كلمات كليدي : فکر، مکانیسم فکر، حرکت عقل، مراحل فکر، اعدادی، علت، افاضه
نویسنده : عسکر عظیمی
ذهن در ادراکات ابتدایی از قبیل احساس مانند آینه منفعل است و حالت پذیرنده دارد و بدون تصرف صور اشیاء را میپذیرد. در این حالت انسان با حیوان مشترک است. پس از این که این ادراکات ابتدایی حاصل شد، ذهن فعال میشود و در این ادراکات تصرف میکند و به وسیله انها معلومات جدیدی کشف میکند. همین کار ذهن را فکر نامیدهاند. فکر یکی از اعمال شگفتانگیز ذهن است. فکر کردن نوعی ازدواج و تناسل در میان اندیشههاست.تفکر نوعی سرمایهگذاری اندیشه است برای تحصیل سود و اضافه کردن بر سرمایه اصلی.[1]
حرکت عقل بین معلوم و مجهول را نظر یا فکر مینامند. در مقابل فکر حدس قرار دارد؛ زیرا حدس انتقال دفعی است و در آن حرکتی رخ نمیدهد. فکر همانگونه که در تصورات پدید میآید در تصدیقات نیز اتفاق میافتد. اگر این فکر در تصورات باشد تعریف به وجود میآید و اگر در تصدیقات باشد، استدلال تشکیل میشود. هم در یقینیات فکر صورت میگیرد و هم در ظنون و جهلیات فکر حاصل میشود، فکر در جهلیات؛ مانند: جهان بی نیاز از مؤثر است و هر چیزی که بی نیاز از مؤثر باشد قدیم است پس عالم قدیم است.
ذهن انسان برای این که مجهولی را به کمک دانستههای قبلی خود تبدیل به معلوم کند، مراحلی را طی میکند. این مراحل به قدری سریع رخ میدهد که انسان متوجه آنها نمیگردد. این فعالیت فکر ادوار فکر یا مراحل فکر و یا مکانیسم فکر خوانده شده است. این مراحل هم برای تحصیل معلوم تصوری طی میشود و هم برای تحصیل معلوم تصدیقی باید پیموده گردد.
مراحل فکر
برخی برای فکر پنج مرحله ذکر کردهاند. از این مراحل دو مورد اول مقدمه فکر هستند و در واقع سه مورد اخری خود فکر میباشند.
1- مواجه شدن با مجهول: پر واضح است کسی که متوجه مجهولی نشده است و با آن برخورد نکرده است به هیچ وجه برای حل آن فکر نخواهد کرد.
2- شناسایی نوع مجهول: اگر پیش از آغاز تفکر نوع مجهول شناسایی نگردد. ذهن در دریای معلومات غرق میشود و امکان بهرهگیری از آنها را نخواهد داشت. باید مشخص گردد که این مجهول مربوط به کدام علم است. و با چه معلوماتی مناسبت دارد.
3- در این مرحله؛ نخستین حرکت عقل و اولین حرکت از حرکات سه گانه به وقوع میپیوندد. در این مرحله عقل از مجهولی که نوع آن را تشخیص داده است به سوی معلوماتی که در ذهن بایگانی است، حرکت مینماید. تا از آنها برای حل مجهولش یاری بخواهد. این حرکت را حرکت «ذاهبه» نامیدهاند.
4- حرکت دایرهوار: مهمترین و سختترین مرحله فکر حرکت عقل بین معلومات برای یافتن معلومات مناسب مجهول و مرتب کردن آنها است. اگر در این مرحله موفق شد به گم شده خویش دست مییابد و نور آگاهی شروع به تابیدن میکند. این مرحله به قدری مهم است که بسیاری در تعریف فکر به همین مرحله بسنده کردهاند. و گفتهاند: فکر مرتب کردن امور معلوم برای رسیدن به مجهول میباشد.
5- حرکت برگشت: آخرین حرکت عقل است که درآن پس از یافتن معلومات مناسب و مرتب کردن آنها به سوی مجهول حرکت میکند و در این جاست که جهل جایش را با علم عوض میکند.
البته باید توجه داشت که طبق نظر حکمای اسلامی فکر علت معدٌة برای به دست آوردن علم می باشد نه علت تامه.انسان بالقوه قابلیت کسب آگاهی را دارد، لکن قوه بعید. فکر این قوه را قریب میسازد. بعد خداوند سبحان علم را افاضه میکند.
بیان مطلب این است که: در بحث حصول نتیجه از مقدمات قیاس که یکی از اقسام فکر است، سه نظریه معروف در بین دانشمندان اسلامی وجود دارد:
1- تولید: معتزله این عقیده را دارند. میگویند مقدمات علت تامه برای حصول نتیجه میباشد.
2- توافی: این قول مورد پذیرش اشاعره است. اشاعره اصل علیت علیت و معلولیت بین ممکنات را حتی به نحو اعداد و استعداد نیز قبول ندارند. اشعری میگوید که عادت خدا بر این قرار گرفته است که مثلاً آتش بسوزاند و گرنه چایز بود آتش تولید سرما کند. در قیاس و مقدمات آن نیز چنین است، سنت و عادت خدا بر این جریان یافته است که نتیجه پس از کنار هم قرار گرفتن مقدمات از آنها پدید آید و هیچ علیتی حتی به نحو اعدادی نیز بین مقدمات و نتیجه وجود ندارد، بلکه جایز است نتیجه از آن مقدمات تخلف نماید.
3- افاضه: حکمای اسلامی روش میانه را برگزیدهاند و نه مانند معتزله به افراط رفتهاند و نه مانند اشاعره طریق تفریط پیمودهاند. میگویند مقدمات، علت معدٌه برای تولد نتیجه میباشند. هر کجا که حکیم میگوید قیاس یا مقدمات، علت نتیجه است، علت معدٌه را در نظر دارد.[2]