عجب
قال الصادق(ع): «الْعُجْبُ نَبَاتٌ حَبُّهُ الْکُفْرُ وَ أَرْضُهُ النِّفَاقُ وَ مَاؤُهُ الْبَغْیُ...»
«الْعُجْبُ نَبَاتٌ حَبُّهُ الْکُفْرُ وَ أَرْضُهُ النِّفَاقُ وَ مَاؤُهُ الْبَغْیُ وَ أَغْصَانُهُ الْجَهْلُ وَ وَرَقُهُ الضَّلَالُ وَ ثَمَرَتُهُ اللَّعْنَةُ وَ الْخُلُودُ فِی النَّار»
عجب آن است که آدمی به جهت کمالی که در خود بیند خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد، خود را بزرگ شمارد.[1]
فرق عجب و تکبر
«عجب» میان انسان و پروردگارش مىباشد و وجود شخصى دیگر و ملاحظه برترى بر او لازم نیست، و «کبر» میان انسان است و همجنسان خود که خویشتن را بهتر از آنان بداند. مادامى که این صفت در باطن او مضمر است، «کبر» نامیده مىشود، و هر وقت اظهار برترى بر غیر نمود، آن را تکبّر نامند.[2]
ریشه عجب و خودپسندی
عجب ناشی از حب نفس است و انسان به واسطه این رذیله، اعمال کوچک خویش را بزرگ میشمارد و خود را از خوبان درگاه خداوند متعال تلقی میکند و خویش را مستحق مدح و ثنا. با یک عمل کوچک مخلوط به هزاران آفت، خود را سزاوار رحمت او میداند. در نقطه مقابل از گناهان و اعمال زشت خود غافل شده و آنها را ناچیز و بیاهمیت میشمارد، حتی کار به جایی میرسد که اعمال زشتش در نظرش نیکو جلوه میکند و گاهی در اثر همین غفلت از حقایق، بهاموری که در واقع کمال نبوده و سزاوار افتخار کردن نمیباشند، عُجب میکند و آنها را کمال خود می پندارد.[3]
چند غروری ای دغل خاکدان چند منی ای دو سه من استخوان
پیشتر از تو دگران بودهاند کز طلب جاه نیاسودهاند
حاصل آن جاه بین تا چه بود سود بد اما به زیان شد چه سود
این چه نشاطست کزو خوشدلی غافلی از خود که زخود غافلی[4]
مضرات خودپسندى
1. خودپسندى انگیزه خودخواهى مىشود، چه آن یکى از عوامل خودخواهى است و از خودخواهى، آفات زیادى پدید مىآید.
2. خودپسندى، باعث فراموشى گناهان و ساده گرفتن آنها مىشود، در نتیجه انسان به بعضى از گناهان توجّه نکرده و آنها را ترک نمىکند و به فراموشى مىسپارد، و آنچه را هم که مورد توجه قرار مىدهد، کوچک مىشمارد و اهمیّت نمىدهد، در نتیجه براى جبران و تلافى آنها کوشش نمىکند.
3. فرد خودپسند، به عمل و عقل و خردش میبالد و در نتیجه از استفاده و مشورت با دیگران و درخواست و پرسش مطلبى خوددارى مىکند و مستبد و خودرأى بار مىآید، و از پرسش مشکلات از آن کسى که داناتر است خوددارى مىکند، و بر اشتباهات خود اصرار مىورزد؛ امام صادق(ع) میفرمایند:
4. «مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَکَ[5]
5. به هر که خودپسندى راه یابد، نابود شود .
6. از جمله مهمترین آفات خود پسندى آن است که -به گمان اینکه او رستگار است و بىنیاز- از کوشش و تلاش در طلب دانش کوتاهى کند، که خود هلاکت واضح و روشنى است؛[6]امام صادق(ع) میفرماید:
7. «الْعُجْبُ صَارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ دَاعٍ إِلَی الغَمْطِ وَ الْجَهْل:[7] خودبینى آدمى را از دانشطلبى منصرف مىکند و او را به انکار حق و نادانى مىکشاند.»
امام باقر یا امام صادق علیهماالسّلام فرمود: «دو مرد داخل مسجد شوند که یکى عابد و دیگرى فاسق باشد، و از مسجد خارج شوند، در حالىکه فاسق صدیق (مؤمن واقعى) شده باشد و عابد فاسق، و این براى آن است که عابد داخل مسجد شود، در حالتى که به عبادتش ببالد و بآن بنازد و فکرش در آنباره باشد، ولى فکر فاسق درباره ندامت و پشیمانى از فسقش باشد و از خداى عزوجل راجع به گناهانى که کرده، آمرزش خواهد.[8]