دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کرامت ها

No image
کرامت ها

کرامت ها

عارف بزرگوار شیرازى آقا سید عبدالحسین دستغیب همان طور که در علوم رسمى و اندیشه هاى متداول علوم اسلامى تلاشى پیگیر کرده و در آستان قرآن و عترت بار تحصیل بر زمین نهاده و سالیان متمادى به فیض برى از چشمه سار زلال این دو گوهر گرانبها اشتغال داشت، بى هیچ سستى و مسامحه اى در تهذیب نفس - به معناى واقعى آن - و سیر سلوک به سوى دوست کمر همت بسته بود.

وجود شریف ایشان از اندیشه مرید پرورى به دور بود اما به دلیل بروز شرایط گونا گون از لطافتهاى روحى خود مدد مى گرفت و در راه دستگیرى دیگران دریغ نمى کرد. و کرامت چیزى جز این نیست که انسان از عنایتهاى ماوراى طبیعى در راه خداى متعال و به اجازه او بهره گیرى کند. در اینجا به چند نمونه از کرامتهاى آن نیک سیرت اشاره مى کنیم.

الف - نماینده مهدى (عج)

سیدى در حالى که دو بچه اش را به همراه داشت از روستاهاى بوشهر به شیراز آمده، در حوزه علمیه شیراز از یکى از طلاب سراغ منزل آقاى دستغیب را مى گرفت. لباسهایش روستایى بود و گیوه هاى ملکى به پا داشت. به او گفته شد با آقاى دستغیب چکار دارید؟

- عرض داشتم .

چون اصرار کردند، در حالى که نگاه به یکى از بچه ها که صورتى زرد و جسمى نحیف داشت، کرده، پاسخ داد : بچه ام مریض شده بود. او را به بوشهر بردم جوابش کردند و گفتند : باید زود او را به شیراز برسانى. من که پولى نداشتم تا خرج سفر و دوا و درمان کنم، سرگردان و درمانده شدم. در آن حال به حضرت مهدى(عج) متوسل شدم تا آقا مرا کمک کند و به مناجات با خدا مشغول شدم. ناگهان در یافتم که حضرت مهدى مرا پذیرفته و به من گفتند : ناراحت نباش! به شیراز برو آنجا نماینده ما آقاى دستغیب کمک مى کند و کارت را اصلاح مى نماید.

.آن سید را به خانه آقاى دستغیب بردند و چون آنجا رسیدند به محض ورود آن پیرمرد، آیت الله دستغیب با او احوالپرسى گرمى کرد و بدون آنکه حرفى زده شود یا خودش سؤال بکند، گفت : بچه ات را همراه آورده اى؟ حالش خوب است؟ غصه نخور، خودم تمام خرجش را به عهده مى گیرم.([16])

ب - نامه بى نام و نشان

یکى از طلاب حوزه علمیه شیراز مى گوید :

در حوزه شیراز درس مى خواندم و اندیشه ازدواج در سـر داشتم اما از نظـر اقتـصادى دچـار مشکل بودم و آیت الله دستغیب نیز مرا خـوب نمى شناخت تا از ایشـان استمداد کنم. بـا خـود اندیشیدم که نامه اى بى نام و نشـان خدمت آقا نوشته، درد دل خـود را با ایشان درمیان بگذارم. این کار را کـردم ولى دلهره اى داشتم. چند روز بعد آقا به مدرسـه آمدند و از طلاب احوالپرسى و دلجویى کردند. هنگام رفتن رو به من کرد و گفت :

«آقاى ... حاجتت برآورده است. بعداً به منزل ما بیـایید» دهانم از تعجـب باز مـاند. اگر چـه در دل غرق سرور شده بودم ولى نمى دانستم که او چطور فهمیده است نامه را من نوشتم در صورتى که هیچ کس جز من از این ماجرا خبرى نداشت؟!

بعداً به منـزل آقا رفتم مقـدارى پـول مـرحمت کردند. با آن پول ازدواج کردم و دیدم مقدار پولى که آقا داده اند درست به اندازه مخارج ازدواج من بوده است. نه کمتر و نه زیادتر؟!([17])

سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت *** در حیرتم که باده فروش از کجا شنید

حافظ

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 166 نهج البلاغه : راه درمان ترس

حکمت 166 نهج البلاغه موضوع "راه درمان ترس" را مطرح می کند.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 442 نهج البلاغه : پرهیز از شوخی کردن

حکمت 442 نهج البلاغه به موضوع "پرهیز از شوخی کردن" می پردازد.
Powered by TayaCMS