29 مهر 1396, 11:29
از مجموع سخنان صریح و غیرصریح گالیله در باب تعارض احتمالی علم و دین راه حل هایی به دست می آید.(1)
یکی از این راه حل ها، تاویل پذیری زبان دین است. به موجب این راه حل، هرگاه تعارض ظاهری میان معرفت علمی و کتاب مقدس رخ دهد، راه حل آن تاویل کتاب مقدس است. گالیله در حقیقت یک مبنای دینی برای موضع خود گرفته بود که توانست دلیرانه اعلام کند، فقراتی از کتاب مقدس که تفسیر روشنی ندارد، باید در پرتو اکتشافات جدید علمی تفسیر و تقریر گردد. آن مبنای دینی این بود که خدا جهان را براساس یک نظام هندسی و ریاضی تغییر ناپذیر آفریده است. زبان کتاب طبیعت، ریاضیات است؛ لذا برای فهم طبیعت باید از عقل و حس مدد جست. راه شناخت جهان چیزی جز مشاهده و استدلال ریاضی نیست. با استفاده از روش ریاضی می توان به معرفت قطعی در باب طبیعت دست یافت؛ معرفتی که تردیدپذیر یا تاویل پذیر نیست. ولی این مطلب در مورد کتاب مقدس صادق نیست؛ زیرا در الهیات یقین ریاضی به چنگ نمی افتد. “[از این رو باید] متشابهات کتاب مقدس را در پرتو محکمات علم جدید تفسیر نمود.”(2)
به نظر گالیله، زبان دین غیر از زبان دقیق، تاویل ناپذیر و خالی از کنایه و مجاز علم است.(3)
زبان دین در مواردی که به حقایق علمی و تجربی پرداخته، یا همزمان با مخاطبان عصر نزول است (زبان عرفی)، یا تمثیلی و مجازی (زبان نمادین) است؛ در غیر این صورت، باید شاهد معتقداتی در بین مردم باشیم که در صورت واقعیت، عجیب و غیرعقلانی خواهد بود. کتاب مقدس با در نظر گرفتن نحوه اندیشه و ادراک مخاطبان خود، به شیوه گفتار عامه فهم زمان نزولش سخن گفته است. لذا در این گونه مطالب که جنبه تمثیلی داشته، بر طبق عرف زمان رفتار کرده و صحت و سقم آن مورد نظر نبوده است.
براساس راه حل گالیله (تاویل پذیری زبان دین) تعارض میان علم و دین به این صورت قابل رفع است که با اجتناب از معنای حقیقی گزاره های علمی موجود در متون مقدس که بطلان آنها توسط علوم و معارف بشری اثبات شده است، آنها را بر معنای مجازی حمل کنیم.
گالیله می گوید: بعضی از عبارات کتاب مقدس نباید تحت اللفظی یا به معنای حقیقی معنا شود. “بنابراین، اگر کسی در تفسیر کتاب مقدس همیشه افکار خود را حصر در معنای لغوی ساده آن بکند، ممکن است دچار خطا شود. بدین طریق ممکن است در کتاب مقدس نه تنها تناقضات و مطالب دور از حقیقت بروز کند، بلکه احتمالا بدعت گذاری ها و بلاهت های شدید نیز پایدار خواهد گشت؛ مثلا لازم خواهد آمد که به خداوند پاها، دستها، چشمها و همچنین عواطف جسمانی و انسانی مانند خشم، پشیمانی، تنفر وامثال آنها بدهیم.”(4)
البته گالیله همانند مفسران و متکلمان مسلمان، این مطلب را قبول دارد که حمل بر معنای غیرحقیقی نباید بدون دلیل و ضرورت باشد و ظاهر الفاظ مادامی که خلاف آن ثابت نشود، حجت است؛ مثلا گالیله حرکت خورشید را بر معنای مجازی و تاویل یعنی: حرکت نور و حرارت خورشید حمل کرده است. همچنان که علامه طباطبایی در بحث از آسمان های هفت گانه(5) و شهاب های آسمان(6) در قرآن از یافته های علمی مدد می گیرد و تفسیری متفاوت از تفاسیر گذشتگان ارائه می دهد. به هنگام تعارض ظاهری میان علم ودین، پاسخ گالیله براساس راه حل تاویل پذیری زبان دین، این خواهد بود که کتاب طبیعت صریح و گویاست، ولی کتاب شریعت که به زبان عرفی و تمثیلی است، باید درست فهم و تفسیر شود. این دیدگاه اگرچه ممکن است در مورد تعارض ظاهری میان دین و علوم تجربی قابل توجه باشد؛ ولی مشکل تعارض احتمالی دین با علوم انسانی را ملحوظ نداشته است. علی رغم این مسئله، شریعت باید در تفسیر و تاویل فقراتی از خود که معنای روشنی ندارد، منتظر اکتشافات جدید علمی بنشیند و در پرتو آنها خود را معنا کند؛ این سخن ناشی از آن است که گالیله معرفت علمی را یک معرفت یقینی می داند که امروزه بطلان این سخن در حوزه فلسفه علم آشکار است. گالیله اگرچه در بیان روش خود استدلال های جالب و برخی سخنان قابل قبول دارد، اما دین را منفعل و بی دفاع در برابر علم رها می کند که به هیچ وجه مورد قبول مفسران و متکلمان دینی نیست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان