دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد صادق حائری شیرازی

محمد صادق حائری شیرازی
محمد صادق حائری شیرازی

محمدصادق حائرى شیرازى

(متولّد: 1315هـ.ش)

عنوان مقاله: تندیس تفکر

نویسنده: جبیب الله سلمانى آرانى

تولد و خاندان

محمدصادق، ابوالمحاسن، محى الدین حائرى شیرازى دومین پسر آیت الله آقا شیخ عبدالحسین حائرى در دوازدهم بهمن 1315ش (ذى الحجة الحرام 1355ق) در شیراز متولد شد.

خانواده اش به علم و تقوا آراسته و در شهر به زهد و اخلاص مشهور بودند.

خانه اى که محمدصادق در آن نشو و نما یافت، در خیابان شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب پشت مسجد ایلخانى، واقع است و هم اکنون به مدرسه علمیه محمدیه تبدیل شده و به نام آقا شیخ عبدالحسین حائرى محل تحصیل طلاّب علوم دینى شیراز است.

آیت الله شیخ عبدالحسین تنها فرزند عالم و فاضل شیخ محمدطاهر در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد و در سال 1329ش در شیراز درگذشت و در جوار بقعه حضرت شاهچراغ(علیه السلام)آرمید. او از شاگردان آیت الله آقا سید اسماعیل صدر کاظمینى (1338ق) بود و با آیت الله میرزا محمدتقى شیرازى (1338ق) ارتباط داشت.

شیخ عبدالحسین در حوزه کربلا تحصیلاتش را به پایان برد و قبل از سى سالگى به مرتبه اجتهاد رسید. وى با حکم میرزاى شیرازى به شیراز مهاجرت کرد و تا آخرین روزهاى حیاتش، به تدریس و تربیت طلاّب علوم دینى و ارشاد مردم پرداخت.

شیخ عبدالحسین از عالمان مبارز خطه فارس بود و زمانى که رضا خان به قدرت رسید، مهر خود را شکست تا زیر نامه ها، قباله جات و اوراق مالیات حاکم ظالم و اعوان او را تأیید و امضا نکند.

او در اخلاق زبانزد بود. جز در موارد ضرورى سخن نمى گفت. به تهذیب و تزکیه اهتمام داشت و از محبّان و ارادتمندان مخلص اهل بیت(علیهم السلام)بود و اجدادش با چند واسطه به مقدّس اردبیلى (993ق) نسب مى رسانند.

مادر آیت الله حائرى از سادات اصیل النسب و بانویى پارسا و شایسته بود. پدرش حاج میرزا حسن فخرالدّوله شیرازى از بزرگان شیراز بود که نسب او با چند واسطه به شیخ صفى الدّین اردبیلى (735ق) مى رسید.

این بانوى مؤمن در دوران منع حجاب نزدیک به 25 سال در خانه نشست و تا سقوط پهلوى اوّل و پس از آن از خانه خارج نشد.[1]

کودکى و نوجوانى

آیت الله حائرى دوران کودکى و نوجوانى خود را این چنین توصیف مى کند:

«... در خردسالى مادرم با صداى محزون و سوزناک برایم لالایى مى گفت و من بعدها آن عبارات و جملات را براى خواهران کوچکترم مى خواندم... آن لحن خوش آهنگ مادر، همراه با حرکت ملایم نَنُوى پارچه اى آویخته که دو سر آن را در گوشه هاى اتاق بسته بودند، فضایى روح نواز و اولین مرحله از رشد و تربیت ما بود... من بعدها در کتاب «قانون» ابوعلى سینا خواندم که این نوع موسیقى لهو نیست و مشروع است و این اساس ایجاد ذوق و تمایل به شعر و حفظ اشعار در من گردید...

پدرم در کودکى و ساعات نخستین اول هر ماه قبل از غذا به ما تربت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)مى داد تا کام ما به یُمن این خاک پاک مطهّر شود و دل و جان ما و نیز خلق و خوى و عشق و شورى حسینى داشته باشیم... مادر و بستگان که در خانه ما گرد هم مى آمدند با گفتن قصّه هاى شیرین ما را سرگرم مى کردند. وقتى شش، هفت ساله شدم پدرم شبها بیشتر براى من قصه مى گفت. از قصه هاى حضرت آدم(علیه السلام) شروع مى کرد و همین طور جلو مى آمد. گاهى خودش هم تحت تأثیر قصّه واقع مى شد و اشک مى ریخت. در ماه مبارک رمضان هم هر روز یک جزء قرآن را با فرزندان مى خواند و موقع تفسیر آیات قرآن هم اشک از چشمانش جارى مى شد....»[2]

تحصیلات

آقا محمدصادق تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در مدارس دولتى شیراز با موفقیت گذراند و در سال تحصیلى 35 ـ 1334 شمسى دیپلم ریاضى گرفت. وى از خاطرات خوش آن روزها چنین یاد مى کند:

«... وقتى به مدرسه دولتى رفتم و توانستم چیزى بخوانم دو چیز به عنوان سرگرمى در خانه برایم مطرح بود، یکى مشاعره با هم سالان و بزرگترها و دیگرى مطالعه کتاب... من از میان کتابهاى مختلف به نوشته هاى داستانى و تاریخى بیشتر علاقه داشتم... دوره هفت جلدى ناسخ التواریخ را در خانه داشتیم مطالعه مى کردم... بعد از شهریور 1320 که در کشور فضایى آزاد براى مطبوعات و نشریات و اظهار نظر صاحبان قلم و بیان پیش آمد، نویسندگان بسیارى آراء و اندیشه هاى خود را در قالب داستانهاى کوتاه و بلند به صورت کتاب و یا در نشریات منتشر ساخته و خوانندگان را متوجّه مسائل و مجذوب آثار خود نمودند، غالب داستانهایى که در مجله تهران مصوّر، ایران باستان و... چندین سال به طور مرتب چاپ مى شد، مى خواندم و خیلى تحت تأثیر قرار مى گرفتم....

در سالهاى بعد از بلوغ تا بیست سالگى به مطالب جنگى علاقه مند شدم، البتّه به مسائل علمى هم گرایش داشتم. از میان آثار علمى من به نوشته هاى موریس مترلینگ فرانسوى علاقه مند شدم. کتاب «زنبور عسل» او را به دلیل ارزانى خریدم و خواندم... آثار او بدون این که نامى از خدا ببرد ما را به یاد خدا مى انداخت...»[3]

وى پیرامون معلّمان و استادان تأثیرگذار خود اظهار مى دارد:

«... آقا سید احمد اثنى عشرى از معلّمان ما پدرش عالم و مادرش خانم سید على «دختر آقا» سرپرست خانم هاى مبلّغ و از زنان یگانه شهر بود. او چندین سال پشت سر هم معلم قرآن و شرعیّات ما بود. کلاس او، کلاس انس و الفت بود. مبارزه با استبداد را در ذهن ما پایه گذارى نمود و روش هاى مبارزه با استکبار پهلوى را همراه با رویدادهاى زندگى خودش براى ما تعریف مى کرد که خیلى سازنده بود. به او معتقد بودیم و او ما را نسبت به دین خوشبین مى کرد. بعدها که من امام جمعه شیراز شدم در تلویزیون خم شدم و دست او را به نشانه ادب و قدرشناسى بوسیدم... در دوره دبیرستان هم آقاى عباس فر غیر از کلاس، یک روز هم درس آزاد داشت که بچه هاى علاقه مند شرکت مى کردند. این کلاس اختیارى بود ولى بیشتر از کلاس اجبارى تأثیر گذار بود... یکى دیگر از معلّمان خوب ما آقاى میرزا حبیب مشکسار و دیگرى آقاى اقلیدس مدیر ما بود که هر چند وقت یک بار همه را جمع مى کرد و خودش در ایوان مدرسه مى ایستاد و ما را به نظافت، مطالعه درس و رفتار خوب با والدین سفارش مى نمود... در همین دوران دبیرستان بود که با استادم آقاى حاج محمداسماعیل دولابى(1423ق.) که به شیراز آمده بود، آشنا شدم. آقاى دولابى براى من برنامه هاى زیاد مى گذاشت و وقت زیادى صرف من کرد و مرا همراه خودش به دامان طبیعت مى برد و با من صحبت مى کرد. توجّه او به من و همنشینى من با او براى بنده خیلى تأثیرگذار بود و زبان تمثیل گویى را از ایشان آموختم... او بر من حقّ حیات دارد...»[4]

از میان کتابهاى درسى به عربى و انگلیسى بیشتر علاقه داشتم و این دو درس را قبل از این که در مدرسه چیزى یاد بگیرم، مى فهمیدم و مى خواندم. یک حالت خودجوش در این دو درس داشتم... در دوران دبیرستان من گاهى کتاب درسى نداشتم. امکانات مالى ام در حدّى نبود که کتاب بخرم و مناعت طبع مانع مى شد که حتّى به برادرم بگویم... البته سخت بود. من در زنگ تفریح مدرسه، کتاب هاى درسى را از دوستانم مى گرفتم و با دقّت مى خواندم و گاهى هم نمره خوبى مى گرفتم. این موضوع باعث شد که بعدها همه چیز را با دقّت بخوانم و متّکى به حافظه باشم نه کتاب، درس هاى سر کلاس را هم به دقّت گوش مى دادم و به خاطر مى سپردم...»[5]

آقاى حائرى پس از اتمام دوره متوسطه در سال تحصیلى 36 ـ 1355ش براى شرکت در کنکور یا استخدام در یکى از ادارات و ارگانهاى دولتى به تهران رفت و در چند رشته امتحان داد امّا اسمش هیج جا نبود. وى علّت آن را چنین توضیح مى دهد:

«... زمانى که براى کنکور به دانشسرا رفتم تا امتحان بدهم با جوانى هم صحبت شدم که او هم براى امتحان آمده بود. او پسر یکى از امراى ارتش آن دوره بود. من ضمن صحبت با او گفتم که به تهران آمده ام تا به دانشگاه بروم و اگر قبول نشدم مى رویم ژاندارمرى یا ارتش ـ آن زمان حتّى براى افسرى، در دانشکده افسرى هم ثبت نام کرده بودم ـ خلاصه با آن جوان ضمن صحبت و انتقاد از اوضاع آن روز گفتم: اگر دولت خودش را اصلاح نکند، ملّت دولت را اصلاح مى کند. حرف هاى گنده گنده زدم. آن جوان هم مرا به مأموران معرفى کرد... و به این ترتیب دیگر نتوانستم به دانشگاه یا ارتش بروم و از ادامه تحصیلات دانشگاهى بازنگهداشته شدم...»[6]

تحصیلات حوزوى

آقا محمدصادق پس از ناامیدى از ورود به دانشگاه و انتخاب شغلى دیگر به زادگاهش برگشت و تصمیم گرفت دروس حوزوى را بخواند. وى بدون تشویق کسى، تحصیلات حوزوى را در سال 1355ش در شیراز آغاز نمود.

این جوان با استعداد دروس مقدّمات را نزد پدر و سطح را در مدارس منصوریه، سید علاءالدّین حسین، آقا بابا خان نزد استادانى دلسوز همچون آیت الله آقا شیخ محمدعلى موحد و سطح عالى و تقریرات اصول میرزاى قمى را از محضر آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتى[7] (1401ق) فراگرفت.

او با شوقى وصف ناپذیر و با روزى ده ساعت درس دوره سطح را ظرف سه سال به پایان برد و در سال 1339 شمسى با تشویق استادش آیت الله محلاتى و برادر بزرگش آیت الله آقا صدرالدین حائرى (1425ق) براى ادامه تحصیل به قم هجرت کرد.

او در مدرسه حجتیه حجره گرفت و براى شرکت در دروس خارج، متون فقه و اصول سطح عالى را نزد آیات عظام شیخ حسینعلى منتظرى و شیخ لطف الله صافى گلپایگانى امتحان داد و پس از قبولى، نام خود را در دفاتر شهریه مراجع عظام وقت ثبت و تحصیل دروس دوره خارج فقه و اصول را آغاز نمود. آقاى حائرى در درس خارج فقه آیت الله بروجردى (1380ق) که در آن وقت مباحث باب قضا را تدریس مى کرد، حاضر شد و حدود 6 ماه از محضر ایشان استفاده برد. پس از ارتحال ایشان در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام حضرات آقایان سید محمد محقق داماد (1388ق)، امام خمینى (1409ق)، شیخ محمدعلى اراکى (1415ق) و میرزا هاشم آملى (1413ق) حاضر شد و به اندوخته هاى علمى خود افزود.[8]

آیت الله حائرى از این دوران چنین یاد مى کند:

«من وقتى طلبه بودم، باز هم کتاب نمى خریدم و نگه نمى داشتم. در دوران طلبگى در قم، مرتب به کتابخانه مسجد اعظم مى رفتم. اولین مشترى آنها و آخرین نفرى که از آنجا بیرون مى رفت من بودم. روزى سه نوبت به کتابخانه مى رفتم و مطالعه مى کردم، اما کتاب نگه نمى داشتم چون کتاب نداشتم حافظه ام قوى شد و توانستم خیلى از مطالب و چیزهاى دیگر را به خاطر بسپارم تا جایى که توانستم بالاى شصت سالگى قصاید سید حیدر حمیرى و قصاید اول و دوم معلّقات سبع را حفظ نمایم و به طور روان از اول به آخر و بالعکس بخوانم.

مطالعات من در ایام تحصیلى پیرامون فقه و اصول بود و نوعاً کتابهایى را که مراجع و استادانم در تدریس به آن نظر داشتند، از پیش مطالعه مى کردم و هرگاه خسته مى شدم با مطالعه کتابهاى دوست داشتنى و مورد علاقه ام مثل «روضات الجنّات» را که در شرح حال علما و بزرگان دین است رفع خستگى مى نمودم.... »[9]

آقاى حائرى زمانى که در قم به تحصیلات حوزوى اشتغال داشت، نسبت به حضور در درس و بحث بسیار جدّى بود. او علاوه بر مطالعه متون درسى و جنبى، پیرامون تاریخ ملل مختلف سرگذشت ها، مسائل اقتصادى، کشاورزى، جامعه شناسى و تربیت و... هم مطالعه مى کرد. به ادبیات فارسى به ویژه متون کهن ادبى همچون گلستان و بوستان سعدى، دیوان حافظ علاقه زیاد داشت و چون با سه زبان عربى، انگلیسى و ترکى آشنایى کامل داشت، کتب یا نوشته هاى مورد پسندش را که به این زبانها بود مطالعه و بررسى مى نمود.

تدریس و...

آیت الله حائرى از سال 1342ش به بعد ـ حدود ده سال ـ در مسجد شمشیرگرهاى شیرازجلساتى براى جوانان دوره هاى متوسطه و دانشجو تشکیل داد. در این جلسات هفتگى که در مناسبتهاى مختلف به طور سیّار در منازل و به صورت ثابت در مسجد یاد شده برگزار مى شد، بحثهایى پیرامون مسائل اعتقادى، اخلاقى و سیاسى مطرح مى کرد و هنوز هم به صورت ماهانه تشکیل مى شود.

او محور جوانان انقلابى و تحصیل کرده هاى متدیّن و روشنفکر بود و همه جلساتش مجلس درس و آموزش دینى و اجتماعى براى شرکت کنندگان محسوب مى شدو آنچنان بین او و جوانان همراهى و همدلى ایجاد شده بود که گاه در ساعات فراغت با آنان فوتبال بازى مى کرد.

از سال 1350ش که به طور متناوب بین قم و شیراز رفت و آمد داشت و بیشتر اوقات را در قم به سر مى برد، دروس اعتقادى، مباحث جامعه شناسى و مسائل تربیتى به ویژه نهج البلاغه را تدریس کرد.

محل تدریس وى مدرسه حقّانى (منتظریه، مکتب توحید (خواهران)، و مدرسه رضویه بود و طلاّب و پژوهشگران این سه مرکز آموزشى بعدها از اساتید و محقّقان حوزه شدند و غالب آنان در بدنه نظام جمهورى اسلامى و قواى سه گانه به خدمت مشغولند.

ایشان پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز در دانشکده هاى مختلف دانشگاهها، مراکز علمى و اجتماعات فرهنگى و نشستهایى که از سوى گروههاى مذهبى روشنفکر تشکیل مى گردید، به سخنرانى و ارائه برنامه هاى آموزشى پرداخت.

آیت الله حائرى در تدریس از مثال و نمونه هاى محسوس در طبیعت استفاده مى کند و مخاطب او از هر قشرى که باشد ازآموزه هاى وى بهره مند مى شود. او بین معلم دینى و مربّى تربیتى و کلاسها و جلسات آزادى که براى موضوعات یاد شده تشکیل مى گردد، با کلاسهاى رسمى و اجبارى فرق قائل است و عقیده دارد که کلاس و جلسه مذهبى و تربیتى باید جدا، آزاد و محدود نباشد و معلّم و مربّى آن هم ضمن تسلّط بر مبانى دینى و اصول اخلاقى و تربیتى، فردى مستقل و داراى شرایط باشد.[10]

مبارزات

آیت الله حائرى قبل از نیمه خرداد 1342 از طریق اعلامیه ها و سخنرانى هاى امام خمینى با ایشان آشنا شده بود. او پس از تبعید امام به ترکیه در 13 آبان 1343 مبارزات آشکار خود را علیه رژیم پهلوى و عوامل استکبار جهانى آمریکا، انگلیس و صهیونیسم آغاز کرد.

وى طى جلسات گوناگونى که براى اقشار مختلف به ویژه جوانان برگزار مى نمود، مردم را با مسائل سیاسى روز، نقشه هاى شوم استعمار، امام خمینى و افکار وى آشنا مى کرد و به ترویج و تثبیت رهبرى و مرجعیّت ایشان همّت مى گماشت. وى تا سال 1351ش فعالیت هاى یاد شده را بدون مانع و مزاحمى ادامه داد.

در تیرماه همان سال مزدوران رژیم به جلسات آیت الله حائرى مشکوک گردیدند و براى وى و شرکت کنندگان محدودیتهایى فراهم آوردند. برخى از افراد را دستگیر، بازداشت و شکنجه کردند و جلسات ایشان را به تدریج به تعطیلى کشاندند.

آیت الله حائرى از آن به بعد چندبار بازداشت، زندانى و تبعید شد. در این دوران از مراکز فعالیتهاى انقلابى مسجد شمشیرگرها و از محورهاى مبارزات در مرکز استان فارس، شیرازایشان بود. بیشتر جوانان و مردمى که قبل و بعد از پیروزى انقلاب در تظاهرات، سنگرهاى حفظ نظام، دفاع مقدّس شرکت داشتند و هم اکنون در سمتهاى مختلف اجرایى و... به خدمت اشتغال دارند، از تربیت شدگان آیت الله حائرى مى باشند.[11]

به خاطراتى از دوران مبارزه آیت الله حائرى با رژیم طاغوت توجه مى کنیم:

در سال 1345ش مأموران رژیم و ساواکیها به منزل برادر بزرگ آیت الله حائرى، مرحوم آیت الله آقا صدرالدین حائرى حمله بردند و پس از بازرسى نوارهاى سخنرانى امام خمینى پیرامون کاپیتولاسیون را ضبط و ایشان را زندانى کردند.

آیت الله حائرى مى گوید:

«ضبط صوتى که ما به وسیله آن نوارهاى امام را گوش مى کردیم از نوع ضبط صوتهاى گراندیک و نوارهاى حلقوى بزرگ بود. ما صداى امام را روى نوارهاى کاست ضبط کرده بودیم تا راحت در دسترس مردم و علاقه مندان قرار گیرد. در حمله اى که به خانه اخوى شد، نوارها را بردند ولى ضبط صوت را که در معرض دید آنان بود گذاشتند و نبردند.»[12]

آیت الله حائرى شیرازى در بهار سال 1351 به مدت شش ماه به شهر فومن تبعید گردید و در منزل همشیره آیت الله بهجت، اتاق کوچکى گرفت و این دوران را با همسر و فرزندانش و صاحبخانه گذرانید. ایشان مى گوید:

«من در مدتى که در فومن تبعید بودم، زبان گیلکى را یاد گرفتم و توانستم یکى از جوانان آن شهر را با افکار و اندیشه هاى خود آشنا کنم. این جوان با استعداد و خوش فکر که نامش آقاى کامران زاده است به عنوان قهرمان ایجاد اشتغال در سطح استاد گیلان مطرح مى باشد. بعد از تبعید از آنجا به قم رفتم و مدّتها ساواک در جست و جوى من بود که کجا هستم![13]

«خدا ما را از یک سو حساب شده تحت فشار قرار مى داد و از سویى دست ما را مى گرفت تا از درون پوچ نشویم. یک بار که مرا به شکنجه گاه بردند، دستهایم را از پشت بستند و به آن دستبند قپانى زدند. کیسه اى از شن را هم به آن آویختند و مرا روى یک پا نگاه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. من در این حال گفتم: خدایا تو مى بینى! وقتى مأمور شکنجه آقاى رضوانى که با عدّه اى مرا تماشا مى کرد این جمله را شنید، پرسید چه گفتى؟ من آن جمله را تکرار کردم. او همراهانش را از شکنجه گاه بیرون کرد و شلاقى را که در دست داشت، به گوشه اى پرت و خود را روى مبلى که در آنجا بود انداخت و با سرافکندگى گفت: تف بر این نانى که ما مى خوریم! سپس دستبند را باز کرد و از من عذر خواست. از آن به بعد از مریدان من شد و از آن پس هرگاه دستگیر و زندانى مى شدم، به من توجّه داشت.

شخصى به نام دکتر میرفخرایى بود که در سیلى زدن مهارت داشت. او چنان سیلى به گوشم زد که تا کنون ناراحتى دارم و گوشم سنگین است. برخى اوقات هنگام بازجویى یکى از فرزندانم را با خود مى بردم.»[14]

در آینه اسناد

در نامه ساواک فارس خطاب به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور که در مورخه 26/5/1349 نگاشته شده است، پیرامون نظر علماى شیراز درباره مراجع تقلید چنین آمده است:

«... سید عبدالحسین دستغیب، سید احمد پیشوا، سید کرامت الله ملک حسینى، صدرالدین و محى الدین حائرى و عدّه دیگرى از عوامل شناخته شده مربوطه با آنها خمینى را تأیید مى نمایند... .»[15]

«در سى فروردین ماه 1352 در شیراز شیخ صدرالدین حائرى و برادر او محى الدین حائرى را براى چندمین بار و به اتفاق دوازده نفر از متدینین بازداشت نموده اند. این عدّه همگى در منزل اخوان حائرى اجتماع کرده بودند و به بحث هاى اسلامى مى پرداختند... .»[16]

امام در نامه اى که از پاریس براى آیت الله پسندیده ارسال داشت، چنین مى نویسد:

«... رسیدگى بعضى از زندانیان و احوالپرسى از خودشان یا اقوامشان لازم است مثل آقاى دستغیب و آقاى حائرى شیرازى و از این قبیل اشخاص...»[17]

امام خمینى در تاریخ 10 / 4 / 1364 در نامه اى که طى آن آیت الله جنّتى را مأمور حلّ مسائل شیراز نموده از آیت الله حائرى چنین نام برد:

«... و از جناب آقاى حائرى نیز مى خواهم با همراهى آقایان در رفع حادثه کوشش نمایند... .»[18]

در سنگر انقلاب

آیت الله حائرى پس از پیروزى انقلاب اقدامات و فعالیتهاى متعددى انجام داد. وى ضمن ادامه دادن به جلسات قبل از پیروزى انقلاب، در ماههاى نخست که لانه جاسوسى (سفارت آمریکا در ایران) در تهران به تصرف دانشجویان پیرو خط امام درآمد، در جمع آنان حاضر شد و به تغذیه فکرى و معنوى آنان مبادرت ورزید.

در نخستین دوره تشکیل مجلس شوراى اسلامى (1359ش.) از سوى مردم شیراز انتخاب گردید و به عنوان رئیس کمیسیون اصل 90 به انجام وظایف قانونى پرداخت.[19]

پس از شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (سومین شهید محراب) در 20 آذر 1360 طى حکمى از سوى امام خمینى به عنوان امام جمعه و پس از آن نماینده ولى فقیه در استان فارس انتخاب شد.[20]

متن حکم امام جمعه چنین است:

تاریخ: 10/10/60

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام حائرى شیرازى

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمدصادق (محى الدین) حائرى شیرازى دامت افاضاته

پیرو درخواست اهالى محترم شیراز، جنابعالى را به سمت امام جمعه شیراز منصوب مى نمایم. ان شاء الله تعالى ضمن انجام این فریضه بزرگ مردم را به وظایف دیگرى که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند، آشنا سازید.

امید است اهالى محترم عموماً و حضرات علماى اعلام خصوصاً و نهادهاى انقلابى فرصت را مغتنم شمرده، همکارى هاى لازمه را در انجام هر چه باشکوه تر نماز وحدت آفرین جمعه با جنابعالى داشته باشند. موفقیت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

روح الله الموسوى الخمینى

او در سنگر عبادى سیاسى نماز جمعه با بیان گرم و شیرین خود به نقل مطالب نو و متناسب همت گماشت و هم اکنون که بیش از ربع قرن از آن مى گذرد خطبه هاى نماز وى موجب توجه همگان مى باشد.

آیت الله حائرى با استقرار خود در شیراز، تلاشهاى همه جانبه اى را در حوزه هاى دینى و فرهنگى، سیاسى و اجتماعى و اقتصادى سامان داد و طرحهاى مفیدى را براى جذب جوانان و فعّال کردن ستادهاى برگزارى نماز جمعه در استان و استانهاى مجاور و جنوب کشور ارائه نمود.

آیت الله حائرى هر از چندى اقدام به برگزارى گردهماییهاى منطقه اى نمود و از امامان جمعه استان فارس و استانهاى مجاور دعوت کرد تا مشکلات و مسائل گوناگون فرهنگى، اجتماعى و سیاسى مناطق و حوزه هاى خود را در این اجتماعات مطرح نمایند و با شور و مشورت به راهکارهاى مناسب و عملى دست یابند.

او در دوره هاى اوّل، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبرى از سوى مردم استان فارس به این مجلس راه یافت و در کمیسیونهاى تحقیق و 107 و 109 فعالیت کرد.[21]

آیت الله حائرى از سوى مقام معظم رهبرى و نیز دعوت برخى دست اندرکاران کنفرانسها و سمینارهاى خارج از کشور، براى تبلیغ و تبیین دیدگاههاى نظام جمهورى اسلامى، تشیّع، وحدت و موضوعات خاص به دیگر کشورها سفر مى کند. او مقیّد است که در آن محافل به زبان اسلام (عربى) سخن بگوید و با مقاله ارائه دهد و بر این امر پاى مى فشارد که باید زبان مبلّغان و سفیران اسلام در این اجتماعات و پیام رسانیها عربى باشد. از دیگر فعالیتهاى آیت الله حائرى حضور چشمگیر وى در دوران دفاع مقدس (1367 ـ 1359ش.) در مناطق جنگى بوده است. وى بارها به جبهه رفت و ضمن کمکهاى مادّى، براى رزمندگان سخنرانى هم کرد. تصریح برخى فرماندهان سطوح بالا همچون شهید صیاد شیرازى، شهید ابراهیم همّت و سردار رحیم صفوى به استفاده معنوى مسئولان از ایشان و خاطرات خوش اکثر رزمندگان سپاه و ارتش از وى گویاى ثمرات فراوان این حضور پرشور است. او از خاطراتش در جبهه فقط به یک نکته اشاره مى کند:

«من و آقاى فقیه در مدرسه حجتیه با هم بودیم. حجره من شماره 104 و حجره ایشان شماره 105 بود. از تقدیرات الهى این که پس از 27 سال وقتى ما در دوران دفاع مقدّس به صورت نوبتى به جبهه ها اعزام مى شدیم، در پادگان دو کوهه براى مکان و استقرارمان در خوابگاه دانشگاه شهید چمران اهواز قرعه کشى کردند، اطاق شماره 104 خوابگاه به نام من و اطاق شماره 105 به نام آقاى فقیه درآمد...»[22]

ویژگى ها

خصوصیات این عالم دانشمند را مى توان از آثار موجود ایشان و زبان و بیان نزدیکان و دوستانش شناخت. آیت الله سید محمد فقیه امام جمعه نى ریز و عضو خبرگان رهبرى در دوره اول از استان فارس مى گوید:

«آیت الله حائرى در قم کنار حجره ما حجره داشت. درس خارج فقه و اصول آیت الله میرزا هاشم آملى و چند درس دیگر را با هم مى رفتیم. ایشان در جوانى و همان زمان طلبه اى کوشا و جدّى و اهل دانش و جستجوگر بود. کتابهاى زیادى مطالعه مى کرد. مثل پدرشان کتوم بود و دوست نداشت درباره زندانى شدن ها، تبعیدى ها و شکنجه هایى که دیده است، صحبت کند. در نوجوانى تحت تربیت و تأثیر عرفانى پدر قرار گرفت و در جوانى با برخى از عرفاى بزرگ به سیر و سلوک مشغول بود. ارادت ایشان نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به خصوص حضرت زهرا(علیها السلام)خالصانه و عجیب است. آقاى حائرى جوشش فکرى عجیبى دارد و بسیار فعال و پیگیر کارها مى باشد. براى استان فارس و شیراز اقدامات بسیار مفیدى انجام داده ا ست. نسبت به امام و بعد از ایشان به مقام معظم رهبرى علاقه شدیدى دارد. یک زمانى فرمود: اگر من کسالتى پیدا کردم مرا خدمت آقا ببرید تا ایشان دعا کند. او تا این حدّ به مقام ولایت اعتقاد دارد.»[23]

حجت الاسلام و المسلمین سید على فقیه برادر کوچک آیت الله سید محمد فقیه، مسئول مدرسه علمیه نى ریز و مدرّس علوم حوزوى اظهار مى دارد:

«آیت الله حائرى در دوران تحصیل در حوزه علاوه بر تحصیل یک ریاضت شخصى هم داشت. ایشان یک زندگى زاهدانه اى را در آن زمان مى گذراند. سحرخیز و اهل تهجّد بود و در میان طلاّب فارس در حوزه علمیه قم نمونه بود. در میان 500 نفر طلبه اى که در مدرسه حجتیه بودند تنها چند نفر مثل آیت الله حائرى و آیت الله جوادى آملى رفتار و کردار و سخنانشان براى طلبه ها الگو بود. زهد و ایثار ایشان بیشتر نمود داشت. از نظر جسمانى بسیار لاغر و ضعیف، ولى از نطر روحى بسیار قوى و نیرومند و پرکار بود. از تیزهوشى آقاى حائرى این که برادرم آن زمان مشغول حفظ قرآن بود، آقاى حائرى مى گفت: شما قرآن بخوانید من گوش مى دهم. برادرم از راه خواندن قرآن را حفظ مى کرد و آقاى حائرى از راه گوش دادن بیشتر قرآن را حفظ نمود. او در دوران طلبگى اهل درس و بحث و همزمان مطالعات بسیارى داشت. به هر حال ایشان یکى از مفاخر روحانیت فارس است که متأسفانه قدرش مجهول مانده است.»[24]

آقاى مهندس رجبعلى طاهرى از یاران مبارز آیت الله حائرى در صحنه هاى مختلف از ویژگیهاى ایشان این گونه مى گوید:

«من از سال 1335 با آقاى حائرى آشنا شدم. آن موقع، من به دانشکده فنى دانشگاه تهران رفتم و آقاى حائرى به حوزه علمیه قم رفت تا این که به دنبال قیام 15 خرداد، به دلایلى قرار شد براى ادامه نهضت روحانیت و امام خمینى به شیرازبیایم. در شیراز با آقا صدرالدین برادر بزرگتر آقاى حائرى مربوط شدم، شبکه ما محرمانه بود. آن زمان آیت الله حائرى هم به شیراز آمد و من پس از هفت سال با ایشان ملاقات کردم. در آن شرایط در مسجد شمشیرگرها به کمک چند تن از دوستان جلسه اى را تشکیل داده بودیم که به یک روحانى نیاز داشت. با آقاى حائرى صحبت کردم و پیشنهاد دادم که بیایند و در جلسات ما سخنرانى کنند. استخاره کرده پذیرفتند و به مسجد شمشیرگرها آمدند. در همان سخنرانى اول محصلین خیلى از ایشان استقبال کردند و خوشحال شدند و جلسات ما ادامه پیدا کرد و افراد بسیارى به وسیله ایشان، تربیت شدند. جلسات تا سال 51 ادامه داشت و پس از آن با دستگیرى اعضاى جلسه و زندانى شدن و شکنجه کردن آنها در زندان عادل آباد جلسات تعطیل شد و پس از آن آقاى حائرى به طور متناوب در قم و شیراز بود. از جمله کار دیگر مشترکمان تکثیر نوارهاى امام، پخش اعلامیه ها و جلسات خصوصى با محصلین و دانشجویان در منازل بود... من و آقاى حائرى چند بار زندانى شدیم. پس از پیروزى انقلاب که آقاى حائرى به شیراز آمد، من فرمانده سپاه شیراز و استان فارس بودم. همان زمان هم ایشان را دعوت کردم تا به سپاه بیایند، چون روحانى در سپاه نبود. چند ماه بعد مسئله انتخابات مطرح شد. من از کازرون و آیت الله حائرى از شیراز به توصیه برادرشان آقا صدرالدین کاندیدا شدیم. او به عنوان نماینده شیراز رأى آورد و مدتى در مجلس همکار بودیم و همکارى داشتیم. تا شهادت آیت الله دستغیب، که امام حکم کردند و ایشان اطاعت نموده به شیراز آمدند.»[25]

آقاى دکتر سعید زاهد که از سال 1358 با آیت الله حائرى در ارتباط بوده است به ویژگیهاى علمى ایشان در علوم انسانى چنین اشاره مى کند:

«آشنایى ام با جناب آقاى حائرى به دوران انقلاب فرهنگى و کلاس هاى درس ایشان بر مى گردد که از حضورشان استفاده مى کردیم. در همان سالها، یادداشتها و نوشته هایى از ایشان به دست ما افتاد که با آن جزوه کوچکى را به عنوان «مقدمه اى بر علوم انسانى اسلامى» تدوین کردیم این اثر از مجموعه مقالاتى بود که قبلاً آقاى حائرى منتشر کرده بودند و ما آنها را بازنویسى کردیم و به صورت کتابى چاپ و منتشر کردیم... ویژگى خاص اندیشه هاى ایشان در این زمینه این است که ما باید علوم انسانى را از تعریف انسان آغاز کنیم و براى این کار باید انسان را با توجه به منابع اسلامى شناسایى و معرفى کنیم. با این کار مى توانیم تمام علوم انسانى را سامان بدهیم. در علوم انسانى نظریه ها را از اسلام بگیریم یا با اسلام تنظیم کنیم، اما روشها را مى توانیم از روشهاى متداول در علوم انسانى استفاده کنیم. تأکید آیت الله حائرى بر روى عقلانیّت مفاهیم دینى است و نکته اصلى اینجاست که ما بتوانیم مفاهیم دینى را عقلانى کنیم تا آنها که ملاک قضاوتشان دین نیست هم بتوانند آن را بپذیرند و قانع شوند تا به ما بپیوندند. ما باید استدلالهایى را که براى دیگران مى کنیم از پایگاه عقل باشد... .»[26]

حجت الاسلام و المسلمین سید ابوفاضل رضوى اردکانى از فضلا و نویسندگان و مبلّغانى است که سالها در منطقه فارس به تبلیغات دینى اشتغال داشت و هم اکنون کاردار سفارت ایران در کشورهاى عربى است، ویژگیهاى ایشان را این گونه توضیح مى دهد:

«.... زمانى که با طلاّب شیراز و دوستان اهل علم استان فارس جلساتى داشتیم، گاهى هم از استاد آیت الله حائرى استفاده مى کردیم. ایشان در قم تدریس داشت و شاگردان خوبى تربیت کرد. تسلط بر مبانى فقهى و فلسفى داشته و در این مسائل صاحب نظرند.

از ویژگیهاى شخصیتى ایشان بعد معنوى، زهد و تقواى این روحانى فرهیخته است. ایشان در بالاترین مراتب زهد و تقوا قرار دارد. به مسائل معنوى عنایت داشته و آن چنان است که هر جا شخصیّتى معنوى را یافت با او ارتباط برقرار مى کند. به علما و شخصیت هاى علمى احترام شایسته مى گذارد و نسبت به مدارس علمیه و حوزه ها عنایت دارد و از این باب پشتوانه خوبى براى حوزه هاى علمیه است.

زندگى اش ساده و زاهدانه است و از بیت المال هرگز استفاده نمى کند. شوق و ذوق زایدالوصف براى خدمت به مردم و ترویج دین دارد. به امام و مقام معظم رهبرى و علاّمه طباطبایى به شدّت علاقه مند مى باشد. به حافظ و سعدى و آثارشان رغبتى ویژه داشته و از حافظ شناسان عصر حاضرند.

به تفکّر و اشعار سعدى مسلّط و بیشتر قطعات و نثرهاى سعدى را از حفظ اند و در سخنرانى ها از آن استفاده مى کند. به کشاورزى بسیار علاقه دارد و براى توسعه آن در سطح کشور داراى برنامه و طرح هاى وسیعى است...»[27]

حجت الاسلام و المسلمین سید یدالله شیرمردى که سالها در خدمت آیت الله حائرى بوده و با ایشان همکارى داشته است، اظهار مى دارد:

«... به نظر من آیت الله حائرى از شخصیت هاى کم نظیر دوران ماست. از فعالیت هاى قابل ذکر ایشان یکى راه اندازى تشکیلات دارالقرآن است. کار این تشکیلات تربیت حافظان قرآن در منطقه فارس است و تاکنون صدها نفر از اعضاى آن حافظ کل قرآن شده اند...

دیگرى احیاى سنّت حسنه اعتکاف مى باشد. ایشان عقیده دارند که اعتکاف تنها در ایّام البیض (13و14و15 ماه رجب) نیست، بلکه براى زمانها و اوقات دیگر هم هست. بر این اساس هر هفته شب هاى جمعه نیز مراسم اعتکاف در مسجد جامع شیراز برقرار و بیش از 500 جوان شرکت مى کند. هر سال در ایّام البیض بیش از 5000 نفر از جوانان در مسجد نو (مصلّى) معتکف شده و هزینه هاى آن را آیت الله حائرى تأمین مى نماید.

عنایت آیت الله حائرى به فعالیّت هاى هنرى و تربیت بدنى و خط سیرى که ایشان در این باب ترسیم نموده اند، موجب جذب و جلب بسیارى از جوانان هنرمند و علاقه مندان و صاحب نظران اهل هنر به مساجد و نماز جمعه گردیده است.

در آغاز تابستان سال 1382 ستاد برگزارى نماز جمعه شیراز با ارشاد و راهنمایى آیت الله حائرى طرح مطالعه تمامى آثار استاد شهید مرتضى مطهرى را ارائه کرد و زیر نظر ایشان به اجرا درآورد. نحوه اجراى آن بدینگونه مى باشد که برادران و خواهران تحصیلکرده در سطح بالاى علمى و برخى طلاّب و فضلاى حوزه هر هفته در یکى از سالن هاى اجتماعات شهر گرد هم مى آیند. کتابهاى استاد که توسط ایشان موضوع بندى و گروه بندى شده است شرح و توضیح داده مى شود. پس از بحث و بررسى و پاسخ به سؤالات مطروحه، مطالب به صورت جزوه در اختیار حاضران و علاقه مندان قرار مى گیرد. هر دوره یک سال به طول مى انجامد و تمامى آثار موجود بحث و بررسى مى شود. بنابر اظهار شرکت کنندگان در طرح، آنان درک عمیق ترى نسبت به آثار پیدا نموده و با ترتیب موضوعى آثار را مطالعه مى کنند.

از ویژگى هاى دیگر آیت الله حائرى، رسیدگى ایشان به امور محرومان جامعه است. وى تا آنجا که در توان دارد به مستمندان و محرومان کمک مى کند. در طول هفته چند نوبت با مراجعه کنندگان ملاقات مستقیم دارد. در دفتر خود چند معاون تعیین کرده اند تا کار مراجعان به سرعت و درست انجام شود. در حوادث غیر مترقبه اى که براى منطقه یا دیگر جاهاى کشور پیش مى آید او براى کمک رسانى و تهیّه امکانات پیشگام است و در مراحل حسّاس یا خود حضور پیدا مى کند و یا نماینده اى اعزام مى نماید. ایشان در مورد زلزله کلام جالبى دارند و آن این است که: ما نباید همه اش زلزله را عذاب الهى بدانیم. خدا زلزله را براى خراب کردن خانه ها نفرستاده بلکه او زلزله را فرستاده تا همچون مردم ژاپن خانه هایمان را محکم تر و با اصول مهندسى بسازیم... .»[28]

حجت الاسلام و المسلمین آقاى شیخ محمد مبشّرى عارف پیرامون طرح «فلاحت در فراغت» و دغدغه هاى آیت الله حائرى مى گوید:

«... آیت الله حائرى براى رفع مشکل اقتصادى کارمندان و کارگران متوسط الحال و اقشار مستضعف طرحى را که در ذهن داشت روى کاغذ یادداشت کرد و در سفرى که به مشهد مقدّس مشرف شد از حضرت رضا(علیه السلام) خواست تا اجراى طرحش را به دل مسئولان کشور بیفکند. وقتى از حرم رضوى خارج مى شد با یکى از مسئولان دفتر مقام معظم رهبرى برخورد کرد و طرح مکتوب را به ایشان داد تا به محضر مقام معظم رهبرى برسد. پس از مدتى این طرح مراحل قانونى خود را گذراند و سپس براى اجرا به آقاى حائرى ابلاغ گردید.

آیت الله حائرى در سال 1376 با همکارى و همیارى مردم و بخشهاى خصوصى هزاران هکتار از زمینهاى لم یزرع و بایرى را که سالیان دراز بى حاصل و بى صاحب افتاده و از آن استفاده نمى شد، با تلاشهاى همه جانبه و در کوتاه مدت تبدیل به باغهاى سرسبز و انبوهى از درختان میوه نمود، سپس در اختیار افراد مذکور قرار داد. اجراى این طرح تأثیرات بسیار مطلوبى در بهبود وضع اقتصادى اقشار آسیب پذیر و مستمند، تغییر و حفظ محیط زیست و ایجاد فضاى سبز داشت. زمین هاى بى حاصل حاصلخیز گردید. از اوقات فراغت نیروهاى انسانى استفاده شد، به جاى ورزش هاى غیر تولیدى ورزش مفید با بازدهى تولیدات مصرفى انجام شد. با پیشنهاد ایشان در منطقه اى که مردم با زیتون و پرورش آن آشنایى نداشتند، اقدام به تولید این محصول شد تا جایى که تولید زیتون در فارس پس از شمال کشور در مرتبه اى قابل توجه قرار گرفت و نوع آن شهرت یافت. عمده محصولات هکتارها متر مربع باغ احداث شده، انگور و انجیر و... مى باشد.»

«از سوى آیت الله حائرى در کنار طرح «فلاحت و فراغت» مؤسسه خیریه احسان، تأسیس گردید تا درآمدهاى اضافى به دست آمده با نظارت مؤسسه یاد شده در امور خیریه، ترویج دین و توسعه طرح مذکور صرف شود...

لازم به توضیح این که طرح داراى اساسنامه و شرایط ویژه است. از جمله شرایط اساسى زمین هاى واگذار شده به افراد براى کشاورزى است و ساخت و ساز در آن بر مبناى درصد خاص مى باشد....

نظارت بر کل طرح را شوراى سیاستگذارى ائمه جمعه کشور عهده دار است و مدیریت عالى آن با مقام معظم رهبرى و در استان فارس با نماینده وى است که مدیر داخلى آن را تعیین مى کند.»

برخى از دغدغه هاى آیت الله حائرى چنین است: زبان عربى که زبان اسلام است احیا گردد و در مجامع بین المللى با این زبان باید تبلیغ و سخن گفته شود. همچنانکه هر کس مسلمان شود موظف است نمازش را به زبان عربى اقامه کند.

هر ایرانى باید یک قطعه زمین کشاورزى در بیرون شهر محل سکونت خود داشته باشد و اوقات فراغت خود را در آنجا صرف کند تا فرموده رئیس مذهبمان امام صادق(علیه السلام) «... مؤمن ساعتى را باید به لذّات سالم و مفید بگذراند.»، جامه عمل پوشانده شود.

در جامعه اسلامى باید ربا به اشکال مختلفش نابود شود و پول ثابت با پشتوانه اى ثابت رایج گردد و در گردش کار اقتصادى، قرار گیرد.

باید دانشگاهى بر مبناى علوم انسانى اسلامى در کشور تأسیس شود.

آثار و...

مجموعه آثار منتشر شده آیت الله حائرى حاصل سخنرانیها، مباحثات و درسهایى است که در مناسبتهاى مختلفى براى شاگردان و علاقه مندان بیان کرده است. برخى دوستان و ناشران مطالب ضبط شده را پس از پیاده کردن و تنظیم زیر نظر ایشان به صورت کتاب، مقاله و نامه درآورده و در دسترس عموم قرار داده اند، عبارتند از[29]:

الف: کتابها

1. انسان الهى 2. انسان شناسى 3. با على در صحرا 4. تمثیلات (هشت جلد) 5. تفسیر سوره حمد 6. تربیت کودکان 7. حافظ سرّ 8. درس سحر 9. در سایه سار وحى 10. رمز دوام پیوند یا (آداب همسردارى) 11. راه رشد 12. سیرى در آفاق 13. مقدمه اى بر علوم انسانى 14. نماز 15. نکته ها 16. الولایة (شامل وصیت نامه ایشان نیز مى باشد) 17. ولایت فقیه انتخابى یا انتصابى 18. ولایت فقیه 19. ولایت.

ب: مقالات:

1. از واجبات تا معروف از حرام تا منکر 2. بزرگترین خدمت امام 3. پرسش و پاسخ 4. پیرامون فلاحت 5. تربیت طلاّب 6. تلاش منهاى اطاعت از رهبر 7. خاطرات زندان 8. در آستانه ظهور 9. دنیا از نظر یاران على(علیه السلام) 10. ربا و قرض الحسنه 11. رویکردى نو به مقوله اصلاحات 12. سلوک آهنین 13. طب النّبى 14. مجلس کارشناسان 15. مردم و انگیزه الهى 16. ولایت فقیه (انتخابى یا انتصابى) 17. ولایت فقیه (امتداد ولایت خداوند) 18. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)

ج: نامه ها و پیامها

در بین سالهاى 85 ـ 1380ش آیت الله حائرى نامه ها و پیامهاى فراوانى به مقامات و مسئولان اجرایى و غیر اجرایى کشور نگاشته و ضمن تشریح مسائل، راهبردهاى متناسبى را پیشنهاد کرده است. نیز در مناسبتهاى مختلف براى گردهماییها و کنگره ها و سمینارهاى استانى یا کشورى پیامهاى کوتاه و یا بلندى ارسال داشته که بدانها اشاره مى شود.

1. چند نامه کوتاه و بلند به آیت الله شیخ على اکبر هاشمى رفسنجانى در دوران مسئولیتهاى گوناگون پیرامون: «روش ایجاد اشتغال در کشور»، «آپارتمان نشینى را به باغ نشینى تبدیل کنیم»، «موانع اشتغال زایى و مسائل اقتصادى و تفاوت عملکرد ما در آن با حوزه مسائل سیاسى» (رنجنامه آیت الله حائرى)، «پول اعتبارى»، «روش ریشه کن کردن ربا و رسیدن به نظریه اعتبار مقوّم مالیت»

2. نامه به دکتر عباس شیبانى در موضوع: «روش نابود کردن ربا»، «تأسیس بانک پول با پشتوانه ثابت»

3. نامه به خانم معصومه ابتکار شامل: «تذکرات نسبت به محیط زیست» و «جلوگیرى از قطع اشجار»

4. نامه به مهندس حجتى (وزیر کشاورزى)

5. نامه به کمیته امداد امام خمینى

6. نامه به مدیر عامل سازمان آب و فاضلاب شیراز

7. نامه به ستاد غدیر در استان فارس

8. نامه دوستانه به رؤساى بانک هاى سراسر کشور

9. پیام به همایش نماز (در شیراز)

10. پیام به کنگره سعدى شناسى

11. پیام به همایش ستیغ سخن

12. پیام به جشنواره زیتون

13. پیام به اساتید دانشگاه ها و دانشجویان کشور

14. پیام به جشنواره هنر آسمانى

همسر و فرزندان

آیت الله حائرى در سال 1348 با دختر آیت الله سید نورالدین حسینى شیرازى (1335ش.) ازدواج کرد که ثمره آن هفت فرزند (6 پسر و یک دختر) است.

از میان پسران حجج اسلام شهاب الدّین و نظام الدّین به تحصیلات حوزوى اشتغال دارند و سه پسر دیگر و دخترشان دانشجویند و یکى از پسران آموزگار است.

همسر آیت الله حائرى هم عالم زاده و هم از بانوان فداکارى است که در سالهاى مبارزه (تبعید، زندانى و شکنجه) مونس و همفکرش بوده و در ایجاد زمینه هاى تربیت دینى و اخلاقى فرزندان نهایت علاقه و همکارى را با وى داشته است.

دیدگاهها

در پایان این نوشتار دیدگاه دو تن از مراجع عظام تقلید را درباره آیت الله حائرى مى خوانیم:

آیت الله ناصر مکارم شیرازى:

«... در مورد جناب مستطاب آیت الله حائرى آن چه را مى توانم به طور خلاصه عرض کنم این است: ایشان را سالیان سال است که مى شناسم و با روحیات ایشان آشنا هستم. من در طى این مدت هیچ گونه موردى که مخالف موازین اسلامى باشد در ایشان ندیدم و این را مى توانم در مورد ایشان گواهى دهم که از جمله شخصیت هایى هستند که در دوران قبل و پس از انقلاب هیچگونه نوسانى در مسیر خود نداشته اند. اخلاص وى بى نظیر است و داراى مقام علمى ممتاز است. ایشان در مسائل اقتصادى هم صاحب نظرند و مى توانند راهنمایى هاى خوبى به مسئولان کشور بکنند. من خدمت پدر ایشان مرحوم آیت الله شیخ عبدالحسین رسیده ام و وارستگى خاصى از ایشان سراغ دارم که به عقیده بنده از پدر به ارث برده اند. وقتى انسان زندگى ایشان را از نزدیک ملاحظه مى کند زندگى بسیار زاهدانه اى دارد. ایشان بسیار متواضع است و براى اسلام حتى اگر لازم باشد، به کلیسا مى رود که شاید خیلى از شاگردان و کسان دیگرى که از لحاظ مقام علمى شاگرد ایشان حساب مى شوند، حاضر نباشند...»[30]

آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانى:

«... آیت الله حائرى استاد اخلاق اسلامى است. از نظر بیان و عملاً نیز آن را مجسم مى کند. در طى سفرى که با ایشان در عمره بودیم، آن چنان تواضع و فروتنى از خود نشان داد که دوستان و همراهان را غرق خجالت مى کرد...»[31]

[1]. مصاحبه نویسنده با آیتالله حائرى.

[2]. کیهان فرهنگى، ش 207، سال 1382، ص 7 و مصاحبه نویسنده با ایشان.

[3]. همان.

[4]. همان و مصاحبه نویسنده با آیتالله حائرى.

[5]. همان، ص 8 و 9 و مصاحبه نویسنده با ایشان.

[6]. همان، ص 8 و 9 و مصاحبه نویسنده با ایشان.

[7]. گلشن ابرار، ج 5، ص 464.

[8]. کیهان فرهنگى، همان، ص 5، مصاحبه نویسنده با ایشان.

[9]. مصاحبه نویسنده با ایشان.

[10]. همان.

[11]. همان.

[12]. همان.

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. امام خمینى در آینه اسناد، ج 10، ص 92 و ج 9، ص 42.

[16]. همان، ج 21، ص 38 و 208.

[17]. صحیفه امام، ج 4، ص 280.

[18]. همان، ج 19، ص 306.

[19]. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 142 ـ 127.

[20]. صحیفه نور، ج 15، ص 274.

[21]. خبرگان ملت، دفتر 2، ص 142 ـ 127.

[22]. مصاحبه نویسنده با ایشان.

[23]. کیهان فرهنگى، همان، ص 15.

[24]. همان، ص 21 ـ 20.

[25]. همان، ص 23 ـ 22و

[26]. همان.

[27]. همان، ص 24.

[28]. همان، ص 19 ـ 18.

[29]. کیهان فرهنگى، همان، ص 26، گزارش معاونت فرهنگى دفتر امام جمعه و نماینده ولى فقیه در استان فارس.

[30]. به نقل از حجتالاسلام و المسلمین محمد مبشّرى عارف.

[31]. مصاحبه نویسنده با ایشان.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام محمدصادق
نام خانوادگی حائرى شیرازى
نام پدر آیت الله آقا شیخ عبدالحسین حائرى
نام معروف محمدصادق حائرى شیرازى
تاریخ تولد (شمسی) 1315/11/12
تاریخ تولد (قمری) 1355/11/19
مکان تولد ایران،فارس،شیراز

تالیفات

No image

انسان الهى

No image

انسان شناسى

No image

با على در صحرا

No image

تمثیلات (هشت جلد)

No image

تفسیر سوره حمد

No image

تربیت کودکان

No image

حافظ سرّ

No image

درس سحر

No image

در سایه سار وحى

No image

راه رشد

No image

سیرى در آفاق

No image

نماز

No image

نکته ها

No image

ولایت فقیه

No image

ولایت

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد هشتم

کتاب گلشن ابرار - جلد هشتم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که تا کنون هشت جلد از آن تألیف شده است.
Powered by TayaCMS