27 بهمن 1395, 7:11
مدتی بود خیلی دلم گرفته بود و پشت سر هم می نالیدم! یک لحظه به ناله های من گوش بده: خدایا خیلی دلم گرفته. دیگر از این تکرار ملالآور روزها خسته شدهام.خدایا تو خود میدانی که چه سخت است اگر که ماهی کوچک اسیر آب دریای بیکران باشد. خدایا تو خود می دانی برای من که همیشه با تو زندگی کرده ام این سیر تکراری روزگار که ناخواسته مرا به کام خود می برد چه قدر ملال آور و خسته کننده است. خدایا از این همه گرفتاری های متفاوت خسته شدم مگر نه این است که همه امورات دست توست پس چرا امروز این مشکل، فردا مشکل دیگری!بعد چند تا سؤال در ذهنم رسوخ کرد که با پیگیری به جوابهایشان رسیدم و آرام شدم! شاید یکی از شما ها هم همین دردهای مرا داشتید؟ چرا گاهی با روی دادن یک واقعه تلخ و ناخوشایند ممکن است به ناشکری بیفتیم؟ اولاً: ایمان به خدای متعال باید همراه ایمان به عوالم غیب باشد: «(پرهیزكاران) كسانى هستند كه به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مى آورند و نماز را برپا مىدارند و از تمام نعمت ها و مواهبى كه به آنان روزى داده ایم، انفاق مى كنند.» و كسانی كه به عوالم غیب ایمان دارند، نوع نگاهشان به دنیا به گونهای نیست كه ناهمواری های دنیا، كمرشان را بشكند و در مقابل آن تاب و توان خویش را از دست بدهند. بلكه انسان با نگاه به عالم حقیقی كه پس از مرگ رخ می نمایاند، تمام سختی های دنیا برایش پذیرفتنی و چه بسا شیرین می شود. مانند ورزشكاری كه سخت زحمت می كشد، اما امیدش به كسب جایزه، رنج را برایش هموار می كند. ثانیاً: انسان با دقت در دنیای مادی می فهمد كه رنج و سختی جزء جداناشدنی دنیاست و همگان به نوعی سختیها و مرارتهای دنیا را تجربه می كنند. بنابراین تلاش برای منتفی کردن هر نوع ناگواری، نتیجه ای جز شكست نخواهد داشت و كسانی در این میدان پیروز میشوند كه به جای تلاش برای تغییر همه چیز، به تغییر خود بپردازند و با ایجاد وسعت درونی، مشكلات را برای خویش هموار كنند. همان گونه كه خدای متعال، برای پیامبرش چنین نسخه ای داشت: «آیا سینه ات را برایت نگشودیم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتیم؟» انسان با دقت در دنیای مادی میفهمد كه رنج و سختی جزء جدا ناشدنی دنیاست و همگان به نوعی سختی ها و مرارت های دنیا را تجربه می كنند. بنابراین تلاش برای منتفی کردن هر نوع ناگواری، نتیجه ای جز شكست نخواهد داشت.ثالثاً: بسیاری از بلاها و مصیبت هایی كه بر سرمان میآید، نتیجه اعمال خودمان است و باید شاكر خدای متعال باشیم كه حتی بسیاری از بلاهای خود ساخته ما را، از ما دور كرده است. «فساد، در خشكى و دریا به خاطر كارهایى كه مردم انجام داده اند آشكار شده است. خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (به سوى حق) بازگردند.» رابعاً: بسیاری از اموری كه برایمان ناپسند شده، در واقع خیر ماست و به دلیل جهل و نادانی، قادر به تشخیص مصلحت خویش نیستیم و گاهی اوقات، مصلحت های خویش را ناپسند میشماریم: «چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن كه خیرِ شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانید.» خامساً: مكروهات دنیا، محكی برای ادعای ایمان است. تا فرق بین مؤمن حقیقی و مدعی سست عنصر روشن شود: «قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و میوه ها، آزمایش مى كنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان.» «آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد؟» به طور كلى بلاء و مصیبت و مشکلات به سه بخش تقسیم مىشود:
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان