امام رضا(ع) فرمودند: «شما اگر یکبار به دیدن من بیایید من سه جا به دیدن شما می آیم؛ شب اول قبر، جایی که کتاب اعمالتان را به دستتان می دهند و مکان سوم،«عِنْدَ الصِّرَاطِ»[1] جایی که باید از صراط عبور کنید.

در احوالات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(مؤسس حوزه علمیه قم) نقل شده که ایشان خیلی به زیارت امام رضا(ع) می رفتند. هر فرصتی که پیدا می کردند حتی اگر پول نداشتند کتاب هایشان را می فروختند و به زیارت می رفتند. اواخر دیگر ایشان زمین گیر شده بودند و نمی توانستند بروند. فرموده بودند وجود مقدس امام رضا(ع) تشریف آوردند و فرمودند: «تو هر چه باید می آمدی آمدی، حالا که تو نمی توانی، از این به بعد نوبت ماست که بیاییم.»

وقتی حضرت می آیند چه اتفاقی می افتد؟ مؤمن موقع احتضارش که می شود وجود مقدس رسول الله(ص) و امیرالمومنین(ع) تشریف می آورند. در روایت است که سفارش مؤمن را به ملک الموت می کنند. ملک الموت می گوید: احتیاجی به سفارش نیست؛ همین قدر که شما آمدید کافی است؛ من حساب و کتاب او را می دانم چگونه باید برسم. فرمود: به راحت ترین وجه ممکن او را قبض روح می کند. حجاب ملکوت را کنار می زنند و مقامات از جمله مقام امیرالمؤمنین(ع)را نشان می دهند؛ بعد بی قرار می شود. امام رضا(ع) وقتی تشریف بیاورند اینگونه می شود.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى» [2] با قدم دل در پیش روی مقدس حضرت مؤدّب بایستیم. «الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ الرَّضِيِّ الْمَرْضِيِّ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى صَلَاةً كَثِيرَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً َرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ»[3]

وقتی امام زمان(عج) طبق نقل زیارت ناحیه می فرماید:«فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ»[4] چه کسی می تواند بگوید حق عزاداری را ادا کرده است؟

وقتی یوسف(ع) به جناب یعقوب(ع) با اصرار عرض کرد: «برادرها وقتی مي خواستند مرا داخل چاه بیاندازند؛ چون پیراهن را می خواستند خونین کنند و برای پدر ببرند مرا تهدید به مرگ کردند و من را عریان در چاه انداختند.» حضرت یعقوب غش کرد و بیهوش شد. چه کسی می تواند بگوید: حق مصیبت سیدالشهدا ادا شده است؟

وقتی شنیدیم بدنش را عریان کردند و زیر سم اسب ها لگد خورده است. امیرالمومنین(ع) فرمود: «یه خلخال به ناحق از پای یک زن یهودی بیرون آوردند؛ چون تحت حمایت اسلام بوده است، اگر یک جوانمرد از غصه بمیرد سزاوار است.» وقتی ما شنیدیم به خیمه هایش حمله بردند زیور از گوش بچه هاش بردند، گوش را در طمع گوشواره دریدند، معجر از سر ناموس رسول خدا بردند، پیداست اگر زنده باشیم حق ادب را رعایت نکردیم.

ان شاء الله امام رضا(ع) خودشان پرونده ما را امضاء کنند. وقتی امام رضا(ع) می خواست از مدینه بیرون بیاید برخلاف جد بزرگوارش وقتی صدای زن و بچه بلند شد فرمود: «بلند گریه نکنید دشمن مرا شماتت می کند.» اهل بیت و اقوامش را جمع کرد و فرمود: «برای من گریه کنید. عرضه داشتند: آقا! گریه پیش روی مسافر میمنت ندارد. فرمود: آری! مسافری که امید برگشت داشته باشد ولی من دیگر از این سفر برنمی گردم.»

نمی دانم چه بر دل جواد الائمه و عزیزانش و خواهرانش گذشت؛ چراکه تنها تکیه گاهشان امام رضا(ع) بود. بر بی بی دو عالم فاطمه معصومه(س) تسلیت عرض می کنیم. امروز دیگر نتوانستید برادرتان را ببینید. نبودید امروز در خراسان ببینید. «يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ»[5]

اباسلط نقل می کند حضرت فرمود: «درب خانه را ببند کسی وارد نشود؛ داخل حجره شد روپوش و فرش را کنار زد روی زمین که نشسته بود ناگهان نگاهش به جوانش، به عزیز دلش جوادالائمه افتاد. او را در آغوش کشید و وصایای امامت را نزد او سپرد؛ در حالی که سر مطهر امام رضا(ع) در دامان جواد بود؛ جان به حضرت حق تسلیم فرمود. بی بی دو عالم شما نبودید آن صحنه سنگین را تماشا کنید ولی عمه بزرگوارتان آمد بالای سر برادرش در حالی که او سر در بدن نداشت.

حجة الاسلام والمسلمین میرباقری