ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى، مشهور به «شيخ صدوق»[1] در سال 305 هجرى قمرى، در خاندان علم و تقوى، در شهر قم ديده به جهان گشود. پدرش، على بن بابويه که با دختر عموى خود ازدواج كرده بود، در نامهاى از حسين بن روح (نائب خاص حضرت ) تقاضا كرد تا از حضرت بقية الله(عج) بخواهد براى او دعا كند و خداوند اولاد صالح و فقيه به او عطا نمايد. مدتى بعد، از ناحيه مقدسه اين گونه جواب رسيد:
«تو از اين همسرت صاحب فرزند نخواهى شد؛ ولى به زودى كنيزى ديلميه نصيب تو مىشود كه از او داراى دو پسر فقيه خواهى گشت[2].»
جريان ولادت همراه با تقاضاى كتبى پدر ایشان از محضر امام زمان (عج) و دعاى آن حضرت بوده، در كتاب كمال الدين به صورت حديث آمده است[3].
پدر بزرگوارش، على بن حسين بن موسي بن بابويه قمى، از برجستهترين علما و فقهاى بزرگ زمان خود بود. در آن روزگار با آنكه عالمان و محدثان بسيارى در قم مىزيستند، پرچم هدايت و مرجعيت فتوا بر دوش اين بزرگوار (على بن بابويه پدر شيخ صدوق) بوده است[4]. شيخ صدوق بيش از بيست سال از دوران پر بركت حيات پدر را درك كرد و در اين مدت از محضر پدر و ساير علماى قم كسب علم و حكمت نمود.
او در سن 22 يا 23 سالگى بود كه پدر بزرگوارش دار فانى را وداع كرد. از آن پس وظيفه سنگين نشر احاديث آل محمد(ص) و هدايت امت به عهده وى قرار گرفت و دوران جديدى از زندگى او آغاز گرديد[5].
شخصيت علمى
شيخ صدوق از بزرگترين شخصيتهاى جهان اسلام و از برجستهترين چهرههاى درخشان علم و فضيلت است. ايشان اگرچه در علوم مختلف اسلامي صفحات زرين بسياري نگاشته، اما شخصيت فقهي ايشان چشمگيرتر است. او اول کسي بود که فقه را به شيوهاي غير از فقه روايي با عبارات خود آورد و در جمع ميان ادله و بررسي کتب و اصول چيره دست بود لذا وي از پايه گذاران فقه شيعهبهشمارمیرود[6].
در علم رجال نيز کلامش حجت و منبع شناخت وثاقت و ضعف روات است. کتب حديثي وي از معتبرترين منابع حديثي ما به شمار آمده سهم زيادي را در دسته بندي روايات و جمع آوري آن بر عهده دارد.
او كه نزديك به عصر ائمه(ع) مىزيست، با ديدن شبهات مردم در مساله غيبت و امام دوازدهم با تاليف كتابهاى نفيس و با ارزش، خدمات شايسته اي در هدايت مردم ارائه نمود. همچنين در سفرهاي بسيار خود، منشأ خدمات بسياري براي مسلمين بوده است.
سفرها
ایشان با درخواست مردم ري براي اقامت به آنجا رفت. سپس به سمت مشهد مسافرت نمود و در بازگشت نيشابور را که يکي از مراکز تجمع اصحاب بود براي اقامتي کوتاه برگزيد و از محضر بزرگاني چون عبدالواحد محمد بن عبدوس نيشابوري استفاده نمود. لذا وي را ملقب به شيخ مشايخ خراسان نمودند. سپس عازم بغداد گشت و پس از چندي به سفر خانه خدا رفت و در بازگشت کوفه را انتخاب نمود و در آنجا به جمع کردن احاديث کوفيين پرداخت. و در ادامه به همدان، بلخ، سمرقند و ... رفت. سفرهاي بسيار اين بزرگوار با وجود مشقتهاي سفر آن زمان، به قصد گردآوري احاديث، اجازات و نشر معارف و عقايد حقه در دفاع از مکتب تشيع بود. او در همين سفرها از حدود 260 نفر روايت کسب نمود و در يکي از همين سفرها به درخواست "شريف الدين ابوعبدالله المعروف" براي شناخت حلال و حرام و احکام کتاب گرانسنگ فقيه را نگاشت.[7]
<ا2> شخصیت شیخ از منظر بزرگانا2>
شيخ طوسى در معرفى شيخ صدوق مىگويد:
«او دانشمندى جليل القدر و حافظ احاديث بود. از احوال رجال، كاملا آگاه و در سلسله احاديث، نقادى عالى مقام به شمار مىآمد. بين بزرگان قم، از نظر حفظ احاديث و كثرت معلومات مانند نداشت و در حدود سيصد اثر تاليفى از خود به يادگار گذاشته است.»[8]
رجالى كبير نجاشى، چنين مىنويسد:
«ابو جعفر (شيخ صدوق) ساكن رى، فقيه و چهره برجسته شيعه در خراسان است، او به بغداد نيز وارد شد و با اين كه در سن جوانى بود همه بزرگان شيعه از او استماع حديث مىكردند.»[9]
اساتيد
1- پدر بزرگوارش، على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى؛
2- محمد بن حسن بن احمد بن وليد؛
3- حمزة بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن زيد بن على(ع)؛
4- ابو الحسن محمد بن قاسم؛
5- ابو محمد قاسم بن محمد استرآبادى؛
6- ابو محمد عبدوس بن على بن عباس گرگانى؛
7- محمد بن على استرآبادى و ...
شاگردان
1- برادرش حسين بن على بن موسى بن بابويه قمى؛
2- شيخ مفيد؛
3- ثقة الدين حسن بن حسين بن على بن موسى بن بابويه، برادرزاده صدوق؛
4- على بن احمد بن عباس، پدر شيخ نجاشى؛
5- ابو القاسم على بن محمد بن على خزاز؛
6- ابن غضائرى، ابو عبدالله حسين بن عبيد الله بن ابراهيم؛
7- شيخ ابو الحسن جعفر بن حسين حسكه قمى، استاد شيخ طوسى؛
8- شيخ ابو جعفر محمد بن احمد دوريستى، معاصر شيخ طوسى؛
9- ابو زكريا، محمد بن سليمان حمرانى؛
10- شيخ ابو البركات و بسياري از بزرگان در بلاد مختلف.
تاليفات
تاليفات فراوان و گوناگون وى در علوم و فنون مختلف اسلامى، هر كدام گوهرى تابناك و گنجينهاى پايان ناپذير است كه هم اكنون نيز با گذشت بيش از يك هزار سال از تاريخ تاليف آنها، به جاى فرسودگى و بىرونقى، روز به روز بر ارزش و اعتبار آن افزوده شده و جايگاهى بس رفيع و والا يافتهاند و در صدر قفسه كتابخانهها و در سينه فقها و دانشمندان جاى دارند.
از جمله تأليفات ايشان است:
1- من لا يحضره الفقيه؛
2- مدينة العلم؛
3- كمال الدين و تمام النعمة؛
4– التوحيد؛
5- الخصال
6- معاني الأخبار
7- عيون أخبار الرضا عليهالسلام
8- الأمالي
9- المقنع في الفقه
10- الهداية بالخير
اين عالم بزرگ و آخرين بازمانده خاندان صدوق، پس از عمرى طولانى و پر بركت در سال 381 هجرى ديده از جهان فانى فرو بست و به سراى باقى شتافت و در نزديکي عبدالعظيم حسني مدفون است.[10]