بنابر مبنای مكملیت عقل و وحی، روشن است كه برخی از مفاهیم اعتقادی را با اصل تعقل و پاره ای دیگر را باید با اصل تعبد اثبات نمود. گرچه اصل اعتقاد به معاد با دلایل عقلی قابل اثبات است اما چگونگی آن و دیگر صفات مختص به آن از مواردی است كه دست عقل از آگاهی یافتن به اكثر این خصوصیات كوتاه است در نتیجه بسیاری خصوصیات آن با بیان وحی اثبات می گردد. البته وحیی كه انسان به راستی و درستی آن با دلایل عقلی پی برده است . پس از اثبات وجود خداوند و صفات وی و اثبات مقام نبوت و صدق تعالیم انبیا، راهی برای نفی معاد، كه از اصول تمامی ادیان توحیدی شمرده شده نیست.
مانع عمدهپذیرش و ایمان به معاد تردید در امكان آن است[9] . در متون دینی هم بیشتر استدلال ها ناظر به بحث امكان معاد و پاسخ به شبهات در امكان معاد است . و با اثبات امكان معاد عقل تعبدا وجود آن را قبول خواهد كرد. اما حكمت وجود عالم پس از مرگ چیست؟ بیان صفات قیامت و دنیای پس از مرگ در قرآن و بیان معصومان، تا حدودی ما را با این حكمت ها آشنا می سازد.
از برخی شآن نزول های آیات می توان به سیرهپیامبر دست یافت. مثلا در بحث معاد پیامبر با آیات قرآن در برابر منکران معاد استدلال می کردند و جواب منکران را با آیاتی که در همان زمینه نازل می شد می دادند. در شأن نزول آیات آخر سورهمبارکه یاسین آمده است:
مَشَى أُبَیُّ بْنُ خَلَفٍ بِعَظْمٍ رَمِیمٍ فَفَتَّهُ فِی یَدِهِ ثُمَّ نَفَخَهُ وَ قَالَ أَ تَزْعُمُ أَنَّ رَبَّكَ یُحْیِی هَذَا بَعْدَ مَا تَرَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ[10]
ابىّ بن خلف با استخوان پوسیده اى كه بدست خود داشت سوى حضرت آمد و آن را با دست نرم كرد و سپس بدان دمید و گفت: اى محمّد گمان دارى پروردگار تو این استخوان را پس از این حالت كه دیدى زنده مى كند؟ خداى متعال این آیه را فرستاد: و براى ما مثل زده- و آفرینش خود را فراموش نموده- گفت: چه كسى استخوانهاى پوسیده را زنده مى كند؟ بگو زنده مى كند آن را همان كس كه اوّلین بار آفریدش و او به هر آفریده اى داناست ... تا آخر سوره (یاسین).
راه هایی را که قرآن برای اثبات امکان معاد در شکل استدلال منطقی عرضه کرده می توان در شش موضوع خلاصه کرد.
1- آفرینش نخستین .2-قدرت مطلقةخداوند. 3- مرگ و حیات مکرر در جهان گیاهان.4- تطورات جنین.5- بازگشت انرژی ها .6-نمونه های عینی معاد.[11]
معصومین صلوات الله علیهم نیز برای اثبات امکان معاد از دلایل عقلی استفاده می کردند که هم آهنگ با استدلالات قرآن است. در این روش ها سعی در آوردن مثال هایی محسوس از زندگی مردم بوده است زیرا استفاده از تمثیل اثر تربیتی بارزی مخصوصا برای مردم عادی دارد و فهمش آسان تر است.[12]به دو نمونه از این مثالها اشاره می شود.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه امکان معاد را آنقدر بدیهی می بینند که از منکران معاد تعجب کرده می فرمایند:
عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى[13]
از كسى در شگفتم كه زنده شدن آن جهان را نمى پذیرد، و زنده شدن بار نخستین را مى بیند.
در کلامی دیگر نیز با اشاره به علم و قدرت خداوند در خلقت موجوداتی کوچک مانند پشه و عجز دیگران از این خلقت ، دوباره سازی عالم را عجیب تر از خلقت اولیهآن نمی دانند.
هُوَ الْمُفْنِی لَهَا بَعْدَ وُجُودِهَا حَتَّى یَصِیرَ مَوْجُودُهَا كَمَفْقُودِهَا وَ لَیْسَ فَنَاءُ الدُّنْیَا بَعْدَ ابْتِدَاعِهَا بِأَعْجَبَ مِنْ إِنْشَائِهَا وَ اخْتِرَاعِهَا وَ كَیْفَ وَ لَوِ اجْتَمَعَ جَمِیعُ حَیَوَانِهَا مِنْ طَیْرِهَا وَ بَهَائِمِهَا وَ مَا كَانَ مِنْ مُرَاحِهَا وَ سَائِمِهَا وَ أَصْنَافِ أَسْنَاخِهَا وَ أَجْنَاسِهَا وَ مُتَبَلِّدَةِ أُمَمِهَا وَ أَكْیَاسِهَا عَلَى إِحْدَاثِ بَعُوضَةٍ مَا قَدَرَتْ عَلَى إِحْدَاثِهَا وَ لَا عَرَفَتْ كَیْفَ السَّبِیلُ إِلَى إِیجَادِهَا وَ لَتَحَیَّرَتْ عُقُولُهَا فِی عِلْمِ ذَلِكَ وَ تَاهَتْ وَ عَجَزَتْ قُوَاهَا وَ تَنَاهَتْ وَ رَجَعَتْ خَاسِئَةً حَسِیرَةً عَارِفَةً بِأَنَّهَا مَقْهُورَةٌ مُقِرَّةٌ بِالْعَجْزِ عَنْ إِنْشَائِهَا مُذْعِنَةٌ بِالضَّعْفِ عَنْ إِفْنَائِهَا وَ أَنَّهُ سُبْحَانَهُ یَعُودُ بَعْدَ فَنَاءِ الدُّنْیَا وَحْدَهُ لَا شَیْ ءَ مَعَهُ كَمَا كَانَ قَبْلَ ابْتِدَائِهَا كَذَلِكَ یَكُونُ بَعْدَ فَنَائِهَا [14]
ترجمه:
اوست كه آفریده ها را نابود كند پس از وجود چنانكه بوده آن چنان شود كه گویى نبود. و سپرى شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفت تر نیست از برآوردن و آفریدن آن، و چگونه؟ كه اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپایان، و آنچه در آغل است، و آنچه چرا كند در بیابان، از هر جنس و ریشه و بن، و نادانان از مردمان و یا زیركان، فراهم آیند تا پشه اى را هست نمایند برآفریدن آن توانا نبوند، و راه پدید آوردن آن را ندانند، و خردهاشان سرگشته شود و در شناخت آن سرگردان مانند، و نیروى آنها سست شود و به پایان رسد، و رانده و مانده بازگردند. آن گاه دانند كه شكست خورده اند، و در آفرینش آن به ناتوانى خویش اعتراف كننده، و به درماندگى در نابود ساختن آن فروتنى نشان دهنده. و خداى سبحان پس از سپرى كردن جهان، یگانه ماند و تنها، و چیزى با او نبود- از آنچه آفرید در دنیا- آنسان كه بود پیش از آفریدن جهان، همان خواهد بود پس از سپرى ساختن آن.
در این دو روایت با توجه دادن به قدرت خداوند ، این نتیجه گرفته شده است که خداوندی که بدون نقشهقبلی جهان را خلق کرده است برای او آسان تر است که دوباره همان موجودات را خلق نماید زیرا در این مدت از قدرت خداوند چیزی کم نشده است .این استدلال بر امکان معاد ریشه در بدیهیات وجدانی انسان دارد.
یکی دیگر از همانند سازی هایی که در کلام معصومین مشاهده می شود تشبیه مرگ به حالت خوابیدن است. لقمان حكیم نیز برای استدلال بر مرگ و نشور، فرزند خویش را به تفكر در خواب و بیداری بعد از آن فرا می خواند و تشبیه آن به مرگ و بعثت پس از مرگ.[15] در روایت زیبایی علت دیدن رؤیا در خواب، استدلال بر معاد دانسته شده زیرا هنگامی که پیامبر قومی از مردم اولیة، برآنها از آخرت و بعثت پس از مرگ می گفت آنها او را تکذیب می کردند . به همین خاطر خداوند رؤیا را ایجاد کرد و پیامبر ایشان به این وسیله بر امکان وقوع معاد استدلال کرد، زیرا در خواب ارواح جدای از بدن ها در حالاتی سیر می کنند که جسم از آنها بی خبر است. پس معلوم شود امکان حیات روح پس از مرگ وجود دارد و خداوند در قیامت دوباره ارواح را به بدن ها انتقال می دهد.[16]پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نیز در سیرهخود از این تشبیه استفاده می كردند.
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی سَفَرِهِ الَّذِی نَامُوا فِیهِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَرَدَّ اللَّهُ إِلَیْكُمْ أَرْوَاحَكُم[17]
در سفری كه پیامبر همراه عده ای از مسلمانان شب را به صبح رساندند، چنین فرمودند: شما مرده بودید پس خداوند روح شما را به جسمتان بازگرداند.
غیر از همانند سازی هایی که برای تقریب به ذهن و فهم امکان معاد صورت می گرفت اهل بیت در گفتگو های خود با برخی سوال کنندگان که از آمادگی فکری خوبی برخوردار بودند در حد ادراک وی به استدلالات پیچیده تری اشاره می کردند این تفاوت در استدلال، به تفاوت مخاطبان و رعایت توان فکری آنان از سوی معصومین اشاره دارد که بر مبنای عام گوناگونی وسع آدمی استوار است.
پس از اثبات امکان حیات اخروی با بیان معصومین صلوات الله علیهم و پاسخ به ادلهمنکران معاد با استدلالات محکم اکنون نوبت به خوشه چینی از این خرمن اعتقادی است تا با یاد هر لحظهآن و آشنایی بیشتر با جزئیات آن اثر اعتقاد به معاد در رفتار مومنین دیده شود. زیرا یاد معاد از مؤثرترین راه های تزكیهدل و دست یافتن به اخلاص است كه خدا پیامبرانش را با یاد معاد خالص گردانده است.[18]
سیرهمعصومین بعد از اثبات امکان معاد استمرار این شناخت و عمق بخشیدن به آن ، زنده نگاه داشتن یاد آن در قلوب مؤمنین بوده است .این سیره در روشهایی نمود پیدا کرده که به آنها اشاره می شود.
یکی از روش هایی که به شناخت بیشتر از زندگی پس از مرگ کمک می کند و این اعتقاد را درقلب راسخ تر می نماید بیان احوال انسان ها بعد از مرگ ، در حیات برزخی و هنگامهقیامت و پس از حساب و رسی اعمال و صفات بهشت و جهنم و حال مقیمان در آن دو مکان است.
تعداد این احادیث آنقدر زیاد است که چندین مجلد از برخی کتب حدیثی را به خود اختصاص داده است[19] . معلوم است که قبول بخش زیادی از این روایت تنها با تعبد امکان پذیر است و البته عقل سلیم به این تعبد حکم می کند .
از دیگر اثرات بیان این مجموعه از روایات ، پی بردن به برخی از حکمت های ایجاد نشئهآخرت است که گاه وجود زندگی پس از مرگ را ضروری می سازد . مثلا از روایاتی که ویژگی های بهشت و جهنم را بیان می کند می توان پی برد که این دنیا ظرفیت چنین پاداش و جزایی را ندارد و حیات دیگری باید و از نو آدمی. بنابراین از این روایات می توان به عنوان استدلال بر حكمت ها و ضروریات وقوع آخرت نیز استفاده کرد.
همچنین این روایات با بیان موجبات عقاب و ثواب، می توانند به تغییر رفتار مؤمنان در جهت انجام اعمال بهشتیان و ترک اعما ل دوزخیان كمك كنند. در صدر اسلام مسلمانان چنان تحت تأثیر یاد معاد رفتار می كردند كه امام علی علیه السلام حالات ایشان را برای یاران خویش مثال زدنی می داند.
لَقَدْ كَانُوا یُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِیَاماً یُرَاوِحُونَ بَیْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ یَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ [20]
همانا یاران پیامبر (ص) را دیدم، كسى را نمى بینم كه همانند آنان باشد. روز را ژولیده مو، گردآلود به شب
مى رساندند، و شب را به نوبت، در سجده یا قیام به سر مى بردند. گاه پیشانى بر زمین مى سودند و گاه گونه بر خاك، از یاد معاد چنان ناآرام مى نمودند كه گویى بر پاره آتش ایستاده بودند. [1]90
بیان احوال پس از مرگ در چهار حوزه قابل بررسی است. روایاتی كه حالت های مرگ تا قبر را بیان می كنند ، روایاتی كه به قبر و برزخ ارتباط دارند ، روایاتی كه از روز قیامت و احوال آن اطلاع می دهند و روایاتی كه به توصیف بهشت و دوزخ اختصاص دارند. به عنوان نمونه به یكی از این روایات كه اثر تربیتی نیز دارد اشاره می شود.
قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع صِفْ لَنَا الْمَوْتَ فَقَالَ عَلَى الْخَبِیرِ سَقَطْتُمْ هُوَ أَحَدُ ثَلَاثَةِ أُمُورٍ یَرِدُ عَلَیْهِ إِمَّا بِشَارَةٌ بِنَعِیمِ الْأَبَدِ وَ إِمَّا بِشَارَةٌ بِعَذَابِ الْأَبَدِ وَ إِمَّا تَحْزِینٌ وَ تَهْوِیلٌ وَ أَمْرُهُ مُبْهَمٌ لَا تَدْرِی مِنْ أَیِّ الْفِرَقِ هُوَ فَأَمَّا وَلِیُّنَا الْمُطِیعُ لِأَمْرِنَا فَهُوَ الْمُبَشَّرُ بِنَعِیمِ الْأَبَدِ وَ أَمَّا عَدُوُّنَا الْمُخَالِفُ عَلَیْنَا فَهُوَ الْمُبَشَّرُ بِعَذَابِ الْأَبَدِ وَ أَمَّا الْمُبْهَمُ أَمْرُهُ الَّذِی لَا یُدْرَى مَا حَالُهُ فَهُوَ الْمُؤْمِنُ الْمُسْرِفُ عَلَى نَفْسِهِ لَا یَدْرِی مَا یَئُولُ إِلَیْهِ حَالُهُ یَأْتِیهِ الْخَبَرُ مُبْهَماً مَخُوفاً ثُمَّ لَنْ یُسَوِّیَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَعْدَائِنَا لَكِنْ یُخْرِجُهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِنَا فَاعْمَلُوا وَ أَطِیعُوا وَ لَا تَتَّكِلُوا وَ لَا تَسْتَصْغِرُوا عُقُوبَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ مِنَ الْمُسْرِفِینَ مَنْ لَا تَلْحَقُهُ شَفَاعَتُنَا إِلَّا بَعْدَ عَذَابِ ثَلَاثِمِائَةِ أَلْفِ سَنَةٍ[21]
شخصى به امیر المؤمنین عرض كرد: مرگ را برایم وصف كن. حضرت فرمود: با مرد آگاهى رو برو شده اید. مرگ یكى از سه أمرى است كه بر آدمى وارد مى شود: یا نوید به نعمتهاى جاودان است و یا خبرى است به عذاب همیشگى؛ و یا اندوهگین نمودن و ترسانیدن است، و كار شخص محتضر مبهم مى باشد، زیرا نمى داند جزو كدامیك از این سه گروه خواهد بود؛ اما انسانى كه دوستدار و مطیع ما باشد، به نعمتهاى جاودان نوید داده شده، و دشمنانى كه با ما سر ستیز دارند، عذاب ابدى در پیش خواهند داشت و اما آن كس كه وضعش معلوم نیست و نمى داند سرانجامش چه خواهد شد، مؤمنى است كه به زیان خود زیاده روى نموده و مشخص نیست سرانجامش به كجا خواهد كشید، خبر مبهم و ترسناكى به او مى رسد، ولى خداوند هرگز او را با دشمنان ما برابر نخواهد كرد، و به شفاعت ما او را از جهنّم بیرون مى آورد، پس كار نیك انجام دهید و از خدا اطاعت كنید. مطمئن نباشید و سزاى گناه را از طرف خدا ناچیز مشمارید! زیرا شفاعت ما شامل حال مسرفین نخواهد شد، مگر بعد از سیصد هزار سال.
امیر مؤمنان در این روایت علاوه بر توصیف حالات انسان ها پس از مرگ به استفاده از شرایط پرداخته و دل های آماده را به انجام اعمال نیك سفارش می كنند . همچنین مقام اهل بیت را در نزد خدا یادآور می گردند.
قلب انسان در معرض خطر غفلت زدگی قرار دارد و از دام نسیان در امان نیست، مخصوصا هنگامی كه بحث ایمان به غیب در میان باشد . حساب مردم به آنها نزدیك است در حالی كه غفلت كنان از یاد معاد دوری می كنند .[22]معصومین برای كنار زدن پردهغفلت همواره ذكر مرگ و جهان پس از مرگ را نصب العین مردم قرار می دادند . یكی از مبانی تربیتی انسان ها آن است كه بدانیم انسان ضعیف است . این ضعف در حوزه های مختلفی نمود دارد از جمله اینكه انسان فراموشكار و اهل نسیان و غفلت است. آنگونه كه گفته اند از دل برود هرآنچه از دیده برفت . یكی از اصولی كه در برابر این حالت مؤثر است تذكر می باشد. روش تكرار و تلقین به قلب می تواند در تذكر و رفع نسیان مؤثر باشد .
معصومین در هر شرایطی از تكرار و توجه دادن به معاد استفاده می كردند. به نمونه هایی از این روش اشاره می شود:
1- هنگامی كه امام علی علیه السلام برای عیادت به خانهیكی از یاران خویش در بصره وارد شدند خانهبزرگ او را بهانه كرده و از تلاش برای آبادی آخرت سخن به میان آوردند. [23]
2- سید رضی ره در مورد یكی از خطبه های كوتاه امام علی علیه السلام می گوید : آن حضرت در بسیاری از اوقات یاران خویش را با این سخن خطاب قرار می داد. این كلام در ذكر مرگ و پس از مرگ است.
و من كلام له ع كان كثیرا ما ینادی به أصحابه تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیكُمْ بِالرَّحِیل[24]
آماده شوید، خداتان بیامرزاد! كه بانگ كوچ را سردادند، و دل به ماندن در دنیا اندك ببندید،- كه كاروانیان به راه افتادند- و بازگردید و راه بسپارید با آنچه از توشه نیكو در دسترس دارید
در سفر از برای ما توشهراه لازم استبار سفر چه بسته ای مرگ خبر نمی کند
3- امام سجاد علیه السلام كه از دعا برای انتقال مفاهیم دینی بهره می بردن ، در دعای چهلم صحیفهسجادیه چنین دست به دعا بلند می كنند كه:
وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَیْنَ أَیْدِینَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً [25]
مرگ را در برابر ما بدار و روزى مباد كه از یاد مرگ غافل باشیم
آنچه درتأثیر یك دستورالعمل راهگشایی بیشتری دارد عمل آمر به آن است . سفارش ائمه دعوت مردم با عمل نیك بوده نه با سخن رانی. به عمل كار براید به سخندانی نیست. معصومین خود در این زمینه جلودار بودند و پیشوایان علم و عمل هستند. اگر به یاد مرگ و ذكر نشور سفارش می كنند خود در همهاحوال تجسم آخرت گرایی هستند. یكی از نمود های این حقیقت سر زدن به قبرستان ها است و دیدار با اهل قبور .
در حالات حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است كه ایشان هر هفته در روزهای شنبه به قبرستان احد رفته و بر مزار حمزه می نشست و اشك می ریخت و برای او طلب آمرزش می كرد.[26]
اهل بیت در سر زدن به قبور با مردگان صحبت می كردند آن گونه كه با زندگان در گفتگویند و چرا چنین نباشد در حالی كه عالم ارواح بر ایشان بی پرده هویدا است به دیگران نیز نحوهصحبت با مردگان را آموزش می دادند[27]. گاهی نیز از حالات برزخیان و سخنان ایشان به اطرافیان خود خبر می دادند.
هنگامی كه امیر مؤمنان از جنگ صفین باز می گشتند به قبرستان كوفه رسیدند و در آنجا شروع به صحبت با مردگان كردند سپس به اصحاب خویش روی كرده فرمودند :اگر آنها اجازه داشتند با شما سخن بگویند به شما خبر می دادند كه در آنجا بهترین توشهراه تقوا است.[28]
روایت دیگری از امیر المؤمنین نقل شده كه دربردارندهنكات مهمی از زندگی مردگان در برزخ است .
عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِیِّ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى الظَّهْرِ فَوَقَفَ بِوَادِی السَّلَامِ كَأَنَّهُ مُخَاطِبٌ لِأَقْوَامٍ فَقُمْتُ بِقِیَامِهِ حَتَّى أَعْیَیْتُ ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ حَتَّى نَالَنِی مِثْلُ مَا نَالَنِی أَوَّلًا ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ وَ جَمَعْتُ رِدَائِی فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ أَشْفَقْتُ عَلَیْكَ مِنْ طُولِ الْقِیَامِ فَرَاحَةَ سَاعَةٍ ثُمَّ طَرَحْتُ الرِّدَاءَ لِیَجْلِسَ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی یَا حَبَّةُ إِنْ هُوَ إِلَّا مُحَادَثَةُ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤَانَسَتُهُ قَالَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِنَّهُمْ لَكَذَلِكَ قَالَ نَعَمْ
وَ لَوْ كُشِفَ لَكَ لَرَأَیْتَهُمْ حَلَقاً حَلَقاً مُحْتَبِینَ یَتَحَادَثُونَ فَقُلْتُ أَجْسَامٌ أَمْ أَرْوَاحٌ فَقَالَ أَرْوَاحٌ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْحَقِی بِوَادِی السَّلَامِ وَ إِنَّهَا لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ [29]
ترجمه:حبهعرنی می گوید : همراه امام علی بن ابی طالب به پشت كوفه محل قبرستان وادی السلام رفتیم ، ایشان انگار كه با عده ای سخن می كویند ایستادند منن نیز ایستادم تا اینكه خسته شدم و نشستم آنقدر كه از نشستن هم ملول گشتم پس ایستادم و دوباره خسته شدم و نشستم . بعد از اینكه دوباره بی حوصله شدم عبای خویش را جمع كردم و برای امام علیهالسلام انداختم و گفتم از اینكه اینقدر بایستید بر حال شما نگرانم . ایشان فرمودند : ایستادن من به خاطر گفتگو با مومنی و انس با اوست. من گفتم : آیا این مردگان هم با شما در گفتگویند ایشان فرمودند: بله، اگر پرده از چشمانت كنار می رفت می دیدی كه گروه گروه دوستانه نشسته اند . گفتم :آیا در اجسامند یا ارواح؟ فرمودند: در قالب ارواحند و هیچ مومنی در ناحیه ای از نواحی زمین نمی میرد مگر آنكه به روح او گفته می شود كه به وادی السلام داخل گردد و اینجا قطعه ای از بهشت است .
ایمان به حیات پس از مرگ و معاد روز قیامت از اساسی ترین باورهای دین مبین اسلام است. سیرهپیامبر و اهلبیت صلوات الله علیهم در آشنا کردن مردم با این اصل اعتقادی ابتدا استدلال بر امکان معاد و سپس استمرار این شناخت بوده است . ایشان در استدلالات خود از آیات قرآن استفاده می کردند. به علت قابل فهم بودن زبان تمثیل از تشبیه مرگ و معاد به خلقت اولیه انسان ، مرگ و دیگر مثال ها استفاده می کردند.
برای تقویت این شناخت نیز به بیان احوال پس از مرگ و حالات قیامت ، تذکر به آماده ساختن خود برای مرگ و رفتن به قبرستان و هم صحبتی با مردگان می پرداختند.
حالات یاران و صحابه که تحت تاثیر این سیرهتربیتی قرار گرفته بودند برای نسل های بعد مثال زدنی است . باشد که ما نیز یاد مرگ را در همهحالات نصب العین خویش قرار دهیم.
1-قرآن کریم
2-اصول كافى ،ثقه الاسلام كلینی -ترجمه حاج سید جواد مصطفوى، كتاب فروشى علمیه اسلامیه تهران
3-امالى شیخ مفید-ترجمه حسین استادولى، آستان قدس - مشهد، چاپ: اول، 1364ش.
4-پیام قرآن ، -معاد در قرآن - ناصر مكارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا-تهران دارالکتب الاسلامیه-1377
5-التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، حسن مصطفوى ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب - تهران، 1360 ش.
6-تربیت دینی، محمد داوودی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم 1376
7-الصحیفهالسجادیة-ترجمه عبد المحمد آیتى، ، سروش - تهران، چاپ: دوم، 1375ش.
8-العین- خلیل بن احمد فراهینی -
9-قصص الأنبیاء (ع)، قطب الدین راوندى، ، چاپ بنیاد پژوهش هاى آستان قدس رضوى، 1409 هجرى قمرى
10-كامل الزیارات ابن قولویه، -ترجمه ذهنى تهرانى، 1جلد، انتشارات پیام حق - تهران، 1377ش.
11- لسان العرب ابن منظور بیروت دار احیاءالتراث العربی 1988م
12-معانی الأخبار-شیخ صدوق ترجمه عبد العلى محمدى شاهرودى، دار الكتب الاسلامیه - تهران، 1377ش.13-معجم مقاییس اللغه ،احمد بن فارس، مکتب الاعلام الاسلامی،قم، 14.4ق.
14-المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانى حسین بن محمد، دارالعلم -الدار الشامیه دمشق-بیروت، 1412 ق.
15-من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، 4 جلد، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1413 هجرى قمرى
16- نهج البلاغه،سید رضی، ترجمه سید جعفر شهیدی،انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1372ش.