اگر ما دشمنان اهل بیت را نفرین می کنیم؛ چون آن ها آمدند و درب رحمت خدا را بستند. با آزار و اذیت و شکنجه دادن، نماینده خدا را اذیت کردند. خدا می داند چه گذشت بر امیرالمومنین، مخصوصاً در دوران بعد از پیامبر. بعد از پیامبر، مظلومیت مولا خیلی اوج گرفت. حضرت زهرا، خودش خیلی داغ و مصیبت دید. فراغ پدر دید. ولی حضرت مصیبت های خودش را فراموش می کرد؛ می نشست و برای مظلومیت مولا گریه می کرد. با اینکه حضرت زهرا(س) فرمودند:

  • «صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا»[1]

آنقدر بر من مصیبت وارد شده که اگر بر روزها وارد شده بود، مثل شب تیره، تار شده بودند. اما نوشته اند: روزهای آخر که امیرالمومنین کنار بستر حضرت زهرایی که پهلو شکسته است، سیلی خورده است، بازویش ورم کرده است، نشسته بودند و وصیت های حضرت را گوش می دادند، بی بی فرمود: علی جان، من را شبانه غسل بده و کفن کن، شبانه دفن بکن و نماز بخوان. اما یک وقت بی بی زهرا شروع کردند به گریه کردن. حضرت فرمود:«يَا سَيِّدَتِي مَا يُبْكِيكِ»[2] سرور من، خانم من، چرا گریه می کنی؟ بی بی نفرمود به خاطر پهلوی شکسته ام، نفرمود به خاطر یتیمی بچه هایم که در کودکی بی مادر می شوند. عرضه داشت:«أَبْكِي لِمَا تَلْقَى بَعْدِي»[3] علی جان، برای غربت و مظلومیت شما گریه می کنم.

  • آه ای شـوهر مـظلومـم عـلی ای زحـقـت شده محـروم علی
  • بنشین در برم ای خانه نشین صورت فاطمه را خوب ببین

عرض کرد: آقا جان! من برای غربت و مظلومیت شما گریه می کنم.

ابن عباس می گوید: بعد از گذشت چندین سال، روزی خدمت آقا بودم، سؤالی در ذهن من بود که به مولا امیرالمومنین گفتم: علی جان، امسال خلیفه از قنفذ مالیات نگرفته، چرا او را معاف کرده است؟ می گوید: تا این سؤال را کردم، چشمان آقا پر از قطرات اشک شد و شروع کرد به گریه کردن، نگاهی به اطراف انداخت و فرمود: ابن عباس، می دانی چرا آن خلیفه آنقدر مراعات قنفذ را کرده؟ به خاطر اینکه قنفذ برای کشتن همسرم فاطمه زهرا به او کمک کرد.

وقتی که دست های مولا را بستند که به طرف مسجد ببرند، مولا یاوری جز فاطمه پهلو شکسته نداشت. بی بی آمد و دست به کمربند مولا انداخت. دیدند با وجود بی بی نمی توانند مولا را به مسجد ببرند؛ اینجا بود که صدا زد: قنفذ، برو دست زهرا را کوتاه کن.

امام صادق می فرماید: علت وفات مادرمان فاطمه همان تازیانه هایی بود که قنفذ به بازوهای اوزد.

حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد