17 شهریور 1386, 0:0
گروه اجتماعى - در شماره گذشته و در ادامه مطلب سیر تحولات سیاسى و اقتصادى ایران در سالهاى ۱۳۵۷-،۱۳۲۰ واکنش مردم نسبت به بازداشت امام خمینى (ره)، تصویب کاپیتولاسیون، تبعید امام، ترور حسنعلى منصور و روى کار آمدن دموکراتها در آمریکا از مدنظرتان گذشت. در این شماره مرورى گذرا بر حوادث سالهاى ۵۶ و ۵۷ همچون پیام امام (ره) به مناسبت رمضان ،۵۷ برقرارى حکومت نظامى، به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و سرانجام پیروزى انقلاب اسلامى خواهیم داشت.
در دى ماه سال ۵۶ قم فریاد دیگرى در مخالفت با رژیم منحط برآورد. عامل این فریاد مقالهاى بود که نویسندهاش با نام مستعار احمد رشیدى مطلق در آن سراسر به مراجع بزرگ و روحانیت توهین کرده بود. در آن مقاله امام خمینى را یک محصل هندى که با مراکز استعمارى انگلیس ارتباط داشته خطاب کرده و در جایى دیگر قدم فراتر گذاشته و ایشان را شاعرى عاشق پیشه خوانده بود. او همچنین قیام ۱۵ خرداد را قیام ملاکین علیه اصلاحات ارضى و انقلاب نوین شاه دانسته بود. این مقاله خشم روحانیون ، علما و مردم را برانگیخت. از این رو در ۱۹ دى ماه طلاب و روحانیون و مردم هم به حمایت از امام خمینى و در دفاع از شهداى ۱۵ خرداد به خیابانها ریخته و مقاله احمد رشیدى مطلق را محکوم کردند. رژیم که تا چندى پیش دم از دموکراسى مى زد چون تاب تحمل نداشت تظاهرکنندگان را به گلوله بست.
این حادثه مقارن با شهادت مرموز فرزند همیشه همراه امام خمینى شد و تأثیرات گستردهاى را در سطح ایران داشت از جمله در ۲۹ بهمن ۵۶ در چهلم شهداى قم مردم تبریز دست به قیام زده و در حرکتى نمادین اعمال رژیم را در کشتن مردم قم محکوم کردندکه البته خود نیز در پى شهداى قم رهسپار شدند.رمضان ۵۷ از راه رسید و امام خمینى ازموقعیت استفاده کرده پیام دادند رمضان ماه عبادت است و دفاع از حق و اسلام از بزرگترین عبادات، بگذار عبادتگاههاى ما را در این شهر به خون بکشند. با این سخنان ایران سراسر خروش شد و جمشید آموزگار مجبور به برقرارى حکومت نظامى ، رژیم شاهنشاهى لزوم این حکومت نظامى را با به آتش کشیدن سینما رکس آبادان ثابت کرد و در ابتدا این اقدام را به عصیانگران مذهبى نسبت داد، اما هنگامى که کارشناسان نظرات خود را اعلام کردند تمام توجه ها به سوى ساواک و عامل اصلى یعنى رژیم پهلوى جلب شد. فاجعه سینما رکس آبادان تلنگرى بود براى فروپاشیدن دولت پوسیده آموزگار ورود شریف امامى به قدرت همراه با عوامفریبى بود او در ابتدا براى اینکه از تشنجات جامعه بکاهد دستور آزادى زندانیان سیاسى را داد حتى قمارخانههاى ایران را تعطیل کرد. اما کشتار مردم درجمعه سیاه (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) ماهیت اصلى دولت آشتى ملى را نمایان ساخت. رژیم که از برقرارى این تظاهرات آگاهى یافته بود از صبح اعلام حکومت نظامى کرده بود اما مردم بى اعتنا به این موضوع به محل برگزارى تظاهرات ، یعنى میدان ژاله سابق (شهدا) رفته و بدون آنکه کلامى از گلوله داده باشند پاسخى جز گلوله نیافتند. تعدادکشته شدگان و سن آنان که حتى شامل کودک هم مى شد کلمه آشتى و آرامش را در ذهن هر شنونده و بیننده به استهزا مىکشاند. دراین زمان بود که رهبر کبیر انقلاب به افشاگرى دست زده و مردم را براى رسیدن به پیروزى امیدوار ساخت از سالها قبل سازشى میان دولت عراق و ایران صورت گرفته بود که در طى آن مىبایست از فعالیت سیاسى مخالفین و از جمله امام در عراق جلوگیرى مى شد، لذا امام خمینى