27 بهمن 1395, 2:24
اگر به زندگي امام حسن مجتبي (ع) نگاهی گذرا شود به خوبي ميتوان دريافت كه آن امام همام (ع) الگوي كامل احسان بوده است. خداوند در سوره انسان (هل اتي) گزارشي كامل از احسان و ايثارگري امام و خانواده آن حضرت (ع) از پدر و مادر و برادر و خواهر بيان ميكند. آن حضرت (ع) در خردسالي در زماني كه هر كودكي براي امور كوچك و جزئي گريه ميكند و در برابر غذا و گرسنگي بيتابي ميكند، نه تنها يك شبانه روز بلكه سه شبانه روز از غذاي خويش ميگذرد و همانند برادر خردسالش آن را به افراد فقير و يتيم و اسير ميدهد (انسان آيه8). اين خصوصيت و منش اخلاقي كه در كنف تربيت رسول خدا(ص) و اميرمؤمنان علي (ع) و فاطمه (س) پديد آمده بود، موجب شد كه وي تا آخر عمر به عنوان يكي از محسنان و نيكوكاران روزگار مطرح باشد. در روايات بسياري از احسان و ايثارگري امام سخن به ميان آمده است. در كتاب ارزشمند «الحياه » كه با ترجمه احمد آرام منتشر شده آمده است كه امام حسن مجتبي «ع»، دو بار از همه مال خود دست كشيد، و سه بار اموالش را در راه خدا تقسيم كرد (ج3، 301، ص299). اينكه حضرت دو بار همه دارايي و ثروت خويش را ميان خود و فقيران تقسيم كرد عملي است كه از بسياري برنميآيد و كمتر كسي به خود چنين جرأت ميدهد كه از آن همه اندوختهها و مالي كه به سختي و زحمت از راه كشاورزي و جهاد و تجارت به دست آورده است دست بكشد و به ديگران بخشد. تنها خاندان اهل بيت (ع) و پيروان صديق ايشان هستند كه از چنين منش و خلق و خويي بهره مند هستند. آن حضرت خود چنان بود كه با عمل و گفتار ديگران را به احسان دعوت ميكرد و ميفرمود: تمام كردن احسان از آغاز كردن آن بهتر است. چنان كه از آن حضرت نقل كردهاند كه ميفرمود: هركس احسانهاي خود را به زبان آورد بخشندگي خود را تباه كرده است. يا ميفرمود: احسان آن است كه تأخيري در پيش و منتهایي در پس نداشته باشد. در روايات آمده است كه مردي خدمت امام حسن (ع) آمد و عرض كرد: اي فرزند اميرالمؤمنين به حق آن خدايي كه نعمت بسيار بر شما كرامت فرموده است تو را قسم ميدهم كه به فرياد من برسي و مرا از دشمني كه حرمت پيران را نگه نميدارد و به كودكان و نوجوانان رحم نميكند، نجات دهي. امام پرسيد: دشمن تو كيست تا از او دادخواهي كنم؟ آن مرد گفت: فقر است. امام به خادم خود دستور داد: «هر چه مال در نزد توست به او بده». او پنج هزار درهم حاضر كرد و به او داد. امام (ع) رو به مرد فقير كرد و گفت: «تو را به خداوند متعال قسم ميدهم كه هر وقت اين دشمن بر تو رو آورد شكايتش را نزد من بياور تا از تو دفع شر كنم». احسان و ايثار امام تنها در مال و اموال نبود بلكه هم چنان كه در قرآن آمده است، در برابر اعمال ديگران كه خشم را به دنبال ميآورد روش كظم الغيظ را پيش ميگرفت (آل عمران آيه 134) و با عفو و گذشت احسان مينمود. چنان كه در روايات آمده است. روزي امام (ع) از راهي عبور ميكرد. مردي از اهل شام با آن حضرت روبهرو شد و بدون مقدمه شروع به ناسزا گفتن نسبت به ايشان كرد. حضرت هيچ عكسالعملي نشان نداد. وقتي آن مرد از ناسزا گفتن باز ايستاد، امام به او نزديكتر شد و با تبسم به او سلام كرد. آن گاه فرمود: «اگر اجازه بدهيد حاضرم به شما كمك كنم. اگر چيزي لازم داري آن را برايت فراهم كنم يا اگر راه را گم كردهاي آن را به تو نشان دهم و اگر گرسنهاي تو را سير كنم، اگر فقيري بينيازت سازم. به هر حال اگر حاجتمندي حاضرم در برآوردن حاجت تو بكوشم». چون مرد شامي اين رفتار را از امام حسن ديد، ناگهان به گريه افتاد و گفت: «گواهي ميدهم كه تو خليفه خدا در روي زمين هستي». در تاريخ آمده است كه حسن بن علي (ع) پس از جد بزرگوارش پيامبر اكرم (ص) و پدر گرامي اش علي بن ابيطالب (ع) از همه مردم زاهدتر بود. شخصي به نام مدرك بن زياد ميگويد: روزي در يكي از باغهاي ابن عباس بوديم. غذاي مناسبي آوردند. امام حسن دستور دادند كه كارگران و خدمتگزاران را جمع كنند و آن غذاي خوب را به آنها بدهند. مدرك ميگويد: خود امام لب به آن غذا نزد و مشغول خوردن نان با قدري نمك شد. وقتي به آن حضرت گفته شد شما چرا از آن غذاي خوب ميل نميكنيد، در جواب فرمودند: «ان ذاك الطعام احب عندي؛ اين خوراك را بيشتر دوست دارم».
پيشواي دوم جهان تشيع در نيمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدينه ديده به جهان گشود. حسن بن علي (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال را بيشتر درك نكرد؛ زيرا او تقريباً هفت سال بيش نداشت كه پيامبر اسلام بدرود زندگي گفت. پس از درگذشت پيامبر (ص) تقريبا سي سال در كنار پدرش اميرمؤمنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت علي (ع) شش ماه بر مسلمين خلافت كرد. آن امام والامقام در طول عمر مبارك خود دوبار تمام ثروت و دارايي خويش را در راه خدا بخشيد و سه بار تمام اموال خود را وقف كرد. به گفته مورخان، امام حسن مجتبي (ع)، فردي شجاع، دلير و مبارز بود و در غالب جنگهايي كه امام علي (ع) در آنها حاضر بود، حضور داشت. امام حسن (ع) مسئوليت امامت و رهبري شيعيان را در فضايي نابسامان به عهده گرفت. در اين زمان امام (ع) در برابر مكر معاويه قرار گرفت و ناچار شد صلح كند. بي شك ارزش صلح امام حسن (ع)، با توجه به شرايط زماني و مكاني خاص خود، كمتر از جنگ و شهادت امام حسين (ع) نبود. خيانت طرفداران ايشان، تهديد و تطميعهاي معاويه و نهايتاً تشكيل مثلث زر و زور و تزوير باعث بروز وقايعي شد كه امام (ع) را مجبور به امضاي صلحنامه با معاويه كرد. در اين شرايط امام مجتبي (ع) منطقاً و قاعدتاً نميتوانست وارد مبارزه با معاويه شود تا اينكه ايشان ناچار به پذيرش صلح تحميلي شد. براساس اين صلحنامه، حكومت به اين شرط كه به كتاب خدا و سنت رسول او و سيره خلفاي صالح، عمل كند به معاويه سپرده ميشود. در ضمن، پس از معاويه خلافت به امام حسن (ع) واگذار ميشد. همچنين معاويه براساس اين صلحنامه ملزم شد كه دشنامدهي به اميرالمؤمنين علي (ع) و بد گفتن از ايشان در منابر را ممنوع سازد. در امان بودن ياران امام علي (ع)، عدم تعرض به آنان و محفوظ ماندن جان و مال و فرزند و ناموس شان از هر گزندي از ديگر مفاد اين صلحنامه به شمار ميرفت. بيترديد ميتوان گفت صلح امام حسن (ع)، چهره واقعي معاويه را آشكار ساخت و دستگاه جور او را به مردم شناساند. از اين رو معاويه درصدد حذف فيزيكي امام برآمد و سرانجام، نقشه كشتن او را طراحي كرد. امام حسن (ع) در سال پنجاه هجري، به وسيله زهري كه همسرش جعده به دستور معاويه به او خوراند، در 84 سالگي به شهادت رسيد. مزار شريفش در قبرستان بقيع، در كنار سه امام معصوم ديگر است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان