دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد کاظم شیرازی (شیخ محمد کاظم شیرازی)

محمد کاظم شیرازی (شیخ محمد کاظم شیرازی)
محمد کاظم شیرازی (شیخ محمد کاظم شیرازی)

شیخ محمّدکاظم شیرازى

متوفّاى: 1367 هـ .ق.

عنوان مقاله: مربى بزرگ

نویسنده: ابوالحسن ربّانى سبزوارى

خطّه فارس، بویژه شهر شیراز، با پیشینه درخشان، دین مدارى و فرهنگ و دانش پرورى، در گستره چندین سده، از هنگامى که خورشید تابناک اسلام بر سرزمین ایران تابیدن گرفت، همواره خاستگاه دانشمندان، فقیهان، فیلسوفان، عارفان و شاعران برجسته اى چون: شیخ اجلّ، سعدى شیرازى، لسان الغیب حافظ شیرازى و صدرالمتألّهین بوده است. در سده هاى اخیر نیز این سرزمین، آیت بزرگ خدا، میرزا محمّدحسن شیرازى، و آیات عظام میرزا محمّدتقى شیرازى، نجابت شیرازى و شهید محراب سیّد عبدالحسین دستغیب و صدها شخصیّت برجسته دیگر را به خود دیده، که آوازه کمال و دانش برخى از آنان، دورترین مناطق جهان را در نور دیده است.([1])

در این نوشتار، کوشش شده تا با یکى از چهره هاى فرهیخته سده اخیر شیراز، که سمبل تحقیق، اخلاق و ژرف اندیشى است، آشنا شویم.

در فرجام سده سیزده هجرى قمرى در سال 1292هـ. ق. در شهر شیراز، که در خانه حاج حیدر، تاجر شیرازى، که در میان مردم به امانت، انصاف و پر هیزکارى، اشتهار داشت کودکى دیده به جهان گشود، که نام محمّد کاظم را برایش برگزیدند. او کودکى را، ـ تا حدود هشت سالگى ـ در دامن پر مهر و عطوفت پدرش، در شیراز گذراند و پس از آن، به اتّفاق پدرش ـ که یکى از شیفتگان حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام) بود ـ براى زیارت عتبات عالیات، به عراق مشرّف شد و در حدود دو سال، یعنى تا سال (1302 هـ .ق.) در کربلا، در جوار مرقد مقدّس حضرت ابى عبدالله بسر برد. محمّد کاظم در این مقطع از زندگى خود، ابتدا به فراگیرى قرائت قرآن پرداخت و سپس نوشتن، و خواندن برخى از کتاب هاى فارسى را که در آن عصر، آموزش آن براى کودکان و نوجوانان معمول بود، آموخت.([2])

بازگشت به وطن

محمّد کاظم در اواخر سال (1302 هـ .ق.) با همراهى پدرش، راهى زادگاه خود، شیراز شد. در این شهر بود که وى، عملا شروع به تحصیل و یادگیرى مقدّمات علوم اسلامى نمود، و فراگیرى پاره اى از کتاب هاى سطح را پشت سر گذاشت. این جوان خوش فکر، با استعداد و پرتلاش، که جدیّت و پشتکار از خصلت هاى ذاتى او بود، کتاب هاى مطوّل و معالم الاصول را نزد دانشمند و استاد مشهور حوزه علمیه شیراز، سیّد محمّدعلى کازرونى که در تدریس این کتاب ها، تخصص ویژه داشت، به پایان برد.([3])

حوزه علمیه شیراز هماره از عزّت ویژه اى برخوردار بوده است. با دقّت در مدرسه هایى چون منصوریه و حکیم شیراز که چندین قرن از تأسیس آنها مى گذرد، مى توان به رونق علم و دانش در این شهر پى برد. ترجمه نگاران در مورد اینکه آیا شخصیّت مورد نظر این نوشتار، در این مقطع از تحصیلات خود در شیراز، فقط نزد یک استاد (سیّد محمّد على کازرونى) تحصیل نموده یا اینکه استادان دیگرى هم داشته، سکوت نموده اند. نیز چگونگى شخصیّت سیّد محمّد على کازرونى، در هاله اى از ابهام قرار دارد.

هجرت به کربلا

محمّدکاظم در سال (1308 هـ .ق.) در شانزدهمین بهار زندگى خویش، در حالى که جان او سرشار از عشق و شیفتگى به فراگیرى دانش دین و مبانى معرفتى اسلام بود، تصمیم به هجرت گرفت. این جوان فرزانه، در را ه وصول به هدف الاهى، لحظه اى درنگ نکرد و به سوى حوزه علمیه کربلا حرکت نمود. وى در آنجا کتاب هایى مانند: «شرح لمعه»، «قوانین» و «ریاض المسائل» رانزد، استادان این شهر فرا گرفت امّا در منابع ترجمه این عالم بزرگوار، نامى از استادانش آورده نشده است.([4])

محمّدکاظم شیرازى به عنوان یک طلبه جوان و درس خوان، در این مسیر مقدّس، جزبه درس و تلاش نمى اندیشید. برخى از بزرگان که او را از نزدیک دیده اند، مى گویند: او آن چنان غرق در درس و تحقیق و اندیشیدن بود، که هیچ مانعى او را از این کار باز نمى داشت. هیچ کس او را تشویق نمى کرد امّا انگیزه او، عشق سرشار او، براى با سواد شدن و فقیه شدن در دین بود و این بزرگوار در همین برهه از عمر خویش بودکه با تمام وجود احساس کرد، در راه و روش طلبگى، باید دانش را همگام با کردار و عمل، فرا گیرد و همان گونه که در راه کسب علم مى کوشد، باید در راه سازندگى و تهذیب نفس نیز، کوشش بیشترى مبذول نماید.([5])

هجرت در هجرت

در اوائل سده چهارده هجرى قمرى حوزه سامرا که از رونق و جنب و جوش شگفت انگیزى برخوردار بود، حوزه درس هاى دینى بسیار باشکوهى بود که سبب آن، وجود مرجع بزرگ شیعى، آیت الله سیّد محمّد حسن شیرازى معروف به میرزاى بزرگ بوده است. میرزا، از نجف به سامرا هجرت کرد و حوزه درس عظیمى تشکیل داد و برجسته ترین دانشوران روزگار، در زمینه هاى فقه، اصول، عرفان و حکمت به گرد این وجود با برکت و تابناک جمع شدند.

محمّد کاظم در 20 سالگى مجذوب آوازه و شهرت شهر سامرا و حوزه پرشکوهش شد و عزم کرد که به آن شهر هجرت کند، بنابراین از کربلا به سامرا رفت و در محضر همشهرى بزرگ خویش حاضر شد.

با معرفى یکى از شاگردانِ میرزاى شیرازى، محمّدکاظم به بیت آن مرجع اوّل جهان تشیّع راه یافت و سیّد، هنگامى که عقل و درایت، و اخلاق و روش و منش اسلامى و رفتار و کردار پسندیده او را مشاهده کرد، او را همانند یکى از فرزندان خود قرار داد، و دستور داد تا تمام لوازم و مایحتاج او را فرآهم کنند و نیازهاى مادّى او را برطرف نمایند. این طلبه با استعداد شیرازى چنان مورد توجّه سیّد محمّد حسن شیرازى قرار گرفت که حتّى لباس هاى او را در بیت آن مرجع بزرگ، مى دوختند و چنین بود که محمّد کاظم شیرازى در این مقطع از عمرش، از رفتار، اخلاق، دانش و درایت میرزا، درس هاى بزرگى آموخت.([6])

محمّد کاظم، رسائل و مکاسب را نزد دانشور فرزانه، آیت الله شیخ حسنعلى تهرانى فرا گرفت و او از بزرگترین استادان سطح عالى حوزه سامرا و از منظر اخلاق و خصلت هاى دینى، به عنوان یک الگو در زهد و تقوا مطرح بود.([7])

اینکه ایشان دروس دیگر مانند کفایة الاصول را نزد چه استادى فرا گرفته است، مشخص نیست، به هر حال او پس از اتمام کتاب هاى مزبور و فارغ شدن از آنها، درس خارج فقه و اصول را نزد مجتهد معروف حوزه سامرا، میرزا محمّد تقى شیرازى، آموخت و از محضر آن استاد فرهیخته و متفکّر بهره مند شد.

محمّد کاظم شیرازى حالا از منظر مقام فضل و دانش به مرتبه اى رسیده بود که کتاب هاى رسائل و مکاسب را تدریس مى نمود و بر این اساس بود که در حوزه سامرا، ضمن اینکه از محضر میرزا محمّد تقى کسب فیض مى کرد، به تدریس نیز مى پرداخت و گروهى از طلاّب در محضر درس او حاضر مى شدند.

پیوند و ارتباط او با استاد بزرگش آیت حقّ، میرزا محمّد تقى شیرازى، آن چنان محکم و پایدار شد که تا لحظات آخر عمر با برکت شیخ محمّد تقى ادامه یافت.([8])

رحلت میرزاى شیرازى

در سال (1312 هـ .ق.)، جهان تشیّع، بلکه عالم اسلام، یکى از بزرگترین مردان خویش را از دست داد، مردى که تبلور عقل، اخلاق، زهد و سیاست بود و جهان در فراق او به سوک نشست.([9])

بعد از رحلت میرزا، شیخ محمّد کاظم شیرازى که چهارده سال بود پدر و خویشاوندان خود را ندیده بود، براى زیارت آنان و خویشان خود، به اتّفاق آیت الله شیخ محمّد ابراهیم شیرازى، که یکى از شاگردان بزرگ میرزاى شیرازى بود، عزم شیراز کرد و چند ماهى در آنجا ماندگار شد. او که اینک به عنوان یک طلبه فاضل و مدرّس دروس سطح در سامرا، مشهور بود، بزرگان شیراز، از او درخواست نمودند که در این شهر بماند و به تدریس و امور فرهنگى بپردازد امّا او این پیشنهاد را نپذیرفت و بار دیگر عازم عراق و شهر سامرا شد.([10])

حرکت دوباره به سامرا

محمّد کاظم شیرازى که شور دانش طلبى آرامش را از او سلب نموده بود، دوباره به سامرا برگشت، و با جدیّت بیشتر در محضر بزرگان سامراچون: آیت الله سیّد محمّد فشارکى اصفهانى، شیخ حسن على تهرانى و میرزا محمّد تقى شیرازى حاضر و از خرمن دانش آنها، بهره ها برد. محمّد کاظم در این اواخر فقط در درس آیت حقّ، میرزا محمّدتقى شیرازى حضور مى یافت و با گذشت زمان، یکى از همراهان و ملازمان ویژه استادش شناخته شد. او در هر دو درس استادش حاضر مى شد چون مرحوم شیرازى دو درس مى فرمود. یکى براى عموم شاگردان، و دیگرى براى شاگردان خاص و ویژه، و همین روش ادامه داشت تا اینکه تحولات سیاسى و اشغال عراق به دست انگلیسى ها میرزا محمّد تقى را ناچار کرد که از سامرا به کاظمین برود. شیخ محمّد کاظم همراه استاد، به کاظمین رفت و در حالى که زن و بچه اش همراهش بودند، چندین سال در کاظمین زندگى کرد.

او چند سال در صحن مقدّس کاظمین، درس خارج مى گفت، و جمع زیادى از پژوهشگران علوم دینى، و طلبه هاى فاضل، در حوزه درس او شرکت مى کردند([11])

شیخ محمّدتقى در کربلا

آیت الله محمّدتقى، بعد از چند سال اقامت در کاظمین، عازم حوزه کربلا شد و در آنجا رحل اقامت افکند. شاگرد برجسته اش که اینک، به عنوان یکى از برازنده ترین مجتهدان مکتب درسى او شناخته مى شد، فراق و دورى استادش را برنتابید و بار دیگر، به همراه خانواده و فرزندان، راهىِ کربلا شد، و دیگر بار، به محضر استادش شتافت و در درس هاى فقه و اصول او شرکت نمود و خودش نیز حوزه درسى مستقّلى تشکیل داد.

در سال (1338 هـ .ق.) میرزا محمّدتقى شیرازى، که در غیرت دینى و مبارزه با استعمار انگلیس، و تحقیق و ژرف اندیشى، از اُسوهاى برجسته فقه، اصول و سیاست اسلامى بود، دیده از جهان فرو بست و جهان اسلام را به سوک نشاند.([12])

آخرین پایگاه دانش

شیخ کاظم شیرازى، این مدرّس برجسته و مجتهد عالیقدر، بعد از رحلت استادش، به سبب اصرار جمعى از بزرگان نجف، به حوزه نجف رفت و بلافاصله حوزه درس او رونق بسزائى یافت و تدریس او شهرت پیدا کرد و در ردیف فقیهان نخبه و اصولین حوزه نجف به شمار آمد.([13])

او در روزگار مرجعّیت جهانى آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانى، یکى از نزدیک ترین یاران سیّد و از مؤثرترین و مهم ترین اعضاى شوراى استفتاء آیت الله اصفهانى بود و جواب بیشتر استفتائاتى که از محضر آیت الله اصفهانى مى شد، توسط شیخ محمّد کاظم شیرازى، با خط زیباى او نوشته مى شد و سیّد بعد از مطالعه، آنها را امضا و مهر مى کرد.([14])

یک بار از حضرت آیت الله وحید خراسانى که از مدرّسان حوزه قم و مراجع تقلید است شنیدم که فرمود:

من در اواخر عمر سیّد ابوالحسن اصفهانى، به نجف رفتم و در جلسه شوراى استفتاء آیت الله اصفهانى، بزرگان و برجستگان علمى نجف را دیدم، که یکى از آنان استاد مسلّم فقه و اصول، آیت الله شیخ کاظم شیرازى بود.([15])

شاگردان

علاّمه شیخ کاظم شیرازى در اثر جدّیت و داشتن استعداد سرشار و اندیشه ژرف، حوزه تدریسش، از مهم ترین حوزه هاى درس در نجف اشرف بود. گروه زیادى از دانش طلبان، از محضر پر فیض او بهرمند شده و یا از ایشان اجازه روایتى دریافت نموده اند. اینک نام گروهى از آنان را که در کتاب هاى تراجم بدان اشاره شده مى آوریم.

1 ـ آیت الله سیّد شهاب الدّین مرعشى نجفى،

2 ـ علاّمه شیخ محمّدتقى جعفرى، فیلسوف شرق در عصر اخیر،

3 ـ بانوى مجتهده، بى بى نصرت امین اصفهانى، که در حوزه نجف در درس او حاضر و از استادش اجازه روایت دارد.([16])

4 ـ شیخ محمّد کرباسى اصفهانى،

5 ـ شیخ راضى کاظمینى، که از بزرگان و یکى از امامان جماعت صحن کاظمین بود.

6 ـ میرزا حسن حائرى،

7 ـ محمّدحسین بیرجندى قائنى، که در سال هاى اخیر، در بیرجند از دنیا رفت.

8 ـ محمّدرضا طبسى، و صاحب کتاب «اثبات الرجعه»

9 ـ آیت الله بهاءالدّین محلاّتى، که از استادش اجازه اجتهاد داشت.([17])

10 ـ آیت الله لطف الله صافى گلپایگانى(دام عزّه العالى)

از منظر صاحب نظران

شخصیّت علمى و کمالات روحى این فقیه بزرگ و اصولى متبحّر، آن چنان والا بود که تمامى ترجمه نویسان، که در این دانش قلم رانده اند، از او ستایش کرده و مقام شامخ او را ارج نهاده اند. آیت الله سیّد محمّدمهدى اصفهانى، که یکى از عالمان برجسته و از رجال شناسان سده چهاردهم هجرى است، در کتاب ارزشمند و ماندگار خود، به نام «احسن الودیعة فى تراجم مشاهیر مجتهدین» نوشته است:

و اتّفاقاً تألیف این کتاب، در زمان حیات شیخ محمّدکاظم شیرازى، در سال (1348 هـ .ق.) نوشته شده است.

وى درباره مقام رفیع او مى نویسد:

او اینک (در سال 1347 هـ .ق.) یکى از بزرگترین مجتهدان و فقیهان روزگار ما است. از منظر زهد و تقوا جایگاه بس بلندى دارد. جمعى از عالمان و طلاّب حوزه نجف در مجلس درسش حاضر مى شوند. بسیار خوش بیان، داراى خطّ زیبا، تعامل اجتماعى او با مردم و طلاّب بسیار نیکو، در گفت و گو و مباحثه با دیگران با انصاف و نیک روش و داراى سیماى تابناکى بود. در مسائل علمى داراى دقّت فراوان بود، با طلاّب به گونه یک پدر برخورد مى کرد و داراى ذوق سالم بود.([18])

استاد محمّدتقى جعفرى در فضل و کمال استادش مى گوید:

«اوّلین درس من، خارج درس حاج شیخ کاظم شیرازى بود. آن بزرگوار، از نظر اخلاق، یک مربّى نمونه و متین بود، و بدین سبب درس سازنده اى داشت. ایشان بسیار مورد عنایت آیات و مراجع عظام، به ویژه آیت الله میرزا محمّدتقى شیرازى بود. مقدارى از مکاسب و طهارت را در خدمت ایشان خواندم و یک دوره کتاب طهارت را در مدرسه مشهور قوام، درس گفتند.([19])

آیت الله حاج شیخ یحیى انصارى شیرازى براى نویسنده نقل کرد:

«در هنگام رحلت آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانى در سال (1365 هـ .ق.) تمام عالمان و بزرگان شیراز مانند: آیت الله نورالدّین شیرازى و آیت الله بهاءالدّین محلاّتى که هر دو، از بزرگترین مجتهدان شهر شیراز بودند اعلامیه دادند و در تقلید، مردم را به آیت الله شیخ کاظم شیرازى ارجاع دادند، و هنگامى که این استاد بزرگ شیعه از دنیا رفت، این دو بزرگوار اعلامیه صادر کردند و در مسجد وکیل شیراز، جلسه ختم گرفتند، که تمام عالمان شیراز و جمعیت زیادى از مردم، در آن جلسه شرکت داشتند و این نشان دهنده جایگاه برجسته آیت الله شیرازى بود.([20])

صاحب گنجینه دانشمندان مى نویسد:

«آیت الله العظمى شیخ کاظم شیرازى از بزرگان و برجستگان حوزه علمیه نجف بود.([21])

آیت الله انصارى از قول آیت الله شب زنده دارشیرازى، براى نگارنده نقل کرد که:

«مرحوم آیت الله شیخ کاظم، همیشه دو جلد کتاب شرح لمعه دمشقیه در کنار میز مطالعه اش بود. و لمعه را مطالعه مى کرد و مى فرمود: به دلیل فروع فقهى فراوانى که در لمعه هست، مراجعه به آن پرفایده است.([22])

رحلت آیت الله اصفهانى

آیت الله العظمى سیّد ابوالحسن اصفهانى، که مرجعیّت او در روزگار خویش تقریباً منحصر به فرد بود، هنگامى که در سال 1365هـ. ق. از دنیا رفت، مسئولیّت مرجعیّت شیعه، به عهدهّ آیت الله شیخ کاظم شیرازى قرار گرفت، و جمع زیادى از فضلا، مردم عراق و ایران و به ویژه خطّه فارس، در امر تقلید به ایشان رجوع کردند.([23])

آیت الله بهاءالدّین محلاّتى، در منزلت استادش مى گوید:

در میان مراجع، مرجعى که توانسته فرمایشات شیخ انصارى را درک نماید، مرحوم شیخ محمّدکاظم شیرازى است. ایشان حاشیه اى بر مکاسب دارند که توسّط نوه ایشان، آقا سیّد رضى شیرازى، اخیراً چاپ و منتشر شده است.([24])

به هر حال، مرجعیّت ایشان چندان طول نکشید، چون بعد از دو سال، پس از رحلت آیت الله اصفهانى، ایشان نیز از دنیا رفت، و مرجعیّت آیت الله بروجردى مطرح شد و جهان شیعه در تقلید به ایشان رجوع کردند.

هجرت به قم

آیت الله محمّد کاظم شیرازى، در سال 1366هـ. ق. یک سال قبل از رحلت، به مقصد زیارت مرقد منوّر حضرت امام رضا(علیه السلام)و حضرت معصومه(علیها السلام)عازم ایران شد، دنباله سخن از مرحوم محمّد رازى که خود نظاره گر، ورود ایشان به قم بوده، چنین است:

آیت الله شیخ کاظم شیرازى که از مراجع بزرگ نجف است، هنگام ورود به شهر قم، از طرف مراجع تقلید، آیات عظام: بروجردى، حجّت، خوانسارى، صدر، فیض، و گروه زیادى از فضلا و طلّاب، مورد استقبال قرار گرفت، و ایشان به منزل آیت الله فیض قمى وارد شد.([25])

آثار علمى

شیخ محمّدکاظم شیرازى، که صاحب اندیشه نیرومند و استعداد خدادادى در فهم مسائل علمى بود، در زمینه اصول و فقه، صاحب آثار فراوانى است، که ترجمه نگاران در شرح حال او چنین یادآورى کرده اند:

«حواشى استدلالى بر عروة الوثقى»، «تعلیقه بر رسائل» و تألیف مستقلّ دیگر در مباحث الفاظ و ادلّه عقلیّه، در علم اصول فقه، «تعلیقات بر فرائدالاصول» آیت الله نایینى و «حواشى بر دُرَر» شیخ عبدالکریم حائرى و حاشیه مفصلى بر مکاسب شیخ مرتضى انصارى به نام «بلغة الطالب فى حاشیة المکاسب».

در میان این آثار، فقط کتاب اخیر، به زینت چاپ آراسته شده و دو جلد است جلد اوّلش در سال 1356 تمام شده. شیرازى در این کتاب گاهى آرا صاحب «مکاسب» را توضیح مى دهد و گاهى هم، بدان اشکال مى کند. امّا نظرات ابتکارى و ابداعات علمى، که جدید و نو باشد مشاهده نشد و متأسفانه از آثار دیگر ایشان اطّلاع در دست نیست و ظاهراً هیچ کدام چاپ نشده است.([26] ,

فرزندان

شیرازى داراى چند فرزند بود، به نام هاى: میرزا احمد، میرزا محمّد و میرزا ابوالقاسم که میرزا ابوالقاسم از فضلاى باتقوابود و چندین سال نزد پدر بزرگوارش درس خواند.

یکى از فرزندانش که میرزامحمّد کاظمى مجتهدى شیرازى است، از دانشمندان، ادیبان و مجتهدان مشهور معاصر است. او در سامرا به دنیا آمد و در خدمت پدرش و آقا ضیاءالدّین عراقى و شیخ عبدالکریم حائرى در قم ،مدارج علمى را گذراند و از بعضى از آنان مفتخر به دریافت اجازه اجتهاد شد. وى در سال (1349 هـ .ق.)به قم آمد و در خدمت آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى به تحصیل پرداخت.

این دانشمند گرانمایه شرحى بر صوم شرایع دارد.([27])

هجرت آخرین

آیت الله شیخ محمّدکاظم شیرازى، فقیه و اصولى متبحّر و فرهیخته، مرجع نامور شیعه، و معلّم اخلاق، بعد از تحمّل سال ها رنج و هجرت به شهرهاى مختلف، براى کسب علم و کمال، عاقبت در سال (1367 هـ .ق.) پس از گذشت 75 بهار از عمر پر برکتش، جان عرشى او از قالب جسم به سوى جانان پر کشید و چشم از این جهان فرو بست. هنگامى که خبر رحلت او در نجف منتشر شد، این شهر یک پارچه سوگوار شد و خیل طلاّب، فضلا، مراجع و مردم نجف، در تشییع جنازه اش شرکت کردند.

بعد از اینکه حضرت آیت الله سیّد جعفر بحرالعلوم، بر پیکر مقدّس او نماز گذارد، در یکى از حجره هاى صحن مقدّس علوى، در جوار مرقد مطهّر مولا و مقتدایش امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، رخ در نقاب خاک کشید. روحش شاد و راهش پررهرو باد.([28])


[1]. دانشمندان و سخن سرایان فارس، محمّدحسین رکن زاده آدمیت، چاپ، 1327 ش.

[2].: احسن الودیعة، بخش دوم، ص 278، چاپ دوم، سال 1388 هـق. المسلسلات، ج 2، ص 165، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى، چاپ سال 1416 هـق. علماى معاصرین، ص 241، چاپ قدیم دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج 4، ص 232، چاپ 1340 ش.

[3]. همان. مقدمه بلغة الطالب فى حاشیة المکاسب، چاپ سال 1370 هـق.

[4]. مقدمه بلغة الطالب فى حاشیة المکاسب، چاپ (1307 هـ ,.ق.) ص 1 و 2 احسن الودیعة، بخش دوم، ص 278.

[5]. همان.

[6]. مقدمه بلغه الطالب احسن الودیعة، بخش 2، ص 278.

[7]. همان.

[8]. احسن الودیعة، بخش 2، ص 278 المسلسلات، ج 2، ص 165.

[9]. فوائد الرضویة، ص 484.

[10]. مقدمه بلغة الطالب فى حاشیة المکاسب، سیّد على شُبّر.

[11]. احسن الودیعة، بخش 2، ص 278 المسلسلات، ج 2، ص 165 مقدمه بلغة الطالب.

[12]. احسن الودیعة، بخش 2، ص 279 علماء معاصرین، ص 241 و علماء بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى ص 388، چاپ معارف اسلامى قم، سال 1364 داستان هایى از زندگى علما، ص 83، نشر بر گزیده 1372.

[13]. مقدمه بلغة الطالب احسن الودیعة، بخش 2، ص 279.

[14]. همان.

[15]. به نقل از نگارنده مقاله.

[16]. بانوى مجتهده ایرانى، ص 36، چاپ دوم، پاییز 1372 ش.

[17]. المسلسلات، ج 2، ص 165 ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 237، چاپ 1406 هـ ,.ق مجلّه حوزه، ش 19، ص 150، فروردین 1366 مردى بزرگ از خطّه فارس، گروه تحقیق حوزه علمیه قم، ص 116، چاپ 1367 ش.

[18]. احسن الودیعة، بخش 2، ص 280.

[19]. مجله حوزه، ش 19، ص 19.

[20]. به نقل از نویسنده مقاله.

[21]. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 271 همان، ج 7، ص 268، چاپ 1352 ش، کتابفروشى اسلامیه تهران.

[22]. به نقل، از نویسنده مقاله.

[23]. بلغةالطالب. و آیت الله انصارى شیرازى.

[24]. مردى از خطه فارس، ص 118.

[25]. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 271.

[26]. المسلسلات، ج 2، ص 167 بلغةالطالب فى حاشیةالمکاسب، چاپ 1370 هـ ق.

[27]. دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج 3، ص 226.

[28]. المسلسلات، ج 2، ص 167. / مقدمه بلغةالطالب فى حاشیةالمکاسب.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام محمد کاظم
نام خانوادگی شیرازى
نام پدر حاج حیدر (تاجر)
نام معروف شیخ محمد کاظم شیرازى
تاریخ تولد (شمسی) 1254
تاریخ تولد (قمری) 1292
مکان تولد ایران،فارس،شیراز
تاریخ فوت (شمسی) 1326
تاریخ فوت (قمری) 1367
مکان فوت عراق،نجف اشرف
مکان دفن عراق،نجف اشرف،حرم امام علی علیه السلام

استادان

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد پنجم

کتاب گلشن ابرار - جلد پنجم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS