بشارت، انذار، تبليغ
مصطفی یاسینی
همان گونه که در شماره قبل اشاره نمودیم یکی از حوزههای اخلاق کاربردی، اخلاق تبلیغات است و برحسب گونههای مختلف تبلیغات مانند تجاری، سیاسی و دینی مباحث اخلاقی خاصی به میان میآید. در میان فضایل اخلاقی، برخی بیش از سایرین برای مبلغ ارزشمندند و سبب تسریع و پیشرفت وی در امر تبلیغ میشوند. به این گروه از صفات و ویژگیهای نفسانی خاص که در فراهم آوردن زمینه توفیق در امر تبلیغ، تاثیر بارز و بسزایی دارند، «اخلاق تبلیغ» میگوییم. آنچه در این نوشتار مورد نظر است بحث درباره اخلاق تبلیغ است چه اینکه لازمه تبلیغ دین و تبلیغ اخلاق که بخشی از دین است، آن است که مبلغ خود آراسته به فضایل اخلاقی باشد. مبلغ اسلامی زمانی میتواند به توفیق و کامیابی نایل شود که خود متخلق به اخلاق اسلامی باشد و از این دریای فضیلت بهره کافی و وافی برده باشد. مبلغ اسلامی که به ترویج خوبیها همت میگمارد، خود باید آیینه تمام نمای خوبیها باشد و فضایل و نیکیها را در خود گردآورده باشد.
برای اینکه مبلغ بتواند از مزایا و فواید اخلاق در تبلیغ دین، به طور کامل استفاده کند باید از سه روش بهره گیرد: یکی عمومی و همگانی و یک روش در ارتباط با خودیها و یک روش در ارتباط با غیرخودیها.
روش عمومی تبلیغ دین نزد همه انبیاء بشارت و انذار است. خدای متعال پیامبرانی برانگیخت که بشارت دهنده و انذار کننده بودند:
«بعث الله النبیین مبشرین و منذرین»(بقره: 213).
در آیات متعددی به پیامبر گرامی اسلام (ص) دستور داده شده که از شیوه بشارت و انذار استفاده کند، یعنی مردم را به نتایج ایمان و اعمال پسندیده امیدوار کند و آنها را از نتایج شوم کفر و نفاق و شرک و ظلم به خود و دیگران و معصیت و نافرمانی خدای متعال بترساند. در اینجا پیامبر در نقش یک طبیب مهربان عمل میکند. طبیب، خیرخواه و دوست بیمار است و میکوشد که با انذار و بشارت طبیبانه، او را به آنچه موجب شفای اوست، تشویق و از آنچه موجب طولانی شدن بیماری یا مرگ اوست، انذار کند.
از آنجا که انسان به طور طبیعی و فطری طالب کمال و فلاح و رستگاری و گریزنده از نقصان و خسران و گرفتاری است، اگر به کسی اعتماد و اطمینان پیدا کند و نسبت به آگاهی و خیرخواهی او منکر یا مردد نباشد و دعوت کننده با محبت و اخلاص با او سخن گوید، قطعا میپذیرد و در برابرش سر تسلیم فرود میآورد. مهم این است که دعوت کننده با بصیرت و درایت و سعه صدر و خلق و خوی پسندیده، اعتماد و اطمینان او را به خود جلب نماید. مبلغ باید از این خصیصه کمال جویی بشری حداکثر استفاده را بکند و با به کارگیری دقیق و صحیح بشارت و انذار با هم یا هر کدام به حسب مورد، مخاطبان را با محتوای پیام خود آشنا کند. از آنجا که بشارت و انذار باید به گونه ای باشد که هم از مبانی علمی و نظری بهره گیرد و هم از ابزار خطابه و موعظه استفاده کند و هم در مقام بحث و مناظره شیوه جدال احسن را به کار گیرد، خدای متعال به پیامبر اسلام (ص) میفرماید:
«ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن؛
با حکمت و موعظه نیکو به راه پروردگارت فرا بخوان و با آنها به آنچه نیکوتر است، جدال کن»(نحل: 125).
هیچکدام از این ابزارهای سه گانه با دشمنی و ستیز و خشونت، همراه نیست. اصولا زبان علم و حکمت، زبان محبت است. آنچه واعظ متعظ را به موعظه نیکو وا میدارد، محبت وی نسبت به شنونده است. او گرفتاری و بدبختی مخاطب را گرفتاری و بدبختی خود میشمارد و همان اندازه که به حال خویش حسرت میخورد و از قصورات و تقصیرات خود، پریشان و پشیمان است، برای شنونده هم حسرت میخورد و میکوشد که او را از تقصیراتش پشیمان کند و از قصوراتش بکاهد و روحیه حسرت و پریشانی و پشیمانی را در او تقویت کند، تا بتواند هر چه بهتر و بیشتر از فرصتهای باقیمانده بهره مند شود. پیامبر گرامی اسلام به قدری نسبت به سرنوشت امت، حساس بود که حسرتش از حد گذشته بود و به همین جهت خدای متعال به او فرمود:
«لاتذهب نفسک علیهم حسرات؛
مبادا جان تو به خاطر حسرت بر آنها از دست برود»(فاطر: 8).
در جدال و مناظره باید دعوت کننده، بهترین و نیکوترین شیوه را انتخاب کند. چنین شیوه ای ملازم است با احترام به طرف مقابل و تحمل داشتن برای شنیدن نظرات و عقاید او و آماده شدن برای نشان دادن نقاط ضعف و اشکالات نظراتش بدون پرخاش و خشونت و اهانت و تحقیر. دعوت کننده ای که با ابزار حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن به میدان آمده است، میتواند سه طایفه را به خود جذب کند و آنها را با خود همراه سازد: یکی طالبان علم و حکمت، دیگری تشنگان شربت زلال موعظه نیکو و دلنشین، سومی آنهایی که اهل بحث و مناظرهاند و خود را صاحب ایده و اندیشه و نظر میدانند. کسی که بر کرسی جدال احسن تکیه زده است، باید بتواند اندیشه طرف مقابل را به لحاظ مبانی و ساختار و لوازم و آثار مورد نقد قرار دهد و ذهن او را به پذیرش حقیقت، نزدیک کند و در شبهه زدایی باید ماهر و استاد باشد. در این راه میتوان از روش ائمه اطهار(ع) بهره مند شد. کتاب احتجاج طبرسی شیوه مجادلات و مناظرات آن بزرگواران را به خوبی معرفی کرده است. امامان شیعه الگوی کامل دعوت و تبلیغ بودهاند. آنچه بر روش ایشان چه در مقام تعلیم حکمت و چه در مقام موعظه حسنه و چه در مقام جدال احسن و مناظره، حاکمیت مطلق داشته، اخلاق مهرورزی و جاذبه محبت است.
قرآن کریم در ارتباط با خودیها یعنی آنهایی که دعوت پیامبر را پذیرفته و در برابر او سر تسلیم فرود آورده اند، دستوراتی داده است که رعایت آنها بر جاذبه دعوت کننده میافزاید و پیروان دین را پایداری و استقامت میافزاید. مبلغ باید همین دستورات را الگوی تبلیغات خود قرار دهد.
1- خفض جناح: در این باره میفرماید:
«و اخفض جناحک للمومنین؛
و پر و بال مهرورزی خود را برای آنها فرود آور»(حجر:88).
2- شدت ناراحتی و حریص بودن: پیامبر گرامی اسلام(ص) بر ناراحتی و گرفتاری پیروان خویش بی تفاوت نبود، بلکه ناراحتی و گرفتاری آنها را ناراحتی و گرفتاری خود میدانست. میتوان گفت آن اندازه که برای ناراحتی آنها ناراحت میشد برای ناراحتی خودش ناراحت نبود. در این باره میفرماید:
«لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم؛
پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که مشقت شما بر او دشوار است و بر ایمان شما حریص است»(توبه: 128).
پس به او توصیه میکند که اگر با همه مهرورزیها و صمیمیتها باز هم رویگردان شوند نگران نباشد و به خدا توکل کند که او پروردگار و صاحب عرش عظیم است.
3- رحمت و رافت: اگر رحمت را به عنوان رحمت عام مطرح کنیم، او برای همه عالمیان رحمت است، اعم از اینکه بدانند یا ندانند و اعم از اینکه بخواهند یا نخواهند. در این باره قرآن کریم میفرماید:
«و ما ارسلناک الارحمه للعالمین»(انبیاء: 107).
در حقیقت او هم مظهر رحمت رحمانی خداست که جهان هستی را فرا گرفته است و هم مظهر رحمت رحیمی خداست که ویژه مومنان است و ظهور آن در عالم آخرت است که میان مومن و کافر، فرق گذاشته میشود و در این دنیا نیز مومنان از رحمت ویژه الهی برخوردارند و از امدادهای الهی استفاده میکنند. اما آنهایی که مومن نیستند، هم در دنیا و هم در آخرت از فیض رحمت خاص الهی محرومند: «بالمومنین روف رحیم»(توبه: 128).
4- در کنار آنها بودن با صبر و شکیبایی: قرآن کریم در این باره میفرماید:
«و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه و العشی یریدون وجهه و لاتعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا
و صبورانه با کسانی باش که صبح و شام پروردگار خود را میخوانند و رضای او را میخواهند و هرگز به خاطر زینت و زیور زندگی دنیا چشمان خود را از آنها مگردان»(کهف:28).
پیامبر خدا مطابق آیه پیش مامور بود که همواره جاذبهها را نسبت به مردم خداجوی تقویت کند و از اطاعت و همراهی آنها که پیرو هوای نفس بودند و در غفلت به سر میبردند و گرفتار افراط بودند، فاصله گیرد. همان طوری که پیامبر خدا مامور بود که هرگز از کسانی که شب و روز به یاد خدایند، روی نگرداند و زینت زندگی دنیا را بر آنها ترجیح ندهد و همواره با آنها و در میان آنها باشد، مبلغان دین نیز همین شیوه الهی مردمی را دنبال کنند.