کليد واژه : صلوات ، عزت نفس، تقاضاي کمک، الله اکبر، خدمت، دستگاه اهل بيت ، احسان، ياري
معصومين : پيامبر، امام علي ، حضرت زهرا، حضرت علي ، امام حسين، امام هادي عليهم السلام
سخنران استاد فرحزاد
عن مولانا الحسين عليه الصلاه و السلام: الله يعلم انّي احب الصلاه و تلاوه کتابه وکثره الدعا و الاستغفار(بحارالانوارج44ص391)
- سلسله موي دوست حلقه دام بلاستهر که در اين حلقه نيست فارق از اين ماجراست
- گر برود جان ما در طلب وصل دوستحيف نباشد که دوست دوست تر از جان ماست
- گر بزنندم به تيغ در نظرش بي دريغ ديدن او يک نظر صد چو منش خون بهاست
- مالک ملک وجود حاکم رد و قبول هر چه کند جرم نيست ور تو بنالي جفاست
- هر که به جور رقيب يا به جفاي حبيبعهد فراموش کند مدعي بي وفاست
خداوند متعال دلهامان را به نور ايمان معرفت ولايت اهل بيت عليهم السلام نوراني بفرمايد به برکت صلوات بلند بر محمد و ال محمد.
ديشب روايتي را در فضيلت صلوات از اصول کافي نقل کردم که از امام صادق سلام الله عليه فرمود اگر کسي يک بار ذکر صلوات را بگويد صلي الله عليه الف صلاه في الف صف علي الملائکه خداي متعال هزار درود و سلام بر او نازل مي فرمايد با هزار صف از ملائکه بر کسي که صلوات بر محمد و ال محمد بفرستد و بعد هم فرمود موجودات عالم هم به تبعيت خدا و ملائکه صلوا علي هذه العبد(الکافي ج2ص442) بر اين بنده اي که ذکر صلوات را بگويد آن ها هم درود مي فرستند و دعا مي کنند در پايان حديث جمله خيلي تندي هم آمده نسبت به کساني که به صلوات بي ميل هستند بي رغبت هستند تهديد خيلي تندي است تهديد به اين تندي ما کم داريم امام ششم سلام الله عليه فرمود من لم يرغب في هذا اگر کسي در صلوات بي رغبت باشد اهميت ندهد:
من لم يرغب في هذا فهو جاهل و مغرور قد برئ الله منه و رسوله و اهل بيت(الکافي ج2ص442)
خيلي تعبير مهمي است آن هايي که در شبانه روز اهميت به اين ذکر نمي دهند بي اهميت هستند فرمود کسي که در صلوات ميل نکند رغبت نکند ، اين آدم جاهل است مغرور است گول خورده است خدا از او بيزار است پيغمبر بيزار است اهل بيت بيزار هستند کساني که بي اعتنا هستند به صلوات بر محمد و ال محمد
شب آخري است که در اين چند شب در خدمت شما هستيم از همه سرورانم که اين چند شب ما را تحمل کردند و خدمتگذاراني که پذيرايي کردند چايي مي دهند و از مسئولان صدا و سيما که اين مراسم را پخش کرده اند و ديگر عزيزاني که استفاده کرده اند بيرون هستند اين سنت ان شاء الله ادامه داشته باشد در همه ايام و مراسم و مناسبت ها که خيلي از عزيزاني که تو خانه ها هستند سر کار هستند مي توانند از طريق صدا و سيما استفاده کنند بهره ببرند واقعاً اين ها بيايند واسطه خير بشوند قطعاً اگر از پخش اين مراسم يک نفر هدايت بشود ارزشش را با عالم نمي توان مقايسه کرد پيغمبر خدا فرمود:
يا علي اگر يک نفر به وسيله شما هدايت بشود بهتر است از آنچه که خورشيد بر آن مي تابد .
خورشيد فقط به کره زمين نمي تابد به تمام منظومه شمسي که اطرافش است آنچه که در منظومه شمسي است کسي در راه خدا انفاق بکند ثواب اين که يک نفر هدايت بشود آن بيشتر است ان شاء الله از اين کارهاي خير بيشتر داشته باشيم
اين بحثي که عنوان کردم امشب فشرده در موردش صحبت کنيم که دوست داشتم بيشتر اين بحث آخر را در موردش صحبت کنم ولي خوب مقدمه اش خيلي طولاني است اما اباعبدالله الحسين عليه السلام که غروب روز نهم محرم از دشمن مهلت خواستند گفتند به من مهلت بدهيد خدا مي داند من نماز را دوست دارم تلاوت قرآن را دوست دارم دعا و راز و نياز را دوست دارم استغفار را دوست دارم شب هاي گذشته عرض کرديم امام مظهر مناعت طبع است عزت و غنا است يک علامت مومن اين است که تا مي شود از ديگران درخواست نکند سؤال و درخواست ذلت آور است حتي مسائل علمي که خودت مي تواني حل بکني و مراجعه بکني از ديگران نپرسي بهتر است نمي گوييم حرام است اين مراحل ولي بهتر است عزت نفس و دستور ديني ما اين است که اين چند شب که مفصل در موردش صحبت کرديم
امام که در اوج عزت و غنائت و عزت نفس است چطور از دشمن درخواست مي کند که امشب را به من مهلت بدهيد يا در تاريخ و مقاتل سريع و اکثراً نقل کردند همه ، از دشمن تقاضا آب کردند يا مقاتل نوشته اند که فرمود :
هل من ناصراٍ ينصروني هل من مغيثٍ يغيثنا لوجه الله(بحارالانوار ج45ص12)
اين تعبير هايي که در مقاتل آمده آيا کسي نيست کمک ما بکند ياري ما بکند فرياد رسي نيست که فرياد ما رسيدگي کند پس چرا امام حسين که محضر غناي خداست از دشمن تقاضاي کمک يا تقاضاي آب يا مهلت گرفتن شب عاشورا که من مي خواهم امشب نماز بخوانم دعا کنم تلاوت قرآن داشته باشم استغفار بکنم چرا قطعاً بدانيد اين ها اسرار و حکمت هاي مهمي داشته و دارد که شايد خيلي هايش را هم ما درک نکنيم متوجه نشويم ولي چند وجهي که بزرگان بيان کردند براي درخواست آقا ابا عبدالله عليه السلام چند وجهش را خدمتتان عرض مي کنم يکي از اين وجوهات اين است که يک بزرگي فرمود شخصيتي که با خدا پيوند بر قرار بکند او اگر هم در خواست بکند مي خواهد به ديگران چيزي بدهد مي خواهد خير برساند به طرف مثل خود خداي متعال ، خداي متعال مي فرمايد که:
ان تنصر الله ينصرکم و يثبت اقدامکم(سوره محمدآيه7)
اگر مرا ياري بکنيد ان تنصر الله خدايي که احتياج به ياري خلق داشته باشد به چه درد مي خورد خدا مي گويد من مي خواهم به شما کمک بدهم شما را ياري کنم شما اگر من را ياري کنيد دين من را مکتب من را توحيد را قرآن را کتاب من را پيغمبران من را ياري کنيد مي خواهد خير به شما بدهد ينصرکم خدا نصرت به شما مي دهد و يثبت اقدامکم
از اين آيه واضح تر ما آيه داريم که مي گويد :من ذاالذي يقرض الله قرضاً حسنا (سوره بقره آيه245) صريح آيه قرآن است که خدا مي گويد کسي هم پيدا مي شود به خدا قرض بدهد خدايي که احتياج به قرض داشته باشد به چه درد مي خورد اگر مي گويد قرض بده يعني به بندگانم قرض بده من کمکت مي کنم بهت برکت مي دهم وسعت مي دهم گره هايت را باز مي کنم شما تو کار خدا باشي قطعاً خدا در کار شماست اون بزرگ فرمود گاهي يک استاد شخصيتي اگر مي خواست خيري به يک دانش آموز برساند به آن شاگرد مي گفت برو آن کار را انجام بده برو اين غذا را درست کن اين مشکل را حل بکن اين کار ما را انجام بده مي خواست خير به او برساند حتي گاهي من خدمت يک بزرگي بودم تعمد داشت از يک جواني که خوشش مي آمد مي گفت برو براي من آب بيار برو براي من چاي بيار بعد دعايش مي کرد مورد نظر قرار مي گرفت.
خدا مي گويد خمس بده خدا به خمس احتياج دارد! مي گويند زکات بده مي خواهد خير و برکت به شما نازل کند به شما خير برساند مي گويم صريح آيه قرآن است خدا مي گويد کي هست که به خدا خير برساند اين مي خواهد به شما فيض بدهد به قول مولانا مي گويد که :
- من نکردم خلق تا سودي کنمبلکه تا بر بندگان جودي کنم
- من نگردم پاک از تسبيحشان پاک هم ايشان شوند و درفشان
- گر نماز و روزه اي فرموده ام ره به سوي خويشتن بنموده ام
خوب بياييد نماز بخوانيد بياييد سبحان الله بگوييد الله اکبر بگوييد خدا احتياج به نماز ما ندارد مي خواهد ما را با خودش رابطه اش را محکم کند اگر ما مي گوييم اللهم کن لوليک يا ولياً و حافظاً خدايا امام زمان را حفظ کن در همه حال امام زمان احتياجي به دعاهاي ما ندارد هيچ کس هم يک ذره دعا براي امام زمان نکند امام زمان در حفظ خدا است در کنف خداست در حمايت خداست پس چرا مي گويند به امام زمان دعا کن خدا حفظش کند مي خواهد امام زمان در وجود من و شما حس شود رابطه ي ما با امام زمان قطع نشود ما وصل باشيم به آن جا ما حفظ بشويم و الا امام زمان را هم اگر کسي دعا نکند در حفظ خداست پس تمام در خواست ها يي که خدا يا اولياي خدا مي کنند ظاهرش اين است که بديد پول بدهيد خمس بدهيد ولي باطنش چيه اين است که ما مي خواهيم به شما چيز بدهيم اين ها بهانه است شما مي گوييد من يک قدم مي آيم خدا ده قدم مي آيد شما يک نفقه انفاق مي کنيد او ده برابر به شما مي دهد صد برابر مي دهد هزار برابر مي دهد
اين حديثي که مولانا به شعر در آورده
من نکردم خلق تا سودي کنم بلکه تا بر بندگان جودي کنم
يا داوود اني لم اخلقکم لاربحکم(ارشادالقلوب ج1ص110)
اي داوود من خلق نکردم تا سود کنم بلکه سود مي خواهم به بندگانم برسانم شما سبحان الله مي گوييد يعني خداي خوبي است بي عيب و نقص است پاک و منزه از هر عيبي است ، آيا خدا پاک مي شود يا شما؟مي خواهم بگويم همه ذکر ها و نماز ها همه اش برمي گردد به خود ماها حتي صلوات ها را خيلي از اوليا ي خدا فرمودند برکتش به خود ما برمي گردد ما هم صلوات نفرستيم خدا کارش اين است:
ان الله و ملائکه يصلون (سوره احزاب آيه56)
خدا و ملائکه کارشان دائم صلوات است ما هم اگر نفرستيم اما به ما هم که دائما مي گويند صلوات بفرست ، مي خواهند رحمت ما را بگيرد درود ما را بگيرد حديث هايش را اين دو شب خواندم متوجهيد سبحان الله که مي گوييم خدا خيلي خوب است خيلي پاک است خيلي منزه است مي خواهد ما هم را پاک بکند ما شستشو بشويم لذا مي فرمايد:
- من نگردم پاک از تسبيحشان پاک هم ايشان شوند و درفشان
اگر الله اکبر مي گوييم و خدا بزرگ است خدا با الله اکبر گفتن ما که بزرگ نمي شود بگيم يا نگيم بزرگ است از هر وصف و فکر و خيال و وهم بزرگ است خدا در وجود ما تجلي مي کند ما بزرگ مي شويم
يادم هست من در مقام خودستايي نيستم در خدمت مرحوم آيت الله بهاء الديني رحمت الله بوديم خيلي دوست داشتم من گاهي موذن ايشان نمي آمدند من اذان بگويم خيلي خوب است ما جزء موذن ها بشويم حالا اين سنت هم شايد خيلي خوب نباشد ده نفر پنجاه نفر بلند بشوند با هم اذان بگويند اما يک مسجدي که کسي نيست شما بلند شو اذان بگو يا توي خانه هاتون اذان بگوييد هيچ اشکالي ندارد اذان بگوييد توي خانه هاتون صدا براي اذان بلند بشود بيرون هم برود اشکال ندارد گاهي بنده بلند مي شدم اذان مي گفتم مرحوم آقاي بهاء الديني خوششان مي آمد تشويق مي کردند يک بار فرمودند که سعي هم داشتم که اين الله اکبرها را با توجه بگويم الله اکبر خدا خيلي بزرگ است ايشان فرمودند يک الله اکبر اذان براي سازندگي کافي است دين ما خيلي قرص و محکم است يک الله اکبر يعني چه يعني خدا در دل ما بزرگ بشود غير خدا کوچک بشود يک الله اکبر را بفهميم درک بکنيم چرا مي گويند کسي يک لا اله الا الله با اخلاص بگويد بهشت مي رود(الکافي ج2ص520) يعني بت هاي ديگر را بشکند خودش و بت هاي ديگر بروند کنار خدا بيايد جاش الله اکبر يعني :
عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم(بحارالانوار ج64ص315)
يعني خدا در قلب من بزرگ غير خدا همش کوچک و اين هم که فرموده اند بگو الله اکبر يعني غير خدا را همه را پشت سر انداختن فقط خدا کسب و کار و فکر دنيا و انديشه ها و فکرهايي که ما را گرفته است.
به قول يک بزرگي بيشترين ذکري که ما در نماز مي گوييم چي است تو اذان اقامه نماز بيشترين ذکري که مي گوييم چيست؟ در اذان چهار بار مي گوييم الله اکبر آخرش باز دو بار مي گوييم شروع نماز مستحب است شش مرتبه قبل از تکبير واجب الله اکبر شروع نماز با الله اکبر رکوع مي رويم الله اکبر سمع الله الله اکبر سجده مي رويم بلند مي شويم الله اکبر مي خواهيم برويم الله اکبر سلام نماز سه بار الله اکبر همش الله اکبر چرا چون آن بزرگ مي گويد الله اکبر قاطع انديشه ها است قاطع فکرها است يعني تو فکر هر چيزي که هستي فکر ناني آبي غذايي اداره اي درسي بحثي هر کس يک فکري دارد ديگه يعني هيچ انساني بدون فکر نيست يا فکر صحبت هاي من هستي يا تو فکر خيابان و بازار و کوچه و خانه و زندگيت هستي خلاصه انسان دائم الفکر است همش انديشه ها فکر ها مثل موج مي آيد و مي رود مي گويد که تو هر فکري هستي آن فکر را ولش کن الله اکبر همه را بريز پشت سرت فقط خدا الله اکبر يعني خدا در قلب ما بزرگ بشود ما بزرگ بشويم و گر نه خدا که هميشه بزرگ هست و خواهد بود
الحمد الله که مي گوييم نفعش براي ماست نعمت ها ي ما بزرگ مي شود :
لان شکرتم لازيدنکم(سوره ابراهيم آيه7)
نعمت هاي ما را زياد مي کند و الا خزانه خدا با الحمد الله که زياد نمي شود هيچي به خدا اضافه نمي شود اصلاً خدا نياز ندارد
پس تمام دستورات الهي تمام دستوراتي که يک شخصيت مثل پيغمبر يا امام يا شخصيتي بزرگ به ما مي کند مي خواهد به ما خير برساند ظاهرش به ما مي گويد مهلت بدهيد آب بدهيد کسي هست من را ياري بکند اين مي خواهد او را ياري بکند اگر به حر مي گويد ياري کن مي خواهد حر را از ته جهنم بگيرد بگذارد بالاي بهشت و گر نه امام حسين به حر احتياج ندارد به هيچ کس احتياج ندارد هل من ناصرٍ ظاهرش اين است که يکي من را ياري بکند اما باطنش چيه کسي هست من ياريش بکنم من دستش را بگيرم من کمکش کنم امام حسين مظهر لطف و رحمت خداست مظهر ياري کردن خدا است او مي خواهد ياري کند همه بندگان خدا را ، چرا آن بزرگ از يک کسي خوشش مي آمد مي گفت برو براي من چايي بياور آب بياور
من طعم شيرين اين مسئله شايد بعد از بيست سال هنوز تو کام من مانده يک استاد بزرگواري که خيلي بهش ارادت داشتم يک موقعي با هم مي خواستيم برويم جلسه غروب بود مي خواست ايشان برود نماز و بعد هم جلسه اي بود دم در که رسيديم خانواده اش گفت نان نداريم برو نان بگير پيرمردي بود شخصيت بزرگواري بود از اين طرف نماز جماعت دير مي شد از آن طرف هم خانواده گفته نان بياور چي کار کنيم لطف کردند به بنده گفتند شما برو نان بگير براي خانواده گفتم بالاي سرم نماز اول وقت را رها کردم رفتم تو صف نان با اين که من از صف خيلي متنفر هستم چون طعم اين دستوري که از ايشان اطاعت کردم آنقدر هنوز براي من شيرين است که ايشان به من لطف کردند گفتند برو نان بگير از هزاران عبادت مستحبي گاهي اين را بالاتر مي بينم اگر يک شخصيتي مي گويد تو اين کار را بکن اين لطف اوست
روايت داريم روز قيامت يک مومن عزيز يک مومن خالص يک مومني که عزيز خدا است مي آيد از صحنه محشر عبور بکند خطاب مي رسد اي مومن بايست در صحنه محشر هر خدمتي که کسي به تو کرده است به تو حق پيدا کرده تو بايد شفاعتش را بکني(بحارالانوار ج8ص56) تو کلمه شفع سفينه البحار دوستاني که اهل مطالعه هستند مراجعه بکنند مثلاً يک کسي به اين آقا قرض داده است به اين مومن گره اي را باز کرده دلش را شاد کرده خدمتي بهش کرده شکمش را سير کرده خانه برايش تهيه کرده حتي اين مومن مي ايستد مي گويد :
خدايا يک خانمي کنيزي کلفتي بود تو خانه من کار مي کرد جارو مي زد گرما سرما وسايل گرم کننده سرمازا در تابستان گرما زمستان در زمستان براي ما فراهم مي کرد خدايا تا اين کنيز را نيامرزي من از اين جا نمي روم اين افتخار ما است توفيق پيدا کنيم به يک مومن واقعي خدمت کنيم گره اي را باز بکنيم روايات عجيبي داريم ما سوراخ دعا را گم کرده ايم سعي بکنيد کنار اين عبادت هايتان گره اي را باز بکنيد به يک ولي خدا خدمت بکنيد دلش را شاد بکنيد
من به دوستان توصيه مي کنم يکي از چيزهايي که در آن دنيا خيلي به درد مي خورد خيلي خيلي کار برد دارد اين را من شايد مکرر براي شما گفتم مرحوم حاج احمد آقا يادگار مرحوم امام رحمت الله عليه پدر بزرگوارشان را خواب ديده بودند از ايشان سؤال کرده بودند که در آن عالم چه چيزي خيلي خيلي به درد مي خورد کار خير ثواب زياد است هزاران کار خير و ثواب است ولي آني که کاربردش در عالم خيلي زياد است خيلي قوي است ايشان فرموده بودند دو چيز در اين عالم ثوابش و کاربردش خيلي زياد است يک ولايت و محبت محمد و ال محمد اتصال به محمد و اهل بيت اتصال به پيغمبر و اهل بيت روي اين کار بکنيد سرمايه گذاري بکنيد خودتان خانواده هايتان وابسته به اهل بيت پناهنده به اهل بيت ارتباط با اهل بيت نوکري در خانه اهل بيت اين را من هر سال به دوستان توصيه مي کنم که خيلي موقع ما مي رويم مجلس روضه مهمان مي شويم مثلاً مي نشينيم استفاده مي کنم چايي مي خوريم از ما پذيرايي مي کنند خيلي از مسجد ها حسينيه ها غذا مي دهند پذيرايي مي شويم مي رويم به عنوان مهمان نه اضافه بر اين سعي بکنيد در دستگاه امام حسين در دستگاه اهل بيت خدمتگزار بشويم حالا کفش جفت بکنيم چايي مي دهيد ظرف مي شوريد جارو مي کنيد هر جوري که مي توانيد گفتم يک سيد بزرگواري گفته بود من دست شويي هاي مسجد حسينيه را تميز مي کنم به افتخار اين که نوکري امام حسين را به من بدهند
يکي از دوستان مي گفت در اصفهان عالمي آيت اللهي بود ايشان روضه داشت صبح ها چايي مي دادند صبحانه مي دادند خوب ايشان مي نشست خوش آمد مي گفت بچه ها شاگردانش همسايه ها پذيرايي مي کردند يک روز مهمان ها آمدند افرادي که براي روضه شرکت کرده بودند کسي نبود صبحانه بدهد چايي بدهد اون عالم مجبور شد خودش عبايش را در آورد نشست پاي سماور و چايي ريخت پذيرايي کرد شب خواب ديد حضرت زهرا سلام الله عليه حضرت فرمودند فلاني امروز تو نوکر ما خانواده شدي يعني تا حالا آقايي مي کردي خوش آمد مي گفتي
در خانه اهل بيت پادوي نوکري به خدا قسم بر همه شغل هاي عالم شرافت دارد جارو کشي در خانه امام حسين برويد اين کارها را بکنيد گوسفند بدهيد فقط نرويد مهمان باشيد برنج بدهيد روغن بدهيد پول نداريد برو ظرف بشور برو چايي بده من خيلي خوشم مي آيد کاسبي را سراغ دارم شايد سي چهل سال است مغازه اش را ول مي کند مي گويد من وقف امام حسين هستم آقا مغازه اش صف مي بندند براي مشتري من ديدم گفت اول غروب مي روم تا نه و ده براي امام حسين چايي مي دهم من ول نمي کنم بدون طمع بدون توقع بدون پاداش اين مي داند اين ها به دردش مي خورد بقيه اش را بايد بگذاري و بروي .
مرحوم آيت الله کمپاني استاد آيت الله بهجت حفظه الله ايشان پنج شنبه ها صبح منزلش روضه داشته يکي از سنت هاي خوب علماي ما اين بود که هفتگي روضه داشتند مراجع ما هم دارند پنج شنبه يا جمعه مناسبت ها ايام دهه محرم ايشان روضه که داشتند آيت الله کمپاني واقعاً در مقام اعلميت بوده در ميان علماي نجف ، ولي روزي که روضه داشت خودش چايي مي ريخت کفش ها را جفت مي کرد پذيرايي مي کرد با ريش سفيد شخصيتي که مراجع مثل آيت الله ميلاني شاگرد ايشان بودند به ايشان مي گفتند آقا بگذاريد ما خودمان ... مي گفتند نه اين مجلس فاطمه زهرا است مجلس امام حسين است يک وقت آقا نماز شب ها نگرفت يک وقت کارهاي ديگر نگرفت و اين مي دانم مي گيرد
اين جمله اي که من زياد به دوستان گفتم باور کنيد بنده از همه عبادت هايم از نماز استغفر الله از روزه استغفر الله از تمام عبادت هايم استغفر الله يک نفر نماز مي خواند مهرش را مي گرفت فرار مي کرد گفتند چرا فرار مي کني گفت بعضي ها نمازشان مثل گلوله مي خورد توي سرشان فرار مي کنم توي سر من نخورد آخه اين چه نمازي است که حضور قلب و اخلاص و چيزهايي که بايد باشد نيست از تمام عبادت ها استغفر الله ولي آن چه که مربوط به اهل بيت است اسم امام حسين رويش هست مارک اهل بيت بهش خورده از عزاداري روضه خواني حرم رفتن زيارت عاشورا اين را بيني و بين الله جرأت نمي کنم بگويم استغفر الله نمي گوييم حق اين ها را ادا مي کنيم ها ولي چون اسم امام حسين رويش هست مي ترسم از بقيه چيزها منهاي اهل بيت واقعاً استغفر الله ولي آن چه که اسم و مارک اين خانواده بهش خورده چون روايات ما مي گويد اگر کافر مسيحي زردتشتي نصراني يهودي حتي رياکار براي اهل بيت قدمي بردارد يک چيزي بهش مي دهند نمي گوييم آن ثواب کامل را بهش مي دهند ولي روايات است الان فرصت نيست برايتان بخوانم .
زردتشتي در کرمان يکي از دوستان ما ميزبان ما بود چند وقت پيش در کرمان گفت حاج آقا در کرمان زردتشتي است عاشق امام حسين است ده شب روضه خواني مفصل هر شب هم شام مي دهد الله اکبر امام حسين چه کرده واقعاً زردتشتي است ها مسلمان نيست در زمان امام هادي عليه السلام يک شخصي مسيحي بود ولي به امام هادي علاقه داشت تا آخر هم مسلمان نشد براي حضرت نذر مي کرد نذورات مي آورد هديه مي آورد امام هادي عليه السلام اين حديث در منتهي الآمال است توي سفينه است توي بحار است حالات امام هادي را ببينيد بعضي از اين خشک مقدس ها نادان ها که خيلي نفهم بودند به امام اعتراض مي کردند آقا اين مسيحي است نصراني است چه فايده اي دارد حضرت فرمودند :
ان اقواماً يزعمون انّ حبنا لا ينفع هذا و امثالُ کذب والله ان حبنا ينفع هذا و امثالُ(بحارالانوار ج50ص144)
فرمودند بعضي ها فکر مي کنند محبت ما براي غير مسلمان نيست فايده ندارد به خدا قسم اين را اشتباه مي کنند خطا رفته اند محبت ما حتي به غير مسلمان هم اثر دارد حالا يا تخفيف عذاب مي دهد يا عاقبت به خير مي شود يا وسعت عمر يا روزي زياد عمرش زياد مي شود خدا يک چيزي توي کاسه اش مي گذارد نمي گوييم آن ثوابي که به مومن خالص است را به او مي دهند مسلم است درجه ها کلاس ها فرق مي کند.
يکي فرمود چيزي که توي آن عالم خيلي به درد مي خورد اين ها را نگه داريد خيلي به درد مي خورد ان شاء الله عمل کنيد به اين عرائضم پيوند با اهل بيت ولايت اهل بيت دوستي اهل بيت در دل هايمان شعله ور بشود پيروي اهل بيت فرامين اين ها را اجرا کنيم فرمود فرزندم اين چيز درآن عالم خيلي به درد مي خورد دوم چيزي که امام راحل فرمودند خيلي توي آن عالم بازتاب دارد خيلي به درد مي خورد گره گشايي از کار بندگان خدا احسان به بندگان خدا تا مي توانيد دلي را شاد بکنيد گره اي را باز بکنيد يک کسي به خاطر يک چک يک سفته مي خواهد زندان بيافتد يک کسي در معرض معتاد شدن است يک کسي دخترش جهاز ندارد شغل ندارد بچه اش مشکل درس دارد مشکل دانشگاه دارد مشکل برو بيا دارد مشکل اجاره خانه اش عقب افتاده خدا ثروتمندها را وسيله امتحان آزمايش قرار داده ببيند چي کار مي کنند حداقل به نزديکان خودش فاميل هاي خودش دلال خير مي توانيم بشويم خيلي از ما ها گره گشايي از کار بندگان خدا مي توانيم بکنيم .
احسان کردن به بندگان مخلص خدا آنقدر بازتاب عجيبي در عالم دارد از حج عمره نماز مستحبي روزه اين ثوابش بيشتر است روايت قضاي حاجت مومن را ببينيد غوغا است مي فرمايد که اگر کسي دل مومني را با گره گشايي باز بکند به خدا قسم ما دوازده امام را شاد کرده خدا را از خودش خشنود کرده(الکافي ج2ص188)
- متقابلاً هم کسي مومني را اذيت بکند آزار برساند ما دوازده امام را اذيت کرده پيغمبر را اذيت کرده خدا را ناخشنود کرده(مستدرک الوسائل ج9ص99)
روايت عجيبي ديدم مرحوم مجلسي در بحار نقل کرده است همش مقدس گري نداشته باشيم بعضي ها هستند فقط دنبال ذکر دعا و عبادت هاي خشک عبادت بايد بازدهي داشته باشد بي مايه فتير است بايد با مال و جانت هم جهاد بکني چون ذکر دعا عبادت ظاهري اين خيلي معونه اي ندارد اين راحت است اما بايد خمس بدهي زکات بدهي صله رحم بکني دلي را شاد بکني در راه خدا چقدر مال مي دهي چقدر بدنت رادرراه خدا مصرف مي کني کار راه اندازي درکار بندگان مي کني .
روايت ديدم : من قضا حاجه اخيه المومن فکانما عبد الله تسعه الاف سنه صائما نهاره قائماً ليله(مستدرک الوسائل ج7ص564)
الله اکبر اين يک روايت از صدها روايتي است که گره گشايي کار بندگان خدا را مي گويد به خدا قسم اگر ما اين دستورات ديني را رعايت مي کرديم فقير نداشتيم مشکل نداشتيم گرفتار نداشتيم يک کسي را خدا مي برد بالا يک کسي را مي آورد پايين مي خواهد ببيند ما چي کار مي کنيم يک برادر هست از ثروت دارد مي ترکد آنقدر زمين دارد ملک دارد پاساژ دارد يک برادري هم هست مي بيني آه در بساط ندارد اصلاً به فرياد اين نمي رسد چرا ما اين طور شده ايم چرا اين طور شده ايم همش گردن حکومت ها و ديگران نيندازيم خود ما اگر دلسوز باشيم مهربان باشيم هر کسي اگر اطرافيان و فاميل خودش را يک بررسي بکند مشکلاتشان را حل بکند هر چقدر مي تواند روايت مي فرمايد اگر کسي حاجت برادر مومن را برآورده بکند مثل اين است که نهصد هزار سال نهصد هزار سال يعني چي يعني چند تا حضرت آدم و حوا آمده اند و رفته اند از زمان حضرت آدم و حوا تا الان حدود ده هزار سال است پيغمبر ما هزار و چهار صد سال قبل عيسي مسيح دو هزار و هشت سال قبل ميلاد حضرت مسيح برو همين طور عقب تر تا زمان حضرت آدم و حوا حدود ده هزار سال قبل نهصد هزار سال يعني چند نسل از آدم و حوا آمدند قيامتشان را طي کردند تا ما رسيديم به فينال نهصد هزار سال شبها را عبادت کرده روز ها را هم روزه گرفته به کي مي دهند به کسي که گره يک مومني را باز بکند دلي را شاد بکند ما واقعاً غافل هستيم از اين عمل بزرگ يک کسي که گمراه است را هدايتش بکنيم بي نماز را نماز خوانش بکنيم بي حجاب را با حجابش بکنيم اين آقا معتاد است گرفتار دود است نجاتش بدهيم کمکش بکنيم محبت بهش بکنيم نصيحت بکنيم هر کاري مي توانيم بکنيم هر حيله اي داري بزن فرمود پسرم دوم چيزي که در اين عالم خيلي بازتاب دارد گره گشايي و احسان به بندگان خدا است
اوليا خدا اگر به يک کسي هم يک چيزي مي گويند انجام بده کمک کن مي خواهند دستش را بگيرند مي خواهند کمکش کنند آقا اباعبدالله اگر مي فرمايد کسي است ياري من بکند يعني کسي است من ياريش بکنم اگر مي فرمايد کسي است به من آب بدهد يعني کسي است من بهش آب بدهم من بهش رحم بکنم من شفاعتش را بکنم اين فرمايش را من زياد گفتم مرحوم آيت الله شاه آبادي استاد امام رحمت الله عليه فرمودند تقاضاي آب امام درست است حتي اگر از شمر هم تقاضا کرده باشد ولي جهتش بايد ببينيم چيست؟ آقا اباعبدالله آن لحظه آخر به شمر فرمودند که به من آب بده من پيش جدم پيغمبر از تو شفاعت مي کنم امام که اين همه مصائب و آزار را تحمل کرده اين دقيقه هاي آخر را هم قطعاً مي تواند تحمل بکند چرا از شمر تقاضا مي کند به خاطر اين که مي خواهد ازش شفاعت بکند دستگيري بکند اگر شمر اين لحظات آخر به امام آب مي داد موفق به کشتن امام نمي شد رحمت خدا او را مي گرفت : ارحم ترحم(مستدرک الوسائل ج9ص55)
تا رحم بکني اگر علي اصغر را آورد تا مردم رحم بکنند تا رحمت خدا آن ها را بگيرد سفره شفاعتش را پهن کرده مي خواهد از شمر هم شفاعت کند :
- ترسم که شفاعت کند از قاتل خود از بس که کرم دارد و آقا است حسين
سفره اش را پهن کرد از طرف من مانعي نيست شما آب بده من پيش جدم شفاعت مي کنم ولي اون ملعون ازل تا ابد بي لياقت گفت من يک درهم يزيد را با شفاعت جدّت عوض نمي کنم خدا لعنتش کند خدا عذابش را زياد کند ما در زيارت عاشورا مي گويم و لعنه الله شمراً و لعنه الله ال زياد و آل مروان.
آنها قابليت نداشتند اما از طرف اينها سفره پهن بوده کسي که اينقدر مهربان است سفره اش را براي شمرها پهن ميکند با دوستانش چي کار مي کند :
- دوستان را کجا کني محرومتو که با دشمنان نظر داري
چه کسي مثل امام حسين خير خواه بود دلسوز بود فدا شد در خارج يعني واقعاً مي خواهد از همه دستگيري کند ، لطف و عنايتش همه را فرا بگيرد اين طور فدا شد به خدا قسم اگر امام حسين نبود نه دين بود نه اسلام بود نه پيغمبر بود آقا چرا پيغمبر مي فرمايد :
انا من حسين و حسين مني(بحارالانوار ج37ص74)
معلوم است امام حسين از من است حسين مني فرزند پيغمبر است گوشت و پوست همه چيزش از پيغمبر است شکي نيست حسين مني خيلي معني اش روان است اما اول شخصيت عالم مي گويد انا من حسين اين را يک شخصيتي خيلي حرف قشنگي است مي گفت اين را نميتوان معني کرد معني نکنيم خيلي بهتر است انا من حسين تحت لفظي اش مي شود پيغمبر مي گويد من هم از حسين حسين از من است معلوم است من پيغمبر هم از حسين يعني اگر اين آقا نباشد پيغمبر هم نيست لا اله الا الله هم نيست مکتب نيست دعا نيست قرآن نيست امام راحل فرمود اسلام را اين محرم و صفر بيمه کرده است خون اباعبدالله بود درخت اسلام را آبياري کرد درخت توحيد را و گرنه چيزي نبود و الان هم اين موج دارد دنيا را مي گيرد اي کاش مي رفتيد خارج مي ديديد امام حسين چي کار کرده هيچ کسي مثل محرم و امام حسين نمي تواند اين همه جمعيت را در دنيا در داخل و خارج جمع بکند.
نقل مي کنند حاج شيخ عبد الکريم حائري رحمت الله عليه موسس حوزه علميه قم شاگرد ايشان مرحوم آيت الله سيد اسماعيل هاشمي در اصفهان ايشان براي من نقل کرد فرمودند قبل از شروع نماز ايشان سه مرتبه سلام به امام حسين مي دادند عاشق واقعي امام حسين بودند؛ خواب ديده بود که دو سه روز ديگر مي ميرد داستانش را مفصل نوشتند و قطع اميد مي کنند ديگر رو به قبله اش مي کنند در حال جان دادن بوده ملک الموت مي خواسته ايشان را قبض روح کند ايشان مي گفت در آن لحظه آخر که روح از بدنم داشت مي رفت بيرون سرم را گرداندم ايشان در کربلا بوده سرم را برگرداندم طرف حرم حضرت گفتم يا اباعبدالله من از مردن و رفتن واهمه اي ندارم اما دوست دارم در دين شما و مکتب شما يک خدمتي بکنم بعد از دنيا بروم گفت وقتي اين التماس را کردم ديدم يک فرشته اي آمد به ملک الموت گفت آقا اباعبدالله گفت اين عبدالکريم به ما متوسل شده است مهلت بدهيد چند سال فرشته مرگ رفت ملک الموت رفت گفت به هوش آمدم ديدم روي من را انداختند و دارند گريه مي کنند فکر کردند من فوت کردم حالا مي خواهم بلند بشوم بدنم را نمي توانم تکان بدهم گفت با زحمت بدنم را يک تکان دادم گفتند نمرده بدنش را تکان مي دهد خلاصه پارچه را برداشتند من را بلند کردند دوباره برگشتم اين را مفصل پسر ايشان مي گفت که بعد ايشان آمدند حوزه علميه قم به برکت معجزه امام حسين خيلي هم ايشان عاشق امام حسين بوده روز عاشورا علما طلبه ها را جمع مي کرده از مدرسه رضويه سينه مي زدند دسته در مي کردند خود ايشان در کربلا بوده مداحي نوحه خواني مي کرده صداي بلندي داشته سينه زني مي کرده مداحي مي کرده شيخ عبد الکريم مي دانيد ايشان درس در حوزه علميه مي دادند هر روز محرم هر روز قبل از شروع درس يک روضه خوان را ديده بودند يک چند دقيقه اي قبل از شروع درس توسل به امام حسين روضه امام حسين بعد درس را شروع مي کردند اين درس بود که امام درست شد آيت الله گلپايگاني درست شد آيت الله بهاء الديني آيت الله مرعشي نجفي آيت الله خوانساري مراجع بزرگ پاي اين درس که با روضه امام حسين شروع مي شد بعد از فوتش هم چندين نفر خواب ديدند
مرحوم آيت الله حائري فرزند حاج شيخ مرتضي ايشان کتابي دارند سر دلبران آيت الله استادي جمع آوري کردند آنجا ايشان را نوشته اند که ايشان عاشق امام حسين بودند در سن پيري مي خنديدند مي گفتند آرزو بر جوانان عيب نيست عار نيست آنقدر دلم مي خواهد بروم کربلا دلم براي کربلا پر مي کشد وقتي فوت کرد عده زيادي در کربلا در قم خواب ديدند که حاج شيخ عبد الکريم رفته کربلا ملائکه در دروازه شهر کربلا جمع شدند براي استقبال روح آقاي حائري ايشان قبل از شروع نماز سه بار به امام حسين سلام مي دادند به ايشان مي گفتند دستوري روايتي داريم مي گفتند نه روايت نداريم قبل از نماز ولي اين نماز و ذکر و ياد خدا را من مديون امام حسين هستم اين مکتب به برکت خون امام حسين است
انا من حسين اول شخصيت عالم مي گويد من هستم از حسين است پس اگر تقاضاي آب يا تقاضاي مهلت مي کند مي خواهد به آن ها خدمت بکند مي خواهد دست آن ها را بگيرد نصف لشکر امام حسين هنوز نيامده بودند شب عاشورا آمدند حضرت مي داند يک عده لشکرش شب عاشورا آمدند نصف لشکر امام حسين شب عاشورا از لشکر عمر سعد جدا شدند و آمدند و به اضافه اينکه روز عاشورا حر و برادرش و غلامش و ديگران آمدند و امثال ايشان براي دستگيري از اين هايي که عقب مانده بودند از قافله حضرت از دشمن مهلت گرفت مي گويد من نماز را دوست دارم من اين بحث آخر را خيلي مي خواستم در موردش صحبت کنم ان شاء الله فرصت ديگري نمي گويد من نماز مي خوانم مي گويد من نماز را دوست دارم قرآن را دوست دارم دعا را دوست دارم ما چي دوست داريم استغفار را دوست دارم به خاطر دستگيري به خاطر خدا مي خواهم فيض بدهم به ديگران و مهلت مي گيرد و اين هيچ اشکالي ندارد .
شب آخر است برويم در خانه صديقه کبري فاطمه زهرا سلام الله عليها که بايد او امضا کند اين عزاداري ها را آن صاحب مجلس اصلي بي بي فاطمه زهرا سلام الله عليها است اولين گريه کن مجلس آقام حسين مادرش فاطمه زهراست خدا مي داند حضرت فاطمه صاحب مجلس است اون عارف ديد که حضرت زهرا فرمود حالا نوکر ما شدي روايت داريم از پيغمبر خدا که فرمود روز قيامت که مي شود بي بي فاطمه زهرا سلام الله عليها پيراهن غرق به خون آقا اباعبدالله را مي آورد در صحراي محشر در خانه خدا شکوه مي کند خدايا تو حکم کن بين ما و کساني که به فرزندان ما ظلم کردند بعد دعا مي کند:
اللهم اشفعني في من بکاء علي الحسين عليه السلام
خوشا به حال شما دل حضرت زهرا را شاد مي کنيد فرمود کسي براي امام حسين اشک بريزد دل فاطمه زهرا را شاد کرده است دل پيغمبر اهل بيت را شاد کرده است حضرت زهرا پيراهن غرق به خون را مي آورند مي گويند خدايا هر کس براي حسين من گريه کرده من مي خواهم از او شفاعت بکنم شفاعت مي کند(بحارالانوار ج45ص132) از گريه کن هاي فرزندش اباعبدالله الحسين اما خود اباعبدالله دنبال جنازه مادر چه حالي داشت چه حالي داشت زينب کبري چهار ساله دنبال جنازه مادر بايد برود چه حالي داشت مولا امير المومنين آن زماني که بدن آزرده حضرت را در قبر گذاشت فاطمه جان؛
- تو نقش زمين گرديدي و من ترسيدمتو ناله زدي و من به خود پيچيدم
- بند کفنت را به لحد بگشودمرويت که نشان من ندادي ديدم
صورت آزرده زهرا را روي خاک قبر گذاشت خاک روي قبر ريخت اما نوشتند که وقتي آقا از دفن فاطمه زهرا فارق شد همه غم هاي عالم روي او هجوم آورد چه کند دل مولا آرام بگيرد يک وقت ديدن آقا خم شد و اين صورت وجهه الهي را روي خاک قبر گذاشت اين جا امير المومنين صورت روي خاک زهرا گذاشت فرزندش هم اباعبدالله در کربلا صورت کنار بدن قطعه قطعه علي اکبر گذاشت هر چه کردند آرام نشد تا خم شد و صورت به صورت علي اکبر گذاشت
علي الدنيا بعدک العفا(بحارالانوار ج45ص44)
لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء(سوره نمل آيه62)
اللهم انا نسئلک و ندعوک باسمک به فاطمه و ابيها وبعلها و بنيها يا الله يا الله اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم خدايا به حق محمد و ال محمد گناهان ما را ببخش و بيامرز حق همه حق داران گردنمان ادا بفرما قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان در دنيا و آخرت ما را آني از اهل بيت جدا نگردان آن به آن بر عشق و ايمان و معرفت ما بر اهل بيت بيفزاي مقام معظم رهبري علما مراجع حوزه و دانشگاه و جوان هايمان را حفظ فرمامريض هاي اسلام لباس عافيت بپوشان آرزوي مکه و مدينه و کربلا بر اين دل ها نگذار اموات گذشتگان شهدا و امام راحل اموات و شهداي اين جمع با انبيا و اوليائت محشور بگردان و عجل فرجهم.