كلمات كليدي : نياز، انواع نيازها از نظر موري، روانشناسي شخصيت
نویسنده : زهرا غلامي
مهمترین مفهوم ارایه شده در نظریه هنری موری درباره شخصیت، مفهوم نیازهاست. نیازها انگیزههای مهم رفتار آدمی هستند و با جهتدهی رفتار آدمی، وی را به سوی هدف رضایتبخش سوق میدهند.[1]
از دیدگاه موری، نیاز "یک سازه فرضی[2] است که وقوع آن تصور میشود تا بعضی واقعیتهای عینی و ذهنی را توجیه کند." نیاز مبنای فیزیولوژیک دارد، از این جهت که شامل یک نیروی فیزیکی – شیمیایی در مغز است که تمامی تواناییهای عقلی و ادراکی فرد را سازمان داده و هدایت میکند. نیازها ممکن است برخاسته از فعالیتها و فرایندهای درونی همچون گرسنگی و تشنگی یا حاصل رویدادهای محیطی باشند. نیاز از هر منبعی که ناشی شده باشد، "یک سطح تنش"[3] ایجاد میکند که ارگانیسم میکوشد با برآورده کردن نیاز، این تنش را کاهش دهد.[4]
به عقیده موری، هر نیاز از دو جزء تشکیل شده است
1- جزء کیفی یا هدایت کننده آن که، نمایانگر هدفی است که انگیزش به سوی آن هدایت میشود.
2- جزء کمی یا انرژیزا که نماینده قوت و شدت جهتگیری انگیزه به سوی هدف است.[5]
تحقیقات اصلی موری منجر به فهرستی مرکب از 20 نیاز شد که به شرح زیر است:
نیاز به تسلط dominance need
نیاز به کنترل محیط انسانی شخص، به منظور نفوذ یا هدایت رفتار دیگران از طریق تلقین، اغوا، ترغیب یا دستور دادن، برای وادار کردن دیگران به همکاری، برای قانع کردن دیگران در مورد درست بودن عقیده خود.
نیاز به دنبالهروی deficiency need
نیاز به تحسین و تایید یک فرد مافوق و پیروی از وی، تسلیم شدن مشتاقانه به نفوذ یک فرد متحد دیگر، همنوایی با سنتها.
نیاز به خودمختاری autonomy need
نیاز به آزاد شدن، دور ریختن محدودیتها، شکستن انحصارات، مقاومت در برابر اجبار و بازداری، نیاز به مستقل بودن و آزاد بودن برای عمل بر طبق انگیزهها، برای به مبارزه طلبیدن عرف و سنت.
نیاز به پرخاشگری aggression need
به منظور بهرهگیری از زور برای غلبه بر مخالفت، برای جنگیدن، حمله، آسیب زدن یا کشتن دیگری، برای تحقیر، سانسور کردن یا مسخره کردن دیگری از روی عناد، نیاز به مجادله، نگرشهای بیشانتقادی، بدگویی، کم ارزش جلوه دادن ارزشهای دیگران.
نیاز به خواری طلبی abasement need
نیاز به تسلیم منفعلانه به نیروهای بیرونی. برای پذیرش آسیب، سرزنش، انتقاد و تنبیه؛ برای تسلیم سرنوشت شدن، اعتراف به حقارت، خطا، کار غلط یا مغلوب شدن؛ نیاز به سرزنش و تحقیر خود، نیاز به جستجو و لذت بردن از درد، تنبیه، بیماری و بدبختی.
نیاز به پیشرفت achievement need
به منظور انجام یک کار دشوار، برای مسلط شدن، دستکاری کردن یا سازماندهی فیزیکی اشیا، انسانها یا اندیشهها، برای غلبه کردن بر موانع، رقابت و پیشی گرفتن از دیگران.
نیاز جنسی sex need
نیاز به شکلدهی و ایجاد یک رابطه شهوانی، برای داشتن آمیزش جنسی.
نیاز به شناخت حسی sentience need
نیاز به جستجو و لذت بردن از برداشتهای احساسی، نیاز به لذات نفسانی.
نیاز به بازی play need
نیاز به تفریح صرف، بدون هدفی دیگر.[6]
نیاز به نمایشگری exhibitionistic need
نیاز به کانون توجه بودن، سرگرم کردن، هیجانزده نمودن، تحت تاثیر قرار دادن و شوکه کردن دیگران، به منظور مورد تماشا یا مورد شنیدن قرار گرفتن، برای شاد کردن، فریفتن یا اغوا کردن دیگران.[7]
نیاز به پیوندجویی affiliation need
نیاز فرد به این که به شخص یا اشخاصی مربوط و منسوب باشد، خواه برای همکاری در کوشش و کار، مصاحبت، عشق و دوستی یا برای ارضای جنسی. به عبارت دیگر، نیاز به همکاری نزدیک و لذت بخش با یک فرد دیگر، با فردی که شبیه شخص است یا او را دوست دارد.[8]
نیاز به تحقیرگریزی infavoidance need
نیاز به اجتناب از شکست و کوچک شدن و ترک موقعیتهای پریشانی آفرین، اجتناب از دست زدن به اقداماتی که احتمال شکست در آنها از نظر شخص بالاست و ممکن است منجر به حقیر شدن شوند.(ملامت، استهزا، بیعلاقگی دیگران).[9]
نیاز به طرد rejection need
به منظور راه ندادن، رد کردن، بیرون کردن یا بیعلاقگی به یک زیردست، برای رها کردن و چیدن نوک دیگران.
نیاز به مهرطلبی succorance need
نیاز به مورد پرستاری، حمایت نگهداری، عشق، نصیحت، راهنمایی، پرورش، بخشش و تسلی قرار گرفتن، نیاز به داشتن یک حامی دایمی و مخلص.
نیاز به پروردن nurturance need
نیاز به ارایه همدردی و ارضای نیازهای یک شخص درمانده، یک نوزاد یا هر کس دیگری که ضعیف، ناتوان، خسته، بیتجربه، علیل، مغلوب، تحقیر شده، تنها، دل شکسته، بیمار یا از نظر روانی پریشان باشد.
نیاز به خویشتنپایی defedance need
نیاز به دفاع از خود در برابر تهاجم، انتقاد و سرزنش، برای پوشاندن یا توجیه کردن یک رفتار غلط، شکست یا تحقیر شدن.
نیاز به عمل تقابلی counteraction need
نیاز به تسلط یافتن یا جبران شکست با کوشش دوباره، برای رفع یک تحقیر به وسیله از سر گرفتن اقدام، برای غلبه بر ضعف و سرکوبی ترس، برای جستجوی موانع و دشواریها به منظور غلبه بر آنها، برای حفظ احترام به خود و افتخار در سطح بالا.
نیاز به آسیب گریزی harmavoidance need
نیاز به اجتناب از درد، آسیب جسمی، بیماری و مرگ، نیاز به گریز از موقعیتهای خطرناک و اتخاذ روشهای احتیاط آمیز.
نیاز به نظم order need
به منظور قراردادن چیزها به ترتیب، برای رسیدن به نظافت، مرتب کردن، سازمان دادن، تعادل، ترتیب دادن و دقت.
نیاز به فهم understanding need
نیاز به پرسیدن یا پاسخ گفتن به پرسشهای کلی، برای علاقهمند بودن به نظریهها، پرداختن به تحلیل رویدادها و تعمیم دادن، نیاز به بحث و استدلال کردن، تاکید ورزیدن به منطق، داشتن عادت اظهار عقیده خود با دقت، برای نشان دادن علاقه عمیق به فرمولبندیهای انتزاعی در علوم، ریاضیات و فلسفه.
موری معتقد نبود که همه این نیازها در همه انسانها وجود دارد. بعضی از افراد ممکن است همه آنها را حداقل در طول یک دوره از عمر خود تجربه کنند. اما بعضی دیگر هم هیچ گاه بعضی از این نیازها را تجربه نمیکنند.[10]