دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حافظه و فراموشی memory and forgetting

No image
حافظه و فراموشی memory and forgetting

كلمات كليدي : حافظه، رمز گرداني، ذخيره كردن، بازيابي، حافظه حسي، حافظه كوتاه مدت، حافظه بلندمدت، فراموشي، واپس زدن، روان شناسي تربيتي

نویسنده : راضيه ابراهيم زاده

همه یادگیری‌ها، نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربه‌هایمان را به کلی فراموش می‌کردیم، نمی‌توانستیم چیزی یاد بگیریم؛ چون در این صورت زندگی ما متشکل از تجربه‌هایی گذرا می‌شد که هیچ‌گونه پیوندی میان آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم برنمی‌آمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران و یادگیری مطالب، باید اندیشه‌هایی را که می‌خواهید بیان کنید و همچنین مطالبی را که چند لحظه قبل شنیده‌اید، به یاد آورید.[1]

حافظه memory

حافظه، به نگهداری اطلاعات در گذر زمان اطلاق می‌شود. در این رابطه روان‌شناسان تربیتی، چگونگی جای‌گیری اولیه اطلاعات در حافظه و رمزگردانی آنها، کیفیت نگهداری و ذخیره‌سازی اطلاعات پس از رمزگردانی و بازیابی آنها را در راستای هدف معین مورد مطالعه قرار می‌دهند. شالوده اصلی بحث درباره حافظه بر سه فرایند رمزگردانی، ذخیره‌کردن و بازیابی متمرکز است.[2]

یک. رمزگردانی encoding

رمزگردانی، فرایندی است که از طریق آن، اطلاعات به حافظه وارد می‌شوند. اصطلاح رمزگردانی در زبان روزمره، بیشتر شبیه توجه و یادگیری است. هنگامی که یک دانش‌آموز به صحبت‌های معلم گوش می‌دهد، یک فیلم را نگاه می‌کند، به موسیقی گوش می‌دهد یا درباره یک دوست صحبت می‌کند؛ او به رمزگردانی اطلاعات در حافظه می‌پردازد.[3] پس رمزگردانی، معمولا اطلاعات جدید را در قالب معنا یا آگاهی‌های شناخته‌شده قبلی در حافظه بلندمدت مربوط و هماهنگ می‌سازد.

شش مفهوم مربوط به رمزگردانی عبارتند از: توجه، تکرار یا مرور ذهنی، پردازش عمیق، بسط یا گسترش، ساختن انگاره و سازمان‌دهی.[4]

الف. توجه attention

توجه، عبارت است از متمرکز کردن آگاهی روی دامنه محدودی از محرک‌ها یا رویدادها.[5] برای اینکه اطلاعات در حافظه کوتاه‌مدت رمزگردانی شود، نخست باید توجه بر آن متمرکز شود. از آنجا که تمرکز توجه، امری انتخابی است، تنها آنچه انتخاب می‌شود، در حافظه کوتاه‌مدت می‌ماند.[6] پس فرایند رمزگردانی حافظه، ناگزیر از توجه به اطلاعات آغاز می‌شود و توجه دربردارنده تمرکز و تأکید بر منابع ذهنی است.[7]

ب. تکرار rehearsal

مرور ذهنی، تکرار آگاهانه اطلاعات در طول زمان برای افزایش پایداری آنها در حافظه است. این فرایند هنگامی بهتر عمل می‌کند که افراد، باید فهرستی از موارد را در یک مقطع زمانی کوتاه رمزگردانی نموده و به یاد آورند. به این صورت که ابتدا با تکرار، اطلاعات در حافظه کوتاه‌مدت نگهداری می‌شود و سپس در انتقال اطلاعات، به حافظه درازمدت کمک می‌کند.

ج. پردازش عمیق deep processing

از آنجا که روش تکرار، ‌برای رمزگردانی اطلاعات در حافظه بلندمدت نیست، نظریه‌ای تحت عنوان سطوح پردازش به میان آمد که بر اساس آن، اطلاعات در سطوح مختلف مورد پردازش قرار می‌گیرد. بدین ترتیب که پردازش اطلاعات در حافظه، از نقطه سطحی تا عمیق روی می‌دهد. در این رابطه، پردازش عمیق‌تر، حافظه بهتری را ایجاد می‌کند. در سطح کم‌عمق(سطحی) فقط مشخصات حسی یا فیزیکی محرک، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد، اما در عمیق‌ترین سطح، اطلاعات به شیوه معناداری مورد پردازش قرار می‌گیرد.[8]

د. بسط elaboration

بسط را به عنوان افزودن معنی به اطلاعات تازه از راه ارتباط دادن آنها با دانش قبلی تعریف کرده‌اند. بسط یا گسترش معنایی، روش دیگری برای به خاطر سپردن اطلاعات است که از آن طریق، یادگیرنده به مطالبی که می‌خواهد بیاموزد، چیزهایی را می‌افزاید یا آنها را گسترده‌تر می‌کند با هدف افزایش یادگیری و یادآوری مطالب بیشتر.[9]

ه. ساختن انگاره constructing

انگاره یا همان ساختن تصویر ذهنی که در هنگام رمزگردانی، روش مؤثر دیگری برای به خاطرسپردن اطلاعات است؛ مانند ساختن تصویر ذهنی از یک بنا که در ذهن شکل می‌گیرد.[10]

و. سازمان‌دهی organization

سازمان‌دهی، بهترین شیوه یادگیری مطالب پیچیده و مفصل است. مطالبی که سازمان یافته‌اند از مطالبی که پراکنده و نامرتبط‌اند، سریع‌تر آموخته می‌شوند و آسان‌تر به یاد می‌آیند.[11] یکی از روش‌های سازمان دادن اطلاعات، تشکیل سلسله مراتبی است که اجزاء یا واحدهای اطلاعاتی را به صورت طبقه‌بندی در یک نمودار در می‌آورد.[12]

دو. ذخیره کردن

پس از آنکه، اطلاعات رمزگردانی شد، باید آنها را ذخیره و نگهداری کرد. سه نوع نگهداری و ذخیره‌سازی اطلاعات یعنی حافظه حسی، حافظه کوتاه‌مدت و حافظه درازمدت مطرح می‌شود.[13] از لحظه‌ای که تأثیرات حسی به وسیله گیرنده‌ها دریافت می‌شوند تا زمانی که از حافظه کوتاه‌مدت گذشته و به حافظه بلندمدت منتقل می‌شوند و ذخیره‌سازی و یادگیری اطلاعات کامل می‌شود، فرایندهای مهمی جریان می‌یابند.[14]

الف. حافظه حسی sensory memory

محرک‌های محیطی(نور، صدا، حرارت، بو و ...) به طور دائم بر گیرنده‌های حسی اثر می‌گذارد. گیرنده‌های اجزای نظام حسی مربوط به دیدن، شنیدن، چشیدن، بوییدن و لمس کردن هستند که نظام کلی گیرنده‌ها را "حافظه حسی" می‌نامند.[15] حافظه حسی، اطلاعات را در حالت حسی آن برای مدت کوتاهی، معمولا چند دهم ثانیه نگه می‌دارد و اجازه می‌دهد که احساس یک طرح دیداری، شنیداری و یا لمس بعد از خاتمه یافتن تحریک حسی، برای لحظه‌ای دوام یابد. بنابراین اگر برای این اطلاعات، ثبت حسی اتفاق نیفتد، فورا از بین می‌روند.[16]

ب. حافظه کوتاه‌مدت short_ term memory

اطلاعاتی که فرد، درک کرده و به آنها توجه می‌کند، به سیستم حافظه کوتاه‌مدت انتقال می‌یابند. این حافظه، مخزنی است که می‌تواند مقدار محدودی اطلاعات را برای چند ثانیه نگه دارد. اطلاعاتی که در حال حاضر، به آنها فکر شده، ‌در این بخش از حافظه نگهداری می‌شوند. به این حافظه، "حافظه فعال" نیز می‌گویند. حافظه فعال، همان جایی است که ذهن روی اطلاعات کار می‌کند، آنها را برای ذخیره‌سازی یا دور انداختن، سازمان می‌دهد و با اطلاعات دیگر مرتبط می‌سازد. یک راه برای نگه داشتن اطلاعات در حافظه فعال، تکرار یا مرور ذهنی است، زیرا هر چه یک موضوع، طولانی‌تر در حافظه فعال بماند، احتمال انتقال آن به حافظه بلندمدت بیشتر است. موضوعات بدون مرور ذهنی، احتمالا بیشتر از 30 ثانیه در حافظه فعال باقی نمی‌مانند.[17]

بنابراین، برخلاف حافظه حسی که در آن، اطلاعات دقیقا مطابق با محرک‌های حسی ذخیره می‌شوند، در حافظه کوتاه‌مدت، اطلاعات به صورت رمز درمی‌آیند. در این حافظه، علاوه بر رمزهای شنیداری که شامل صدا یا تلفظ محرک است، از رمزهای دیداری که مبتنی بر نوعی تصویر ذهنی از محرک است و رمزهای معنایی که متکی بر معنی محرک است(نوعی تداعی میان آن محرک با محرک‌های دیگر) نیز استفاده می‌شود. در واقع این حافظه، بیشتر به صورت یک تدبیر ذهنی برای رفع نیازهای آنی، عمل می‌کند و مهم‌ترین فایده‌اش این است که، امکان نگهداری اطلاعات را تا زمانی که به آن نیاز داریم، می‌دهد.[18]

ج. حافظه درازمدت long_ term memory

حافظه تمامی عمر ما، حافظه درازمدت نام دارد. این حافظه، میزان زیادی از اطلاعات را برای مدت طولانی به شکل نسبتا دائمی حفظ می‌کند و هر آنچه را که ما در طول زندگی، می‌آموزیم، در خود جای می‌دهد. چنانچه گفته شد، اطلاعات رسیده به حافظه حسی، اگر مورد توجه قرار گیرند، به حافظه کوتاه‌مدت انتقال می‌یابند و اگر رمزگردانی و تکرار شوند و با اطلاعات قبلا آموخته‌شده، مرتبط گردند به حافظه درازمدت انتقال می‌یابند.[19]

سه. بازیابی

بازیابی، همان بیرون کشیدن اطلاعات از حافظه است. هنگامی که بخواهیم چیزی را از بانک اطلاعاتی خود بازیابی کنیم، برای یافتن آن اطلاعات مربوطه، در مخزن حافظه خود به جستجو می‌پردازیم. این فرایند درست مانند رمزگردانی، خودکار بوده و یا ممکن است مستلزم صرف کوشش باشد.[20]

فراموشی forgetting

فراموشی، عبارت است از ناتوانی در یادآوری اطلاعات از حافظه بلندمدت. بسیاری از اطلاعات را که ما فکر می‌کنیم فراموش کرده‌ایم، در واقع هرگز به حافظه بلندمدت وارد نکرده‌ایم؛ یعنی آنها را به درستی نیاموخته‌ایم. پس یادگیری واقعی به اندوزش اطلاعات در حافظه بلندمدت و فراموشی به از بین رفتن این اطلاعات از این حافظه گفته می‌شود. با وجود این، در مسیر انتقال اطلاعات، هم از حافظه حسی به حافظه کوتاه‌مدت و هم از آنجا به حافظه درازمدت، حذف اطلاعات صورت می‌پذیرد که در ذیل به آنها اشاره می‌شود.

علت فراموشی اطلاعات از حافظه حسی

از مجموع اطلاعات فراوانی که در هر لحظه به حافظه حسی وارد می‌شوند، تنها آن اطلاعاتی که مورد توجه قرار می‌گیرند، انتخاب می‌شوند و برای پردازش به بخش‌های دیگر حافظه سپرده می‌شوند. بنابراین، بسیاری از اطلاعات حسی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. پس مهم‌ترین دلیل فراموشی اطلاعات از حافظه حسی، بی‌توجهی است.

علت فراموشی اطلاعات از حافظه کوتاه‌مدت

از آنجا که گنجایش حافظه کوتاه‌مدت، محدود است، به سرعت از اطلاعات پر می‌شود. وقتی که این حافظه پر شد، برای ورود اطلاعات جدید، اطلاعات قبلی از آن خارج گردیده، که به این پدیده "جانشینی" می‌گویند. پس یک عامل مهم فراموشی یا حذف اطلاعات از حافظه کوتاه‌مدت، جانشینی اطلاعات جدید با اطلاعات قدیمی است. علت دیگر، حذف خود به خودی آنها بر اثر گذشت زمان یا محو اثر است. این نظریه به "رد حافظه" شهرت دارد.

علت فراموشی اطلاعات از حافظه درازمدت

روان‌شناسان عموما، بر این عقیده‌اند که اطلاعات حافظه درازمدت، هرگز از بین نمی‌روند و با وجود شرایط مناسب همیشه قابل بازیابی هستند. بنابراین چندین علت برای ناتوانی در بازیابی این اطلاعات ذکر کرده‌اند که عبارتند از:

الف. واپس‌زدن repression

مفهوم واپس‌زدن یا سرکوب خاطرات که در نظریه‌های فروید، شهرت دارد، به ناتوانی انسان در یادآوری رویدادهای ناخوشایند یا امور وابسته به آنها اشاره می‌کند. به این نوع فراموشی اغلب "فراموشی هیجانی" می‌گویند. واپس‌زدن اطلاعات را می‌توان مشکل بازیابی به حساب آورد. طبق این نظر، به دلایلی نشانه‌های لازم برای بازیابی خاطرات واپس‌زده، در دسترس قرار ندارند. در نظریه فروید، سرکوبی، به مدفون نگه داشتن افکار و احساسات ناراحت‌کننده اشاره دارد.

ب. تداخل interference

طبق این نظریه، اطلاعات یاد گرفته‌شده با هم تداخل می‌کنند و در هم مخلوط می‌شوند و همین امر سبب به یاد نیامدن آنها می‌شود. گاهی اوقات، اطلاعات تازه یاد گرفته‌شده، با اطلاعات قبلا آموخته‌شده، تداخل می‌کنند و مانع یادآوری اطلاعات می‌شوند. به این نوع تداخل، بازداری پس‌گستر می‌گویند. گاه اطلاعات قبلا آموخته‌شده، ‌سبب می‌شوند که ما نتوانیم اطلاعات تازه یاد گرفته‌شده را به یاد آوریم. به این نوع تداخل، بازداری پیش‌گستر می‌گویند.

ج. مشکلات بازیابی retrieval problems

سومین و مهم‌ترین عاملی که روان‌شناسان برای به یاد نیامدن اطلاعات از حافظه درازمدت ذکر کرده‌اند، مشکلات بازیابی است. بر اساس این نظریه، آنچه به حافظه درازمدت، سپرده می‌شود، هرگز از بین نمی‌رود. علت اینکه ما پاره‌ای از مطالب قبلا آموخته شده را نمی‌توانیم به یاد آوریم، ناتوانی در بازیابی آنهاست و گرنه مطالب و اطلاعات در حافظه ما موجود هستند و اگر نشانه‌ها یا سرنخ‌های لازم را بیابیم، می‌توانیم اطلاعات فراموش شده را به یاد آوریم.[21]

مقاله

نویسنده راضيه ابراهيم زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

انضباط Discipline

No image

انگیزش motivation

No image

رشد Development

No image

هوش

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS