4 اردیبهشت 1397, 14:0
«المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم نسوالله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون؛ مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر و نهی از معروف میکنند و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) میبندند خدا را فراموش کردند و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد، به یقین، منافقان همان فاسقانند»(توبه: 67).
خدای متعال در فراز آغازین آیه مورد بحث: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض» اشاره به این مطلب دارند که ممکن است روح نفاق به اشکال مختلف ظاهر شود و در چهرههای متفاوت خودنمایی کند که در ابتدا جلب توجه نکند مخصوصاً خودنمایی روح نفاق در یک مرد با یک زن ممکن است متفاوت باشد، اما نباید فریب تغییر چهرههای نفاق را در میان منافقان خورد، بلکه با دقت روشن میشود که همه در یک سلسله صفات که قدر مشترک آنان محسوب میشود شریکند؛ لذا میفرماید: «مردان منافق و زنان منافق همه از یک قماشند». سپس به ذکر پنج صفت از اوصاف آنان میپردازد.اول و دوم: آنها مردم را به منکرات تشویق و از نیکی ها باز میدارند: «یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف» یعنی درست بر عکس برنامه مومنان راستین که دائماً از طریق «امر به معروف» و «نهی از منکر»، در اصلاح جامعه و پیراستن آن از آلودگی و فساد کوشش دارند، منافقان دائماً سعی میکنند، فساد همه جا را بگیرد و معروف و نیکی از جامعه برچیده شود، تا بهتر بتوانند در چنان محیط آلودهای به اهداف شومشان برسند.سوم: آنها دست دهنده و بخشنده ندارند، بلکه دستهایشان را میبندند: «و یقبضون ایدیهم»، یعنی نه در راه خدا انفاق میکنند، نه به کمک محرومان میشتابند و نه خویشاوند و آشنا از کمک مالی آنها بهره میگیرند. روشن است آنها چون ایمان به آخرت، نتایج و پاداش «انفاق» ندارند، در بذل اموال سخت بخیل اند، هر چند برای رسیدن به اغراض شوم خود، اموال فراوانی خرج میکنند و یا به عنوان ریاکاری، بذل و بخششی دارند، اما هرگز از روی اخلاص و برای خدا، دست به چنین کاری نمی زنند. دیگر آنکه معمولاً دنیا اسیر دنیا و لذات آن شده است، از این رو طماع و حریص است و لذا دنبال جمع آوری دنیاست از این رو دست بخشنده ندارد.
چهارم: تمام اعمال، گفتار و رفتارشان نشان میدهد که «آنها خدا را فراموش کرده اند» و نیز وضع زندگی آنها نشان میدهد که «خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده است» یعنی با آنها معامله فراموشکار کرده است و آثار این دو فراموشی در تمام زندگی آنان آشکار است: «نسوا الله فنسیهم» بدیهی است، نسبت «نسیان» به خدا، به معنی فراموشی واقعی نیست، بلکه کنایه از این است که، با آنها معامله شخص فراموشکار میکند، یعنی هیچ گونه سهمی از رحمت و توفیق خود، برای آنها قائل نمی شود. قابل توجه اینکه، موضوع نسیان پروردگار، با «فاء تفریع» بر نسیان آنها عطف شده است، یعنی فراموشکاری آنها، نسبت به فرمان الهی و ذات پاک او، اثرش این است که، خدا هم آنها را از مواهب خویش محروم میسازد و این نتیجه عمل آنها است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان