27 بهمن 1395, 2:26
سخنراني منتشر نشده شهيد آيت الله دكتر بهشتي در باب ماه رمضان و شب هاي قدر، روزه و كار چشم پوشي از خوردني ها و آشاميدني ها و کنترل اميال و خواسته هاي نفساني در ماه مبارک رمضان از انسان يک موجود با عزم و اراده قوي و توانمند مي سازد که اين عزم و اراده را مي تواند در يازده ماه ديگر سال به کار گيرد و امور و شئون زندگي اش را سامان دهد. در متن زير که بخشي سخنراني منتشر نشده اي از شهيد آيت الله بهشتي است، به اين مساله پرداخته شده است که در سالروز شهادت ايشان و يارانش از نظر مي گذرانيد.
آيا روزه داري با فعاليت و کار ناسازگار است؟ آيا يکي از عوامل عقب ماندگي کشورهاي مسلمان روزه داري است؟ و بالاخره اينکه آيا روزه داري سبب مي شود يک ماه از سال نيروي کار اين کشور ها به حدّ نصاب نرسد؟
مکرّر در نشريه هاي فارسي و غير فارسي و مي توانم بگويم گاهي به عمد، مقارن با فرارسيدن ماه مبارک رمضان، اين گونه سم پاشي هاي بي نمک به چشم مي خورد. تو گويي در دنياي امروز همه چيز با محاسبه دقيق بررسي مي شود. در اظهار نظر برخي درباره رابطه روزه و کار، هنوز گزاف گويي و حتي گزاف انديشي رواج دارد. حدود چهار يا پنج سال قبل رييس جمهور يکي از کشورهاي کوچک عربي که کج سليقگي اش هنوز هم در نوسان هاي سياسي عالم اسلام به چشم مي خورد، ضمن اظهار نظري گفته بود؛ چون کشور ما در حال سازندگي است بنابراين ممکن است از شيوخ و علماي بزرگ جامع الزيتونه بخواهيم در اين موضوع نظر دهند که اگر در اثر روزه ماه رمضان در روزهاي گرم آن منطقه آفريقايي، کارگران به علت روزه داشتن نتوانند به اندازه و حدّ نصاب معمول کار کنند، از روزه داري در چنين شرايطي معاف باشند. اين مطلب آن موقع در جرايد ايران هم مورد بحث قرار گرفت و کار به گفت وگوي با اين عالم و آن عالم کشيده شد.
اتفاقاً چندي قبل در يکي از جرايد فارسي زبان، ترجمه مقاله اي از يک نويسنده غير مسلمان را ديدم که به همين موضوع پرداخته بود. اين نويسنده، در ارتباط با وضعيت اقتصادي کشورهاي توسعه نيافته که براي رودربايستي و گول زدن به کشورهاي در حال توسعه ناميده شده اند، نوشته بود: يکي از عوامل کندي پيشرفت برنامه هاي اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه، باورهاي مذهبي از آن جمله روزه داري است. وي در ادامه گفته بودکه روزه داري، از نشاط اقتصادي و فعاليت کارگري اين جوامع به مقدار قابل توجهي مي کاهد.
جالب توجه اينکه از يک طرف گفته مي شود در اغلب اين کشورها براي نيروي انساني کار وجود ندارد و بيکار فراوان است و از طرف ديگر سنگ آنان به سينه زده مي شود که به مناسبت روزه ماه رمضان نيرويي که بايد به کار بيفتد، نمي افتد و باز جالب است که گاهي هر دو مطلب در يک نوشته ديده مي شود.
بنده خوش ندارم نسبت به اشخاص يک جانبه داوري و اظهار نظر کنم، بنابراين نمي گويم که غرض ورز هستند، چون نمي شناسم، انسان تا کسي را خوب نشناسد نمي تواند بگويد که غرض و مرضي دارد يا ندارد. با يک نوشته هم مشکل است که انسان به قضاوت برسد و بگويد فلاني غرض دارد. ولي اين را مي توانم بگويم که يا جهل و ناداني و گزاف گويي و گزاف انديشي است يا غرض ورزي. شق سوم ندارد.
حقيقت مطلب اين است که بنده گمان مي کنم، اين دسته از نويسند گان، وضع روزه داري يک عده از شهرنشيناني که از زير سايه تکان نمي خورند را ديده اند و براساس آن قضاوت مي کنند. يعني ديده اند ماه رمضان که مي شود اين عده براي اينکه روزه به آنان فشار نياورد اولاً به جبران زماني که غذا نمي خورند، چايي نمي نوشند، سيگار نمي کشند، در فاصله افطار تا سحر آن قدر مي خورند و مي آشامند و سيگار مي کشند که نالان مي شوند و مرتب ناله مي کنند که اي واي، کسل شديم، دستگاه هاضمه شان هم ناراحت است. زيرا به دليل پرخوري دستگاه هاضمه با مشکل مواجه مي شود و انسان خودبه خود کسل مي شود و نشاط کار را از دست مي دهد. از طرف ديگر شب ها نمي خوابند تا بتوانند روز را بخوابند و روزه فشار نياورد. يعني بعد از طلوع فجر مي خوابند تا دم غروب، براي نماز ظهر و عصر از خواب بيدار مي شوند و نماز ظهر و عصر را چنان مي خوانند که السلام عليکم نماز عصر با افطار مقارن باشد. حقيقت اين است که ما يک عده روزه گير به اين صورت داريم. بدون رودربايستي بايستي بگويم که بعضي از اينها، هم لباس هاي بنده هم هستند و اهل علم اند، مع الاسف اين گونه هستند. اگرچه معمولاً کار اهل علم در ماه رمضان در کشورهاي اسلامي سنگين تر مي شود، براي اينکه بازار مسجد و محراب و منبر گرم تر است. منبري ها بايد بيشتر منبر بروند و محرابي ها هم بايد بيشتر به محراب بچسبند، ولي باز عده اي که کارشان فقط محراب است، اگر ظهر محراب داشته باشند، لااقل تا ظهر را مي خوابند و اگر احياناً ظهر محراب نداشته باشند و محرابشان شب باشد، ديگر برنامه آنان راحت باش است و از اول طلوع فجر تا نزديک غروب خواب هستند. ولي آيا مي شود کار اين گروه را ملاک کار اکثريت مردم مسلمان قرار دهيم. اين عده نه تنها در ماه رمضان، بلکه در غير ماه رمضان هم خيلي تن به کار نمي دهند و با اندک نسيم ناملايمي برنامه کاريشان عوض مي شود و تعطيل مي کنند. منطق اين عده از روزه داري اين است که خدا از ما خواسته روزه بگيريم چه بخواهيم، چه نخواهيم بايد روزه را بگيريم و چندان به فکر فلسفه روزه نيستند. در حالي که روزه داري براي آن است که انسان در مقابل خواسته هاي نفساني اراده اي نيرومند پيدا کند. روزه اي که انسان از افطار تا سحر بخورد، صبح هم بخوابد تا غروب، هيچ ثمري براي انسان در بر ندارد. اين آدم، همان آدم ضعيفي است که قبل از ماه رمضان بود. يعني در برابر خشم و غضبش، در برابر خودخواهي هايش، در برابر هوس هايش، قدرت اراده ندارد و نمي تواند با پايداري متکّي به ايمان و پايداري ناشي از برنامه سازنده مکتب رمضان به منظور تقويت اراده، بهره اي داشته باشد. بلکه، تنها در همين حد که گناه نکرده و از فرمان خدا سرپيچي نکرده باشد روزه مي گيرد. البته اين هم خودش خوب است، اما حکمت روزه را درک نکرده و آن را به قيمت کمي فروخته است. حال آنکه در حقيقت روزه داري در عين اينکه فرمانبرداري و اطاعت از امر خداست، بايد براي مسلمانان تمرين روحيه پايداري و استواري در مسير ايمان باشد. سالي يک ماه تمرين مقاومت در برابر خشم و غضب و هوا و هوس باشد. اما آناني که حقيقت روزه را درک مي کنند، آنان نه تنها با روزه داري از نيروي کارشان کاسته نمي شود، بلکه بيشتر هم مي شود. من از زمان پيغمبر و از زمان ائمه فعلاً مثال نمي آورم، بلکه از جامعه و زمان نزديک به خودمان مثالي مي آورم. يکي از دوستان من که در جواني مرحوم شد در يک قصبه چند هزار نفري پيشواي ديني مردم بود. تابستاني بود و روزه دار بوديم. اين دوست ما مي گفت اگر کسي مي خواهد بفهمد روزه داري يعني چه؟ بايد به خودش زحمت دهد و يک سري به قصبه ما بيايد. در اين قصبه انواع محصول کاشته مي شود، محصول ديمي که در ماه هاي خرداد و تير درو و خرمن مي شود. محصول صيفي هم دارند اعم از خيار، گوجه، خربزه و اين گونه محصولات که در ماه هاي برداشت کشت ديم بايد به محصول صيفي هم برسند. وجين کنند، علف هاي هرزه را بيرون بياورند و … در اين قصبه برنج کاري هم دارند، بنابراين بايد در اين ماه هاي گرم تابستان شالي هم بکارند. يعني شالي برنج را از خزانه در بياورند و در باتلاق هايي که قبلاً آماده شده است بکارند. اين کارها در اين قصبه طوري است که معمولاً همگي همزمان با هم انجام مي شوند. اين دوست ما مي گفت: در قصبه ما، در اين فصل، زارع شب و روز در صحرا به سر مي برد. موقع آمدنش به دِه وقت نماز است. مي گفت برنامه ما اين است: اذان صبح همه در مسجد حاضريم، نماز را به جماعت مي خوانيم. زارعين از مسجد به صحرا مي روند و تا هوا خنک است مختصري مي خوابند. بعد بلند مي شوند و تا ظهر کار مي کنند. ظهر مي روند مسجد نماز مي خوانند و مجدد مي روند صحرا کار مي کنند تا غروب، غروب مي آيند مسجد نماز مغرب را مي خوانند و در همان مسجد بين نماز مغرب و عشاء افطار مي کنند. افطار آنان چيست؟ مي گفت قبلاً تعدادي کوزه آب از جاهايي که آب خنکي دارد تهيه مي کنند و در جاي سايه اي در مسجد اين کوزه هاي آب را مي چينند، هر زارعي هم با خود يک مقداري نان، به همراه پياز، پنير و يا چيزي از اين قبيل برمي دارد و همراه خود به مسجد مي آورد. بعد از نماز مغرب، افطار کشاورزان اين نان و خورشت ساده اي است که همراه آورده اند با مقداري آب، چنانچه اهل چپق و سيگاري هم باشند دودي هم مي کشند. نماز عشاء را مي خوانند و برمي گردند صحرا، آنجا چايي مي خورند، کمي استراحت مي کنند و تازه کارهاي شب را شروع مي کنند؛ براي اينکه در آن فصل معمولاً نسيمي که براي خرمن باددادن مناسب باشد در شب مي وزد. بنابراين شب ها تا ديروقت يا بايد خرمن کوبي کنند، يا خرمن باد دهند، شب يکي دو ساعت مانده به اذان صبح استراحتي مي کنند و باز کار و کار و کار. فقط بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب مي توانند مختصري بخوابند. حال فکر مي کنيد که اين زارعين روزه دار اهل آن بودند که بگويند واي … چه روزهاي بلندي، … چه هواي گرمي، … و چه روزه مشکلي! خدا شاهد است که من عده اي از اهالي آن قصبه را ديدم که به مراتب از آن سايه نشين ها سپاسگزارتر، شاداب تر و بانشاط تر بودند.
حال آيا روزه داري اين گروه از مردم از نيروي فعال و کار يک جامعه کم مي کند؟ من نمي خواهم منکر اين واقعيت شوم که يک انسان سالم و نيرومندي که به اندازه کافي مواد غذايي در شبانه روز مصرف مي کند، بالطبع براي کارکردن بويژه براي انجام کارهاي سنگين بدني آماده تر است؛ اما اين تمام مطلب نيست؛ چراکه چقدر آدم هاي سالم سراغ داريم که تنبل هستند؟ تنبلي با چه چيز علاج مي شود؟ بدون شک داشتن بدن سالم و بهره مند از مواد غذايي و ويتامين هاي کافي براي فعاليت لازم نيست، اراده نيرومند، تربيت و داشتن جوهر کار هم لازم است. اگر ما در بعضي از کشورها مي بينيم که افراد آن براي کارکردن و کارهاي سنگين آمادگي بيشتري دارند، صرفاً به اين علت نيست که آنان بيشتر مي خورند و روزه هم نمي گيرند؛ بلکه اين در نتيجه آن است که از کودکي بچه ها را در ميدان کار و فعاليت قرار مي دهند تا از همان ابتدا به کار عادت کنند. از کودکي سلو ل ها، عضلات و استخوان بندي افراد، براي کار تربيت مي شود. ترس از کار از سنين کودکي در آحاد جامعه ريخته مي شود و شوق کار در وجودشان زنده مي گردد، از کار لذت مي برند و از اين روست که براي کار کردن آماده تر هستند.
بنابراين بايد در يک ملت روح کار و فعاليت در کنار تامين غذاي کافي و بهداشت لازم به اضافه اراده قوي وجود داشته باشد تا نيروي فعال آن ملت به استانداردهاي لازم کار و تلاش دست يابد.
حال با توجه به اينکه روزه داري تمرين موثري براي قدرت نفس و قدرت اراده است سوال اين است که اگر فردي به دليل روزه داري دچار ضعف مختصري از ناحيه نرسيدن مواد غذايي در چند ساعت از روز به بدنش شود آيا اين ضعف چندساعته مي تواند بر مجموعه برنامه هاي کاري يک سال يک کشور لطمه اي وارد کند و روزه داري از راندمان کار کارگران بکاهد؟! البته اين را مي شود پذيرفت که بعضي از روزه داران به دليل عدم برخورداري از مزاج نيرومند و سالم ممکن است در بعضي از ساعات روز دچار ضعف شوند ولي در مقابل با تقويت اراده نيرومند در طول روزهاي ماه مبارک رمضان به خودشان مي جنبند و در يازده ماه ديگر بهتر کار مي کنند.
به علاوه چرا اين قدر مجرد فکر مي کنيم؟ چرا هر چيزي را فقط نسبت به خودش مي بينيم؟ آقاي رئيس جمهوري تونس اگر قرار است جمعيت مسلمانان يک کشور يک ماه در سال را روزه بگيرند و به علت روزه داري نتوانند به حدّ نصاب کار کنند، تو که رئيس جمهور اين کشور کوچک اسلامي هستي مسئولي، تو مسئوليت داري کارگران و دهقانان کشورت را چنان تقويت کني که از نظر سلامت مزاج و قدرت بدني بتوانند از عهده يک ماه روزه داري توام با کار بربيايند. چرا عادت کرده ايم منفي نگاه کنيم؟ اگر به راستي حکومت ها وظيفه خود را رعايت کنند آيا اقتصاد يک کشور تنزل خواهد کرد؟ چرا دولت هاي اسلامي به وظيفة اصيل خود عمل نمي کنند؟ آيا وظيفه يک حکومت تامين حداکثر امکانات زندگي براي افراد آن جامعه نيست؟ اگر هست با واقع بيني و با توجه به اينکه اين مردم مسلمان هستند و بايد در ماه رمضان يک ماه روزه بگيرند، برنامه را طوري تنظيم کنيد که اولاً کارگران و دهقانان کشور بتوانند با وجود روزه داري کار کنند، ثانياً اگر نقيصه مختصري هم پيش آمد بتوانند در يازده ماه ديگر سال جبران کنند. از آنجا که بر مزاج اين گونه دولت ها تنبلي حکم فرماست، بنابراين به فکر يک کار پرمسئوليت که ابتکار، فداکاري و گذشت مي خواهد نيستند. با حرف که سطح زندگي مردم بالانمي رود. تلاش مداوم مي خواهد، سيستم سالم حکومتي مي خواهد. وقتي که اينها نيست، آن وقت روشنفکري شان گل مي کند که خوب است براي بالارفتن سطح اقتصاد، فتوا دهيم که مردم روزه نگيرند. آيا به راستي فقط مسئله اقتصاد مطرح است و موضوع ديگري مطرح نيست؟ حقيقت اين است که صرف نظر از آن عده اي که سر شب تا سحر مي خورند، روزه داري به طور متوسط يک سوم از غذاي روزانه يک کشور را صرفه جويي مي کند. اگر فرض کنيم که يک پنجم نيروي کار اين ملت به کار نيفتاده باشد در مقابل يک سوم ظرفيت غذايش را هم صرفه جويي کرده است و اين يعني توليد به اندازة مصرف! پس هيچ ضربه اي به نظام داخلي و اقتصاد داخلي اين کشور وارد نمي شود. در حوزه اقتصاد خارجي هم اگر چيزي را صادر مي کرده لابد در مقابل مي خواسته چيزي را وارد کند. اگر واردات مربوط به مواد غذايي باشد چون يک سوم کمتر مصرف شده به همين ميزان هم واردات کمتري لازم است. بنابراين نبايد با مسائل حساس، سطحي و مقطعي برخورد کنيم. حقيقت آنچه مشاهدات شخصي ما نشان مي دهد اين است که اکثريت روزه داران مردمي زحمت کش هستند که برنامه کاريشان در ماه مبارک رمضان نه تنها کم نمي شود بلکه زياد هم مي شود. بنده از نظر شخص خودم وقتي دقت مي کنم مي بينم هيچ ماه رمضاني را سراغ ندارم که برنامه کاريم با برنامه کاري غير ماه رمضانم فرق کرده باشد. سهل است، اگر عارضه اي برايم پيش نيايد در ماه رمضان نشاط کاري بيشتري هم پيدا مي کنم، براي آنکه فکرم بهتر کار مي کند.
روزنامه كيهان، شماره 21093 به تاريخ 7/4/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان