16 اردیبهشت 1397, 9:2
اشاره: حضرت حسین بن علی (ع) از خرد سالی تربیتش بر این بود که با صراحت لهجه از حق و حقیقت دفاع فرماید و هر گاه لغزش دید با شجاعت شهادت خود کتباً و شفاهاً تذکر دهد و نگذارد دین مبین اسلام که برای ابقای آن خون هایی ریخته شده باشد قربانی هوسرانی بنی امیه گردد و لذا تا آنجا که مقتضیات اجازه میداد دادخواهی خود را به صورت نامه ها و قاصدها به طرف عثمان و معاویه میفرستاد و با یک بیان سحر آمیز آنها را از راه نصیحت و اندرز از تخطی و تجاوز و تعدی باز میداشت و همواره خط مشی جدش و پدرش را گوشزد میفرمود.
قیام و نهضت حضرت امام حسین (ع) ابعاد مختلفی داشت: 1- قیام او جنبه تقوایی داشت یعنی نهضت او ماهیت عکس العملی آن هم عکس العمل منفی داشت، یعنی در مقابل تقاضای نامشروع یزید و دار و دسته اش که از حضرت خواستند بیعت کند، او جواب نه داد و زیر بار نرفت و اگر میرفت نه تنها با یزید بیعت کرده بود بلکه تمام کارهای معاویه و یزید را مهر تایید میزد. 2- قیام او جنبه تعاونی داشت «ماهیت عکس العملی» ولی عکس العمل مثبت، یعنی با دعوت مردم کوفه، بایستی دعوت را بپذیرد و به آنها جواب مثبت بدهد. 3- عامل سوم که از دو عامل قبل مهم تر و اساسی تر بود و اگر تنها همین موضوع هم بود، امام قیام میکرد، عامل امر به معروف و نهی از منکر بود و اگر از او بیعت هم نمی خواستند و مردم کوفه هم از او دعوت نمی کردند، به حکم وظیفه شرعی و الهی خود میبایست قیام کند. در عامل اول حضرت امام حسین (ع) مدافع است میگویند بیعت کن، میگوید نمی کنم، در عامل دوم امام متعاون است، او را دعوت به همکاری میکنند، جواب مثبت میدهد، ولی در عامل سوم امام مهاجم است، امام یک انقلابی است، یک ثائر است و حقاً هم خوب وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام میدهد و میتوان گفت امر به معروف و نهی از منکر را زنده کرد و آبرو داد و حضرت امام حسین (ع) قبل از دعوت مردم کوفه اقدام به قیام کرده بود، زیرا از مدینه به مکه رفته بود و نامه های مردم کوفه در مکه به دست امام (ع) رسید و نویسندگان نامه ها هم همه دروغ نمی گفتند و حتی بعضی یاری هم میکردند: نظیر حضرت حبیب و هانی و غیره در راه هم که حضرت امام حسین (ع) به حر فرمود شما ما را دعوت کنید و اگر نمی خواهید برمی گردم به این معنی نبود که امام (ع) اظهار عجز بکند و بگوید برمی گردم و دیگر فعالیتی نمی کنم، این همه برنامه ریزی و تجهیز سپاه برای همین بود که او را میشناختند و خواستند امام را از بین ببرند و بر حکومت پلید و ننگینشان مسلط شوند، برای اینکه یزید مرد پلیدی بود که تمام دستورات اسلامی را زیر پا گذارده بود و میخواست سلطنت خود را موروثی و با بیعت گرفتن از امام شرعی کند و اگر موفق میشد فاتحه اسلام خوانده میشد و با حکومت یزید اسلام به کلی از بین میرفت لذا امام (ع) هم به هیچ قیمتی حاضر نبود زیر این بار برود و نرفت و با قیامش اسلام محفوظ ماند و یزید و یزیدیان هم به هدف شومشان نرسیدند.
حضرت امام حسین (ع) قیام کرد و قیام خونین او دنیایی را تکان داد و با یک نهضت خونین حقیقتی را به دنیا تعلیم داد که دشمن هر اندازه ای قوی و نیرومند باشد میتوان با فداکاری از راه مظلومیت او را از جای بر کند. حرکت امام حسین (ع) در مقابل یزید برای ابقای هویت و ماهیت مسلمین بود. حضرت برای مصلحت جامعه قیام کرد و او همیشه نفع عمومی را بر منافع شخصی ترجیح میداد. اگر امام حسین (ع) قیام نمی کرد، اگر در برابر دشمن کینه توز خود قد بر نمی افراشت، اگر او در سخت ترین حوادث روزگار استقامت نمی کرد امروز از اسلام نامی نبود و از هویت و امت مسلمین نشانی پدیدار نمی گشت. حسین (ع) با قیام خونین خود انقلابی بر پا ساخت. هنوز خون گلویش خشک نشده بود که علم های انقلاب علیه یزید و بنی امیه بلند شد. هنوز سر او را با اسرای او نزد یزید نرسانیده بودند که پرچم مخالفت و خون بهایی به اهتزاز در آمد و کار به جایی رسید که یزید در خانه خود امان نداشت و هدف تیر ملامت حتی نزدیکان خود و حتی زن و بچه خود واقع شد. حضرت حسین (ع) زندگانی جاودانی را برای خود و امنیت و سلامت و سعادت را برای مسلمین تضمین فرمود.
اگر حسین (ع) قیام نمی کرد آداب و رسوم از بین رفته بود، اگر حسین (ع) آن داعی حق و حقیقت آن پیشوای بی نظیر سیاست، آن نابغه عظمت و بزرگواری در مقابل فشار دشمن قدم سست کرده بود امروز یک میلیارد و نیم مردم دنیا با اتفاق کلمه شهادت بر یگانگی خدا و رسالت محمد و عظمت اسلام نمی دادند.بی جهت نیست که 14 قرن خردمندان، عقلا، سیاستمداران و دانشمندان در این سیاست ملی خضوع و خشوع کرده اند، بی سبب نیست میلیون ها بشر دنیا در طول سال ها احساسات دینی و اجتماعی نشان داده به پاس نهضت یک روز حسین(ع) هر سال نهضت ملی بر پا میکنند که تو گویی دیروز حسین کشته شده است. هر کس هر اندازه هم بزرگ و با عظمت و محترم باشد بیش از یک سال و منتها تا یک قرن نامی از او برده نمی شود. حوادث روزگار آثار روحی او را محو میسازد ولی اندیشه و افکار حسین که سلطه و روش تعلیمی او بوده و با زندگی خون بر دشت سرخ فام کربلانوشت قرن های متمادی است که از نظر ها محو نشده، ایرانیان و شیعه هر کجای جهان بوده اند در راه ابقای نام پیشوای خود و تجدید مجد و عظمت اسلام و تجدید ذکر فضیلت آل محمد (ص) و بیان مناقب این خاندان که منجی عالم بشریت از فشار ظلم و ستم حکومت های ظالم و ستمکار بوده اند از هیچ چیزی دریغ نداشته و بهترین و محبوب ترین چیزی که در نظر آنها بوده در این راه صرف کرده اند. این احساسات، این حق شناسی، این قدردانی و سپاسگزاری از پیشوای خود جهت آن است که حسین آن پیشوای دوراندیش اگر قیام نمی کرد این ملت محو و نابود شده بودند. حضرت حسین (ع) در سایه تعلیمات آسمانی که جدش تعلیم فرموده بود میخواند: «لاتحسبن الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.»
میدانست که در این معامله زیان نخواهد کرد دنیا آن قدر اعتبار ندارد که در راه یک امر معنوی قدم سست کند. او میدانست که نباید از زخم شمشیر و نیزه یا شماتت دشمن مانند بید لرزان شد. او مصمم گردید جامعه مظلوم و رنجدیده را از زیر یوغ بیدادگران نجات دهد. او میدانست فداکاری در راه حق و حقیقت زندگی ابدی است خلافت اندیشه و افکار آیین مرد بزرگ بود که با مشت آهنین بناهای مادیت را در هم شکست و کاخ بیدادگری را واژگون ساخت و ملت اسلام را از زیر فشار دشمن رهایی بخشید.
بیش از هزار و سیصد سال است مجالس دینی به نام حسین (ع) تشکیل میشود مساجد و مدارس به نام حسین (ع) بنا و تعمیر میگردد، محافل و مدارس و کتابخانه ها به نام حسین (ع) به وجود میآید. مزار او و مجالس تجدید مجد و عظمت او بزرگترین مکتب تربیتی بشری است.
زیارت قبر حسین (ع) بزرگترین عمل ماجور مسلمین است که پس از واجبات دینی به آن عمل میشود و لذا هیچ عملی در اسلام پس از فرایض ثواب و اجرش به اندازه زیارت قبر حسین (ع) نیست و سبب آن توجه دادن مردم جهان به مرام مقدس و تعلیمات عالیه حسینی است که در صفحات زندگی هیچ کس از افراد بشر دیده نشده است. او مرام و هدف خود را روی پرچمی سرخ نوشت و در خیمه سلطنتی جایی که اعداء بتوانند بخوانند نصب کرد و آن این جمله بود:
القتل خیر من رکوب العار والعار خیر من دخول النار
کشته شدن با شرافت و عزت بهتر از ننگ و ذلت و بندگی است. لااری الموت الاسعاده و لاالحیوه مع الظالمین الابرما مرگ با شرافت جز سعادت نیست و زندگی با بیدادگران جز رنج و زحمت نیست. مکتب حسین ابن علی(ع) دانشگاه وسیعی است که شاگردان مکتبش از چند صد میلیون بیشتر میباشد و در تمام کشورهای اسلامی حتی روی دریاها و اقیانوس ها هم اگر دو نفر باشند مکتب فضیلت اخلاقی او را افتتاح کرده و با ذکر نام و مجد و عظمت او افتخارت ملی خود را تجدید مینمایند. امام حسین(ع) در مورد ماهیت قیام خود فرموده است: «قیام من نه از روی جاه طلبی و خودخواهی است و نه از روی تبهکاری و ستمگری است، بلکه برای خیر خواهی و اصلاح در امت جدم پیامبر اکرم(ص) است. من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده باشم و به روش و سیره جدم پیامبر و پدرم علی بن ابی طالب گام بردارم، پس هر که مرا پذیرفت و از روی حق و صداقت دعوت مرا قبول کرد خداوند سزاورتر است به حق و هر که مرا رد نمود و از این دعوتم سرباز زد، صبر میکنم تا خدا بین من و این قوم داوری کند و خداوند بهترین داوران است.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان