دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ایثار

No image
ایثار

ایثار

در سال هاى آخر اقامت حاج شیخ در نجف، مرض «وبا» به صورت وحشتناکى در نجف شیوع پیدا کرد و ترس را بر دل ها مستولى نمود و انسان ها را چون برگ خزان بر روى زمین ریخت. آقا نجفى قوچانى، در توصیف آن چنین مى گوید:

«در همین اوقات، وباى عامى در عتبات افتاد، که قلوب همه در تب و تاب افتاد و روزى چهارصد نفر از محوطه نجف سرازیر قبر مى شدند...، فقط، وبا و مردن ساده نبود، بلکه رعب و هیبت، قلوب را متزلزل ساخته بود و صفت قهّاریت ظهور کرده بود. مغرب ها افق را ابرهاى سرخ و زرد و آتشى رنگ احاطه مى کرد و هوا به شدت گرم بود. در هر پنج دقیقه از صوت «لا اله الا الله» معلوم بود که جنازه بزرگى را مى برند. یکى دو نفر از طلاب مدرسه به دیار آخرت تشریف بردند و مرا ترس فراگرفته بود.»([22])

در مدرسه آخوند، که مملوّ از طلبه هاى غریبه بود ـ که از سراسر کشورهاى اسلامى آمده بودند ـ گروه زیادى از طلاب، دچار مرض کشنده وبا شده بودند به حدى که توان نداشتند لباس هاى آلوده خود را بشویند. شیخ غلامرضا، شبانگاه، تمام آن لباس ها را بر مى داشت و درون چادر شب مى پیچید و براى شستن، پیاده به کنار شطّ فرات در کوفه مى برد. وى لباس ها را پس از شستن و خشک کردن، دوباره به دوش مى کشید و به نجف مى آورد. سپس آن ها را، یکى یکى تا کرده و نیمه هاى شب بدون این که کسى بفهمد کنار در اتاق هایشان مى گذاشت.([23])

از دیگر نمونه هاى گذشت و خلوص شیخ مى توان به یکى از خاطره هاى او اشاره نمود:

یکى از دوستانم به مرض سختى دچار و در بیمارستان بسترى شد. در آنجا گفتند: ما پرستار نداریم و هیچ کس دیگر هم قبول نکرد پرستارى او را بر عهده بگیرد. من قبول کردم و یک ماه، بالاى سر او، براى خدا، پرستارى کردم و از درس خواندن بازماندم. از فضل خدا، بعد از یک ماه، دیدم تمام درس هایى را که حضور نداشتم و نخوانده بودم، بهتر از دیگران مى دانم.([24])

شیخ غلامرضا، چنان به طلاب خدمت مى نمود که برخى او را «حمّال الطلاّب» مى خواندند.([25])

در ایام تحصیل، شهربانو، مادر شیخ غلامرضا، براى زیارت عتبات و دیدار پسر راهى نجف شد و مدتى در کنار فرزندش ماند. شیخ در ضمن تحصیل به پرستارى و مواظبت از مادر هم مى پرداخت.([26])

او ایام اقامت در نجف را با سختى و تنگدستى سپرى نمود و بعد از مدتى، مقدار پولى هم که پدر براى او مى فرستاد قطع شد. حاج شیخ با قناعت بیشتر زندگى مى کرد حتى کارش به جایى رسیده بود که گاهى روزها، تنها چند لقمه نان خالى مى خورد و مجبور بود براى مطالعه در شب از نور چراغ دستشویى استفاده کند. از او نقل شده است که روزى از روى تنگدستى، به حضرت امیر(علیه السلام) شکوه کرد و از ایشان خواست که به وى کمک کند. چندى بعد، گروهى از طلاّب کابلى به سفارش استادشان، براى تحصیل به نزد او آمدند. بعد از آن، شیخ به حدّى وضعش خوب شد که به دیگر طلاّب و استادان کمک مالى مى کرد.([27])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

ارتحال آیت الله سید محمد حسن مرعشی شوشتری(ره) عضو مجلس خبرگان رهبری

ارتحال آیت الله سید محمد حسن مرعشی شوشتری(ره) عضو مجلس خبرگان رهبری

ارتحال آیت الله سید محمد حسن مرعشی شوشتری(ره) عضو مجلس خبرگان رهبری
فیلم زندگانی امام خمینی(ره) به زبان سواحلی در تانزانیا ترجمه شد

فیلم زندگانی امام خمینی(ره) به زبان سواحلی در تانزانیا ترجمه شد

برای نخستین بار فیلم زندگانی سیاسی حضرت امام خمینی(ره) از سوی رایزنی فرهنگی ایران به زبان سواحلی در دارالسلام ترجمه شد.
آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی؛ فرهنگ مهدویت، فرهنگ ایثار و معنویت و رسیدن به قله کمال انسانیت است

آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی؛ فرهنگ مهدویت، فرهنگ ایثار و معنویت و رسیدن به قله کمال انسانیت است

آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی در پیامی مسلمانان جهان را به برگزاری هر چه باشکوه‌تر جشن‌های نیمه شعبان فراخواندند.
سخنرانی علی‌اکبر ولایتی درباره مهدویت در جمکران

سخنرانی علی‌اکبر ولایتی درباره مهدویت در جمکران

رویکرد رسانه‌‌های بین‌المللی با موضوع «مهدویت» با حضور علی‌اکبر ولایتی در مسجد جمکران بررسی می‌شود.
دیدار ‌اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری با مراجع

دیدار ‌اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری با مراجع

اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، با هدف تشریح برنامه‌ها و عملکرد نیروی انتظامی در طرح ارتقای امنیت اجتماعی و بهره گیری از راهکارهای عملی در این باره، ‌صبح امروز، 23 آبان‌ماه، با تعدادی از مراجع تقلید و علما در قم دیدار کرد.
Powered by TayaCMS