"تفسیر" مصدر باب "تفعیل" از مادهی "فسر" و در لغت به معنای توضیح و شرح دادن است.[1] در اصطلاح نحو "تفسیر" عبارت است از تبیین و توضیح ابهام موجود در کلام با ادات مخصوص؛[2] این ادات که در وسط کلام واقع میشوند "ادات تفسیر" نام داشته و عبارتند از: "أیْ"، "أنْ" و "إذا".[3] به عنوان مثال "أیْ" در مثال «هذا عسجُدٌ أیْ ذَهَبٌ» حرف تفسیر بوده و بر تفسیر و توضیح کلمهی "عسجُد" به کمک کلمهی "ذهبٌ" دلالت دارد.
وجه نامگذاری
معنای لغوی تفسیر (توضیح و شرح دادن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلم، ابهام موجود در کلام را با ادات مخصوص، تبیین و توضیح میدهد. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل شرح و توضیح دادن به غیر ادات مخصوص[4] نیز میشود
جایگاه "ادات تفسیر"
در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "ادات تفسیر" دو رویکرد مشاهده میشود؛ بعضی[5] ادات تفسیر را در باب "حرف" در کنار مباحث "حروف زائده" آوردهاند و در مقابل بعضی[6] ادات تفسیر را در ضمن عنوان کلی "ادات" درکنار سایر ادات، مورد بررسی قرار دادهاند.
ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، هر یک از حروف تفسیر را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آنها در تفسیر اشاره میکند.
ارکان "تفسیر"
"تفسیر" از سه رکن تشکیل شده است:[7]
1. مفسَّر (تفسیر شده)
"مفسَّر"، لفظ مبهمی است که قبل از ادات تفسیر واقع شده و عبارت بعد از ادات تفسیر، آن را توضیح میدهد.
2. ادات تفسیر
"ادات تفسیر" حروفی هستند که بین مفسَّر و مفسِّر واقع میشوند.
3. مفسِّر (تفسیر کننده)
"مفسِّر"، لفظی است که بعد از أدات تفسیر واقع شده و عبارت قبل از أدات تفسیر را توضیح میدهد.
اقسام "تفسیر"
"تفسیر" به اعتبار نوع مفسَّر و مفسِّر (مفرد یا جمله) بر دو قسم است:
1. تفسیر مفرد به مفرد؛ مانند: «هذا عسجُدٌ أی ذَهَبٌ»؛ در این مثال "أی" حرف تفسیر بوده و بر تفسیر و توضیح کلمهی "عسجُد" به کمک کلمهی "ذهبٌ" دلالت دارد.[8]
2. تفسیر جمله به جمله؛ مانند: «اُریق رَفده أی مات»؛ در این مثال "أی" حرف تفسیر بوده و بر تفسیر و توضیح جملهی "اُریق رَفده" به کمک جملهی "مات" دلالت دارد.[9]
نحوهی کاربرد و جایگاه "ادات تفسیر" در کلام
در این بخش با توجه به نوع "ادات تفسیر"، به بررسی نحوهی کاربرد و جایگاه آنها در کلام اشاره میشود:
1. "أی"
"أی" برای توضیح و تفسیر هر مبهمی (مفرد یا جمله) به کار میرود به خلاف تفسیر به "أن" که با وجود شرائطی در تفسیر جمله به جمله به کار میرود.[10]
2. "أن"
"أن" در تفسیر جمله به جمله به کار رفته و تفسیر به آن منوط به چهار شرط است:
الف. "أن" بین دو جمله واقع شود.[11]
ب. جملهی قبل از "أن" نباید[12] از لفظ "قول" باشد. [13]
ج. جملهی قبل از "أن" باید معنای قول داشته باشد. [14]
د. بر أدات تفسیر حرف "جر" وارد نشود.[15]
در مثال «کَتَبْتُ الیه أنْ ائتِ»، شرایط مذکور در تفسیر به "أن" رعایت شده است. در این مثال "أن" از ادات تفسیر بوده و جملهی "ائت"، مفعول مقدر فعل "کتبت" را تفسیر میکند. تقدیر عبارت "کتبت الیه شیئاً أن ائت" است.[16]
در تفسیر به "أن"، نکات ذیل قابل توجه است:
الف. مفسَّر در تفسیر به "أن"، مفعول و در اکثر موارد، مقدر است. اما گاهی مفعولبه مذکور، مفسَّر واقع میشود؛ مانند: «إذ أوحَینا إلی أمِّکَ ما یُوحَی أنِ اقْذِ فیهِ فی التّابوتِ»؛[17] در این آیه "ما" مفعول واقع شده که توسط "أن" و جملهی بعد آن تفسیر میشود.[18]
ب. گاهی در جملهی قبل از "أن" تفسیری، از لفظ قول استفاده میشود که در تاویل غیر قول است؛ مانند: «مَا قُلتُ لَهُم إلّا مَا أَمَرتَنی بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبِّی و رَبَّکُم»؛[19] در این آیه "ما قلت لهم" به تاویل "ما أمرتهم" بوده و تقدیر آیه "ما امرتهم الّا ما امرتنی به أن اعبدوا الله" است.[20]
3. "إذا"
عدّهای حرف "إذا" را از "ادات تفسیر" به شمار آوردهاند؛[21] مانند: «نهلتُ الماءَ إذا شربتَهُ»؛ در این مثال "إذا" از ادات تفسیر بوده که بر تفسیر و توضیح جملهی "نهلتُ الماء" به کمک جملهی "شربته" دلالت دارد.[22]
اقتران "أن" و فعل مضارع
در صورتی که قبل از فعل مضارع حرف "أن" که صلاحیت تفسیر را دارد، واقع شود همچون عبارت «اشرتُ الیه أنْ لا تَفْعَلْ»، اعراب فعل مضارع و نوع حرف "أن" در دو بخش مورد بررسی قرار میگیرد:
الف. مضارع به همراه "لا"
در این صورت سه احتمال وجود دارد: [23]
1. "أن" تفسیری، "لا" نافیه و مضارع مرفوع باشد.
2. "أن" مصدری، "لا" نافیه و مضارع منصوب باشد.
3. "أن" تفسیری، "لا" ناهیه و مضارع مجزوم باشد.
ب. مضارع بدون "لا"
در این صورت دو احتمال وجود دارد: [24]
1. "أن" تفسیری، و مضارع مرفوع باشد.
2. "أن" مصدری، و مضارع منصوب باشد.
اعراب مفسِّر
اعراب مفسَّر بر طبق اقتضای کلام تعیین میشود اما آنچه در بحث تفسیر حائز اهمیت است اعراب مفسِّر است؛ اعراب مفسِّر با توجه به نوع آن (مفرد یا جمله) تعیین میشود:
1. مفرد
وقتی مفسِّر، مفرد باشد، در این صورت عطف بیان یا بدل از مفسَّر خواهد بود؛ مانند: «هذا غَضَنْفَرٌ أى أسدٌ»؛ در این مثال "أسد" بدل یا عطف بیان از "غضنفر" است.[25]
2. جمله
وقتی مفسِّر، جمله باشد، در این صورت محلی از اعراب نخواهد داشت؛[26] مانند: «اُریق رَفَده أی: مات»؛ در این مثال "مات" جملهی تفسیری و محلی از اعراب ندارد.
"ادات تفسیر" در قرآن و حدیث
1. آیه «و نادَیْناه أنْ یا إبراهیمُ»،[27] (او را ندا دادیم که: ای ابراهیم)؛ در این آیه شریفه "أن" از ادات تفسیر بوده و جملهی "یا إبراهیم"، مفعول مقدر فعل "نادیناه" را تفسیر میکند. تقدیر آیه "و نادیناه بشیءٍ أن یا إبراهیم" است.[28]
2. حدیث «إنّا معاشرَ الأنبیاءِ اُمِرنا أنْ نکلّم النّاسَ علی قَدْر عُقُولِهِمْ»،[29] (ما گروه پیامبران امر شدیم که با مردم به اندازهی عقلشان سخن بگوییم)؛ در این حدیث شریف "أن" از ادات تفسیر بوده و جملهی "نکلّم النّاس ..." مفعول مقدر فعل "امرنا" را تفسیر میکند. تقدیر حدیث "إنّا معاشرَ الأنبیاءِ اُمِرنا بشیءٍ أن نکلّم النّاس علی قدر عقولهم" است.
نکته
در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که ادات مذکور ممکن است در غیر تفسیر به کار روند؛ از این رو در بخش مفردات هر یک از آنها با عنوان مستقلی مطرح شده و کاربردهای دیگر آن مورد بررسی قرار میگیرد.