24 آبان 1393, 13:55
كلمات كليدي : اجازه، اجازت، حرف رویّ، قریب المخرج
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
این مقاله به صورت تلخیص ارائه شده است و نسخه کامل آن به زودی ارائه می گردد.
اجازه در شعر آن است که شاعر مصراعی را که دیگری گفته است تمام کند؛ یعنی برای آن مصراع دومی بیاورد، تا بیتی ساخته شود. نمونۀ اجازه آن است که شاعری نزد صائب تبریزی این مصراعِ مهمل را عرضه کرد:
از شیشۀ بی می، می بیشیشه طلب کن
و صائب بیدرنگ گفت:
حقّ را زدلِ خالی از اندیشه طلب کن
و آن مصراع مهمل را به بیتی پر معنی بدل کرد.
در علم قافیه نیز، عنوان یکی از عیبهای موسیقایی قافیه است. خواجه نصیرالدّین طوسی «اجازه» را اختلافِ حرفِ رَویّ دانسته به شرط آنکه دو حرفِ روی مختلف دارای مخرجی یگانه یا متقارب باشند. مانند:
رو به جای آر اندر این کار احتیاط
زآن که جز بر تو ندارم اعـــــتماد
که در قافیۀ مصراع اوّل (احتیاط) حرف «طاء» و در قافیۀ مصراع بعد (اعتماد) حرف «دال» در محلّ رَوی واقع شده است.
برخی دیگر اختلافِ حرکتِ حرف پیش از روی مقید را اجازه نامیدهاند. مانند:
از غــصّۀ هـــــجران تو دل پُر دارم
پیوسته از آن دیده به خونتر دارم
و اختلاف دو روی قریب المخرج را «اِجازه» نامیدهاند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان