دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وسوسه ریا

در مطلب حاضر استاد قرهی به بررسی ریا به عنوان عامل بسته شدن راه نجات می‌پردازد و در عین حال درباره وسوسه شیطان درخصوص ریا در عبادات و تفاوت ریای واقعی و وسوسه ریایی توضیحاتی می‌دهد که با هم آن را از نظر می‌گذرانیم.
وسوسه ریا
وسوسه ریا
نویسنده: آیت الله روح الله قرهی

در مطلب حاضر استاد قرهی به بررسی ریا به عنوان عامل بسته شدن راه نجات می‌پردازد و در عین حال درباره وسوسه شیطان درخصوص ریا در عبادات و تفاوت ریای واقعی و وسوسه ریایی توضیحاتی می‌دهد که با هم آن را از نظر می‌گذرانیم.

پروردگار عالم به یک عده توفیق داده است تا بنده خالص خودش بشوند. او در این بندگی، آنها را هم در ضیافت الله اعتکاف، مهمان می‌کند. این بندگان خاص خدا، راه نجات را طی کردند. راه نجات این است که انسان فقط برای خدا کار کند. اگر این حال برای انسان به وجود آمد، برنده است.

وجود مقدس حضرت محمد مصطفی(ص) در جواب سؤال کسی که از حضرت پرسید: «حین ساله رجل یا رسول الله فیم النجاه »(1) انسان به چه چیز متمسک گردد تا نجات پیدا کند؟ نجات در چیست؟ فرمودند

«فقال ان لایعمل العبد بطاعه الله یرید بها الناس»

اینکه بنده عمل را فقط برای طاعت خدا انجام دهد و مردم را در این طاعت اراده نکند.

ریا و خدعه به پروردگار عالم!

عجیب است، اگر طاعت برای غیر خدا باشد، خدعه و نیرنگ می‌شود. این نکته بسیار مهمی است، وجود مقدس امام محمد باقر(ع) می‌فرمایند: شخصی محضر پیغمبر اکرم(ص) آمد، سؤال کرد که فردای قیامت نجات در چیست؟ همه دنبال این هستند که عاقبت به خیر شوند، راه نجات چیست؟

حبیب خدا، محمد مصطفی(ص) نکته‌ای بسیار عجیب را بیان می‌کنند: «سئل(ص) فیما النجاه غدا فقال انما النجاه فی ان لاتخادعوا الله فیخدعکم فانه من یخادع الله یخدعه و یخلع منه الایمان و نفسه یخدع لو یشعر»(2)،

سؤال شد: یا رسول الله! راه نجات چیست؟

حضرت فرمودند: اینکه به پروردگار عالم خدعه نکنید. راه نجات فقط این است که انسان با پروردگار عالم از در نیرنگ وارد نشود.

بعد حضرت فرمودند: اگر شما با خدعه وارد شوید، «فیخدعکم»، خدا هم با خدعه وارد می‌شود!

انسان با خدا از باب خدعه وارد نشود که خدا هم خدعه می‌کند. خدعه خدا عجیب است! انسان بیچاره می‌شود! پروردگار عالم نسبت به کفار همین را بیان می‌فرماید، می‌فرماید:

«فمهل الکافرین امهلهم رویدا»(طارق/71)

به این‌ها مهلت می‌دهد اما بیچاره می‌کند! اجازه می‌دهد مدام در طغیان خودشان، در گناه خودشان، بیشتر و بیشتر غوطه ور شوند. یک خدعه خدا این است.

حضرت می‌فرمایند: راه نجات این است که با خدا خدعه نکنی، چون خدا با تو خدعه می‌کند. بعد می‌فرمایند:

«فانه من یخادع الله یخدعه و یخلع منه الایمان»

هر کس بخواهد به خدا خدعه بزند، خدا با همان باب بر او وارد می‌شود و ایمان را هم از او می‌گیرد- ایمان خیلی مهم است، ایمان، انسان را اوج می‌دهد و بالا می‌برد، اما می‌فرمایند: ایمان او را می‌گیرد.

بعد حضرت نکته خیلی زیبایی را بیان می‌فرمایند، می‌فرمایند: آن کسی که فکر می‌کند خدا را خدعه می‌دهد، اشتباه کرده، اگر یک مقدار می‌فهمید و درک می‌کرد، می‌دانست به خدا خدعه نزده، بلکه به خودش خدعه زده! «و نفسه یخدع لو یشعر».

شخص سؤال کننده تعجب کرد، یعنی چه؟! مگر بناست کسی به خدا خدعه بزند که پیامبر(ص) می‌فرمایند: راه نجات در این است که به پروردگار عالم خدعه نزنیم! «قیل له فکیف یخادع الله» گفت: یا رسول الله! خدعه به خدا چگونه است؟!

حضرت فرمودند:

«یعمل بما امره الله ثم یرید به غیره»

به آن چیزی که خدا امر کرده، عمل می‌کند و امر دیگران را انجام نمی دهد

ولی- مهم این است- در این عملش کس دیگر، غیراز خدا را اراده می‌کند «ثم یرید به غیره»، فرمان، فرمان خداست؛ عمل، عملی است که پروردگار عالم گفته، آن عمل را انجام می‌دهد، اما اراده اش غیر از خداست! بیچارگی اینجاست!

می‌فرمایند: این است که به خدا خدعه می‌کند در حالی که پروردگار عالم هم از باب خدعه وارد می‌شود. بعد فرمودند: اتفاقاً آنکه به خدا خدعه می‌کند، نفهمیده به نفس خودش خدعه می‌کند و اولین مسئله‌اش هم این می‌شود که ایمانش را از دست می‌دهد.

پس ریا بلای عظیم است که دیگر راه نجات بسته می‌شود. لذا انسان باید خیلی در این مسئله دقت کند که اگر اینگونه شد، بیچاره می‌شود.

وسوسه ریا در عبادت!

منتها این را هم باید انسان مدنظر داشته باشد که گاهی شیطان ملعون وسوسه می‌کند.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:

گاهی شیطان ملعون در عبادت می‌آید، وسوسه می‌کند و برعکس عمل می‌کند.

مثلاً انسان یک نماز با توجه می‌خواند، به او می‌گوید: ببین عزیزم! تو داری ریا می‌کنی.

ریا یعنی آن چیزی که برای غیر خدا باشد. درست است لفظ ریا از رؤیت است، اما اگر برای خداست، عالم و آدم ببینند برای انسان مهم نیست. اگر هیچ کسی هم متوجه نشود، برایش مهم نیست. در باب ریا انسان باید این را مدنظر بگیرد، ببیند جدی دارد برای خدا انجام می‌دهد یا خیر. اگر برای خداست، همه عالم بفهمند، مهم نیست، هیچ تغییری هم نمی‌کند، همانی است که بود و به تعبیری اگر اقبال عمومی هم به او شد، همان است که هست. مثل آیت الله بهجت، و دیگر اعاظم بزرگوار، آیت الله بهاء الدینی، امام راحل(ره) و بزرگان دیگر که این حالت را داشتند و دارند. اگر مثل آیت الله شاه آبادی برای یک نفر هم درس داد، برایش مهم نبود. اگر میلیون‌ها نفر هم بودند، فرقی نمی‌کرد. چون کسی که برای خداست، دیگر برای او مهم نیست، کل عالم رو بیاورند، تغییر پیدا نمی‌کند، عالم به سمت او نیایند، تغییر پیدا نمی‌کند.

برای همین شیطان وسوسه می‌کند- این روایت شریف را تأمل بفرمایید، زیباست- حضرت می‌فرمایند:

«اذا اتی الشیطان احد کم و هو فی صلاته» (3)

 شیطان به سمت شما می‌آید در حالی که یک نفرتان در نماز هست، «فقال انک مراء»، می‌گوید: مواظب باش تو داری ریا می‌کنی.  اگر کسی توفیق دارد، مثلاً اهل نماز شب است، لطف خداست، توفیق است (بندگان خدا می‌دانند اینها همه من ناحیه الله است، لذا به نماز شبشان غره نمی‌روند، می‌دانند لطف خداست، عنایت ذوالجلال و الاکرام است و وقتی دیدند لطف خدا و عنایت حضرت است، تشکر می‌کنند و بیشتر به عبادت می‌پردازند) همیشه مشغول به نماز شب است، مسافرتی برای او پیش می‌آید، یک موقعی با کسی در سفر هست، شب می‌خواهد برای نماز شب بلند شود، شیطان ملعون می‌آید، می‌گوید: امشب را نمی‌خواهد، چون اگر بلند شوی نماز شب بخوانی، این رفیقت، این که امروز در خانه‌اش دعوت هستی، فکر می‌کند تو داری ریا می‌کنی، امشب را بگذر، بالاخره بلند می‌شوی، شاید پایت به جایی بخورد، سر و صدایی ایجاد کند، کسی متوجه شود، بعد می‌گویند تو داری خودنمایی می‌کنی!

شیطان اینطور می‌آید، در باب ریا وسوسه می‌کند، «الوسوسه فی الریاء من ناحیه الشیطان». اصلاً اصل وسوسه برای شیطان است. خانم‌ها یا آقایانی که وسواس دارند، وسواس از ناحیه شیطان است. یک وسوسه هم در باب عبادت است. به تو اجازه نمی‌دهد عبادت کنی، می‌گوید: ریاست! شب می‌خواهی قیام کنی، می‌خواهی نیمه شب جلسه داشته باشی، دیگران تو را می‌بینند، می‌گویند: این‌ها را باش، چه دکان و بازاری راه انداختند، چه اهل ریا هستند!

اما ملاک، خود انسان است. اگر جدی برای خداست، هر که هر چه بگوید، بگوید. اگر به به بگویند، انسان الهی تکان نمی خورد، اگر برعکس شماتت کنند، بگویند: او می‌خواهد ریاکاری کند، برایش مهم نیست. آن که برای خداست، خصوصیتش این می‌شود. این روایت می‌خواهد این را بیان کند.

پیامبر عظیم الشان(ص) فرمودند: موقعی که به عبادت مشغول می‌شوی، نمازی می‌خوانی «و هو فی صلاته»، شیطان می‌آید، می‌گوید: «انک مراء»، ببین تو داری ریا می‌کنی!

اصلاً «الوسواس الخناس» (سوره ناس/6) همین است برای هر کس به طریق خودش می‌آید. آن جوانی را که خدای ناکرده هرزه است، از طریق گناه وسوسه می‌کند. آن را که اهل عبادت است، از طریق عبادت وسوسه می‌کند. یک موقع یک کاری می‌کند ریا کند، یک موقعی هم اهل ریا نیست، یک کاری می‌کند که عبادت نکند، با عنوان ریا! به سراغ او می‌آید و می‌گوید: تو ریا می‌کنی.

پس انسان مؤمن نه اهل ریاست و نه اجازه می‌دهد شیطان ملعون او را وسوسه ریا کند.

لذا پیامبر می‌فرمایند: کارت را برعکس کن. اگر مشغول به کاری برای آخرت هستی، آن را طولانی کن، یک تو دهنی محکم به شیطان بزن. بگو: می‌خواهی از طریق وسوسه، من را از عبادت دور کنی؟! غلط کردی! اجازه نمی‌دهم. پیغمبر(ص) می‌فرمایند:

به شرط این که وضعش را به هم نزند، طولانی‌اش کند.

عبادتی که مشغول هست را با تضرع، خضوع و ناله بیشتر انجام دهد؛ چون شیطان ملعون با وسوسه جلوی او آمد.

ریا یا وسوسه ریا؟

از وجود نازنین مرد الهی، آیت الله بهاءالدینی سؤال کردند: از کجا بفهمیم که کدام عمل ریاست و کدام وسوسه شیطان است؟

ایشان جمله زیبایی فرمودند. این جمله راه گشاست. فرمودند: اگر کسی نیت کند که خدایا می‌خواهم خودم را به تو بسپارم، من خودم نمی‌توانم، کاری از من بر نمی‌آید، پروردگار عالم هم محافظ او می‌شود.

«افوض امری الی الله»، به خدا تفویض امر کند، «ان الله بصیر بالعباد»، وقتی پروردگار عالم می‌بیند بنده‌اش مضطر شده و می‌گوید: خدا! من می‌خواهم عبادتم برای تو باشد ولی نمی دانم کجایش ریاست و کجاش وسوسه شیطان است که به من دارد می‌گوید ریاست، من ماندم، او را رها نمی‌کند.

می‌فرمایند: توکل به خدا کن، تفویض امر به خدا کن، بگو: خدایا می‌خواهم جدی بنده صالح تو باشم. مگر می‌شود کسی از پروردگار عالم بخواهد که می‌خواهم بنده تو باشم و حضرت حق او را رها کند؟! هیهات! منتها جدی و از عمق وجود بخواهد که حتماً پروردگار عالم او را کنترل کند. آن وقت ببین چه حالی پیش می‌آید.

پس شیطان ملعون یک مواقعی وسوسه می‌کند که این کار تو ریاست. اگر ما این را متوجه شویم و دقت کنیم، تمام است.

از خود آقاجان هم بخواهیم، آقاجان! شما هم برای ما دعا کن که اعمالمان، رفتارمان، کردارمان و گفتارمان برای خدا باشد. عبد به معنای حقیقی بشویم. اگر این طور شویم، چه می‌شویم؟! آن وقت دیگر لطف پروردگار عالم ان شاءالله شامل حالمان است.

آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمودند: میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، آن عارف بزرگوار، قبل از ماه رجب المرجب اگر می‌خواستند دعا کنند به وجود مقدس آقا دعا می‌کردند، می‌فرمودند: خدایا! به حجتت ما را عاقبت به خیر بگردان. اما وقتی ماه رجب المرجب می‌شد، ایشان بیان می‌فرمودند: پروردگارا! به معتکفینت ما را عاقبت به خیر بگردان. هر چه می‌خواستند دعا کنند، می‌گفتند به معتکفینت. معلوم می‌شود به اهل اعتکاف چیزهایی می‌دهند. خوش به سعادتشان!

آنهایی که مثل من باختند، عقب ماندند و به هر دلیل اسمشان را ننوشتند؛ چون اسم را باید آن‌ها بنویسند، بگویند: آقا جان! دست ما را بگیر. امشب آنچه که به معتکفینت مرحمت کرده‌ای، تفضلاً به ما مرحمت بفرما.

بدانید، اینهایی که در اعتکاف بودند، در ظاهر، اسمهایشان را خودشان نوشتند، اما در حقیقت اینطور نیست، چون بعضی از اینها شب اعتکاف یک مشکلی برایشان پیش آمد و نرفتند. اما اسم حقیقی را آقاجان می‌نویسد و امضای آقاست. من هر جا رفتم، این جمله را به معتکفین گفتم، گفتم: خوش به سعادتتان! وقتی اسامی را به دست آقا دادند؛ چون همه چیز باید به امضاء خلیفه الله برسد، آقا اسم‌های شما را دانه دانه دیدند، آن عین الله الناظره، نگاهشان به این اسامی افتاده و امضاء کردند- حالا آنها یک کار خوبی کردند، دعای پدر بوده، دعای مادر بوده، عملی داشتند، به هر حال دعوت شدند و خدا اینها را در اعتکاف پذیرفت، خوش به سعادتشان، بعضی‌ها هم نه، اسمشان را خودشان نوشتند اما به یک دلیلی نتوانستند بروند.

مقاله

نویسنده آیت الله روح الله قرهی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
Powered by TayaCMS