كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، اصل مساوات در سيره نبوي، برابري، برتري، سيره، اختلاف
نویسنده : گلشاد حيدري
مساوات در لغت به معنی یکسانی و برابری بوده[1] و یکی از اصول بسیار مهم اسلام میباشد که به وسیله پیامبر(ص) جامه عمل پوشید. براساس آموزههای قرآنی، تمام انسانها از یک ریشه و فرزندان یک پدر و مادرند و فرقی بین آنها نیست.
خاستگاه مساوات
پیامبر(ص) نیز بر اساس آموزههای قرآنی و اسلامی اصل مساوات را در تمام امورات حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی نمود، تا با همگان به طور یکسان رفتار شود و هیچگونه فرقی بین آنان نباشد، آن حضرت تمام افراد جامعه اسلامی را مانند، دندانههای شانه با هم برابر و مساوی میدانست و معتقد بود که انسانها هیچ مزیت و برتری بر یکدیگر جز تقوا ندارند. «الناس سواء کأسنان المشط»[2] مردم چون دندانههای شانه مساویند.
دین مبین اسلام تمام انسانها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات نژادی و اختلافات طبقاتی و برتری جوییهای اجتماعی را نفی کرده و به صراحت اعلام کرده است:
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم»[3]
این نگرش اسلام به انسانها و رفتار پیامبر(ص) براساس آن، سبب جذب بسیاری به اسلام بود. در جریان فتح مکه، زمانی که بلال از جانب آن حضرت مأمور گفتن اذان بر بالای کعبه شد، بسیاری از مشرکان به سبب رنگ پوست و برده بودن وی، بر پیامبر(ص) ایراد گرفتند. چنانکه عتاب بن اسید بن ابیعیص گفت: خدا را سپاس که پدر من فوت کرده و نیست تا این روز را ببیند و حارث بن هشام نیز ادامه داد که : محمد جز این کلاغ سیاه مؤذن دیگری نیافت و سهیل بن عمرو گفت: چون خدا چیزی را اراده کند، تغییرش دهد، ابوسفیان نیز افزود: من چیزی نمیگویم؛ چون میترسم که پروردگار آسمان او را باخبر سازد، پس جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و آن حضرت را از آنچه گذشته بود، آگاه ساخت، پیامبر(ص) آنان را احضار کرده و از آنچه بر زبان رانده بودند، پرسش نمود و آنان نیز بدان اعتراف نمودند، پس از این عیبجویی آنان بر مؤذن پیامبر(ص)، آیه فوق نازل شد و همه انسانها را برابر اعلام نمود و از تفاخر و تکاثر و کوچک شمردن فقرا منع کرد و اساس و ملاک برتری انسانها بر یکدیگر را فقط میزان تقوا و پرهیزکاری دانست.[4] پس بر این اساس همه انسانها از یک اصل و ریشهاند و همین وحدت و یگانگی انسانها، اساس و ملاک مساوات و برابری آنهاست.
اعلام مساوات همگانی و نفی اختلاف های طبقاتی
مشرکان قریش که نسلها، ثروت، حسب و نسب را مایه برتری و تفاخر میدانستند و بر اساس همین تفکر جاهلی و بدون آگاهی از دستورات اصیل اسلامی لب به طعن و عیبجویی از مؤذن پیامبر(ص) گشوده و سبب نزول آیه فوقالذکر شده بودند. پیامبر(ص) را واداشت تا در این رابطه خطبهای ایراد نماید و مساوات اسلامی را به اطلاع همگان برساند. بنابراین در حضور مردم اعلام نمودند:
«یا ایها الناس الا ان ربکم واحد و ان اباکم واحد الا لافضل لعربی علی عجمی و لا لعجمی علی عربی و لا اسود علی احمر و لا لأحمر علی اسود الاّ بالتقوی، ألا هل بلغت؟ قالوا: نعم، قال: لیبلغ الشاهد الغائب»[5]
مردم آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است. بنابراین بدانید که نه عربی را برعجم، و نه عجمی را بر عرب، و نه سیاهی را برسفید و نه سفیدی را برسیاه برتری است؛ مگر به تقوا، آیا (این حقیقت) را ابلاغ کردم؟ گفتند:آری، فرمود: حاضران به غایبان ابلاغ کنند.
پیامبر(ص) خطاب به آنان فرمود:
«ایها الناس ان الله قد اذهب عنکم نخوه الجاهلیه و تفاخرها بآبائها الا انکم من آدم وآدم من طین، الا ان خیر عبدالله عبد اتقاء.»[6]
ای مردم خداوند تکبر و نخوت روزگار جاهلیت و تفاخر به پدران و نیاکان را از میان شما برانداخته است، شما همه فرزندان آدمید و آدم از خاک آفریده شده است، بهترین بنده خدا، بندهای است که تقوا داشته باشد.
پیامبر(ص) با اعلام همگانی اصل مساوات، دیدگاه طبقاتی و نژادی و بالتبع مناسبات برخاسته از آن را که معیار عمل اهل مکه بود، باطل اعلام کرد و همه آنان را همانند هم دانسته و در یک صف و برابر قرار داد و فرمود: «استووا ولا تختلفوا فتختلف قلوبکم»[7]
«با هم در یک صف و به مساوات باشید و با هم مختلف نباشید». اگر یک رنگی و برابری و یکتایی را رعایت نکنید، دلهایتان پراکنده میشود و دستها از یاری یکدیگر باز میماند. تلاش پیامبر(ص) بر این بود که مردم را با این حقیقت آشنا سازد و آن دیدگاه طبقاتی و برتری جوییهای نژاد و نسبی را که مدت طولانی با خلق و خوی اعراب عجین شده بود، ازمیان بردارد. براساس همین آموزهها و هدف عالی پیامبر(ص)، آن حضرت کسانی را که خود را از طبقه برتر، میدانستند و به نژاد و قوم و قبیله و پدران و اجداد خود تفاخر میکردند و آن را مایه برتری و تمایز از دیگران میدانستند، به شدت نکوهش کرده و خطاب به آنان می فرمود: «کلکم بنو آدم و آدم خلق من تراب، لینتهین قوم یفتخرون بآبائهم او لیکونن اَهوَن من العجلان»[8]
همهتان فرزندان آدمید و آدم از خاک آفریده شده است. گروهی که به پدران خویش مباهات میکنند، باید بدان پایان بخشند که در غیر این صورت نزد خدا از سوسک سرگین غلتان نیز خوارتر و بیارزشتر به شمار آیند.
آن حضرت خطاب به قریش که خود را از دیگر اعراب برتر دانستنه و به حسب و نسب بالای خود مغرور بودند و آن را برای خود شأن و منزلتی بالاتر از دیگران میدانستند، میفرمود: «یا معشر قریش یأتی الناس بالاعمال یوم القیامه وتأتون بالدنیا تحملونها علی رقابکم. یا محمد یا محمد، فأقول: هکذا أعرض عنکم فبین انهم ان مالوا الی الدینا لم ینفعهم نسب قریش».[9]
سیره مساوات
پیامبر(ص) علاوه بر خطبهها و بیاناتی که راجع به مساوات و برابری داشت در منطق عملی و رفتار خود نیز این مساوات و برابری را رعایت میکرد تا الگویی برای تمام مسلمانان باشد؛ این رفتار و پایبندی به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به اصحاب و یارانش نیز آن را پاس می داشت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و در حلقهای میان اصحابش چنان مینشست، تا هیچ برتری میان وی و یارانش وجود نداشته باشد، چنانکه از ابوذر نقل شده: «کان رسول الله یجلس بین ظهرانی اصحابه یجییء الغریب فلایدری، ایهم هو حتی یسأل»[10]
رسولخدا در حلقهای میان اصحابش مینشست (به گونهای که) فرد بیگانهای وارد مجلس میشد و نمیدانست، پیامبر(ص) کدام یک است، تا میپرسید.
گرچه آن حضرت در مقام پیامبرخدا، در بالاترین درجه و مقام بود؛ اما مانند همگان میزیست، بر زمین مینشست و بر روی زمین غذا میخورد، با بردگان هم غذا میشد، چون دیگران مایحتاج خانهاش را از بازار تهیه میکرد و به خانه میبرد و به هر کس میرسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا توانگری و فقر او سلام میکرد و با توانگر و فقیر مصافحه میکرد.[11]
پیامبر(ص) در موقعیتها و مناسبتهای گوناگون دوره رسالت خود تلاش کرد تا به انحاء گوناگون مردم را با مساوات و برابری آشنا سازد و در واقع با عملکرد خود سعی میکرد تا این اصل مهم را در جامعه اسلامی آن روز نهادینه نماید و کلیه فضیلتها و برتریهای بیاساس را نابود سازد و همگان را ملزم به رعایت مساوات و برابری در تمامی امور اجتماعی نماید.