دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی (شهید ثانی)

زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی (شهید ثانی)
زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی (شهید ثانی)

شهید ثانى

متوفاى 966 ق.

عنوان مقاله: مشعل شریعت

نویسنده: على صادقى

ولادت

زین الدین بن على بن احمد عاملى معروف به «شهید ثانى» از بزرگترین و والاترین فقیهان و دانشمندان شیعه در سده دهم هجرى است. وى در سال 911 ق. در شهرک «جبع» در جنوب لبنان دیده به جهان گشود. پدر وى «نورالدین على» مردى فاضل و از عالمان با فضیلت جبل عامل بود.

خاندان فضیلت

بسیارى از نیاکان و دودمان شهید ثانى در زمره دانشمندان و عالمان شیعى بوده، از بزرگان علم و ادب به شمار مى روند. به همین سبب است که خاندان شهید ثانى به «سلسلة الذهب» یعنى زنجیره هاى طلایى معروف گردیده اند. شیخ حسن فرزند شهید از دانشمندان بزرگ شیعه و مؤلف کتاب معروف «معالم الاصول» در اصول فقه است که در این زمان نیز از کتب درسى حوزه هاى علمیه به شمار مى رود.

دانشمند و فقیه معروف «سید محمد على عاملى» نوه دخترى شهید ثانى است. کتاب «مدارک» وى از کتب معتبر فقهى و از اهمیت بالایى برخوردار است. فرزند و نوه شهید ثانى به موجب اهمیت این دو کتاب، در حوزه هاى علمیه با عنوان «صاحب معالم» و «صاحب مدارک» نام برده مى شوند.

از دودمان شهید ثانى دانشمندانى بزرگ و چهره هایى نورانى برخاسته و خدمات بزرگ و ارزنده اى به اسلام و فرهنگ اسلامى نموده اند کسانى که در زمان ما از شهرتى جهانى برخوردار بوده و برخى از آنان همچون خود «شهید ثانى» سرانجام در راه مکتب تشیع و عشق به خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) جان بر سر اهداف و آرمانهاى اسلامى خود نهاده و شربت شهادت نوشیده اند. شهید سید محمد باقر صدر و خواهر شهیدش «بنت الهدى» و امام موسى صدر از آخرین گلهاى سرخ این باغ سرسبز شهادت بودند.([1])

آغاز تحصیلات

شهید ثانى در نه سالگى پس از آنکه روخوانى قرآن مجید را فراگرفت تحصیلات خود را آغاز کرد. نخستین معلم وى پدرش على بن احمد عاملى بود که شهید، ادبیات عرب و کتابهاى «مختصرالنافع» تألیف محقق حلى و «اللمعة الدمشقیه» از محمد بن مکى «شهید اول» و برخى کتابهاى دیگر را از محضر وى فراگرفت. اما افسوس که وى در حساسترین دوران زندگى خود پدر را از دست داد و در حالى که بیش از چهارده بهار از زندگانى خود را پشت سر نگذاشته بود در سال 925 ق. به سوگ پدر نشست و براى همیشه از داشتن چنان استاد و پدرى دلسوز و مهربان محروم گشت.

بى شک اندوهى گران و غمى جانکاه بر قلب زین الدین نوجوان نشست و روح حساس وى را به سختى آزرد اما عزم راسخ و اراده پولادین او را در راه تحصیل هرگز سُست نکرد. او مصمم و استوار در این راه به پیش مى رفت و غم از دست دادن پدر را با کار و تلاش بیشتر فراموش مى کرد و جاى خالى او را با احساس تکلیف و مسئولیت بیشتر نسبت به مادر و بستگان خود پُر مى نمود.

در روستاى میس

شهید پس از درگذشت پدر بزرگوارش براى ادامه تحصیل به روستاى «میس» واقع در جبل عامل رفت زیرا در آنجا دانشمند و محققى بزرگوار به نام «شیخ على بن عبدالعالى میسى» زندگى مى کرد که در ضمن شوهر خاله او بود و بنابراین وى با آسودگى بیشترى مى توانست در آنجا از محضر آن عالم روحانى استفاده کند.

شهید ثانى مدت هشت سال در «میس» به سر برد و در این مدت کتابهاى «شرایع الاسلام» محقق حلّى و «ارشاد الاذهان» علامه حلى و «قواعد» شهید اول (محمد بن مکى) را که همه آنها در موضوع فقه است، از محضر استاد نامبرده فراگرفت.

سال 933 قمرى شهید ثانى جوانى 22 ساله بود. هشت سال بود که با جدیت تمام و کوشش شبانه روزى و خستگى ناپذیر، نزد شوهر خاله خود به تحصیل اشتغال داشت و در این مدت از دانشى وسیع و علومى سرشار برخوردار گردیده بود. در همین ایّام با دختر خاله خود که دختر استادش على بن عبدالعالى بود ازدواج کرد و زندگى مشترکِ خویش را آغاز نمود.

سفرهاى علمى و زیارتى

شهید در سال 933 «میس» را به قصد «روستاى کرک نوح» ترک کرد. وى در آنجا به محضر دانشمند و محقق عالیقدر «سید بدرالدین حسن اعرجى» شتافت و حدود یک سال نزد وى به شاگردى و بهرهورى علمى پرداخت اما دیرى نگذشت که استاد وى دیده از جهان فرو بست و شهید ثانى را در غم هجران و فراق خویش نشاند و از ادامه تحصیل در خدمت او محروم ساخت.

شهید پس از درگذشت استادش (سال 934 ق.) ناگزیر به زادگاه خود «جبع» بازگشت ولى در آنجا هم از کوشش باز ننشست و پیوسته به مطالعه و مذاکره و تحقیق و بررسى کارهاى علمى اشتغال داشت. همچنین به مسئولیتهاى اجتماعى و دینى و موعظه و ارشاد مردم زادگاهش مى پرداخت و آنچه را از قرآن و معارف اسلامى آموخته بود، با کمال تواضع نثار هموطنان خویش مى نمود و آنان نیز متقابلاً سخنان وى را با گوش جان خریده، از محضر پرفیضش بهره مى بردند.

عطش سیراب ناپذیرى شهید ثانى نسبت به دانشِ فلسفه و حکمت و کسب معارف والاى اسلامى وى را در سال 937 ق به شهر بزرگ و تاریخى «دمشق» کشانید. دمشق در روزگار شهید ثانى از نظر مرکزیت علمى موقعیت بسیار خوب و ممتازى داشت. شهید در آن شهر از محضر محقق و فیلسوف «شمس الدین محمد بن مکى» علوم طب و هیئت و فلسفه و... را آموخت و برخى دانشهاى دیگر را از استادان دیگر دمشق فرا گرفت. او پس از تحصیل در دمشق به زادگاه خود بازگشت و چند سالى را در آنجا به سر برد و بار دیگر در سال 942 ق براى ادامه تحصیلات به دمشق رفت و مدت یک سال دیگر در این شهر به فراگیرى دانش و تحقیق و کنکاش علمى پرداخت.

آنگاه از دمشق رهسپار کشور مصر گشت و به قاهره رفت تا با شخصیتهاى علمى قاهره نیز دیدار کند و با مجامع علمى و روش تدریس و رشته هاى دانش سرزمین اهرام آشنا شده، بهره هایى نیز در خدمت دانشمندان برجسته مصر ببرد. گفتنى است که در این سفر دو تن از شاگردان شهید ثانى به نام شیخ حسین عبدالصمد (پدر شیخ بهایى) و پسر عموى او على بن زهره جبعى نیز همراه او بودند.

نام تنى چند از اساتید مصرى که شهید ثانى از آنها بهره برده است به قرار ذیل است :

1 - شهاب الدین احمد رملى : شهید کتابهاى «منهاج نووى» در فقه، «مختصر الاصول» ابن حاجب، «شرح عقائد عضدى»، «شرح تلخیص» در معانى و بیان، «شرح تصریف عربى»، «شرح جمع الجوامع» در اصول فقه و «توضیح ابن هشام» در نحو را نزد این استاد مصرى آموخته است.

2 - ملا حسین جرجانى : «شرح تجرید» قوشچى، «شرح اشکال» در هندسه و «شرح چغمینى»قاضى زاده رومى را شهید نزد این استاد فراگرفته است.

3 - شهاب الدین ابن نجار حنبلى

4 - ناصرالدین طبلاوى

5 - ناصرالدین مقانى

6 - محمد بن ابى نحاس

7 - عبدالحمید سنهورى

8 - محمد بن عبدالقادر شافعى

در بیابان گر به شوق کعبه خواهى زد قدم *** سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

شهید در تاریخ 17 شوال 943 ق. مصر را همراه با دو شاگردش به قصد مکه و زیارت خانه خدا ترک گفت. او روزها به عشق کعبه دلها، خانه خدا، در بیابانهاى داغ و سوزان مصر و حجاز راه پیمود و از میان سنگها و خارها گذشت تا به سرزمین وحى رسید و در آن سال توفیق یافت در مراسم حج و عمره شرکت کند و خانه خدا را که سخت در اشتیاق آن بود براى نخستین بار زیارت نماید.

شهید پس از انجام مراسم حج و زیارت خانه خدا سر از پاى نشناخته، رهسپار کوى دوست و حرم محبوبش پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در مدینه منوره گردید و پس از زیارت قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به زیارت ائمه بقیع (علیهم السلام) رفت و آنگاه خرسند و شاکر از آن همه توفیق علمى و معنوى که نصیب وى گشته بود به وطن بازگشت.

بازگشت

شهید ثانى پس از سفرهاى علمى و زیارتى خود به شهرهاى دمشق، قاهره و مکه و مدینه که دو سال به طول انجامید، سرانجام درسال 944ق به زادگاه خود «جبع» بازگشت. بازگشتى که کوله بارى از دانش و تجربه و معلومات و خرمنى از نور را به همراه داشت و شهید این همه را به مدد توفیقات الهى و تلاشهاى خستگى ناپذیر خویش کسب کرده و براى هموطنان خود به ارمغان آورده بود. در این تاریخ آوازه دانش و مقام بلند شهید ثانى در بیشتر سرزمینهاى اسلامى پیچیده بود و مردم جبل عامل مشتاق دیدار با او بودند، بویژه مردم «جبع» که براى ورود او لحظه شمارى کرده، بى صبرانه در انتظار مقدم فقیه و پیشواى بزرگ و هموطن خود بودند و در آن روز استقبال باشکوهى از وى به عمل آوردند.

«ابن عودى» شاگرد دانشمند شهید مى نویسد : «بازگشت شهید ثانى به وطن مانند باران رحمتى بود که از آسمان نازل شده باشد. او با آمدن خود دلهاى مرده از جهل را با دانش وسیعى که اندوخته بود، زنده کرد. صاحبان علم و فضل دور او را گرفته، دانشمندان آن دیار همچون تشنگانى که بر سرچشمه پاک و زلالى رسیده باشند به سوى او هجوم آوردند تا جان و روح خویش را از سرچشمه پاک و زلال دانش گواراى وى سیراب سازند. گویى درهاى دانش پیش از آمدن شهید بسته بود و با آمدن او این درها گشوده گشت و بازار کساد دانش از نو رونق گرفت و فعالیت و جنب و جوش خویش را باز یافت. فروغ دانش و معنویت او همه جا را روشن ساخت و زنگار جهل و نادانى و بى خبرى را از دلها زدود.»([2])

شاگردان

شهید همان طور که استادان زیادى داشته و از آنان بهره هاى فراوانى برده است شاگردان فراوانى نیز تربیت کرده و از آنچه خود در طول سالیان دراز و با سختیهاى فراوان آموخته، به دیگران نیز انتقال داده و کسان زیادى را از سرچشمه زلال دانش خویش سیراب ساخته است، تنى چند از معروف ترین شاگردان دانشمند و دست پروردگان وى بدین قرارند :

1 - سید نورالدین على عاملى جبعى (پدر صاحب مدارک که داماد شهید بوده است.)

2 - سید على حسینى عاملى جزینى (مشهور به صائغ)

3 - شیخ حسین بن عبدالصمد حارثى عاملى

4 - محمد بن حسین ملقب به حر عاملى مشغرى(جد پدرى صاحب وسائل الشیعه)

5 - بهاءالدین محمد بن على عودى جزینى (معروف به ابن عودى)

جلوه هاى معنوى و اخلاقى

از سخنانى که دانشمندان بزرگ اسلامى در ستایش از مقام معنوى و اخلاقى «شهید ثانى» گفته و وى را ستوده اند به خوبى مقام و مرتبه والا و شخصیت عظیم علمى، اخلاقى و معنوى او معلوم مى گردد و زندگینامه و تاریخ روشن و سراسر افتخار شهید نیز خود گواهى صادق بر این مطلب است.

«شهید ثانى» در اخلاق اسلامى، زهد و تقوا، طهارت و تعالى روح، دانش و حکمت و اخلاص و پاکى نیت به درجه اى رسیده بود که به گفته بعضى از بزرگان تا مرز عصمت پیش رفته بود.([3])

آن یگانه عصر فردى بسیار فروتن، خوش اخلاق و خوش برخورد بود. به گونه اى که دیگران در همان دیدار و برخورد نخست شیفته اخلاق پیامبرگونه او مى شدند و مهر و محبت او در دلهاى پاک و با صفا جاى مى گرفت.

«شهید» در مجلس و جمع یاران، همانند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بود. بى توجه به اینکه موضعى خاص را در جمع دوستان و دیگران به خود اختصاص دهد بالا و پایین مجلس براى او یکسان بود.

وى کارهاى شخصى و بسیارى از امور مربوط به اداره منزل را خود انجام مى داد و در این قبیل کارها دوست نمى داشت دیگرى او را یارى دهد و بار او را بر دوش کشد. حتى براى تهیّه سوخت منزل، به صحرا و جنگل مى رفت و هیزم و بوته هایى را جمع آورى کرده، بر استرى مى نهاد و به خانه مى برد. و این در زمانى بود که آن شهید بزرگوار در اوج شهرت علمى و موقعیت اجتماعى قرار داشت و از جایگاه و محبوبیت اجتماعى ویژه اى برخوردار بود.

تألیفات

شهید ثانى نویسنده اى زبردست و بسیار پُرکار بود و با اطلاعات علمى وسیعى که در علوم مختلف بویژه در فقه داشت توانست در مدت عمر کوتاه خود (55 سال) آثار علمى و بسیار ارزنده اى را در موضوعات مختلف به جامعه و فرهنگ اسلامى عرضه بدارد و بر میراث پربار اسلامى بیفزاید. شهید بیش از هفتاد کتاب و رساله در موضوعات گوناگون نوشته است که دو کتاب «شرح لمعه» و «مسالک» وى در فقه، و «منیة المرید» در اخلاق و تعلیم و تربیت از جمله مهمترین آنهاست.

کتابهاى ذیل نیز از جمله آثار معروف وى مى باشد :

اسرارالصلوة،البدایه فى الدرایه،البدایه فى سبیل الهدایه، تمهیدالقواعد الاصولیه والعربیه، حاشیه ارشاد، حاشیه تمهیدالقواعد، حاشیه القواعد، حاشیه مختصرالنافع، رسالة فى صلاة الجمعه، روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان، کشف الریبه عن احکام الغیبه، مسالک الافهام فى شرح شرایع الاسلام و دهها اثر دیگر.([4])

غروب آفتاب

شهادت شهید ثانى بنابر آنچه محدث بزرگ اسلامى شیخ حرّ عاملى در کتاب خود «امل الآمِل» آورده بدین صورت بوده است که : روزى دو نفر براى قضاوت و حل موضوعى که باهم اختلاف داشتند نزد شهید مى روند و شهید ثانى - علیه الرحمه - هم نظر خود یعنى حکم شرعى و فقهى آن را بیان مى نماید. روشن است که به قول معروف هیچ وقت دو نفر که به نزد قاضى رفته اند هردو راضى برنمى گردند. بالاخره یکى حاکم و دیگرى محکوم مى گردد. در اینجا فردى که قضاوت و حکم شهید علیه وى تمام شده بود با ناراحتى زیاد به سراغ قاضى شهر «صیدا» مى رود که فردى بسیار متعصب و سیاه دل و از قاضیان دربارى به نام «معروف» بود. او در آنجا از شهید ثانى و نحوه قضاوت وى شکایت مى کند. قاضى معروف هم مأمورى را براى دستگیرى شهید به «جبع» مى فرستد اما او موفق به دستگیرى شهید نمى شود. از این سبب نامه اى به سلطان روم (عثمانى) مى نویسد و در آن نامه یادآور مى شود که در اینجا مردى شیعى مذهب پیدا شده و از مرام و مکتب تشیع تبلیغ مى کند و مردم را گمراه مى کند! سلطان سلیم هم مأمورى را براى جلب و دستگیرى شهید به زادگاه او «جبع» مى فرستد و از وى مى خواهد تا شهید ثانى را زنده نزد وى ببرد. شهید ثانى پس از اطلاع از این موضوع صلاح مى بیند مدتى از «جبع» دور شود و مخفیانه زندگى کند. بنابراین به طور ناشناس به سوى مکه حرکت مى کند اما مأموران در بین راه به وى دست مى یابند و او را دستگیر مى کنند و از وى مى خواهند تا همراه آنها به اسلامبول (مرکز حکومت عثمانى) برود.شهید ثانى از مأموران درخواست مى کند اجازه بدهند وى سفر ناتمام خود را به پایان برده، براى آخرین بار کعبه دلها و قبله آمال، خانه خدا را زیارت کند و حجة الوداع خویش را به جاى آورد آنگاه همراه آنان به هرکجا مى گویند برود. مأموران درخواست وى را پذیرفته، شهید، خانه خدا را زیارت مى کند و بعد به سوى اسلامبول حرکت مى کنند.

وقتى به دهکده اى به نام «بایزید» در نزدیکى قسطنطنیه (اسلامبول) مى رسند. در بین راه پیش از آنکه وارد شهر شوند مردى به آنان برخورد مى کند و گویا با مأمور دستگیرى شهید سابقه آشنایى داشته است. او با مأمور درباره شهید گفتگو مى کند که کیست و چه کاره است و او را به کجا مى برد. آن مأمور هم ماجرا را براى وى بیان مى کند. آن فرد شیطان صفت و دیوسیرت در گوش مأمور زمزمه مى کند که اگر شهید ثانى را زنده به درگاه سلطان ببرد به موجب کوتاهى و سهل انگارى که نسبت به دستور سلطان داشته است (اجازه دادن به شهید براى زیارت خانه خدا) مؤاخذه مى گردد. افزون بر این او در آنجا (اسلامبول) دوستان و یارانى دارد که ممکن است در بین راه یا هنگام ورود به شهر وى را شناخته، او را از چنگ وى آزاد کنند، و تازه جان خود مأمور نیز در معرض خطر قرار مى گیرد. بنابراین بهتر است او را همانجا کشته، سر وى را نزد سلطان ببرد. آن مأمور سنگدل و سیاه دل نیز تسلیم سخنان شیطانى آن فرد مى شود و همانجا در کنار دریا آن فقیه بزرگ و عالم ربانى و مرد خدا را به شهادت مى رساند و دست ناپاک خود را به خون یکى از بهترین و پاک ترین فرزندان اسلام و قرآن آلوده مى سازد.

سپس سر مبارک شهید را از تن جدا کرده، در ظرفى نهاده، روانه درگاه سلطان سلیم مى گردد و پیکر پاک و مطهر شهید را همانجا روى خاک در ساحل دریا رها مى نماید.

گفته شده در آن شب گروهى از ترکمنها که در آن نواحى بودند، مى بینند انوارى از آسمان پایین مى آید و بالا مى رود! پس از جستجو به پیکر بى سر و غرقه به خون شهید ثانى بر مى خورند و بدون اینکه آن را بشناسند و هویت او را تشخیص دهند، آن بدن پاک را همانجا به خاک سپرده، گنبد کوچکى نیز بر مزار او مى سازند. آن مأمور و قاتل جنایتکار نیز وقتى به دربار عثمانى مى رسد به جاى پاداش به سبب تخلف از دستور سلطان سلیم که به وى سفارش کرده بود شهید را زنده نزد وى بیاورد، بى درنگ به سزاى جنایت بزرگ خود رسیده، اعدام مى گردد.([5])




[1] - مفاخر اسلام، على دوانى، ج4، ص481.

[2] - اعیان ,,,,,الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج7، ص149.

[3] - روضات ,,,,,الجنات، خوانسارى، ج3، ص352.

[4] - ر.ک ,,,,,:الذریعة، آقا بزرگ تهرانى، ج1، ص193، ج2، ص296، ج3، ص58، ج4، ص433 و 452، ج5، ص278، ج11، ص126 و 275، ج20، ص378.

[5] - امل الامل، ج1، ص90 و 91.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام زین‌ الدین
نام خانوادگی شهید ثانى
نام پدر نورالدین على بن احمد عاملى (عالم دینى)
نام معروف شهید ثانى، زین الدین عاملى
تاریخ تولد (شمسی) 884/8/29
تاریخ تولد (قمری) 911/6/15
مکان تولد لبنان،جبل عامل،شهرک جبع
تاریخ فوت (شمسی) 939
تاریخ فوت (قمری) 966
مکان فوت ترکیه،استامبول،دهکده بایزید
مکان دفن ترکیه،استامبول،دهکده بایزید

تالیفات

حکایات

No image

غروب آفتاب

فعالیت ها

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
Powered by TayaCMS