دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مسجدالحرام

No image
مسجدالحرام

كلمات كليدي : قرآن، مسجد، مسجدالحرام، قبله، قتال

نویسنده : سيد جواد موسوي

مسجد از ماده‌ی "سجد" است و سجده در لغت به معنای نهادن پیشانی بر زمین است.[1] واژه‌ی مسجد اسم مکان برای سجده و عبادت است؛[2] پس مسجد جایگاه نماز است به اعتبار سجود.[3] اما مسجدالحرام همان مسجد معروف در شهر مکه است؛ با اینکه برخی بر اساس آیه‌ی اول سوره‌ی اسراء کل شهر مکه را مسجدالحرام می‌دانند که قرآن سیر ملکوتی رسول خدا را در شب معراج از مسجدالحرام بیان نموده، درحالی‌که پیامبر آن شب در مکه خارج از مسجد حضور داشت؛ با این تعریف شهر مکه و حرم باهم به حکم مسجد هستند.[4]

قبله‌گاه مسلمانان

قبله‌ی اول مسلمانان بیت‌المقدس بود؛ اما بعد از هجرت پیامبر اسلام به مدینه، قبله از بیت‌المقدس به مسجدالحرام تغییر یافت. خداى تعالى تشریع احکام را به خاطر مصلحت بندگان که تربیت و تکامل مردم باشد قرار داده است. سرّ تغییر قبله نیز این است که غیر مؤمنین از مؤمنان جدا شود و فرمانبران و پیروان رسول خدا از معصیت‌کاران مشخص گردد.[5] لذا پیامبر گرامی اسلام قبل از نزول آیه منتظر نزول وحی الهی بود تا اینکه آیه‌ی ذیل نازل شد:

«قَدْ نَرَى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فىِ السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّینَّکَ قِبْلَةً تَرْضَئهَا فَوَلّ‌ِ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَیثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ...»[6]

«نگاه‌هاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهایى) مى‌بینیم! اکنون تو را به سوى قبله‌اى که از آن خشنود باشى، باز مى‌گردانیم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن بگردانید...»

رسول خدا دوست داشت که خدای متعال با تغییر قبله‌ی مسلمانان از قبله‌ی یهودیان و اختصاص قبله‌ای جدید برای حضرت، او را تکریم نموده و گرامی بدارد؛ چون یهودیان بر حضرت عیب می‌گرفتند و بر این امر فخر می‌فروختند. اما اینکه شطر مسجدالحرام گفته، مراد کعبه است که مسلمانان با تبعیت از رسول خدا، نمازشان را به سوی کعبه اقامه کردند.[7] در آیات بعد[8] جهت ثبوت حکمِ تغییر قبله، مسئله‌ی روآوردن به جانب مسجدالحرام را تأکید نموده است.[9]

حرمت قتال در مسجدالحرام

مسجدالحرام حرم امن الهی است که احترام آن واجب است و باید همیشه محترم شمرده شود؛ لذا بر مسلمانان لازم است که حرمت آن را نگه دارند. اما وقتی گروهی حرمت و قداست این حرم امن را بشکنند، سکوت در برابر آنان جایز نیست و پاسخشان قتل و ریشه کردن آنها از حرم الهی است؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید:[10]

«...وَ لَاتُقَاتِلُوهُمْ عِندَ المَْسْجِدِ الحَْرَامِ حَتىَ‌ یقَاتِلُوکُمْ فِیه‌ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُم...»[11]

«...و با آنها در نزد مسجدالحرام (در منطقه‌ی حرم) جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند؛ پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید...»

مقصود ممنوعیت کشتن مشرکان و آغاز جنگ در مسجدالحرام از سوی مسلمانان است؛ اما اگر مشرکان آغازگر نبرد باشند در این صورت مسلمانان حق دفاع از خود را دارند و می‌توانند با مشرکان بجنگند و آنان را به قتل رسانده و از مکه بیرون کنند که در ادامه می‌فرماید: سزاى کافران همین است. پس آیه‌ی شریفه دال بر وجوب بیرون کردن کفار از مکه بوده تا فتنه و فسادى پیش نیاید.[12]

جایگاه ویژه مسجدالحرام

الف. نهی از ورود مشرکان به مسجدالحرام: قرآن کریم نوعی پلیدی برای مشرکین بیان نموده و ورود آنها را به این حرم مقدس تحریم نموده است:[13]

«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجََسٌ فَلَایقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا...»[14]

«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! مشرکان ناپاکند پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجدالحرام شوند...»

آیه‌ی شریفه به طور انحصار کل مشرکان را نجس اعلام نموده است که هم بدن و جسد مشرکان ناپاک است و هم باطن و اعمالشان. بعد نتیجه‌ی نجس بودن اینها را بیان نموده به اینکه نزدیک مسجدالحرام نشوند؛ نفرموده داخل نشوند، بلکه فرموده است که نزدیک نشوند و این خطاب در حقیقت متوجه مؤمنان است که مانع از ورود و نزدیک شدن مشرکان به این شهر مقدس و حرم مکه شوند.[15]

ب. توبیخ مانعین از مسجدالحرام: اختیار داران خانه‌ی خدا تنها پرهیزکارانند؛ زیرا این خانه بر اساس تقوا بنا شده است؛ در نتیجه مشرکان حق ندارند اختیاردار خانه‌ی خدا شده و از ورود و خروج مردم به این بیت جلوگیری کنند.[16] لذا در قرآن کریم کرارا خدای متعال توبیخ نموده کسانی که مسلمانان را بازمی‌دارند از اینکه به عنوان حاجی یا آبادگر، وارد مسجدالحرام بشوند و عذاب دردناکی را برایشان رقم زده است:[17]

«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً... نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ»[18]

«کسانى که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را براى همه مردم، برابر قرار دادیم... ما از عذابى دردناک به او مى‌چشانیم!»

این آیه در حقیقت تهدید مشرکان است که مردم را از ایمان آوردن به خدا و مسلمانان را از داخل شدن به مسجدالحرام و نماز و طواف منع مى‌کردند؛[19] همچنان‌که در آیه‌ی دیگر بازداشتن مسلمانان را از زیارت مسجدالحرام و رسیدن قربانی‌هایشان به قربانگاه بیان نموده است.[20]

این گروه از کفار داراى تخلفات و گناهان سنگین به خصوص در رابطه با مسجدالحرام و مراسم پرشکوه حج هستند؛ کسانی که مردم با ایمان را از راه خدا و از کانون بزرگ توحید یعنی مسجدالحرام باز مى‌دارند؛ همان مرکزى که براى همه‌ی مردم یکسان قرار داده‌ شده، چه آنها که در آن سرزمین زندگى مى‌کنند و چه آنها که از نقاط دور به سوى آن مى‌آیند.[21] لذا در سوره‌ی دیگر با لحن شدیدتری می‌فرماید:

«وَ ما لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ...»[22]

«چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اینکه از (عبادت موحّدان در کنار) مسجدالحرام جلوگیرى مى‌کنند...»

یعنی چه امری موجب ترک عذاب این گروه از مشرکان می‌شود در حالی که اولیاء مسجدالحرام را از آبادی آن بازمی‌دارند و خود سرپرست مسجدالحرام نیستند با اینکه در این عرصه تلاش بیشتری هم داشته باشند.[23]

در حقیقت این آیه‌ی شریفه حجت را براى کفار و مشرکین تمام کرده و هیچ راه عذرى را برای آنها باقى نگذاشته است. کسانی که با مشاهده‌ی 13 سال از معجزات صادره از ناحیه‌ی پیامبر اسلام و رسالت ایشان و نزول قرآن بر حضرت، باز راه کفر و شرک را پیش گرفته و از روى عناد، کبر، حسد و امثال اینها از تشرف مسلمین به مسجدالحرام مانع شدند؛ پس آنها را از مناسک حج باز‌داشتند و در مقابل خود را لایق آن می‌دانستند؛ درحالی‌که مشرکان نجس هستند و حق دخول و نزدیک شدن به مسجدالحرام را ندارند (توبه/28).[24]

در آیه‌ی دیگر جنگ در ماه‌های حرام را گناه بزرگ دانسته، بعد در دنبال آن می‌فرماید:

«...وَ صَدٌّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرُ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ إِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبرَُ عِندَاللَّهِ...»[25]

«...ولى جلوگیرى از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجدالحرام و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است‌...»

"مسجدالحرام" عطف بر سبیل‌اللَّه است؛ به این معنا که جلوگیرى از انجام وظائف عبادى مسلمانان و کفر به خدا و منع نمودن مسلمین از مسجدالحرام و بیرون نمودن اهل این مسجد از آن، گناهش در نزد خداوند از جنگ کردن در ماه حرام بزرگتر است. مراد پیامبر مهاجرین بودند که از ترس کفار قریش هجرت نمودند.[26]

مقاله

نویسنده سيد جواد موسوي
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - هستی شناسی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

نیروى سحر آفرین ایمان تا چه اندازه در سلامتى روانى و جسمانى انسان مفید و اثربخش است؟
آرزوهای طولانی و شیطان

آرزوهای طولانی و شیطان

ابلیس (پدر شیطان‌ها) سخت ناراحت گردید. و بالای کوهی در مکه به نام «تور» رفت و ‌فریادش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه یاران و ‌فرزندان شیطان‌ جمع شدند.
چهار بال اخلاق در قرآن

چهار بال اخلاق در قرآن

چهار کلمه‌ى فوق چهار مرحله‌ى رفتارى را نشان مى‌دهد که بر حسب اراده و تقوا و تسلط بر نفس، انسان مى‌تواند در برابر کسانى که به او بدى مى‌کنند، عکس العمل نشان دهد.
No image

تناسخ و معاد

No image

نماز و امنیت‌

پر بازدیدترین ها

No image

آسیب شناسی فرهنگ عاشورا و راهبردهای عاشوراپژوهی

فرهنگ عاشورا، فرهنگی برخاسته از متن قرآن کریم و سیره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. این فرهنگ قدرت و جاذبه فوق العاده و نیز زیبایی و درخشش منحصر به فرد داشته و در صورتی که درست و بدون کم و زیاد کردن اجزاء و تحریف معنوی و ظاهری ارائه شود، تحول آفرین و زندگی ساز است.
No image

نگاهى به آفرینش زن با توجه به داستان آدم و حوا در قرآن

خبرگزاری فارس: مسأله آفریده شدن حوا از پهلوى آدم، چیزى است که قرآن درباره آن صراحتى ندارد؛ و عبارت<و خلق منها زوجها» را نیز نباید بر آن معنى حمل کرد، به گونه‌اى که گزارش قرآن همسان گزارش تورات گردد، توراتى که در دست مردم است و آفرینش آدم را یکسان یک داستان تاریخى نقل...
No image

معنا و مفهوم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی ره

موضوع نوشتار حاضر بررسی ایمان از نگاه مرحوم علامه طباطبایی (ره) می باشد. علامه طباطبایی ، با رویکرد قرآنی ، ایمان را فعلی قلبی و اعتمادی امیدوارانه و متوکلانه به امری قدسی می داند که لوازم عملی به همراه دارد. گرچه از نگاه وی عمل خارج از ایمان است اما پیوندی گسست ناپذیر میان ایمان و عمل صالح وجود دارد؛ وی معتقد است که متعلق ایمان دینی امری عینی ، واقعی و متعالی است و با توجه به ویژگی های ایمان ، عالی ترین...
No image

آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامى

خداوند به انسان اختیار داده و او را بر سر دوراهى قرار داده است تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه ى آن به رحمت الهى و سعادت دست یابد و چون هرگونه رحمتى در نزدیکى به خداست، مى توان گفت: هدف نهایى از آفرینش انسان همان قرب الهى است...
No image

رابطه ایمان و عمل صالح

در آموزه های قرآنی ایمان و عمل صالح از چنان ارتباطی برخوردارند که فقدان هر یک، کارآیی و تأثیرگذاری دیگری را کم اهمیت و یا بی ارزش می کند. ایمان و عمل صالح دو بال پرواز بشر به مقام انسانیت و درک خلیفه اللهی و وصول به سرمنزل مقصود است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود. این نوشتار تلاشی برای تبیین این همبستگی استوار میان ایمان و عمل صالح است...
Powered by TayaCMS