تاريخ و زمان بعثت حضرت محمد (ص)
سیدهاشم رسولى محلاتى
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص) در روایات و احادیث شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء و دانشمندان شیعه آن است که بعثــت آن حضرت در بیست و هفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده، چنانچه مشهور میان علماء و محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیز اختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آن را بیست و چهارم آن ماه دانستهاند.
البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت حضرت محمد(ص) در ماه رمضان ذکر شده؛ مانند روایت عیونالاخبار صدوق(ره) که متن آن اینگونه است:
وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مىپرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟ امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
«لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...»
تا آنجا که میفرماید: «...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»؛ یعنى بدان جهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى تعالى قرآن را در آن نازل فرمود... و همان ماهى است که محمد(ص) در آن به نبوت برانگیخته شد... که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در این باره بوده است؛ مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده، و یا فرموده که باید حمل بر برخى معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود. زیرا تاریخ بیست و هفتم ماه رجب به نظر آن مرحوم نزد علماى امامیه مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاقالامامیة».
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همان گونه که گفته شد، مشهور همان ماه رمضان است، اگر چه در شب و روز آن اختلاف دارند؛ و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه ربیعالاول و یا دهم آن ماه، و برخى نیز مانند شیعه بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. و بدین ترتیب اقوال درباره تاریخ ولادت آن حضرت بدین شرح است:
1- بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است.
2- ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه) و این قول نیز مشهور نزد عامه و اهل سنت است.
3- ماه ربیعالاول (دهم و یا دوازدهم آن ماه) و این قول نیز از برخى از اهل سنت نقل شده.
و اما مدرک این اقوال:
مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب، روایاتى است که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده؛ مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیهالسلام و فرزند بزرگوارش حضرت موسىبن جعفر علیهالسلام روایت شــده، و نیز روایتى که در امالى شیخ(ره) از امام صادق علیهالسلام نقــل شده است و از آنجا که «اهلالبیت ادرى بما فىالبیت» گفــتار این بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموماً ماه رمضان را تاریخ بعثت دانستهاند، مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظر مخدوش و مورد مناقشه است، و آن اجتهــاد این است که فکرکردهاند بعثت نبی اکرم توأم بــا نزول قرآن بوده، و نزول قرآن نیز طــبق آیه کریمه «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن...» در ماه مبارک رمضان انجام شده، و با این دو مقدمه نتیجهگیرى کرده و گفــتهاند که: بعثت حضرت محمد(ص) در ماه رمضان بوده است، در صورتی که هر دو مقدمه و نتیجهگیرى مورد خدشه است؛ زیرا:
اولاً- این گونه آیات که با لفظ «انزال» آمده، به گفته اهل تفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است ـ چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است ـ نه نزول تدریجى آن، و در این که نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.
اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در این باره از بحث تاریخى ما خارج است. و قول مشهور آن است که ربطى به مسأله بعثت رسول خدا(ص) که به گفته خود آنها بیشتر از چند آیه معدود بر پیغمبر اکرم نازل نشـــد ندارد، و مربوط است به نزول دفعى قرآن بر بیتالمعمور و یا آسمان دنیا ـ چنانچه سیوطـــى و دیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المـنثور و اتقان از ابنعباس نقل کردهاند ـ و عبارت یکى از آن روایات که سیوطىآن را در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کرده این گونه است که گفته است:
«شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هىاللیلة المبارکة و هى فى رمضان، نزل القرآن جملة واحدة منالذکر الى البیت المعمور، و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد(ص)بعد ذلکفى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا».
یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدر همان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آن شب یکجا از مقام ذکر به بیتالمعمور یعنى محل وقوع ستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجاً پس از آن در مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص) فرود آمد. و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.
و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباس روایت کرده چنین است: «نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الىالسفره الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة علىجبرئیل عشرین لیلة، و نجمه جبرئیل على النبى عشرینسنة».
یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ به سفیران (فرشتگان) گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیا نازل گردید و آن سفیران در بیست شب تدریجاً آن را بر جبرئیل نازل کردند، و جبرئیل نیز در بیست سال آن را بر رسول خدا نازل کرد.
این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر.
و ثانیاً ـ در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن را توأم با بعثت رسول خدا(ص) دانستهاند.
آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است، زیرا عموم مورخین و محدثین اهل سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسول خدا در آغاز به صورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آن را ششماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانستهاند، در عالم بیدارى به آن حضرت وحى شد و جبرئیل بر آن بزرگوار نازل گردید و قرآن را آورد.
و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:
«اول ما بدىء به رسول الله(ص) من الوحى الرؤیا الصادقه فى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثم حبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک، ثم یرجع الى خدیجه فیتزود لمثلها، حتى جائه الحق و هو فى غار حراء، فجاءه الملک فقال:اقرا...»
و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحاً بحث خواهیم کرد، و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیث جاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسىنقل کرده و آیا گوینده حدیث رسول خدا(ص) بوده یا دیگرى؛ زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسول الله هنوز به دنیا نیامده بود و قاعدتاً این روایت را از دیگرى نقل کرده است، ولى در اینجا از او نام نبرده...!
مگر این که بگویند: این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده که در این باره اظهار کردهاند که در این صورت این روایت خود عایشه است و نظریه او است که در این باره اظهار داشته و از باب حجیت روایت خارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براى امثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کرده، حجیت داشته... و به هر صورت پاسخ این سئوال را باید آنها بدهند!
ولى این مطلب به خوبى از این حدیث معلوم میشود که میان نزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته و توأم با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده «جزء» در ذیلحدیث «الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة» میگوید:
«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصفسنة، ثم راى الملک فى الیقظة».
و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده. و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسول خدا(ص) و نزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلب تصریح کردهاند، که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیر آن را صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل است که به سند خود از شعبى روایت کرده که گوید:
«ان رسول الله(ص) نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة، فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین، فکان یعلمه الکلمة و الشىء و لم ینزل القرآن، فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل، فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة، عشرا بمکة و عشرا بالمدینة، فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة».
و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده. و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم و نزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوط به نزول قرآن است نیستیم، و اساساً آن بحثها از بحث تاریخى ما خارج است، و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در این باره تحقیق و قلمفرسائى کردهاند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر مراجعه نمایید و تنها در صدد پاسخگوئى به این استدلال بودیم که بعثت رسول خدا مقارن با نزول قرآن نبوده و از این راه نمیتوان تاریخ بعثت آن حضرت را به دست آورد.