دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاریخچه روان شناسی اجتماعی History of social psychology

No image
تاریخچه روان شناسی اجتماعی History of social psychology

كلمات كليدي : دوره آغازين، دوره جهش، دوران كلاسيك، دوران اعتماد و بحران، دوران كثرت گرا، روان شناسي اجتماعي

نویسنده : سمانه خالدی

در تاریخچه روان‌شناسی اجتماعی، مانند بسیاری از رشته‌های علمی، نخست از افلاطون و ارسطو به عنوان اولین روان‌شناسان اجتماعی یاد می‌شود. ارسطو، انسان را حیوان اجتماعی می‌خواند، از اینرو روان‌شناسان اجتماعی(مثل ارونسون Aronson) وی را نخستین روان‌شناس اجتماعی می‌دانند که 350 سال پیش از میلاد، اصول اساسی نفوذ اجتماعی و متقاعدسازی را تنظیم کرده که مساله مهمی در روان‌شناسی اجتماعی می‌باشد. پس از افلاطون و ارسطو، فیلسوفان متعدد دیگری درباره ماهیت انسان و طبیعت نخستین بشر سخن گفته‌اند. توماس‌هابز(Hobbes) فیلسوف انگلیسی در کتاب "لویاتان" و همین‌طور در کتاب "ماهیت انسان" توجه مردم را به این مسأله جلب کرد که "انسان گرگ انسان است". سال‌ها بعد صاحب‌نظرانی نظیر اتوکلاین‌برگ(1954) نظر هابز را مقابل نظر ژان ‌ژاک ‌روسو دانستند.[1]

گذشته از آثار و ردپای فیلسوفان در تاریخچه روان‌شناسی اجتماعی، این علم را عمدتا مربوط به صد سال اخیر دانسته و تاریخچه آن را به چند دوره مختلف تقسیم می‌کنند. این دسته‌بندی بر اساس تشابه کارهای انجام شده و موضوعاتی است که در فواصل سال‌های نزدیک به هم توجه روان‌شناسان اجتماعی را به خود معطوف داشته است. سال‌های بین 1885 تا 1934 را سال‌های آغازین روان‌شناسی اجتماعی می‌خوانند. در سال 1897 یکی از نخستین و پرآوازه‌ترین بررسی‌های تجربی در روان‌شناسی اجتماعی توسط تریپلت(Triplett) انجام شد. تحقیق وی اولین مطالعه علمی در مورد رفتار اجتماعی بود که منجر به تربیت گروهی از دانشمندان علوم اجتماعی گردید که کارهای وی را توسعه دادند. در سال 1908 نیز ویلیام مک دوگال(MC Dougall) روان‌شناس و ادوارد راس(ROSS) جامعه‌شناس به صورت مجزا دو کتاب روان‌شناسی اجتماعی چاپ کردند. اما پیش از این دو که در ایالات متحده بوده‌اند، گابریل تارد(Tarde) در اروپا، کتاب روان‌شناسی اجتماعی را نوشته بود. در سال 1920 ویلی هلپاچ(Hellpach) اولین مؤسسه روان‌شناسی اجتماعی را در آلمان تأسیس کرد اما به قدرت رسیدن هیتلر باعث شد این مؤسسه در سال 1933 منحل شود. انتشار نخستین آزمون روان‌شناسی اجتماعی فلوید آلپورت(Allport) در سال 1924، از بیشترین اهمیت تاریخی در این علم برخوردار است. زیرا بر رهیافت آزمایشی که امروزه ویژگی برجسته این رشته است و با ویژگی‌های فرهنگی آمریکاییان هماهنگی بیشتری دارد استوار بود.[2] یکی دیگر از کارهای مهم این دوره بررسی نیو کمب(New Comb) بود که نشان داد چگونه نظرات حاکم بر یک دانشکده، نگرش‌های دانشجویان آن را تعدیل می‌کند.

