13 مهر 1394, 15:28
همراهى با انقلاب اسلامى
این عالم مخلص، از زمان شروع انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى، همدلى و همراهى خود را با این حرکت اسلامى اعلان نموده، در هر فرصتى به تأیید آن پرداخت. صدور اطلاعیه و کشاندن مردم در صحنه هاى دفاع از انقلاب، سخنرانى هاى شورآفرین، شرکت در مراسم یادبود شهدا، بدرقه رزمندگان اسلام و پشتیبانى معنوى از آنان، برخى از اقدامات انقلابى این شخصیت روحانى بود. وى در آخرین سخنرانى خویش که ده روز قبل از رحلتش در مسجد المهدى قره چمن در بدرقه کاروان پیاده زائران حرم امام خمینى ایراد کرد، با اشاره به توطئه دشمنان انقلاب چنین فرمود:
«اینها همیشه در این صدد بودند که اسلام را از روى زمین محو کنند. در زمان رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)نیز چنین بودامّا هیچ وقت موفق نبوده اندچراکه خداوند حافظ این دین است و حالا هم آمریکا و انگلیس و هم پیمان انشان به اماکن مقدسه در عراق تعرض و جسارت مى کنندامّا بالأخره موفق نخواهند شد.
از نامه هایى که حضرت امام خمینى براى وى ارسال کرده است، علاقه آن استاد به شاگردش کاملاً روشن مى شود. امام خمینى در یکى از نامه هاى خویش مى نویسد:
«جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سیّد ابوالحسن مولانا ـ دامت برکاته ـ به عرض عالى مى رساند: مرقومه شریفه که حاکى از سلامتى مزاج و تبریک ورود حقیر به شهر مقدّس قم بود، واصل و موجب تشکر گردید. از عواطف کریمه و تفقد آن جناب متشکرم. توفیق عموم علماى اعلام ـ دامت برکاتهم ـ را از خداى متعال خواستارم. ان شاء الله در مظانّ استجابت دعا، حقیر را فراموش نفرمایید.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ذى الحجه
آیت الله مولانا نه تنها در گفتار، انقلاب اسلامى ایران را تأیید کرده و با جان و دل از آرمان هاى آن پاسدارى مى کرد، بلکه عملاً نیز فرزند رشید خود را به جبهه فرستاد. آرى شهید سیّد حسین آل مولانا، فرزند دلبند آیت الله مولانا در پنجم فروردین 1361ش. در عملیات فتح المبین، در جبهه شوش به درجه رفیع شهادت نایل گردید. آیت الله مولانا در مورد آرمان ها و شخصیت فرزند شهیدش مى نویسد:
«او که در آستانه ورود به دانشگاه بود، فکر دفاع از حریم اسلام در وجودش قوت گرفت و همه آرمان هاى خود را فداى هدفش که اسلام بود، قرار داد. او شهادت در راه اسلام را براى خودش سعادت مى دانست و سعادتى را بالاتر از آن نمى دانست که جان خود را در عنفوان جوانى فداى اسلام کند، او مى گفت:
خون من از خون سرور شهیدان، حسین(علیه السلام)بالاتر نیست. من که فرزند حسینم، باید راه او را بروم. فرزند شهیدم از اوّل انقلاب اسلامى، پیوسته در خدمت انقلاب بود و کمتر سخن مى گفت و بیشتر عمل مى کردبرخلاف آنان که بیشتر سخن مى گویند و کمتر عمل مى کنند».[16]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان