نظريه¬ي بازيها، اميل بورل، توماس شلينگ، مارتين شوبيك، انواع بازيها، انتخاب عقلاني، نقطه¬ي زيني، استراتژي، تهديد متقابل، تعهد و پاداش، رو�
نویسنده : یونس خداپرست
نظریهی بازیها game theory نوعی از نظریهی انتخاب عقلانی محسوب میشود و همچنین شکل تخصصی و ریاضی شدهی مدل بازیگر خردمند در نظریههای تصمیمگیری است. این نظریه اولین بار از سوی "امیل بورل" ریاضیدان بزرگ فرانسوی در سال 1921م، مطرح شد[1]و بعدها نظریه پردازان دیگری از جمله ریاضیدان جان فون نیومان(اثبات کنندهی قضیهی "کمبیشینه" در سال 1928م) و اقتصادان توماس شلینگ(که نظریهی چانهزنی را بیان کرد) به تکمیل این نظریه پرداختند.2[2]
مسألهی نظریهی بازیها به این صورت است که کنش و رفتار اجتماعی انسان محاسبهگرایانه و عقلانی است و انسان را موجودی عقلانی میداند؛ یعنی اینکه انسان بر اساس سود و هزینه عمل میکند و رفتار محاسبهگرایانه اقتصادی و مادی دارد.
یکی از مفروضهای اصلی نظریهی بازیها اصل «کم بیشینه» است که هر بازیگر بدنبال بیشتر کردن، کمترین امتیازی است که مطمئن به بدست آوردن آن است و در پی کم کردن بیشترین ضرری است که تحمل آن اجتناب ناپذیر است. البته این اصل در بازی حاصلجمع عددی صفر صدق میکند.[3]
نظریهی بازیها بدنبال این سئوال است که یک بازیگر چقدر میتواند یک الگوی منطقی و رسمی ارائه دهد؟ یا اینکه بازیگران چهکار بکنند که بدون توسل به جنگ به منافع خود دست پیدا کنند؟
در پاسخ به سئوال فوق، نظریهی بازیها چندین فرضیه مطرح میکند که ما دو مورد آن را بیان میکنیم:
1)هر بازیگر عقلانی حتی به قیمت جنگ سعی خواهد کرد که منافع خود را تأمین کند.
2)چنانچه بازیگران به استراتژیهای رقبای خود توجه داشته باشند و منافع مشترک را در نظر داشته باشند میتواند بدون هزینه، چانهزنی کنند و از جنگ و برخورد نظامی خودداری کنند.
انواع بازیها
از انواع بازیها در نظریهی بازیها میتوان به بازی مهارت، بازی بخت، بازیهای زندگی، بازیهای ازدواج، بازیهای روابط جنسی، بازی استراتژی (استراتژی کمبیشینه، استراتژی بهینه)، بازی حاصلجمع جبری صفر، بازی با حاصلجمع ثابت، بازی با حاصلضرب متغیر، بازی با حاصلجمع جبری مضاعف و مانند اینها اشاره کرد.
مهمترین ایده در نظریهی بازیها ایدهی "تعادل استراتژی" است[4] که در "کتاب دانیل لیتل" این تعادل استراتژی را نقطهی تعادل یا نقطهی زین(saddle point) میگوید: «یعنی یک جفت استراتژی برای الف و ب، که ترکشان و برگرفتن استراتژی دیگری، سود و زیان الف و ب را افزونتر نخواهد کرد.»[5]
کاربرد نظریهی بازیها
نظریهی بازیها میتواند در چند مورد «1- آماده کردن موقعیت برای برد(قدر فرصت را بدانیم)، 2- استفاده از وعده، وعیدها و همچنین اینکه آیا بازیگران فراتر از قوانین رسمی بازیها با هم دوست هستند؟ آیا دوست دارند بارها بازی کنند؟ آیا روابط اجتماعی خاص بین آنها وجود دارد؟»[6] کاربرد داشته باشد.
تعابیر مختلف از تئوری بازیها و محدودیتهای آن
"مارتین شوبیک" در نظریهی خود دو نوع قاعدهی بازی: «یکی بازی با حاصلجمع جبری صفر و دیگری بازی با حاصلجمع جبری غیر صفر در بازیهای دو نفره و چند نفره»[7] را مطرح میکند.
تعبیر دیگری از نظریهی بازیها که میتوان به آن اشاره کرد تعبیر "توماس شلینگ" است که وی اظهار میدارند سه نوع بازی وجود دارد: «یکی بازی با منافع مشابه(Gameswithidentical interests)، دوم بازی با منافع متضاد (Games with opposite interacts)، سوم بازی با منافع مختلط(Games with mixedintersts).
شلینگ فرآیند چانهزنی را بر موارد فوق اضافه میکند و میگوید با چانهزنی میتوان منافع متضاد را به سمت همگونی منافع برد. بنابراین وی چانهزنی را به دو شکل تهدید مقابل(معمای جوانک ترسو) و تعهد پاداش(معمای زندانی) بکار برد.[8] در معمای جوانک ترسو چندین گزینه وجود دارد: یک: هر دو بازیگر نهایت تعارض علیه یکدیگر را دارند، دوم: هر دو بازیگر به نفع همدیگر همکاری میکنند، سوم و چهارم: هر دو بازیگر از ترس دیگری فرار میکنند.
در معمای زندانی چهار قضیه را تشریح میکند: یک: همکاری دو جانبهی چانهزنی بطور خاموش، دوم: عدم همکاری هر دو، سوم و چهارم: استراتژی عدم همکاری یکی و همکاری دیگری.
از محدودیتهای نظریهی بازیها میتوان به عقلانیت محض آن(عدم توجه به ارزشها و هنجارها) و نگاه کردن به انسان به عنوان دستگاه مکانیکی و قربانی کردن آن با توجه به محیط حسابگرانه اشاره کرد.
نتیجه
نظریهی بازیها بر اساس کنش و رفتار عقلانی است و انتخاب نوع بازی (یعنی بازی با منافع همانند یا بازی با منافع متضاد یا انواع دیگر ) بر اساس عقلانیت است .
در این نظریهی باچانهزنی(بصورت خاموش و صریح) به دو شکل تهدید متقابل و تعهد و پاداش میتوان منافع متضاد را به سمت همگونی منافع برد و از بوجود آمدن جنگ جلوگیری کرد.
این شاخه از نظریهی انتخاب عقلانی موقعیت را برای برد(درصورت استفاده از فرصت) فراهم میکند.