دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اسم صوت

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "صوت" است. "اسم صوت" در اصطلاح ادیبان عرب، لفظی را گویند که به وسیله‌ی آن صوتی حکایت می‌شود و یا غیر عاقلی را به جهت طلب شیء از آن، صدا می‌زنند و یا بدون وضع دلالت بر حالتی در نفس متکلم دارد
No image
اسم صوت

نویسنده: محسن بي باك

كلمات كليدي: صدا زدن غير عاقل، حكايت صوت، اسم مبني، اعراب و بناء اسم صوت، دلالت بر حالتي در نفس متكلم

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "صوت" است. "اسم صوت" در اصطلاح ادیبان عرب، لفظی را گویند که به وسیله‌ی آن صوتی حکایت می‌شود و یا غیر عاقلی[1] را به جهت طلب شیء از آن، صدا می‌زنند[2] و یا بدون وضع دلالت بر حالتی در نفس متکلم دارد.[3] مانند لفظ "طَقْ" در حکایت صدای برخورد سنگ.[4]

وجه نامگذاری

از آنجا که منظور از "اسم" علامت، نشانه یا هیأتی است که دلالت بر شیء دیگری (مسمّا) داشته و آن را معین و از غیر آن متمایز می‌سازد[5] و به لحاظ اینکه اسم صوت در معنای اصلی خود دلالت بر صوت محض دارد[6]، می‌توان گفت لفظ "طَقْ" را از آن جهت "اسم صوت" نامیده‌اند که علامت، نشانه و یا هیأتی است که دلالت بر صوت معین (صدای برخورد سنگ) دارد؛ از این رو مقصود از اسم صوت، "اسمٌ لِصوتٍ معینٍ" خواهد بود.

بعضی عدم وضع برای معنایی در اصل را، وجه نامگذاری این الفاظ به "أصوات" بیان کرده‌اند به خلاف سایر اقسام کلمه که از جنس صوت هستند اما در اصل برای معنایی وضع شده‌اند.[7]

جایگاه "اسم صوت"

رویکرد ادیبان عرب در تبیین مبحث "اسم صوت" این است که آن را بعد از مبحث "اسم فعل" آورده‌اند؛ از این رو جایگاه اسم صوت را می‌توان همان جایگاه اسم فعل دانست. بعضی[8] اسم صوت را بعد از باب "توابع" و در ضمن اسم‌های مبنی آورده و بعضی دیگر[9] آن را با عنوانی مستقل بعد از باب "توابع" در کنار مباحث "اسم فعل"، "تحذیر" و "اغراء" ذکر کرده‌اند.

ذکر این نکته قابل توجه است که اسم صوت، عامل و معمول واقع نمی‌شود؛[10] از این‌رو آن دسته[11] از ادیبانی که "اسم فعل" را در ضمن اسم‌های عامل بحث کرده‌اند، مبحث "اسم صوت" را بعد از "اسم فعل" ذکر نکرده‌اند.

اقسام "اسم صوت"

همانطور که از تعریف اسم صوت معلوم می‌شود، کاربرد اسم صوت بر سه گونه است:

1. حکایت صوت

در این کاربرد متکلم، صوتی را مشابه صوت شیء دیگر، ایجاد می‌کند؛[12] مانند لفظ "غاق" که متکلم آن را مشابه صدای کلاغ ایجاد می‌کند.

2. صدا زدن غیر عاقل

اسم صوت در این کاربرد لفظی است که متکلم، غیر عاقل را به جهت طلب شیء از آن، صدا می‌زند؛[13] مانند لفظ "هلا" که متکلم، اسب را به جهت طلب حرکت و عدم درنگ آن، صدا می‌زند.

3. دلالت بر حالتی در نفس متکلم

اسم صوت در این کاربرد، لفظی است که بر زبان متکلم (انسان) جاری شده و دلالت بر حالت درونی او دارد؛ مانند لفظ "وی" که بر زبان شخص متعجب جاری شده و دلالت بر تعجب او دارد.[14]

اعراب و بناء "اسم صوت"

حکم اعراب و بناء اسم صوت بر سه گونه است:[15]

1. وجوب بناء

اسم صوت در صورتی که از معنای اصلی خود خارج نشده و بر مجرد صوت دلالت کند، مبنی بوده و محلی از اعراب ندارد؛ مانند لفظ "عاقْ" که به جهت حکایت صدای کلاغ بر زبان متکلم جاری می‌شود.

2. وجوب اعراب[16]

اسم صوت در صورتی که از معنای اصلی خود (صوت محض) خارج شود و از آن صاحب صوت و یا شیء دیگری اراده شود، اسم معرب متمکن خواهد بود؛ مانند: «أزعجنا غاقٌ الأسود»؛ در این مثال "غاقٌ" از معنای اصلی خود (صدای کلاغ) خارج شده و از آن صاحب صوت (کلاغ) اراده شده است؛ از این‌رو "غاق" در این مثال اسم معرب متمکن، فاعل و مرفوع واقع شده است.

3. جواز اعراب و بناء

در صورتی که از اسم صوت، مجرد لفظ آن اراده شود به دو صورت معرب و مبنی به کار می‌رود؛ مانند: «البغلُ لایرعوی اِلّا إذا سمع "عَدَس"»؛ در این مثال "عَدَس" اسم صوتی است که مجرد لفظ آن اراده شده است؛ از این رو اعراب (عَدَساً) و بناء (عَدَسْ) در آن جایز است.[17]

نکاتی پیرامون "اسم صوت"

1. اسم صوت مانند حروف مهمله (همچون لای نافیه) عامل و معمول واقع نمی‌شود و این شباهت را دلیل بناء اسم صوت ذکر کرده‌اند.[18]

2. اسم صوت لفظ مفرد به حساب آمده و ضمیری در آن مستتر نسیت به خلاف اسم فعل (همچون "صَهْ") که به همراه فاعلِ مستتر در آن، لفظی مرکب به حساب می‌آید.[19]

3. در داخل شدن اصوات در اقسام کلمه و یا عدم آن، سه رویکرد در میان ادیبان عرب مشاهده می‌شود:

الف) بعضی آن را اسم مبنی دانسته و قائل به عدم محل اعرابی برای آن هستند.[20]

ب) بعضی بر این عقیده‌اند که اصوات به جهت عدم وضع در آنها از اقسام کلمه به حساب نیامده و بحث از آن در اسم‌های مبنی، به جهت هم‌شکل بودن آن با اسم مبنی است.[21]

ج) بعضی، اصوات را در اصل به جهت عدم وضع، از اقسام کلمه به حساب نیاورده اما به جهت احتیاج به استعمال آنها در اثنای کلام، ملحق به اشرف کلمات یعنی اسم، دانسته‌اند.[22]

"اسم صوت" در قرآن و حدیث

1. آیه‌ی «و الّذی قال لِوالدیه اُفٍّ لَکما»،[23] (و کسی که به پدر و مادرش می‌گوید: اُف بر شما!)؛ در این آیه‌ی شریفه "اُفٍ" اسم صوتی است که جانشین مصدر شده ولی اعراب مصادر را ندارد. تنوین داخل بر آن تنوین الحاق است.[24]

2. حدیث «قال الحسن علیه السلام فَاَدْخل إصبَعَه فی فَمی و قال کَخْ کَخْ»،[25] (امام حسن علیه السلام فرمودند: پیامبر انگشت خود را در دهان من برد و فرمود: کخ کخ)؛ در این حدیث "کخ" اسم صوتی است که به جهت منع و بازداشتن کودک (امام حسن) از خوردن، متوجه آن شده است.[26]

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

اسم فعل

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "فعل" است. "اسم فعل" در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که دلالت بر فعل معین داشته و بدون قبول علامت آن فعل و تأثیر از عوامل، متضمن معنا، زمان و عمل آن است
No image

فاعل

کلمه‌‌ی "فاعل"، اسم فاعل از ماده‌ی "فعل" و در لغت به معنای عامل و انجام دهنده است. فاعل در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که عامل مقدّم به نحوی به آن اسناد داده شده که یا فعلی توسط آن ایجاد شده و یا فعلی قائم به آن است؛
No image

عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول"

این نوشتار ابتدا به تعریف "مصدر صریح" و "مصدر مؤول" اشاره داشته و در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول" می‌پردازد و در پایان برخی فرقهای میان مصدر صریح و مؤول بیان می‌شود.
No image

اصل در مفعول‌به

این نوشتار چند اصل در مفعول‌به را بیان کرده و در ضمن هر اصل به تبیین موارد مخالفت با آن اصل خواهد پرداخت.
Powered by TayaCMS