دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غيبت؛ گناهی سنگین تر از ربا و زنا

در مطلب حاضر دیدگاه قرآن درباره گناه کبیره غیبت بررسی شده و آثار آن و نیز راه ترک این رذیله اخلاقی بیان گردیده است.
غيبت؛ گناهی سنگین تر از ربا و زنا
غيبت؛ گناهی سنگین تر از ربا و زنا

غيبت؛ گناهی سنگین‌تر از ربا و زنا

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: سه شنبه 8 اسفند ماه 1396

در مطلب حاضر دیدگاه قرآن درباره گناه کبیره غیبت بررسی شده و آثار آن و نیز راه ترک این رذیله اخلاقی بیان گردیده است.

***

چیستی غیبت

غيبت آن است كه در غياب كسی سخنی گويند، منتهی سخنی كه عيبی از عيوب او را فاش سازد. خواه اين عيب جسمانی باشد، يا اخلاقی، در اعمال او باشد يا در سخنش. بنابراين، اگر كسی صفات ظاهر و آشكار ديگری را بيان كند، غيبت نخواهد بود، مگر اينکه قصد سرزنش کردن و عيب‌جويی داشته باشد. اگر صفتی در شخصی وجود نداشته باشد و گفته شود، داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود كه گناه آن به مراتب شديدتر و سنگين‌تر است. امام صادق(ع) می‌فرمايد: «الغيبةً أن تقول في أخيك ما ستره الله عليه و امّا الامر الظاهر فيه، مثل الحدةً و العجلْةً، فلا، و البهتان أن تقول ما ليس فيه؛ غيبت آن است كه درباره برادر مسلمانت چيزی را بگويی كه خداوند پنهان داشته، و امّا چيزی كه ظاهر است مانند تندخوئی و عجله، داخل در غيبت نيست. بهتان اين است كه چيزی را بگويی كه در او وجود ندارد.»[1]

نگاه تند قرآن نسبت به غیبت

برخی آيات درباره نکوهش غيبت عبارتند از:

الف) آيه:لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَهَ إِنَّ الله تَوَّابٌ رَحِيم؛ و هيچ يك از شما ديگری را غيبت نكند، آيا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد. تقوای الهی پيشه كنيد كه خداوند توبه‌پذير و مهربان است.»[2]

در جمله أيحب أحدكم...؛ نخست استفهام انكاری به كار برده، و حب منفی را به «أحد»، يعنی يكی از مسلمانان نسبت داده و نه به بعضی از مسلمانان، يعنی نفرموده: «أيحب بعضكم» تا مشمول نفی واضح‌تر شود؛ يعنی اينکه حتی يك نفر از شما نيز حاضر نخواهد شد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد، چه رسد به بعضی يا همه مردم و باز به همين منظور نفی مذكور را با جمله «كرهتموه» تأكيد کرده است؛ يعنی اينکه همه شما اين امر را زشت می‌دانيد. حاصل معنای آيه اينكه: غيبت كردن مؤمن به منزله خوردن گوشت برادر خود در حالی كه او مرده است می‌باشد.

آيه ياد شده ‌اشاره به نكات اخلاقی و تربيتی دارد، از جمله:

  1. فرد غائب همچون مرده است كه قدرت بر دفاع از خويش ندارد و هجوم بردن بر كسی كه قادر بر دفاع از خويش نيست، بدترين نوع ناجوانمردی است.
  2. بی‌شك خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمی‌شود، بلكه سرچشمه انواع بيماری‌ها است، بنابراين، غيبت‌كننده اگر آتش كينه و حسد خود را با غيبت به طور موقت فرو نشاند، به يقين چيزی نمی‌گذرد كه همان بذرهای نهفته مفاسد اخلاقی در درون جان او سر می‌كشد و همچون خارهای مغيلان او را آزار می‌دهد.
  3. غيبت‌كننده انسان ضعيف و ناتوانی است كه شهامت رويارويی با مسائل را ندارد و به همين دليل به مرده برادر خويش هجوم می‌برد.

همان‌گونه كه يك حيوان يا انسان مردارخوار، سبب انتشار انواع ميكروب‌های بيماری‌زا می‌شود، شخص غيبت‌كننده نيز با ذكر گناهان و عيوب پنهانی برادران مسلمان عوامل ‌اشاعه فحشاء را فراهم می‌سازد.

قرآن مجيد با ذكر اين مثال و ريزه‌كارهايی كه در آن نهفته شده به تحريك وجدان و فطرت انسان‌ها در برابر اين گناه بزرگ می‌پردازد و شايد به همين دليل جمله را با سؤال شروع می‌كند، تا پاسخ آن از درون انسان‌ها برخيزد و تأثير آن قوی‌تر شود، می‌فرمايد: «آيا هيچ يك از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»

در ضمن آيه می‌تواند ‌اشاره‌ای به اين نكته نيز باشد كه موارد جواز غيبت (مانند تظلّم و رفع ستم و مشورت و اصلاح ذات‌البين در واقع مانند موارد اضطرار به اكل ميته است كه انسان بايد به حداقل قناعت كند).

ب) آيه ديگری كه بر مذمت غيبت‌كنندگان نازل شده؛ آيه: « وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزةً لُمَزةً»[3] است.

خداوند متعال در آيه ياد شده، با تهديد كوبنده‌ای به سراغ عيب‌جويان و غيبت‌كنندگان می‌رود و می‌فرمايد: «وای بر هر عيب‌جوی غيبت‌كننده‌ای كه مردم با ايمان را به سخريه می‌گيرند و با نيش زبان و حركات دست و چشم و ابرو، در پشت سر و پيش رو، مؤمنان را هدف تيرهای طعن و تهمت قرار می‌دهند.

واژه «لمزةً» و «همزةً» كه هر دو صيغه مبالغه و به يك معنی است، ‌اشاره به غيبت‌كنندگان و عيب‌جويان دارد.

تعبير به «ويل» كه در آغاز اين آيه آمده است، در 27 مورد از قرآن مجيد ديده می‌شود، كه در مقام نفرين و به معنی هلاكت و يا به معنی انواع عذاب است و با توجه به موارد استعمال ويل در قرآن به خوبی روشن می‌شود كه اين واژه در مواردی به كار می‌رود كه كارهای بسيار زشتی انجام گرفته است و از اينجا روشن می‌شود كه غيبت و عيب‌جويی از ديدگاه قرآن مجيد از زشت‌ترين كارهاست.

ج) آيه: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةً فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةً؛[4] كسانی كه دوست دارند زشتی‌ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكی برای آنان در دنيا و آخرت است.

در آيه ياد شده خداوند متعال به طور مستقيم سخن از نكوهش ‌اشاعه فحشاء و تهديد شديد مرتكب‌شوندگان به ميان می‌آورد و به طور ضمنی، از غيبت کردن مذمت می‌كند، زيرا ‌اشاعه فحشاء غالباً از راه غيبت يا تهمت است. البته شأن نزول آيه در مورد تهمتی است كه از سوی منافقان به يكی از همسران پيامبر ـ ص ـ زده شده بود، ولی مسئله ‌اشاعه فحشاء مفهوم عام دارد كه به ويژه غيبت را در بسياری از موارد شامل می‌شود و هرگاه كارهای خلافی را مردم در پنهانی انجام داده‌اند و كسی از آن آگاه نيست برملا شود، بسياری از افرادی که ايمانشان ضعيف است تشويق به انجام آن می‌شوند. آخرين سخن درباره تفسير آيه ياد شده اينکه قرآن مجيد برای تأكيد بر اين مسئله می گويد كسانی كه دوست دارند ‌اشاعه فحشاء در ميان مؤمنان شود چنين سرنوشتی دارند.

د) آيه: «لا يُحِبُّ الله الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ الله سَمِيعاً عَلِيما؛[5] خداوند دوست ندارد كسی با سخنان خود بدی‌ها (ی ديگران) را اظهار كند، مگر آن كسی كه مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.»

در آيه ياد شده سخن از جواز غيبت کردن برای مظلومانی كه به دادخواهی برمی‌خيزند آمده كه از آن به خوبی غيبت بدون مجوز جايز نيست، و برای اينکه افرادی از اين استثناء سوءاستفاده نكنند و به بهانه اينکه مظلوم واقع شده‌اند، هرجا بنشينند و به غيبت اين و آن بپردازند، در پايان آيه می‌فرمايد: خداوند سخنان را می‌شنود و از نيّات آگاه است. (و كان الله سميعاً عليماً).

از آنچه در آيه مورد نظر آمده، زشتی فراوان غيبت و عواقب دردناك آن در دنيا و آخرت، به خوبی روشن می‌شود.[6]

تعبيراتی كه در آيات شريفه و روايات اسلامی به كار رفته نشان می‌دهد كه آبرو و حيثيت افراد مانند مال و جان آنها، بلكه از بعضی جهات مهم‌تر است. همچنين بيانگر اين مطلب است كه غيبت از بزرگ‌ترين گناهان شمرده می‌شود، حتي بزرگ‌تر از عمل شنيع زنا؛ چنانكه رسول گرامی اسلام ـ ص ـ فرمودند: «الغيبةً ‌اشدّ من الزّنا؛[7] (گناه) غيبت شديدتر از زنا است». و امام علی ـ ع ـ می فرمايد: «ابغض الخلائق إلی الله المغتاب؛[8] منفورترين بندگان نزد خداوند غيبت‌كننده است.»

 

آثار زيانبار غيبت

سرمايه بزرگ انسان در زندگی، حيثيت و آبرو و شخصيت اوست و هر چه آن را به خطر اندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته، بلكه گاه ترور شخصيت از ترور شخص مهم‌تر است. يكی از فلسفه‌های تحريم غيبت اين است كه اين سرمايه بزرگ بر باد نرود و حرمت ‌اشخاص درهم نشكند، نكته ديگر اينکه غيبت، بدبينی می‌آورد، پيوندهای اجتماعی را سُست می‌کند، بذر كينه و عداوت را در دل‌ها می‌پاشد و گاه سرچشمه نزاع‌های خونين و قتل و كشتار می‏شود.

پيامبر گرامی اسلام ـ ص ـ می فرمايد: «درهمی كه انسان از ربا به دست می‌آورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگ‌تر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»[9]

و در حديث ديگری آمده است كه خداوند به حضرت موسی ـ ع ـ وحی فرستاد: «كسی كه بميرد در حالی كه از غيبت توبه كرده باشد آخرين كسی است كه وارد بهشت می‌شود و كسی كه بميرد در حالی كه اصرار بر آن داشته باشد اولين كسی است كه وارد دوزخ می‌گردد.»[10]

و نيز در حديثی از پيغمبر اسلام ـ ص ـ می‌خوانيم: «الغيبةً أسرع في دين الرجل المسلم من الاكلةً في جوفه؛ تأثير غيبت در دين مسلمان از خوره در جسم او سريع‌تر است.»[11]

كسی كه به منظور عيب‌جویی و آبروريزی مؤمنی سخنی نقل كند تا او را از نظر مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خودش بيرون كرده، به سوی ولايت شيطان می‌فرستد و شيطان هم او را نمی‌پذيرد.[12]

علاج غيبت و توبه از آن

غيبت بتدريج به صورت يك بيماری روانی در می‌آيد، به گونه‌ای كه غيبت‌كننده از كار خود لذت می‌برد و از اينکه پيوسته آبروی اين و آن را بريزد احساس خشنودی می‌كند و اين يكی از مراحل بسيار خطرناك اخلاقی است.

اينجا است كه غيبت‌كننده بايد قبل از هر چيز به درمان انگيزه‌های درونی غيبت كه در اعماق روح او است و به اين گناه دامن می‌زند بپردازد، انگيزه‌هايی مانند «بخل» و «حسد» و «كينه‌توزی» و «عداوت» و «خودبرتربينی» می‌تواند زمينه ساز غيبت و تهمت باشد.

بايد از طريق خودسازی و تفكر در عواقب سوء اين صفات زشت و نتايج شومی كه ببار می‌آورد و همچنين از طريق رياضت نفس، اين آلودگی‌ها را از جان و دل شست تا بتوان زبان را از آلودگی به غيبت باز داشت، سپس در مقام توبه برآمد و از آنجا كه غيبت جنبه حق الناس دارد اگر دسترسی به صاحب غيبت دارد و مشكل تازه‌ای ايجاد نمی‌كند از او عذرخواهی كرد، هرچند به صورت سربسته باشد و اگر دسترسی به وی نيست، برای او استغفار کند و عمل نيك انجام دهد، شايد به بركت آن خداوند متعال غيبت‌کننده را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد.[13]

پی ‌نوشت‌ها:

[1]. اصول كافی، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 2، ص 358.

[2]. حجرات/ 12.

[3]. همزه/ 1.

[4]. نور/19.

[5]. نساء/ 148.

[6]. مكارم شيرازی، اخلاق در قرآن، قم، نشر مدرسة الامام عليّ بن ابيطالب، 1380، ج 3، ص 97.

[7]. بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج 77، ص 89.

[8]. تميمی آمدی، غررالحكم، ص 221.

[9]. فيض کاشانی، المحجةً البيضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسير نمونه، ج 22، ص 189.

[10]. همان، ص 252.

[11]. اصول كافی، ج 2، باب الغيبةً، حديث 1.

[12]. حر عاملی، وسايل‌الشيعه، ج 8، باب 157، حديث 2.

[13]. مكارم شيرازی، تفسير نمونه، ج22، ص 188ـ194.

 

*مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

محبوب های دنیا از نظر حضرت فاطمه(س)

محبوب های دنیا از نظر حضرت فاطمه(س)

از نظر قرآن کریم، دنیا با اینکه «اسفل سافلین» در نظام هستی است(تین، آیه 5)؛ اما مهم‌ترین، بلکه تنها جایگاه سازنده انسان است.
آداب و شیوه های سخن گفتن از نگاه قرآن

آداب و شیوه های سخن گفتن از نگاه قرآن

سخن گفتن آداب و شیوه‌هایی دارد که می‌تواند تأثیر کلام را دوچندان کند و شخص را به اهداف و مقاصد خویش برساند؛ زیرا سخن گفتن دارای اهداف و مقاصد چندی است که یکی از مهم‌ترین آنها پس از تفهیم دیگران و ابراز مافی الضمیر، تأثیرگذاری بر مخاطب و شنونده و برانگیختن همراهی و همدلی وی می‌باشد.
بی عفتی و زمینه های آن از نظر قرآن

بی عفتی و زمینه های آن از نظر قرآن

بی‌عفتی به معنای رفتاری وقیحانه، یکی از ناهنجاری‌ بارز اجتماعی است که می‌تواند آسیب جدی به همه بخش‌های اجتماع وارد ساخته و آن را از حرکت به سوی اهداف و مقاصد عالی بازدارد.
نکاتی که باید در مورد «شروط ضمن عقد قابل ذکر در عقدنامه» بدانید!

نکاتی که باید در مورد «شروط ضمن عقد قابل ذکر در عقدنامه» بدانید!

ما در این مطلب قصد داریم به شما کمک کنیم: اولاً با شروط ضمن عقدی که تقریباً در تمامی عقدنامه‌ها وجود دارد آشنا شوید؛ ثانیاً بدانید چه شروط دیگری را می‌توانید به عقدنامه‌ها اضافه کنید تا کاستی‌های قانون را در زندگی خانوادگی‌تان، خودتان مرتفع کنید
هر چه کنی، به خود کنی

هر چه کنی، به خود کنی

انسان موجودی شگفت انگیز است؛ زیرا همیشه در حال تحول و شدن است و تا زمانی که در دنیا است و حتی پس از آن در عالم برزخ می‌تواند از این تغییرات مثبت و منفی سود برد؛ زیرا شاکله هر کسی را اعمال و افکار او می‌سازد؛ چنانکه اعمال و افکار او را شخصیت او می‌سازد.
Powered by TayaCMS