در سال 1925 بوگاردوس(Bogardus) برای اندازه‌گیری نگرش‌ها در مورد اقوام مختلف، مقیاس فاصله اجتماعی را مطرح کرد که بعدها با نام خودش یعنی طیف بوگاردوس شهرت یافت و یکی از روش‌های سنجش در تحقیقات روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی گردید. اثر مهم دیگر این دوره کتاب "ذهن، خود و جامعه" نوشته جورج هربرت مید(Mead) است که بر تعامل خود با دیگران تأکید داشت.

دوره بعد که بین سال‌های 1936 تا 1945 است، دوره جهش روان‌شناسی اجتماعی می‌باشد. یکی از چهره‌های شاخص روان‌شناسی اجتماعی که کارهای مهمی در این دوره انجام داد، مظفر شریف نام دارد. وی گزارش پژوهشی را در ارتباط با نفوذ اجتماعی انجام داد که در مورد شکل‌گیری هنجارهای اجتماعی بود. تحقیقات وی در روان‌شناسی اجتماعی بسیار ارزشمند و حیاتی بود، زیرا این تحقیقات نشان می‌داد که امکان مطالعه پدیده پیچیده نفوذ اجتماعی از طریق روش علمی امکان‌پذیر است. چهره مشهور دیگر همین سال یعنی 1936 کورت لوین(Lewin) است که بسیاری از ویژگی‌های تعیین کننده حوزه روان‌شناسی اجتماعی مدیون تلاش‌های وی است. وی نظریه میدانی(field theory) را مطرح کرد که طبق آن، رفتار تابعی است از تعامل میان شخص و محیط.[3] در سال‌های 1941 تا 1945 دولت امریکا، عملا از روان‌شناسان اجتماعی در امور جنگی بهره جست. سال‌های 1946 تا 1960 را بعضی از روان‌شناسان اجتماعی دوران کلاسیک این علم و برخی دیگر سال‌های گسترش سریع این علم خوانده‌اند.

در سال 1949 کارل هاولند(Howland) و همکارانش اولین آزمایش‌های مؤثر را در مورد تغییر نگرش و اقناع انجام دادند. در این سال‌ها یعنی پس از جنگ جهانی دوم به دلیل اهمیت پیدا کردن نقش روان‌شناسان، بودجه‌های تحقیقات روان‌شناسی اجتماعی نیز تقویت گردید. تحقیقات متعددی همچون تحقیق سولومون اش(Ash) که در مورد همرنگی با قضاوت‌های غلط اکثریت انجام گرفت و یا مثل فستینگر(festinger) که در سال 1975 نظریه ناهمسانی شناختی را مطرح کرد که مدلی برای روان‌شناسی اجتماعی محسوب می‌شود. سال‌های 1961 تا 1975 را دوره اعتماد و بحران خوانده‌اند که در آن روان‌شناسی اجتماعی گسترده‌تر شد و نحوه تفکر و احساس مردم به حیطه پژوهش کشیده شد. بحران نیز بدین لحاظ وجود داشت که برخی معتقد بودند بعضی از روش‌های تحقیق غیراخلاقی هستند. مثلا در برخی آزمایش‌ها به آزمودنی صدمه روحی وارد می‌شود و یا این که نظریه‌های آزمایش شده در آزمایشگاه‌ها، از نظر تاریخی و فرهنگی محدودیت دارند. کلمن(Kelman) و اُرن(Orne) از این دسته نظریه‌پردازان بودند. برخی دیگر نیز طرفدار پژوهش آزمایشگاهی بودند و استدلال می‌کردند که روش آن‌ها اخلاقی است. از این دسته می‌توان مک گوایر(Mc Guire) را می‌توان نام برد.[4]

از سال 1976 تا عصر حاضر را دوره کثرت‌گرایی در روان‌شناسی اجتماعی می‌خوانند. دقت در روش‌های پژوهشی باعث اصلاح و پیشرفت روش‌ها شده است. در این دوره نظریات متعددی وجود داشته و روان‌شناسان اجتماعی معتقدند هیچ روش تحقیقی کامل نیست و دارای مزایا و معایبی است.

مقاله

نویسنده سمانه خالدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS