دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ولادت امام علی النقی (علیه السّلام)

No image
ولادت امام علی النقی (علیه السّلام)

كلمات كليدي : سمانه، متوكّل، علي بن جعفر، امام علي النقي الهادي (عليه السّلام)

نویسنده : عالمي

ميلاد اختر تابناك آسمان امامت و ولايت حضرت امام ابوالحسن علي‌النقي الهادي (عليه‌السّلام) پيشواي دهم شيعيان در پانزدهم ذيحجّه سال 212 هجري قمري در اطراف مدينه در محلي به نام «صريا» به‌دنيا آمد،[1] پدر بزرگوار ايشان حضرت امام جواد (عليه‌السّلام) و مادرش بانوي گرامي «سمانه» است که كنيزي با فضيلت و با تقوّی بود.[2] مشهورترين القاب آن حضرت؛ «نقي» و «هادي» است. به آن حضرت ابوالحسن الثالث نيز مي‌گويند. در سن هشت سالگي حضرت بر مسند امامت نشست و به مدّت 34 سال شيعيان خود را از بركات و فيوضاتش بهره‌مند ساخت و در سال 254 در سن چهل و يك سالگي به شهادت رسيد.

در زمان حيات حضرت، شش خليفۀ عباسي يكي پس از ديگري بر كرسي خلافت نشستند و دوران ظلم و اختناق شديدي را بر شيعيان و علويان رقم زدند. نام‌هاي آن‌ها عبارتست از؛ معتصم (217-227)، واثق (227-232)، متوكل (232-248)، منتصر(6ماه)، مستعين(248-252)، معتز (252-255). البته به‌خاطر نفوذ تركان و بردگان، خلفاي عباسي در اين دوران بسيار ضعيف و عملاً به يك مقام تشريفاتي تبديل شده بودند و از طرفي دربار خلفا غرق در فساد و شهوتراني و گناه شده بود و اين‌گونه مسائل منجر به ظلم و جور در سطح جامعه شده بود.

در اين فرصت، برخي علويان حركاتي را انجام مي‌دادند. لكن غالباً منجر به شكست مي‌شد. چون؛ رهبري اصلي بر عهده وجود مقدس ائمه(علیهم ‌السّلام) بود، كه در آن زمان در پادگان نظامي تحت كنترل شديد بودند.

در ميان خلفاء، متوكل بيشتر از همه هم عصر امام بود، و بيشترين كينه را نسبت به ايشان داشت. متوكل نسبت به شيعيان و بني‌هاشم بسيار خشن بود و آنان را با بدگماني خودش متهم مي‌كرد. وزير او «عبيدالله بن يحيي بن خاقان»، نيز در اين زمينه او را ياري كرده و پياپي از بني‌هاشم نزد او بدگويي مي‌نمود. تا جائي كه متوكل در خشونت و احجاف، گوي سبقت را از تمامي خلفاي بني‌عباس ربود.[3] او در سال 236 بارگاه امام حسين (عليه‌السّلام) را ويران كرده و به آب بست و از زيارت حضرت جلوگيري نمود. از جمله جنايات او؛ كشتن شيعياني چون ابن‌سكّيت و شكنجه بسياري ديگر از شيعيان بود. او نسبت به اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) و خاندانش كينۀ عجيبي داشت و به محض اطلاع از علاقه فردي به حضرت، اموال او را مصادره و او را به هلاكت مي‌رساند.[4]

اوضاع به‌قدري براي حضرت امام هادي (عليه‌السّلام) تنگ و دشوار بود كه محمدبن اشرف نقل مي‌كند:

همراه حضرت در مدينه راه مي‌رفتم. حضرت به من فرمود: تو پسر اشرف نيستي؟ عرض كردم: آري. آن‌گاه خواستم سئوالي بپرسم، كه حضرت بر من سبقت گرفته و فرمودند: ما در حال گذر از شاهراهيم و اين محل براي طرح سئوال مناسب نيست»،[5]

بدين ترتيب حضرت در دوران خويش دائماً تقيه مي‌فرمودند.

يكي از تدابیر سياسی حضرت، استفاده از شبكه‌هاي ارتباطي در سراسر بلاد اسلامي بود. به گونه‌اي كه حتي در قم نيز،افرادی مثل محمد بن داود قمي و محمد طلحي به عنوان وكلاي حضرت حضور داشتند. البته ائمه پيشين نيز، از اين شبكه‌هاي ارتباطي استفاده مي‌نمودند. در این زمینه محمد بن داود نقل مي‌كند:

اموالي را از قم خدمت امام مي‌برديم. در راه پيك امام رسيد و گفت اكنون زمان مناسبي نيست. ما اموال را برگردانده و بعد از مدتي طبق دستور حضرت، آن‌ها را بر شتراني بار كرده و بدون ساربان فرستاديم. مدتي بعد كه خدمت امام رسيديم، تمام اموال را به همان حال ديديم.[6]

امام در بين مردم و حتي مأموران حكومتي محبوبيت ويژه‌اي داشته است. به گونه‌اي كه "يحيي بن هرثمه" كه مأمور انتقال امام به سامّراء بوده، بعد از ورود به مدينه و خانه حضرت، با نگراني و اضطراب مردم در تمام شهر روبه رو مي‌شود و در هنگام عبور از بغداد فرماندار بغداد، اسحاق بن ابراهيم طاهري به او مي‌گويد:

«يحيي! اين آقا فرزند پيامبر است، اگر متوكل را در كشتن او تحريك كني، خونخواه تو رسول خدا است».[7]

از اين عبارات معلوم مي‌شود كه حضرت حتي در بين دشمنانش نيز از محبوبيت خاصي برخوردار بوده است. نفوذ كلام حضرت بقدري است كه در بزم شراب متوكل با ايراد چند بيت حكمت، كه به امام اصرار داشت، آن‌چنان وي را منقلب كرد، كه متوكل به سختي گريه كرد و تمام اهل مجلس نيز گريستند، سپس بساط شراب را جمع كرد و چهار هزار درهم تقديم حضرت كرده و او را با احترام به منزلش باز گرداندند.[8]

متوكل در اواخر عمر خود دستور داد كه امام را به قتل برسانند ولي حضرت فرمودند:

بيش از دو روز نمي‌شود كه متوكّل كشته مي‌شود و همين طور هم شد.[9]

يكي از مسائلي كه در زمان حضرت بازارِ گرمي پيدا كرده بود؛ مكاتب منحرف و افراطي بود، كه حضرت با نوشتن نامه‌هاي مختلف به سراسر بلاد، شيعيان را از خطرات برحذر داشته.مثلاً در اختلافي كه بين فارس بن حاتم و علي بن جعفر پيش آمده بود. حضرت طي نامه‌اي، فارس را لعن كرد و دستور قتل او را صادر كرد و براي قاتلش بهشت را تضمين نمود، كه فردي به نام جنيد او را كشت.[10] و دستور امام بدين صورت اجرا شد.

اين مبارزات منفي امام، و كنترل شيعيان و جامعه اسلامي، براي طاغوتيان آن زمان قابل تحمّل نبود و بالأخره اين امام همام در زندان معتزّ خليفه عباسي كه يكي از پسران متوكّل بود، مسموم گرديده و به شهادت رسيد و در ماه رجب سال 254 هجري قمري در منزل خويش در سامرا مدفون گرديد.[11]

مقاله

نویسنده عالمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS