11 بهمن 1390, 0:0
اهميت اربعين
حامد علی اكبرزاده
مسأله اربعین به طور کلی و اربعین سیدالشهداء(ع) به طور خاص، نه تنها از جنبه اجتماعی و تاریخی میتواند مورد بحث قرار گیرد، بلکه روایات و احادیث نیز بر این مهم تأکید دارند. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که زمین تا چهل روز بر مؤمن گریه میکند (بحارالانوار، ج2، ص 679) و درباره امام حسین(ع) نیز از امام صادق(ع) روایت شده که آسمان تا چهل روز بر حسین(ع) خون گریست و زمین چهل روز با سیاهی و تیرگی گریه کرد و خورشید چهل روز با کسوف و سرخی خود گریست و فرشتگان آسمان چهل روز گریه کردند و... (مستدرک الوسائل ص 215).
این روایات بر عظمت قیام حسین(ع) دلالت دارند و گویای این مسأله هستند که در شهادت سالار شهیدان نه تنها انسان ها، بلکه تمام مخلوقات عالم دچار تأثر و خون و غم شدند و این مسأله ای دور از ذهن و غیرقابل باور نیست، چه آنکه در قرآن میخوانیم «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض...»(جمعه، 1) آنچه در زمین و آسمان هاست، تسبیح خدا را میگوید و آنچه که تسبیح خدا را میتواند بگوید، قطعا میتواند برای شهادت بهترین اولیای الهی و یارانش محزون و متأثر باشد و حتی بگرید. اما اینکه حقیقت این تأثر در موجودات عالم چیست، در حیطه علم انسان عادی قرار نمیگیرد.
مسأله اربعین حسینی و اقامه عزا و مجالس ذکر مصیبت در روایات مورد تأکید قرار گرفته است تا آنجا که از امام حسن عسگری(ع) نقل شده است که علامات مؤمن پنج چیز است: اقامه پنجاه و یک رکعت نماز در روز (17 رکعت واجب و به همراه نوافل آن)، زیارت اربعین، آشکار گفتن بسم الله الرحمن الرحیم، به دست کردن انگشتر به دست راست و پیشانی بر خاک ساییدن. (کامل الزیارات ص 90) این روایت نشان از اهمیت مسأله اربعین در مکتب تشیع دارد، اگر چه برخی خواستهاند در دلالت این روایت خدشه وارد کنند و بگویند منظور از «زیاره الاربعین» زیارت چهل فرد مؤمن است، اما این به نوعی کج فهمی است و اهل فن میدانند اگر منظور حدیث، زیارت چهل مؤمن بود، میبایست الف و لام در ابتدای اربعین ذکر نمی شد و گفته میشد: «زیاره اربعین»، اما وقتی الف و لام عهد ذکر گردد، معلوم میشود همان زیارت اربعین معهود و معروف، مدنظر است که یکی از نشانههای ایمان و محبت نسبت به ائمه(ع) است.
نکته دیگری که درباره اربعین حسینی باید مورد توجه قرار گیرد، این است که همه به خوبی میدانیم بر مبنای روایات در میان ذوات مقدسه ائمه معصومین(ع)، امام حسین(ع) جایگاهی خاص دارد و اگرچه معصومین(ع) کشتی نجات محسوب میشوند اما کشتی نجات اباعبدالله(ع) وسیعتر و سریعتر از همه است، چرا که خون پاک آن حضرت اسلام ناب را بیمه کرد و آن حضرت به نوعی بزرگترین احیاگر اسلام حقیقی است. از همین رو اربعین شهادت آن بزرگوار نیز بیش از سایر معصومین(ع) مورد توجه قرار میگیرد و حتی برای وجود مقدس پیامبر اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) نیز مسأله اربعین رحلت و شهادت مورد توجه قرار نگرفته است، چرا که یادآوری اربعین شهادت حسین(ع) خونی تازه را در رگهای شیعیان به جریان میاندازد و همگان را به قیام برای خدا چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی دعوت میکند، همچنانکه قرآن نیز موعظه اصلی خویش را همان قیام برای خدا (فردی و اجتماعی) میداند:
«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی»
در هر حال مسأله اربعین و اقامه عزا برای سالار شهیدان در این روز از جایگاه والایی برخوردار است، چه آنکه این عمل از علامات مؤمن شمرده شده و بزرگان دین نیز در این رابطه متفق القول بودهاند. شاهد بر این مطلب اینکه شیخ طوسی(ره) در کتاب التهذیب در باب زیارت امام حسین(ع) به همین حدیثی که ذکر شد، اشاره میکند، یا در مصباح المتهجد درباره ماه صفر میگوید: در بیستم آن بازگشت حرم ابی عبدالله(ع) از شام به مدینه و ورود جابربن عبدالله انصاری به کربلاجهت زیارت ابی عبدالله(ع) است، او نخستین زائر بود و زیارت او زیارت اربعین بود. ابوریحان بیرونی نیز گفته است: در بیستم صفر سر به بدن بازگردانده شد و با آن دفن شد، در این روز زیارت اربعین وارد شده و روز بازگشت حرم حسین(ع) از شام است. علامه حلی نیز در المنتهی میفرماید: زیارت حسین(ع) در بیستم صفر مستحب است. مرحوم مجلسی نیز همین حدیث را درباره اربعین نقل میکند و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق به همین حدیث اشاره دارد. علمای دیگری همچون شیخ عباس قمی، شیخ مفید، ملامحسن فیض کاشانی و شیخ بهائی نیز مسأله اربعین را پذیرفته و به تعظیم آن تشویق کردهاند.
درباره اتفاقات روز اربعین در کتب مختلف نقل قولهای فراوان و مختلفی وجود دارد اما از آنجا که کتاب لهوف مرحوم سیدبن طاووس در این میان از اعتبار و جایگاه بالاتری برخوردار است، واقعه اربعین را از این کتاب نقل میکنیم. مرحوم سیدبن طاووس میگوید: وقتی کاروان زنان و فرزندان و عیال حسین(ع) از شام به طرف مدینه حرکت کردند و به عراق رسیدند، به راهنمای خود گفتند: ما را از راه کربلا ببر. پس، از راه کربلا آنها را برد تا به قتلگاه شهیدان رسیدند. در آنجا جابربن عبدالله انصاری را با جماعتی از بنی هاشم و مردانی از خاندان رسالت دیدند که برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمده بودند- و این در یک وقت و زمان اتفاق افتاد- آنها سخت گریستند و ناله و زاری کرده و بر صورت خود سیلی زده و نالههای جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور نیز به آنان پیوستند و چند روزی در آنجا به عزاداری پرداختند. (لهوف، 255)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان