید خدایا بکش راحتم کن، ندا می آید که این باید تکرار شود. این پوست می سوزد و پوست جدید درمی آید و پوست جدید هم دوباره می سوزد... . خدا می فرماید در آن حال که دارد می سوزد عطشی دارد وقتی عطش می گیرد طلب آب می کند وقتی نوشیدنی می آورند «و ان یستغیثوا یغاثوا بالماء کالمهل»[2]. نگاه می کند می بیند نوشیدنی گداخته است از شدت حراراتش پوست صورتش آب می شود و می رود بعد پوست جدید می روید. این کارها باید ادامه پیدا کند چون او یک بار گناه نکرده است. هر چه گفتند این ها را باور نکرد و خودش را به گناه آلوده کرد. جاهایی که ترس وحشتناک می شود این شدت قضیه به سمت خدا نمی رود، که احساس بد به خدا پیدا کنیم این ها بازتاب اعمال خودشان است. خدا گفت این همه پیامبر فرستاد ولی این ها ایمان نیاوردند. این مباحث توضیحی هم باید گفته شوند تا اثر منفی در مخاطب ایجاد نکند که به خدا بد بین شود.
مثال کاربردی (برای قسمت روحی)
روایت داریم خدا می فرماید: «یؤخذ بالنواصی و الاقدام و کفت وجوههم فی النار»[3]. جهنمیان را از موی پیشانیشان و پاهایشان می گیرند و به صورت این ها را در جهنم پرت می کنند. شما وقتی یک بعد از عذاب جسمی را بگویی بعدش می گویی روز قیامت جلو این همه آشنا و دوست که در دنیا پیششان اعتبار و احترام داشتی جلو چشم همه اشان به خاطر بدی هایی که کردی بدیهایت را به صورت بکشند و روی زمین محشر به خواری پرتت کنند ذلیلت می کنند. عذاب روحی خودش ترس روحی ایجاد می کند. می توان علاوه بر ترس های قیامتی از ترس هایی که از حاشیه مرگ می شود داشت.
مثال کاربردی
گاهی اگر جریانی از جان دادن یک آدم را تعریف کنید عجیب تاثیر می گذارد. مثلا برای بی نمازی ترس ایجاد کنید که طرف تکان بخورد. بگو خواستی نماز نخوانی نخوان ولی جریاناتی شنیدم کسانی که نماز نمی خوانند گاهی در لحظه های آخر بدجور داغون می شوند و عذاب می شوند. بنده خدایی نماز نمی خواند دم مرگش بیماری گرفته بود کله اش کرم گرفته بود بعد که دکتر برده بودند گفته بود کرم ها واگیر دارد و علاجی هم ندارد این آقا باید به یک اتاق برود و کسی هم نزدیکش نشود در را باز کنید غذا را بفرستید و در را ببندید کسی پیشش نرود. و این شخص درآن اتاق ماند و در اوج خفت و خواری و تنهایی و ذلیلی جان داد.
دختر خانمی در تهران شب تولدش پارتی گرفته بود و همه را دعوت کرده بود. بساط پهن بود تا توانسته بودند معصیت کرده بودند. آخر شب گفت همه سوار بشوید می خواهیم در شهر دوری بزنیم. رفته بودند دور بزنند معلوم نبود مست بودند چه طوری بودند تو اتوبان با تیر برق هایی برخورد می کنند و تیربرق روی ماشین افتاده بود و جا در جا هر چهارتایشان مردند. این صحنه ها ترسناک است. این ها ترس احتضار است. از ترس قبر هم می شود صحبت کرد. مثلا شروع می کنید می گویید می دانید چرا می گویند مرده را قبل از دفن سه بار زمین بگذارید؟ چون مرده از قبر می ترسد. حول دارد آرام آرام نزدیکش کنید تا وحشت نکند. قبر را که توصیف می کنی می گویی رفتن توی قبر خودش ترس خاصی دارد. ترس مثبت ایجاد می کنیم ترس مثبت ترسی است که فرد می تواند خودش را از آن نجات بدهد. بستگی به انتخاب خودش دارد. ولی ترس منفی این است که طرف می گوید من چه بخواهم یا نخواهم این وضعیت برایم هست و دچار افسردگی می شود. تا می شود کنار این ترس ها از بشارت ها هم بگویید. در روایت هست مومن وقتی میخواهد جان بدهد مثل بو کردن گل خوشبو به راحتی جان می دهد. در روایتی حضرت ابراهیم که وقتی عزرائیل را می بیند حضرت ابراهیم گفت: اگر برای مومن پاداشش همین بس باشد که فقط موقع مردن زیبایی تو را ببیند برایش کافی است.
در قرآن خدای متعال چند جا می فرماید: «رسل مبشرین و منذرین»[4]. ولی یک جاهایی میفرماید: «وما انت الا نذیر»[5]. تو نیستی مگر منذر، تو فقط انذار دهنده ای. خدای متعال همه جای قرآن وقتی از عذاب می گوید پشت سرش از بشارت می گوید و در مواردی می ترساند پشت سرش چیزی نمی گوید. لذا بنا بر این است که بشارت داشته باشیم ولی جایی هم اگر انذار شد بشارت نشد به خاطر مصلحتی است و ایراد ندارد، باید نداریم.
ترسی که در دنیا روال است چون بدنبال ترس های مثبت نیستند. جاذبه ترس را مطلق می خواهند غالبا از این شیوه برای ترس استفاده می کنند. ما هم از شیوه ماورائی استفاد می کنیم اما باز با رویکرد معنوی تربیتی،
مثال کاربردی (برای قسمت روح)
گاهی اینکه شما موردی را نقل می کنید که خوبان با ارواح خوبان ارتباط های قشنگی داشتند و گاهی بهشان الهاماتی شده است. مثلا از علامه طباطبایی حکایت شده که موقعی دغدغه رزق داشتند شخصی بر ایشان وارد شد و گفت: از موقعی که ... بعد فهیمد که روح شاه حسین ولی بوده که گفته از موقعی که سرباز آقا شدی ما کی شما را رها کردیم؟ همین که حرف روح وسط می آید جریان ماورایی می شود. چون از حالت طبیعی خارج شده ترس بوجود می آید. گرچه این ترس در صورتی به اوجش می رسد که حالت وحشتناکی داشته باشد مثل فیلم های روحی ترسناک که روح ها در قبرستان کارهایی می کردند... ما هم می توانیم حالت هایی داشته باشیم.
مثال کاربردی
بعضی از اولیاء خدا از کنار قبرستان که رد می شدند صدای نعره های شدید شنیدند. یکی از عرفا می گوید جلو رفتم دیدم یکی که شب اول قبرش است روحش را عذاب می کنند نعره ها از اوست. جریان حالتی است که برای یک روح محقق شده است.
حالت جن هم همین طور است فقط بعضی از نکات را راجع به آن بگویید تا مخاطب بفهمد و گریزی بزند. مثلا جریانی از شیخ جعفر مجتهدی است که در کتاب لاله ای از ملکوت نقل شده شخصی پیش ایشان می آید و می گوید مدتی بود اجنه در خانه ما دخل و تصرف هایی می کردند سفره می چیدیم مهمان داشتیم یک دفعه می دیدیم سفره را بهم ریختند اتفاقاتی افتاد ولی ما جدی نگرفتیم. می گفت حاج آقا بدادم برسید همسرم را بردند. هر چه می گشت خبری نبود می گفت احتمال قوی می دهم کار جن ها باشد. پیش ایشان آمده بود و ایشان هم به خاطر احاطه روحی و ارتباطی ویژه ای که با معصومین و با دیگران حتی با اجنه داشت گفته بود بله همسر شما ظاهرا توسط اجنه اسیر شده و من تلاش می کنم آزادش کنم. بعدا موفق شده بود و با دعاها و تصرفات این خانم را نجات داده بود. خادم ایشان تعریف می کند من در حیاط بودم بعد از اینکه ایشان خانم را نجات داد یک دفعه دیدم شیخ جعفر داد زد و با حالت هراسان گفت بیا داخل، من داخل رفتم گفت تا مدتی داخل اتاق بمان این جن های خبیثی که بودند این کار را کردند از ما عقده ای شدند آمدند لطمه ای بزنند اگر پیش من باشی زورشان نمی رسد اگر حیاط باشی ممکن است به تو لطمه بزنند به من زورشان نمی رسد. فضا ماورایی است. پشت سرش باید توضیحاتی بدهیم که طرف نسبت به جن معرفت صحیح پیدا کند ذهنیت کاذب درش ایجاد نشود. (شاید به ذهنتان بیاید که چه لزومی دارد ما این انواع را بررسی می کنیم. ولی وقتی به فرمول ها می رسیم و بتوانیم سبکی از جذابیت را به شکل کاربردی و آسان به اثبات برسانیم بسیار خدمت بزرگی به سخنرانی می شود. از جهتی وقتی ضعیف ترین طلبه ها هم سخنرانی هایی ارائه کنند جذابیت داشته باشد. موقعی که این شیوه را یاد بگیرید هر سخنرانی که بروید در عرض یک ربع سخنرانی شما با همین فنون بسیار روش ساده را جذاب می شود.)
مورد بعدی ترس طبیعت است که شامل دو قسمت ترس از حیوانات و ترس از حوادث طبیعی است. انواع سبک های ترس که در سخنرانی می شود ایجاد کرد گفته می شود. ترس طبیعت و ترس حیوانات ترسی است که بزرگ ترین مردها از زنشان می ترسند و زن هایشان هم از سوسک و موش و مارمولک می ترسند که همان ترس رایج است. در مورد ترس از حیوانات هم آیا تا حالا با ماری که در موضع حمله باشد در اتاقی تنها شدید؟ یا پیش آمده با عقرب وحشتناکی یا سگ وحشی تنها بشوید؟ خوف عجیبی دارد. حالا بیاییم ببینیم از این ترس حیوانات چه طوری در سخنرانی استفاده کنیم.
مثال کاربردی (از ترس حیوانی)
شیخ رجب علی خیاط تعریف می کند سیدی بود که زنش او را اذیت می کرد هر چه می گفتند سید و اولاد پیامبر است اذیتش نکن گوش نمی داد. این مرد چند بار شیخ را واسطه کرد تا زنش را نصیحت کند ولی نشد. وقتی این زن مُرد شیخ در تشییع جنازه اش حاضر بود. شیخ می گوید وقتی این جنازه را به سمت قبر می بردند نزدیک قبر که شدیم دیدم یک سگ کثیف درنده وحشتناکی توی قبری رفت. این خانم وقتی دید آن سگ داخل قبر رفت و می خواهند این را در قبر بگذارند شروع کرد به ضجه زدن، التماس می کرد تو را خدا مرا با این تنها نگذارید. سریع پیش پیش شوهرش رفتم و گفتم به خاطر آزارهایی که این به شما داده الآن دارد ضجه می زند از سگ باطن برزخیش می ترسد اگر ببخشی این از او برداشته می شود. شوهرش بخشید و آن سگ آمد بیرون و رفت. در این اتفاق اگر ولی خدا آنجا نبود کمکی نمی کرد برای آن چه قدر سخت می شد. این یک شکل استفاده است.
مثال کاربردی (از ترس طبیعی)
اگر الآن زلزله ای شود همه می خواهند فرار کنند هیچ کس نمی خواهد بماند. هر کی خودش را می خواهد نجات بدهد این ترس طبیعی است. وقتی خدا در قرآن می فرماید: «ان الزلزله ساعه شیء عظیم»[6]. یا وقتی می فرماید: «القارعه مالقارعه و ما ارداک مالقارعه»[7]. حتی رعد و برقی که می شود خیلی ها می ترسند. خود این زلزله را توصیف کردنش می تواند ترس را ایجاد کند. کافی است نمونه هایی برایشان بیاورید مثلا از زلزله بم. نمونه نزدیک است بعد سعی کنید قدری زلزله روز قیامت را توصیف کنید. مهم تر از آن آنچه که خدا در قرآن میفرماید تداعی کنید، که خدا در قرآن می فرماید: اگر ما یک لحظه بخواهیم عذاب برای شما نازل کنیم شب بخوابید صبح بلند شوید در حالیکه به عذاب ما گرفتار شدید چه کار می توانید بکنید؟ یعنی خدا هی می فرماید که عذاب ما در کمین شماست.
زلزله یک شکلش است مریضی هم یک شکل دیگرش هست. بنده خدایی بود شب خوابیده بود صبح بلند شده بود تو خواب سکته مغزی کرده بود. عزیزانش صبح دیده بودند فلج شده و حافظه اش از دست داده، دهانش کج شده، قیافه آدم بی نمازی بود این از اثرات بی نمازی است. این از هیچ کدام ما دور نیست. خانم های بدحجاب بترسید از روزی که خدا اگر بخواهد شما را عذاب کند کاری برایش ندارد. حرف خدای خود را گوش نمی دهی و موهایت را بیرون می گذاری فقط فکرش را بکن خدا اراده کند موهایت بریزد. خود این خوفی است که ما باید داشته باشیم. با عذاب الهی دچار ترس می شود و این از عوامل جذبه ترس است. ظاهرش تلخ است اما جذاب است. طرف احساس می کند ممکن است خطری متوجه اش شود توجه می کند.