نویسنده: مصطفی یاسینی
اخلاق اجتماعی
با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است و برای ارائه حیات خویش نیاز به ارتباطات در جامعه دارد. پس انسان در تمام دوران حیات نیازمند به رفاقت و دوستی با دیگران است. از دیدگاه روایات اسلامی دوست خوب و مناسب کسی است که ویژگیهای زیر را دارا باشد:
1- عقل و خرد: در روایات بر همنشینی با دوستان خردمند تاکید شده است. امام علی (ع) میفرماید:
«همنشینی با دوست خردمند، زندگی بخش جان و روح است»
این موضوع به حدی مهم است که دشمن خردمند بر دوست نادان ترجیح داده شده است:
«دشمن با خرد برای تو از دوست نادان مطمئنتر است»
2- صلاحیت اخلاقی: دوست خوب کسی است که از رذایل اخلاقی و شرارت باطنی به دور باشد. در روایات از دوستی با اشرار و اهل فسق و فجور به شدت منع شده است. امام علی(ع) میفرماید:
«همنشینی با تباهکاران مایه تباهی است، همانند باد که وقتی بر مردار میوزد، با خود بوی بد بههمراه دارد»
پیامبر اکرم(ص) نیز میفرمایند:
«شایستهترین مردم برای بدنامی، کسی است که با بدنام ها همنشین باشد»
3- پایبندی به تعهدات: دوست خوب کسی است که به آداب دوستی متعهد باشد. امام صادق(ع) میفرماید:
«دوستی حد و مرزی دارد. هر کس آنها را مراعات کرد، دوست حقیقی است و گرنه نسبت دوستی به او نده. حدود دوستی عبارتند از: آن که نهان و آشکارش برای تو یکسان باشد. زینت تو را زینت خود و عیب تو را عیب خویش شمارد. اگر به ریاست و ثروت و مقام برسد، رفتارش عوض نشود. اگر تمکن پیدا کرد، از آنچه دارد، نسبت به تو دریغ نورزد. تو را در گرفتاریها رها نکند و تنها نگذارد»
4- همتراز بودن: دوست خوب کسی است که از جهت مالی و اجتماعی همتراز انسان باشد. امام باقر(ع) میفرماید:
«هرگاه خواستی با کسی همنشین شوی، با کسی که مثل تو است، رفیق شو و با کسی که عهده دار تو شود رفاقت نکن که این دوستی مایه ذلت و خواری است»
یکی از نکات دقیق و مهم در معاشرت و رفاقت، رعایت حقوق دوستی در تمام دورهها و همهی فراز و نشیبهای زندگی است. انسان وقتی با کسی رفیق میشود و باب صمیمیت میگشاید گاه این رفاقت و صمیمیت، وی را از ادای حقوق دوست غافل میکند و باعث آن میشود که حقوق رفیقش را به درستی ادا نکند. از جمله حقوق دوست مومن آن است که در محضر دیگران به او احترام گذارد و به هنگام احسان نمودن، دوست خود را مقدّم بدارد و اگر به چیزی احتیاج دارد، احتیاج وی را زودتر برآورده سازد. ولی افسوس که گاهی صمیمیت و یگانگی به حدی میرسد که آدمی نه تنها حقوق دوست خود را فراموش میکند و وظایف دوستی را نادیده میگیرد، بلکه حتی خودِ رفیقش را نیز فراموش میکند!
البته این حالت غالباً از آنجا ناشی میشود که آنها شدیداً با هم احساس خودمانی بودن میکنند و نوعاً این گونه است که وقتی انسانها خیلی با یکدیگر صمیمی شدند، دیگر کمتر به هم احترام میگذارند و چه بسا برخی از حقوق طرفینی را نیز فراموش میکنند؛ مثلاً از آنجا که رفاقت و صمیمیت عمیقی بین خود احساس میکنند، در زندگی خصوصی با ضمیر خطاب «تو» یکدیگر را صدا میزنند و از همین روی و در اثر عادت، در زندگی اجتماعی و در انظار مردم نیز به همان شکل و در قالب همان کلمات و الفاظ یکدیگر را خطاب میکنند. باید توجه داشت که این شکل رفتار و برخورد به تدریج باعث کم رنگی رفاقت میشود. روشن است که خودمانی شدن و یک رنگی و صمیمیت نباید سبب شود که شخص در انظار دیگران حقوق دوست خود را رعایت نکند و احترامش را نگه ندارد. صمیمیت نباید به بی احترامی و فروگذاردن حقوق اجتماعی منتهی گردد؛ چراکه هر کسی در زندگی اجتماعی از موقعیت و حقوق خاصی برخوردار است و باید این حقوق و آن جایگاه اجتماعی را رعایت کرد.
این قاعده و نکته مهم اخلاقی حتی در زندگی خانوادگی نیز باید رعایت شود. درست است که دو همسر باید صمیمی و خصوصی باشند و به یکدیگر بدون هیچ گونه حجاب و مانعی محبت ارزانی دارند؛ ولی این صمیمیت و خصوصی شدن هرگز به این معنا نیست که در انظار دیگران و در ملاعام نیز به همین شکل رفتار نمایند. احترام اجتماعی اقتضا میکند که انسان در منظر دیگران به همسرش احترام بگذارد و محترمانه با او صحبت کند؛ لذا اگر در خانه با الفاظ خاصی همدیگر را خطاب میکنند، هرگز به این معنا نیست که در اجتماع هم میتوانند به همان شکل رفتار کنند.
به هر حال در هر موقعیتی مرزهایی وجود دارد که باید آنها را حفظ کرد و نباید به بهانه اینکه ما با یکدیگر خودمانی هستیم این حدود را بشکنیم. این مرزشکنیها باعث میشود که اصل رفاقت به خطر بیفتد. اگر بنا باشد به بهانه رفاقت حق دوست خود را ادا نکنیم، دیگر رفاقتی باقی نخواهد ماند. امیرالمومنین علی علیهه السلام میفرمایند:
«لاَتُضِیعَنَّ حَقَّ اَخِیکَ إِتِّکَالاً عَلَی مَا بَینَکَ وَبَینَهُ...»
با تکیه بر روابط صمیمانهای که بین تو و رفیقت وجود دارد، حق رفیق خود را ضایع نکن. به یقین او در جامعه بر تو حقوقی دارد و باید آنها را رعایت کنی.