تصمیم به خروج از عراق گرفتند و تصمیم داشتند با توجه به اینکه سوریه تعهدى نسبت به رژیم شاهنشاهى ندارد و همین طور به علت قطع ارتباط تلفنى مستقیم بین ایران و سوریه به آنجا بروند و تصمیم گرفتند چون روابط عراق و سوریه تیره است از طریق کویت به سوریه بروند که ،کویت مانع از عزیمت ایشان شد و در نهایت امام رهسپار دهکدهاى دورافتاده به نام نوفل لوشاتو در پاریس شد. در سال ۵۷ حوادث عجیبى رخ داد که اول با اعتصاب سه روزه مطبوعات در خصوص برطرف نمودن سانسور آغاز شد. سپس تمامى شهرهاى ایران در غم چهلم شهداى ۱۷ شهریور تهران به سوگ نشستند این مسأله مصادف با سالگرد شهادت فرزند امام نیز بود به همین خاطر بازار نیز تعطیل شد. پس از آن کارگران و کارمندان شرکت نفت دست به اعتصاب زده و کارمندان مخابرات، بانک ملى، سازمان آب، راه و زمین نیز به جمع آنها پیوستند. این اعتصابات تمام ارکان اقتصاد کشور را به لرزه درآورد. همه مردم در تمامى نقاط ایران به جمع اعتصابکنندگان پیوستند. کارکنان شرکت برق نیز اعتراض خود را با کمکارى ابراز مىداشتند، یعنى قطع برق هر شب به مدت ۲ ساعت آن هم قبل از شروع اخبار. خشونت دولت شریف امامى نیز نتوانست کارى از پیش ببرد حتى ارتش تأسیسات نفتى را هم اشغال نمود. در این میان دانشآموزان و دانشجویان کشور در پى پیامى که امام خمینى در شروع سال تحصیلى ۵۷ داده بود دست به اقدامى منحصر به فرد زدند. آنان در ۱۳ آبان به بهانه سالروز تبعید امام خمینى در سال ۱۳۴۳ به ترکیه، دانشگاه را غرق در شور ساختند. ساعتى نگذشت که خبر شهادت جمعى از دانشجویان و دانشآموزان در شهر پیچید، تظاهرات به خیابانها کشیده شد و تا ۱۰ شب ادامه یافت. دولت سفاک شریف امامى در پى این حادثه سقوط کرد و ازهارى جانشین وى شد. ایران یکپارچه اعتصاب بود، محرم ۵۷ هم فرارسید در شب اول محرم سراسر ایران غریو فریاد الله اکبر شد و رأس ساعت ۲۱ کل خاک وطن یکباره مشت شد و فریاد آزادى برآورد اما ازهارى اعلام کرد که این همه شلیک و فریاد صداى نوارى بیش نبوده است.در این میان از سوى امام دستورى براى ارتشىها مبنى بر ترک خدمت ارسال شد. بدین گونه شاه خود را به شدت تنها یافت. تاسوعا و عاشوراى سال ۵۷ دیگر یک تظاهرات نبود حتى یک عزادارى صرف نیز نبود بلکه نمادى از یک نمایش مذهبى بزرگ و یک رفراندوم واقعى بود که محبوبیت امام خمینى را عملاً به رژیم اثبات مىکرد.
تهران در آن روزها آمادگى کاملى براى چیدن میوه درخت انقلاب داشت. در پى تظاهرات عاشورایى، امام طى اعلامیهاى از مردم خواست تا همچنان به اعتصاب ادامه دهند و از سربازان، افسران و درجهداران خواست از حمایت شاه دست بردارند که حمایت از طاغوت است. اعتصابات ازهارى را به زانو درآورد. وى که دیگر ابزارى نداشت اخطار کرد دست از این اعتصاب بردارید که عاقبت بدى در انتظار ملت است. تا اینکه براى انتقام از ملت دست به کشتار مردم در قم، مشهد، تبریز، اردبیل و تهران زد. در این شرایط که مردم بسیار در فشار بودند، مهندس بازرگان مأموریت یافت که به مناطق نفتخیز رفته و از کارگران بخواهد در حد مصرف داخلى تولید کنند به شرط آنکه قطرهاى به خارج صادر نگردد. ۹-۱۰-۱۱ دى براى ساکنان مشهد خونبارترین روزها بود. گفتیم که اعتصابات در تمام کشور ادامه داشت هنگامى که کارمندان استاندارى مشهد به اعتصابیون پیوستند مورد هجوم زرهپوشان رژیم واقع شدند.
مردم کلانترىهاى مشهد را گرفته و تعدادى از مأمورین ساواک را نیز به قتل رساندند در چنین اوضاع آشفتهاى دولت ازهارى نیز سقوط کرد.
در ۱۵ دى ۵۷ بختیار به نخستوزیرى رسید. وى تشکیل دولت خود را مشروط به رفتن چند ماهه شاه به مرخصى نمود و شاه هم در طى نطقى اعلام کرد نیاز به استراحت دارد و قصد دارد تهران را ترک کند. در ۲۲ دى ماه امام خمینى طى اعلامیهاى دستور تشکیل شوراى انقلاب اسلامى را داد که متشکل بود از افراد با صلاحیت و مسلمان و چون وظایف مشخص و معینى نداشت در تمام دوران انقلاب فراز و نشیبهاى بسیارى را پشت سر گذاشت و در یک دوره حتى عهدهدار امور اجرایى کشور شد. اما یکى از مأموریتهاى آن تأسیس دولت انتقالى بود.بدین صورت محمدرضا نیز در ۲۶ دى ماه همانند پدرش بدون اینکه از سرنوشتش چیزى بداند تهران را ترک کرد. خبر رفتن شاه تیتر درشت روزنامهها شد. مردم غرق در شادى بودند و این شادى هنگامى بیشتر شد که امام خمینى در صحبتهایش با خبرنگاران گفت: بازگشت من به ایران در اولین فرصت مناسب انجام خواهد شد. ضمناً ایشان نوید تشکیل یک دولت موقت انتقالى را براى اجراى انتخابات مجلس مؤسسان و تصویب قانون جدید داده بود.۶ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ امام خمینى سعى در بازگشت به ایران دارد که بختیار دستور مىدهد فرودگاهها را ببندند و از ورود ایشان جلوگیرى کنند. مردم که یکپارچه اشتیاق بودند از این حرکت بختیار به خشم آمده در مقابل دانشگاه تهران تجمع کردند تا اینکه بختیار تسلیم شد و امام پس از ۶ روز تأخیر در ۱۲ بهمن به تهران آمد.
امام خمینى مستقیماً از فرودگاه به بهشت زهرا رفتند ایشان در میان شهدا و حاضرین غیرقانونى بودن رژیم را فریاد کرد و با زبانى همه فهم خطوط آینده را ترسیم نمود. امام پس از سخنرانى دستور به تشکیل دولت موقت داد و مهندس بازرگان را مسؤول آن نمود.از ۱۵ تا ۲۲ بهمن در ایران دو دولت وجود داشت یکى دولت موقت انقلابى اسلامى و دیگرى دولت نامشروع بختیار. روزهاى اقامت امام در مدرسه علوى ایام پرهیجانى بود هنوز تظاهرات در سراسر کشور ادامه داشت.در این میان ارتش مسألهاى بزرگ بود، جمعى از آنان هر روز مخفیانه به مردم مىپیوستند تا اینکه بالاخره نیروى هوایى به ملت نزدیک شد و همافران آن براى دیدار با امام رفتند.
خبر این دیدار شب از تلویزیون پخش شد که افراد گارد شاهنشاهى به سوى پادگان نیروى هوایى رفته و بسیارى از همافران را به شهادت رساندند مردم از این اقدام گارد به شدت خشمگین شدند با همکارى دانشآموزان نیروى هوایى به اسلحهخانهها ریخته و مسلح شدند. ۲۱ بهمن ماه همه جا فریاد شده بود همه مردم از پیر و جوان به کمک نیروى هوایى مىرفتند در این وانفسا دیگر کسى حکومت نظامى ساعت ۴/۵ بعدازظهر را در یاد نداشت. این حکومت نظامى که دلیلى جز تسلط گارد شاهنشاهى بر نقاط حساس شهر نداشت که با آگاهى مردم و به فرمان امام هیچگاه فرصت اجرا نیافت و باز هم خدعه رژیم کارگر نیفتاد. آن شب، شب عجیبى بود تهران به یکباره چشم شده بود و همه تا صبح بیدار بودند. هنگام حمله به نیروى هوایى در ۴ صبح همه نیروها در تردید قسمهاى یاد شدهشان بودند و امام با اعلام اینکه قسم براى حفظ قدرت طاغوتى صحیح نیست زمینه را براى اتحاد نیروى دریایى و هوایى فراهم کرد. صبح ۲۲ بهمن ۵۷ کلیه تسلیحات ارتش به دست انقلابیون افتاد. مردم ساختمانهاى ساواک و زندانهاى رژیم را گرفتند و طلوع آزادى از تلویزیون نمایش داده شد و ایران آزاد شد صبح ۲۲ بهمن ایران غرق در اشک بود، اشک شوق.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان