كلمات كليدي : مطالعات موردي، موردپژوهي، قضيه پژوهي، نمونه پژوهي، روش تحقيق كيفي
نویسنده : مهدي رحمان زاده
واژه Case در لغت بهمعنای مورد، نمونه، سرگذشت و حالت[1] و Study بهمعنای مطالعه، بررسی، پژوهش و تحقیق آمده است.[2] در فارسی از Case Study با تعابیر مختلفی همچون مطالعه موردی، نمونهپژوهی، موردپژوهی و قضیهپژوهی یاد شده است.
مطالعه موردی بهزبان ساده، روشی است که از منابع اطلاعاتی هرچه بیشتر برای بررسی نظاممند افراد، گروهها، سازمانها یا رویدادها استفاده میکند. مطالعات موردی، هنگامی انجام میشوند که پژوهشگر نیازمند فهم یا تبیین یک پدیده است.[3]
از دیدگاه ادوم و جوچر اولینبار تاریخنویسان بدان تمسّک جستند. چه آنان یک دوران از تاریخ یک ملت را بهطور کامل و همهجانبه مطمح نظر قرار دادهاند. فردریک لوپله (Fredric Le Play: 1806-1882) اولین کسی بود که به کاربرد منظم این روش پرداخت. با وجود این، تا زمانیکه هیلی (1926) اثر خود بهنام "فرد بزهکار" و توماس و زنانیخی (Florian Znaniecki: 1882-1958 & William Thomas: 1863-1947) اثر مشترک خود بهنام "دهقان لهستانی در امریکا و اروپا" را منتشر ساختند، توجه به این روش بهصورت جدی انجام نگرفت. پس از آن، مطالعات موردی بسیاری مورد توجه قرار گرفت. از جمله چنین تحقیقاتی کار ویلیام وایت (2000-William Foote Whyte: 1914) تحت عنوان "بیسرپناهها" است. او به روش مشاهده همراه با مشارکت، زندگی مردم ایتالیاییتبار در یکی از محلههای فقیرنشین یکی از شهرهای امریکا را بدین طریق بررسی کرد. تا قبل از کار تحقیقی وایت، جامعهشناسان معتقد بودند چنین محلّات فقیرنشینی از سازماندهی اجتماعی برخوردار نبوده و نظم و ترتیبی در آنجا رعایت نمیشود. اما وایت نشان داد، این همسایگی فقیرنشین ایتالیایی، خیلی هم سازمانیافته است. کار دیگر، از گافمن، تحتعنوان "تیمارستان" است. اروینگ گافمن (1982-1922 (Erving Goffman: نیز ماهها بهعنوان کارمند یک بیمارستان روانی اقامت گزید و از طریق روش مشاهده، گزارش دقیق و باارزشی از نتایج تحقیقاتش را در مورد اینکه چگونه سیستم بیمارستان روانی شخصیت انسانها را از بین میبرد و حتی ممکن است مشکلات و مسائل روانی بیماران را تشدید کند، منتشر کرد.[4]
تحقیق کیفی و مطالعه موردی
رابرت یین که کتاب مستقلی با نام "تحقیق موردی" (1989) نوشته است، در تعریف مطالعه موردی میگوید: مطالعه موردی، یک کاوش تجربی است، که از منابع و شواهد چندگانه برای بررسی یک پدیده موجود در زمینه واقعیاش در شرایطی که مرز بین پدیده و زمینه آن بهوضوح روشن نیست، استفاده میکند.[5]
مطالعه موردی یکی از روشهای تحقیق کیفی است و با توجه به اینکه یکی از ویژگیهای عمده تحقیق کیفی، تمرکز آن بر مطالعه عمیق نمونهی معیّنی از یک پدیده (که به آن مورد میگویند) است، بههمین دلیل، گاهی به پژوهش کیفی، پژوهش موردی نیز گفته میشود. اگر چه این دو روش، مترادف یکدیگر نیستند، وجود این پژوهش موردی بهعنوان یک رویکرد تخصصی از پژوهش علمی، بهویژه بهعنوان واکنشی به درک محدودیتهای پژوهش کمّی تکامل یافته است.[6]
تحقیق کیفی با دادههایی سروکار دارد، که واقعیتهای مورد مطالعه را بهصورت کلامی تصویری، یا امثال آن (نه کمّی و عددی) نمایان کرده و مورد تحلیل قرار میدهد. این نوع تحقیق بر معنایی که افراد ذیربط (شرکتکنندگان در فرایند اجرای تحقیق) از پدیده مورد مطالعه در ذهن دارند، تاکید دارد.[7]
زمینههای کاربرد تحقیق موردی
یین میگوید: بهعنوان یک استراتژی، تحقیق موردی در زمینههایی چون سیاست، علوم سیاسی، مدیریت دولتی، روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی، تحقیقاتی که در زمینه مدیریت و سازمان انجام میشود، تحقیقاتی که در زمینه برنامهریزی شهری و منطقهای، مثل تحقیقاتی که در زمینه برنامهها، کشورهای همسایه، یا سازمانها و نهادهای دولتی انجام میشود و مطالعات و تحقیقاتی که بهمنظور پایاننامههای دورههای کارشناسی ارشد و دکتری (در علوم اجتماعی) انجام میشود، بهکار میرود.[8]
اهمیت و برد مطالعه موردی[9]
این روش از جهاتی بسیار حائز اهمیت است:
الف) شناخت کل واقعیّت؛ تنها بااستفاده از این روش میتوان کل یک واقعیت را فهمید. روش موردی، بهترین شیوه برای پیاده کردن دیدگاههای کلنگر (نظریه گشتالت) و همچنین اندیشه آنانی است، که بر پیکربندی واقعیت تکیه دارند.
ب)شناخت ابعاد نهان پدیده اجتماعی؛ تحقیق موردی، واقعیت را در کنه آن بررسی میکند، به اعماق دست مییابد و به مطالعات ژرفانگر میپردازد.
ج) دستیابی به کلیّت منحصر بهفرد؛ همیشه در جامعه، آیندهای خاص و کلیّتی بینظیر وجود دارد؛ که شناخت آن، تنها از طریق مطالعات موردی امکانپذیر است.
خصوصیات اصلی مطالعه موردی
از منظرمریام (1988) مطالعه موردی چهار خصوصیت اصلی دارد؛ که عبارتند از:
1. خاصگرا؛ مطالعه موردی بر وضعیت، رویداد، برنامه یا پدیده خاص تمرکز میکند، در نتیجه روش خوبی برای مطالعه مسائل عملی در زندگی واقعی است.
2. توصیفی؛ این روش، توصیفی مفصل از موضوع مورد مطالعه ارائه میدهد.
3. اکتشافی؛ به فهم بهتر موضوع مورد مطالعه کمک میکند. کشف روابط متقابل جدید، کشف چشماندازهای تازه و کشف معانی جدید و بینش نو، همگی از اهداف مطالعه موردی است.
4.استقرایی؛ غالب مطالعات موردی، تکیه بر استدلال استقرایی دارند. مطالعات موردی قصد ارزشیابی فرضیههای از پیش موجود را ندارند؛ بلکه با بررسی دادهها "اصول و تعمیمها" را به دست میدهد.[10]
مزایای مطالعه موردی[11]
1. بهدست آوردن انبوه اطلاعات؛ پرارزشترین روش برای موقعی که پژوهشگر میخواهد انبوهی از اطلاعات را درباره موضوع مورد پژوهش بهدست آورد.
2. روبرو شدن با منابع بیشتر؛ قادر ساختن پژوهشگر به روبرو شدن با طیف وسیعی از شواهد، اسناد، دستساختههای تاریخی، مصاحبههای نظاممند، مشاهده مستقیم و حتی پیمایشهای سنّتی را میتوان در مطالعه موردی گنجاند. هرچه منابع دادهها در مطالعه موردی بیشتر باشد، درنتیجه مطالعه ما معتبرتر است.
3. شناخت تمام ابعاد یک واحد اجتماعی؛ ساروخانی میگوید: از جمله نقاط قوّت تحقیق موردی پرداختن به شناخت تمام ابعاد یک واحد اجتماعی است.[12]
معایب مطالعه موردی
1.فقدان نظم و انسجام علمی؛ در بسیاری از مطالعات موردی، نظم و انسجام علمی رعایت نمیشود. اغلب دیده شده که پژوهشگر (مطالعه موردی)، بیدقّتی کرده و اجازه داده که شواهد سوگیرانه با دیدگاههای مغرضانه بر یافتهها و نتیجهگیریها اثر گذارد.[13]
2. عدم امکان تعمیمپذیری؛ هرچند مطالعه موردی، ابزاری ارزشمند است و با استفاده از آن، میتوان متغیرهای معنادار را کشف کرد، اما امکان تعمیم دادهها را فراهم نمیسازد؛ زیرا فقط بر روی یک مورد و در یک مقطع زمانی صورت میگیرد.[14]
اگر هدف اصلی پژوهشگر، ارائه گزارههای هنجاری متّکی بر آمار، درباره فراوانی وقوع یک پدیده در یک جمعیّتِ تعریفشده باشد، در نتیجه، روشهای دیگر، مناسبترند. اما اگر هدف اصلی، تعمیم گزارههای نظری باشد، روش مطالعه موردی کاملا متناسب با این هدف است.[15]
3. زمانبری؛ مطالعه کموردی، مثل مشاهده مشارکتی، اغلب وقتگیر است و گاه به حجم عظیمی از دادهها منجر میشود، که خلاصه کردن آن، بسیار دشوار است. پژوهشگران باید سالها منتظر بمانند، تا نتایج پژوهش اعلام شود؛ که غالبا هم بهگونهای ضعیف ارائه میشود.[16]
4. فاقد اعتبار درونی؛ مطالعات موردی، مخصوصا زمانی که در یک مقطع زمانی و برای یکبار صورت میگیرد، فاقد اعتبار درونی هستند. این مطالعات روابط علّی را مورد شناخت و تحلیل قرار نمیدهند و بسیاری از دانشمندان، آنرا برای مراحل ماقبل تجربی تحقیق، مفید میدانند.[17]
مراحل مطالعه موردی[18]
مطالعه موردی دارای مراحل ذیل است:
1. طراحی؛ نخستین موضوع مورد نظر مطالعه موردی این است که چه باید پرسید. مطالعه موردی برای پرسشهایی که با "چطور" و "چرا" شروع میشوند، بسیار مناسب است. یک سؤال تحقیق روشن و دقیق، تلاشهای بعدی را در یک مطالعه موردی متمرکز میکند. موضوع دوم در طراحی مطالعات موردی این است که چه چیز را باید تحلیل کرد "مورد" ما چیست؟. در بسیاری از مواقع، یک مورد، فردی خاص، چندین فرد، یک رویداد یا چندین رویداد است.
2. مطالعه آزمایشی؛ پیش از شروع مطالعه آزمایشی باید یک "پروتکل مطالعاتی" ساخته شود. این سند عملیاتی را که باید در مطالعه صورت بگیرد و نیز ابزار یا ابزارهای گردآوری دادهها (مثل نیاز و عدم نیاز به دستگاه فتوکپی برای کپی گرفتن از پروندهها، مکان یا دفتر کار و سایر وسایلی که ممکن است مورد نیاز باشد) را دربر میگیرد. یک پروتکل خوب برای مطالعات موردی، شامل راهکارهای ضروری برای دستیابی به شخص یا سازمان خاص و روشهای دسترسی به پروندهها و اسناد است.
پس از تدوین پروتکل، مطالعه آزمایشی شروع میشود؛ مطالعه آزمایشی برای دقیقتر کردن طرح پژوهشی و نیز عملیات میدانی بهکار میرود متغیرهایی که در طول مرحله طراحی پیشبینی نشده بودند ممکن است در جریان مطالعه آزمایشی سر برآورند، و مسائل و مشکلات پروتکل یا تدراکات مطالعه نیز ممکن است رو شوند.
3. گردآوری دادهها؛ دستکم چهار منبع اطلاعاتی را میتوان در مطالعات موردی در نظر گرفت:
اسناد؛ بهعنوان منبع غنی برای دادهها که شامل نامه، یادداشت، صورتجلسه، دستور کار، تذکرههای تاریخی، بروشور، کتابچه و غیره است.
مصاحبه؛ در برخی مطالعات موردی، میتوان روشهای پژوهش پیمایشی را بهکار برد و از پاسخگویان درخواست کرد تا پرسشنامههایی را پر کنند. در برخی دیگر، میتوان از مصاحبه عمیق هم استفاده کرد.
مشاهده مشارکتی: دراین روش، پژوهشگر به میان مشاهدهشوندگان رفته و در رفتار تحت مشاهده مشارکت میکند و همزمان به جمعآوری اطلاعات در محل تحقیق میپردازد.
مصنوعات انسانی: مصنوعات انسانی شامل وسایلی مثل یک ابزار، یک مبل یا حتی یک متن چاپ شده رایانهای.
غالب کاربران مطالعه موردی، استفاده از چند منبع گوناگون برای گردآوری دادهها را توصیه میکنند.
4. تحلیل دادهها؛ برخلاف فنون پژوهش کمی، در مطالعه موردی، فرمولهای مشخص یا دستورالعملهای گامبهگام، بهسبک کتاب آشپزی برای هدایت پژوهشگر در جریان تحلیل دادهها وجود ندارد. "یین" سه راهبرد تحلیل کلی را پیشنهاد داده، که البته قابل تعمیم برای همه مطالعات موردی نیستند:[19]
تطبیق الگوها؛ یک الگوی مبتنی بر تجربه با یک یا چند الگوی پیشبینی شده مقایسه میشود.
تبیینسازی؛ پژوهشگر سعی میکند با صدور پارهای احکام درباره علت یا علل وقوع پدیده مورد بررسی، تبیینی را درباره "مورد"، ساخته و پرداخته کند.
توالی زمانی: مجموعهای از دادهها در نقاط زمانی گوناگون، با روندی که مطابق با نظریه پیش از تحقیق، پیشبینی شده بود؛ یا با یک روند جایگزین دیگر، مقایسه میشود.
5. گزارشنویسی؛ گزارش مطالعه موردی به چند شکل مختلف ممکن است. این گزارش میتواند از طرح سنّتی گزارشهای تحقیقی پیروی کند -بیان مسئله، روشها، یافتهها و بحث- یا از یک شیوه غیر سنّتی بهره گیرد. در برخی مطالعات موردی، گزارشی که بهصورت گاهشمار منظم شده، مناسبترین وسیله است؛ درحالیکه در آن دسته از مطالعات موردی که جنبهی مقایسهای دارند، گزارش یافتهها میتواند متناسب با دیدگاه تطبیقی صورت گیرد. صرف نظر از شکلی که برای ارائه گزارش گزیده میشود، پژوهشگر باید مخاطبان گزارش را در نظر بگیرد. گزارشی که برای سیاستگزاران در نظر گرفته شده، باید به سبکی متفاوت با گزارشی که قرار است در یک نشریه علمی به چاپ برسد، نوشته شود.[20]