8 مهر 1397, 0:0
گاه در زندگی اجتماعی خود با دیگران، به خاطر کسب منافعی لازم است دروغ بگوییم. در این حالت، برخی دروغ میگویند و برخی که زندگی اخلاقی و ارزشی را دوست دارند، از خیر منفعت میگذرند و دروغ نمی گویند. اما ممکن است برخی نیز به دنبال مجوز شرعی و اخلاقی برای دروغ باشند. اگر مجوزی پیدا نشد، به دنبال راهی هستند که هم دروغ نگویند و هم به نفع خود برسند. گاه نیز ممکن است برخی از دوستان و آشنایان در زندگی خصوصی ما تجسس کنند و بخواهند از کارهای ما، که دوست نداریم دیگران از آن باخبر شوند، سر درآورند. از این رو، با سئوالهای مکرر ما را اذیت میکنند. در این حالت، از طرفی نمی خواهیم در پاسخ آنان دروغ بگوییم و از طرفی، هم نمی خواهیم حقیقت را به ایشان بیان کنیم. از این رو، به دنبال راه فراری از این مخمصه هستیم. یکی از راههای فرار از این گونه محذورها، «توریه» است. در این مقاله، در صدد پاسخ به این پرسشها هستیم که توریه چیست؟ آیا توریه، حکم دروغ را دارد؟ آیا توریه مطلقاً جایز است یا تنها در مواردی که مجبور به دروغ گفتن هستیم و به لحاظ اخلاقی و شرعی دروغ جایز است، باید توریه کرد؟ پس از بیان معنای توریه از نظر اهل لغت و فقها و علمای اخلاق، به بیان اقوال در باب حکم توریه میپردازیم. در نهایت، به تحلیل و جمع بندی و بیان نظر مختار خواهیم پرداخت.
توریه، لغت عربی از ماده «وری»، مصدر باب تفعیل، در اصل به معنای «ستر» و «پوشاندن» است. وقتی در مورد «خبر» به کار میرود، به معنای «پوشاندن حقیقت خبری و اظهار غیر آن است. به طوری که، حقیقت را وراء و پشت خود قرار دهد تا آشکار نباشد»(1)، به عبارت دیگر، «توریه آن است که لفظی به کار ببری که ظاهر در معنایی است ولی خود، معنایی دیگر از آن اراده بکنی که آن لفظ شامل آن نیز میشود، لکن آن معنا خلاف ظاهر لفظ است»(2). معنای اصطلاحی آن در علم اخلاق و فقه با معنای لغوی اش تفاوتی ندارد. شیخ انصاری در تعریف آن گفته است: «الفاظی دو پهلو در کلام خود به کار ببری به نحوی که خود از آن معنایی مطابق واقع اراده کرده ای، ولی قصد داری که مخاطب معنایی خلاف واقع را از ظاهر کلام تو بفهمد»(3). مثالهای متعددی برای توریه ذکر شده است. مثلاً وقتی کلامی گفته اید و میخواهید آن را انکار بکنید، در پاسخ سائلی که میپرسد «آیا شما این جمله را نگفته اید» میگویید: «علم الله ما قلته.» در حالی که، مراد شما از «ما» مای موصوله است؛ یعنی «خدا میداند من چه گفته ام». ولی مخاطب از آن، «مای نافیه» متوجه میشود؛ یعنی «خدا میداند من نگفته ام». یا وقتی طلبکار به در خانه میآید و از پشت در میپرسد، آیا صاحب خانه هست؟ مستخدم در جواب میگوید: اینجا نیست. در حالی که، صاحب خانه در خانه است. ظاهر کلام او این است که، او در خانه نیست، ولی خودش از کلمه «اینجا» پشت در را اراده کرده است.
برخی از فقها دو شرط برای توریه بودن یک کلام ذکر کرده اند: اول اینکه، لفظ به حسب فهم متعارف عرفی، ظاهر در معنایی غیر از آن باشد که مخاطب اراده کرده است؛ زیرا اگر لفظ ظاهر در معنی مراد متکلم باشد و مخاطب به خاطر قصور فهم خود، معنای ظاهری را متوجه نشود، به آن توریه نمی گویند. دوم اینکه، اراده آن معنا از آن لفظ برای متکلم جایز باشد؛ یعنی بینشان علقه و رابطه ای باشد. اگر استعمال آن لفظ در آن معنا صحیح نباشد، توریه نیست. مثل کسی که بگوید: پنجاه درهم به فلانی دادم و مرادش یک درهم باشد، این دروغ است نه توریه(4).
به نظر میرسد، باید شرط سومی نیز به آن دو اضافه کرد و آن اینکه، متکلم قصد پنهان داشتن حقیقت و مراد اصلی خود را دارد. همان طور که در تعریف بیان شد، توریه یعنی کلام را طوری بیان کنی که ظاهر در معنایی غیر از آنچه خود اراده کرده ای باشد. متکلم از این کار مقصودی دارد و آن پنهان داشتن مراد اصلی خویش از کلام است. از این رو، بر اساس این شرط اگر متکلم بدون قصد پنهان داشتن مراد اصلی خویش و بدون اینکه خود متوجه باشد، کلامی بیان کند که دارای وجوه مختلفی است و میتوان ظاهر کلامش بر همه آنها حمل کرد و مخاطب آن را به معنایی خلاف مراد متکلم حمل کند، این توریه نیست، بلکه یک سوءتفاهم است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان