کلید واژه ها: سفرآخرت, توشه, پول پرستی, بی وفایی دنیا, فاطمة علیهاالسلام .
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، امام علی علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
«قال مولنا امیرالمومنین علیه السلام تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ فَمَا التَّعَرُّجُ عَلَى الدُّنْيَا» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج68/ ص: 160) .
- دریغا که فصل جوانی گذشتبه لهو و لعب زندگانی گذشت
- دریـغا که بیـمـا بـسی روزگاربـروید گـل و بـشکفت نو بهار
- کسانی که از ما بـغیب اندرند بیایند و بـر خـاک مـا بـگذرند
- بسی تیرودی ماه واردیبهشتبیایدکه ما خاک باشیم وخـشت
- چرا دل برین کاروان گه نهیم که یاران برفتند و ما در رهیم
- بـیـا تـا بـرآریـم دسـتـی زدل که نتوان بر آورد فـردا زگل
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: ذکر صلوات انسان را در عالم برزخ و قبر نورانی خواهد کرد و هرکس نور داشته باشد در آتش نمی افتد و در بهشت هم نورانی خواهد بود. اثرات ذکر صلوات درعالم بعد بیشتر آشکار می شود.
یکی از چیزهایی که ما زیاد از آن غفلت داریم مسئله سفر آخرت و مرگ و قیامت است. جای اصلی را فراموش کردیم همه اش به فکر احیاء کردن دنیای زودگذری هستیم که باید بگذاریم و برویم. یاد قیامت و مرگ خیلی مهم است ما شاید موضوعی نداشته باشیم یا کم داشته باشیم که هر شب یک بزرگی آن را تذکرداده باشد. مسئله مرگ و آمادگی برای مرگ آن قدر مهم است که مولی علی علیه السلام وقتی در کوفه بودند هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء یاد آوری سفر آخرت می کردند. محدث قمی نقل می کند که امیرالمومنین علیه السلام «يُنَادِي فِي كُلِّ لَيْلَةٍ حِينَ يَأْخُذُ النَّاسُ مَضَاجِعَهُمْ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كَافَّةُ مَنْ فِي الْمَسْجِدِ وَ مَنْ جَاوَرَهُ مِنَ النَّاسِ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج70/ ص:1) . هر شب بعد از نماز عشاء که مردم آماده رفتن به خانه و استراحت می شدند با صدای بلند نداء می دادند (صدای امیرالمومنین را تمام اهل مسجد و اطراف مسجد می شنیدند.) مردم آماده سفر آخرت بشوید زاد و توشه تهیه کنید ندای کوچیدن از این عالم داده شده است. ای دل غافل که مرگ را فراموش کردیم کسی که مرگ را باور کند و یقین کند دیگر دل به این دنیا نمی بندد، سرد می شود. این قدر جوش دنیا را نمی زند، این همه گناه و معصیت نمی کند که پایانش چاله قبر است. یاد مرگ و توجه به سفر آخرت سازندگی عجیبی در انسان دارد. گاهی که نزدیکان آدم از دنیا می رود آدم چند روز حالش یک جوری می شود می گوید نه انگار واقعا مرگ حقیقت است من هم باید به این چاله بروم. ولی این موقت است ای کاش ما همیشه یاد مرگ باشیم توجه به سفر آخرت داشته باشیم. گاهی بعضی ها می گویند اگر ما قیامت را، ائمه را، پیامبر را، آن دنیا را ببینیم باور می کنیم بنده پاسخ می دهم که دیدن مشکل ما را حل نمی کند چون چاله قبر را دیدیم، مردن را دیدیم، آدم هایی که مردند و در چاله قبر گذاشتیم دیدیم ولی همین مردنی که دیدیم باور نکردیم. قلب باید باور کند و به یقین برسد. قیامت و جهنم و بهشت را ندیدیم مردن را که دیدیم چاله قبر را که دیدیم ولی باور نمی کنیم. به یک قبرکنی گفتند چیز عجیبی ندیدی؟ گفت: چرا، عجیب ترین و شگفت انگیزترین چیزی که دیدم این است که خودم سی ساله پدر، مادر و فامیل و هم محلی هایم را به دست خودم به خاک گذاشتم، لحد چیدم، خاک ریختم، تلقین خواندم ولی باور نکردم که من هم می میرم هنوز هم حرص دنیا را می خورم جوش می زنم. امام هفتم به چاله قبری رسیدند این جمله را فرمودند: «إِنَّ شَيْئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيْئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُخَافَ مِنْ آخِرِهِ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ج16/ ص:10). دنیایی که پایان کار و آخر کارش چاله قبر است سزاوار است آدم دل از این دنیا بکند. می گویند کدام دندان است که در دهان نیست اما کشیدنش واجب است؟ دندان طمع است که باید بکشیم دور بندازیم.
پول پرستی حرف اول را در دنیا می زند مردم پول را بیشتر از بت می پرستند. اگر هزارها روحانی، امام جماعت، هزارها پیامبر، هزارها امام بگویند نماز جماعت در مسجد اگر عددش از ده نفر بگذرد خیلی ثواب دارد تمام فرشته ها و جن و انس جمع بشوند و دریاها مرکب بشوند نمی توانند ثوابش را بنویسند فقط خدا می داند ثواب چقدر است. اگر همه عالم بگویند که نماز جماعت این همه ثواب دارد جمعیت همین که می بینی ولی اگر یک آدم خیر پیدا بشود اعلامیه ای پخش کند که هرکس فردا شب در نماز جماعت شرکت کند هزار تومان پول می دهیم، بنده قول می دهم از همین الآن این منطقه ترافیک می شود یک خانواده پنج نفری، پنج هزار تومان می شود. اگر یک شیر دولتی که پنجاه تومان، صد تومان ارزانتر است ساعت چهار صبح تقسیم بکنند ملت می روند در صف می ایستند. صد تومان از رخت خواب بلند می کند می آورد اما بگویند نماز جماعت صبح هزارها ثواب دارد جدا نمی آیند. پس مردم بیشتر از بت و خدا، پول را می پرستند. اگر به شما بگویند هر کس امشب نماز شب بخواند صد هزار تومان پول می دهیم من یکی شب خوابم نمی برد که یک وقت نماز شبم عقب نماند پول از دستم برود. دنیا خیلی مردم را گرفته، کم کسی است که به دنیا وابسته نباشد مال دنیا، مقام دنیا، پست دنیا، ریاست دنیا همه ما را آلوده کرده است.
دنیایی که آخر منزلش چاله قبر است و وقتی نفس ما بند آمد با این زحمتی که برای زندگی و رفاه بچه ها و نوه ها می کشیم وقتی فوت کنیم این بچه ها و نوه ها می گویند ما می ترسیم جنازه را به سردخانه ببرید یا به قبرستان و گورستان ببرید که دفن بشود از این مرده راحت بشویم. دیگران به درد ما نمی خورند خودمان باید دست بلند کنیم. ایی شعر سعدی خیلی عبرت آموز است:
- چرا دل برین کاروان گه نهیم که یاران برفتند و ما در رهیم
- بـیـا تـا بـراریـم دستـی زدل که نـتوان بر آورد فـردا زگل
این قدر غصه بچه ها را نخورید غصه خودتان را بخورید. این قدر مال رو هم انباشته نکنید امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: هر چه قدر بیشتر رو هم انباشته می کنی که بیشتر از نیازت است حمال و خزانه دار دیگرانی، به اندازه نیازت که آبروت حفظ بشود عیب ندارد اما اضافه اش را در راه خدا، در راه ائمه، در راه حضرت فاطمه برای فقراء خرج بکن. ما باید دهه فاطمیه را مثل دهه محرم احیاء کنیم. حضرت زهراء مادر امام حسین است امام حسین را او تربیت کرده است بلکه از این بالاتر که پیامبر می فرمودند: فاطمه مادر من هست. حضرت آیت الله بهاء الدینی می فرمودند: این مادر تربیتی است یعنی حق تربیت و مربیگری بر پیامبر دارد. یعنی پیامبر می فرماید: من مدیون فاطمه هستم اگر حضرت فاطمه نبود ولایت حضرت علی علیه السلام تثبیت نمی شد، شیعه ای نبود، امام ها نبودند کلش از بین می رفت. خانمی که این قدر گردن ما حق دارد ولی ما برای خانم چه کار کردیم؟ با چند قطره اشک کار تمام نمی شود باید تبلیغ کنیم الآن دستمان باز است کاری برای حضرت زهراء بکنیم.
به یک آدمی که وضع مالیش بد نبود دوستش گفت: آقا برای خودت، برای قیامتت کاری بکن این قدر همه هستی ات را فدای بچه هایت نکن، بچه هایت در قبر می گذارنت و می روند. گفت: نه خانم من عاشق منه، بچه های من عاشق منند، خیلی من را دوست دارند. دوستش گفت: اشتباه می کنی. گفت: نه واقعا عاشق منند. اتفاقا این آقا سکته کرد دکتر جوابش کرد حالش بد شد رو به قبله شد وقتی خبردار شدند که این آقا مردنی است خانمش و بچه هایش دورش نشستند شروع کردند به گریه کردن، به خانمش گفت: چرا گریه می کنی؟ گفت: حاج آقا بعد از شما من بی سرپست می شوم کی خرجی ما را بدهد؟ کی مشکلات ما را حل بکند؟ کی انیس ما بشود؟ رو کرد به پسرش گفت: تو چرا گریه می کنی؟ گفت: بابا جان من خرج دانشگاه دارم، خرج ازدواج دارم هزار جور مشکل دارم کی این خرج ما را می دهدمی شود من گریه نکنم؟ به دخترش گفت: تو چر گریه می کنی؟ گفت: ای داد بی داد من بی سرپست می شوم فردا جهاز می خواهم، خرج دانشگاه می خواهم. از هر کدام سئوال کرد شبیه این ها را گفتند، این آقا هق هق زیر گریه زد خیلی گریه کرد گفتند: تو خودت چرا گریه می کنی؟ گفت: من احمق نفهم هفتاد سال فکر می کردم خاطر خواه من هستید، فکر می کردم که برای من گریه می کنید معلوم شد که برای خودتان گریه می کنید. من برای غربت و بیچارگی خودم که هفتاد سال فکر می کردم که این ها عاشق منند گریه می کنم. اگر خوب دقت کنید قیامت ازهمین الآن معلوم است هر کس وا نفسای خودش را می زند ما هم به داد خودمان برسیم.
خانم جوان و زیبایی در تشییع جنازه شوهرش به سر و صورت می زد لباسش را پاره می کرد داد و بی داد می کرد که من بی سر پرست و بی شوهر شدم. جوانی هم مدتی بود که می خواست ازدواج بکند جور نمی شد خلاصه دید خرجش خیلی بالاست گفت طوری نیست زن دست دوم می گیریم، زن بیوه جهازش آماده است خرجی هم ندارد. نگاه کرد دید این زن هم جوان و زیباست و در تشییع جنازه به سرو صورت می زند، گفت برویم یک گرایی بهش بدهیم که ما هستیم غصه نخور. آمد به زن گفت: خدای کریم شما را بی سرپرست نمی گذارد،
- خدا اگر ببند زحکمت دریگشاید زرحمت در دیگری
گفت: بعد از تشییع جنازه ما هستیم سرغتان می آییم. این خانم همین طور که گریه می کرد گفت: آخه چه کنم قبل از تو به یکی دیگر قول دادم صبر کن دومی را به گور بفرستم شما تو نوبت باش. یک مثال دیگری بزنم، خانم جوانی شوهرش مرد. چنین می کرد و چنان می کرد، غذا نمی خورد، لباس سیاه از تنش در نمی آورد، مهمانی نمی رفت، داشت خودش را از بین می برد مادرش گفت: دختر چرا این کارها را می کنی؟ گفت: دیگر کی مثل این شوهر گیرم می آید. هرچه مادرش می گفت آرام نمی گرفت. چند ماه گذشت خلاصه خرده خرده سرد شد بعد از هفت هشت ماه جوانی به خواستگاریش آمد این خانم هم گفت: بله و قبول کرد. این دختر ازدواج کرد بعد از یک مدت در خلوت مادرش از این دخترش پرسید تو نبودی که شیون و ناله می زدی دیگر من شوهر نمی کنم شوهر به این خوبی دیگر گیرم نمی آید پس چرا این همه بی وفا شدی و شوهر کردی؟ دختر گفت: تو چه قدر ساده ای، من تئاتر بازی می کردم که بگویند این زن با وفایی است شوهر دوست است که یکی دیگر به خواستگاری بیاید. اهل دنیا وفا ندارند وفا هم داشته باشند نمی توانند در قبر به ما کمک کنند چه کار می توانند بکنند؟
- چرا دل برین کاروان گه نهیم که یاران برفتند و ما در رهیم
- بیـا تـا بـراریـم دسـتـی زدل که نتوان بر آورد فردا ز گل
همسر که نزدیکترین فرد به انسان است و انسان هرچه ناراحتی و درد دل دارد را به همسرش می گوید. اما امام حسن مجتبی علیه السلام چه همسر بی وفایی داشت. شخصیتی مثل امام حسن مجتبی که مهربانترین، حلیم ترین، صبور ترین، بخشنده ترین شخصیت های زمانش بود خیلی نا نجیبی و شقاوت می خواهد که آدم همچین آدمی را سم بدهد و به شهادت برساند. واقعا ما مظلومیت امام حسن را درک نمی کنیم ما می گوییم اول مظلوم مولی علی علیه السلام است واقعا هم مظلوم بوده ولی اقا امیرالمومنین با همه مظلومیتشان بهترین زن عالم همسرش بود. خود امیرمومنین می فرماید: بعد از ازدواج با حضرت زهراء گاهی غم ها به دلم هجوم میآورد اما وقتی که وارد خانه می شدم چهره حضرت زهراء را که می دیدم غم و غصه ها از دلم بیرون می رفت، دیدن حضرت زهراء مشکل من را حل می کرد. اما عرض کنیم امیرالمومنین، علی جان شما هم برای غربت فرزندتان گریه می کنید که چه همسر بی وفایی داشت. چه قدر نیش به دل آقا زد و چقدر آقا را شکنجه داد. من معتقدم میان پنج تن امام حسن از همه اشان مظلومترند. امام حسین همسرانی داشت که یکی از یکی بهتر بودند. حضرت رباب یک سال زیر آفتاب نشست برای مظلومیت همسرش اباعبدالله گریه کرد. امام حسین شب عاشوراء فرمود من اصحابی بهتر و باوفا تر از شما سراغ ندارم، اما یاران امام حسن دل آقا را خون کردند، سجاده از زیر پای آقا کشیدند، خنجر به بدن آقا زدند قصد ترور آقا را داشتند. به معاویه نامه نوشتند هروقت به ما دستور بدهی امام حسن را دست بسته در اختیارت می گذاریم که حضرت مجبور شد صلح بکند. آقا اباعبدالله چقدر زوار و خدمه و مجلس دارد اما دل هایی که هنوز نرفتید امشب از امام حسن گذر نامه بگیرد وقتی به مدینه می روید چشمتان می افتد به قبرستان بقیع که نه شمعی، نه چراغی، نه بارگاهی و نه سایبانی دارد. دلت از قربت امام حسن کباب می شود. پیامبرخدا6 فرمود: آن چشمی که برای حسنم اشک بریزد کور وارد محشر نمی شود، دلی که برای حسنم غمگین بشود آن دل روز قیامت شاد و مسرو خواهد بود. خدا قسمت کند مدینه برویم قبرستان بقییع را از نزدیک زیارت کنیم. آن قدم هایی که برای زیارت امام حسن برود در بر پل صراط نمی لغزد. با امام مجتبی چه کردند؟ اول معصومی که در مدینه شییع جنازه شد بدن پاک امام حسن مجتبی بود. بدن پیامبر در حجره خودش دفن شد، بدن امیرالمومنین و حضرت زهراء نیمه های شب غریبانه دفن شدند، اما گفتند بدن امام مجتبی را روز تشییع کنید مردم مدینه را خبر کردند ای کاش بدن آقا هم روز تشییع نمی شد که خبر بدهند به بی بی زینب نبودی بدن برادت تیر باران شد. همه عالم برای غربت امام حسین اشک می ریزند ولی امام آقا اباعبدالله برای غربت برادر گریه می کرد. نمی دانم در کنار قبرستان بقیع بیشتر بر اباعبدالله سخت گذشت یا کنار نهر القمه، دید بدن برادر روی زمین افتاده و دست در بدن ندارد یک وقت صدا زدند پشت من شکست امیدم ناامید شد.