مراتب و مقامات علمى و ادبى
معلم حبیب آبادى، دانشورى بود که قلم و بیانش در تربیت و رشد فکرى و علمى افراد تأثیر بسزایى داشت. کمتر اتفاق مى افتاد نکته اى بگوید یا بنویسد که خالى از تذکرات اخلاقى و ادبى باشد.
او با مَدد عنایات الهى، اهتمام فراوان، تحمل شدائد و مشقّات زیاد در هر رشته از فنّ رجال، ادب، نجوم و شعر که وارد مى گردید، به خوبى از عُهده اش بر مى آمد. در فنّ رجال و شرح حال دانشورانِ عرصه عرفان، فقه، اصول و ادب دست توانایى داشت و در این رشته مهم، مورد وثوق دانشمندان فنّ مذکور قرار گرفت و به همین دلیل بزرگان و اساتید برجسته حوزه اصفهان، تتبّع او را در نگارش ابعاد علمى و فکرى بزرگان معرفت و فضیلت، مورد ستایش و تحسین قرار داده اند.
معلم در مدرسه کاسه گرانِ حوالى مسجد جامع اصفهان ـ کتاب هایى چون البهجة المرضیه و مغنى اللبیب را تدریس مى نمود و به راستى در تتبُّع مطالب این دو منبع درسى نهایت دقت و حسن سلیقه را به کار مى برد. آنچه از شروح و حواشى در مورد این دو کتاب در دسترس داشت، مورد مطالعه و بررسى قرار مى داد به عنوان مثال، شرح شواهد المغنى سیوطى را که از کتاب هاى ادبى و تاریخى آموزنده و ارزنده است، به طور کامل بررسى نمود و حواشى مفیدى بر آن نگاشت و آنچه را که براى خواننده این کتاب سودمند تشخیص داده، یادآور شده است.([15]) معلم حبیب آبادى در تدریس، امتیازات قابل ملاحظه اى داشت که مى توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. بسیار مؤدّب مى نشست و هرگز مشاهده نگردید که در وضع نشستن او تغییرى حاصل شود.
2. وقت درس و نظم در کار را رعایت مى کرد و در شروع و ختم، دقیقه اى تأخیر نمى نمود.
3. در تدریس کتاب سیوطى روش خاصّى داشت نخست با کمال صبر و متانت اشعار الفیه ابن مالک را تجزیه و ترکیب مى نمود، سپس با تأنّى، مطالب کتاب را توضیح مى داد و آنگاه با عبارات کتاب کاملاً تطبیق مى نمود. امکان نداشت کوچک ترین و جزئى ترین مطلبى را مبهم، مهمل و یا ناگفته بگذارد.
4. به اشعار عربى و شاعران عَرَب آگاهى کامل داشت و از این جهت، اشعارى که در کتاب به عنوان شاهد ذکر شده بود، پس از تجزیه و ترکیب به تفصیل شرح مى کرد و ریشه لغات به کار رفته در سروده ها را دقیق بررسى مى نمود و شاعر را با تمامى خصوصیات معرفى مى کرد.
5. نسبت به رجال علمى و ادبى که به مناسبت، نامشان در کتابِ مورد تدریس ذکر شده بود، احترام خاصّى قائل بود و از آنان با طرز خاصّى تجلیل مى نمود و با عظمت تمام آن ها را یاد مى کرد و شرح حال و توانایى هاى علمى این مشاهیر را کاملاً بیان مى کرد.
6. تسلّطى غیر قابل وصف به تفسیر قرآن داشت و هنگام تدریس، آیات مورد بحث را به گونه اى ترجمه و تفسیر مى نمود که طلاّب را از مراجعه به منابع دیگر براى فهم آیات بى نیاز مى کرد.
7. حالات معنوى و وارستگى وى هنگام تدریس به کلاس درس، جاذبه و معنویت خاصّى مى بخشید.([16])
معلم حبیب آبادى از 20 سالگى به تحقیق و نگارش روى آورد و بیش از ده هزار صفحه مطلب، آن هم مُستند و با ارایه مرجع و مدرک نوشت، که البته چنین تلاشى، دشوارى هاى توان فرسایى به همراه داشت.([17]) او در تدوین آثار خود جدیت فوق العاده اى نشان مى داد و همواره مى کوشید آثارى به یادگار بگذارد که درست و مستند باشد. نوشته هاى خود را مُدام اصلاح مى نمود و این شیوه تا پایان عمرش استمرار داشت. تقیّد داشت چیزى بدون مدرک نگوید و ننویسد. هیچ گاه در مورد تألیف شرح حال افراد از خود تعصب به خرج نداد. و عفت کلام را کاملاً رعایت مى نمود.
بنا به نوشته دکتر علینقى منزوى تهرانى (فرزند شیخ آقا بزرگ تهرانى)، معلم حبیب آبادى مهم ترین و صمیمى ترین مددکار در تصحیح و تهیه غلط نامه هاى کتاب الذریعه بوده و خدمات وى در این راه هیچ گاه فراموش شدنى نیست. روش کار چنین بود که جزوات چاپ شده این کتاب را براى وى مى فرستادند و او غلط هایى را که از نظر دکتر علینقى منزوى، پنهان مانده بود، مشخص مى کرد. دکتر علینقى آن ها را جمع آورى کرده و به صورت غلط نامه یا استدراک مجلّدات گذشته چاپ مى نمود.
گاه آقاى منزوى در ضمن طبع الذریعه با مشکلاتى تاریخى روبرو مى گردید که با مراجعه به مرحوم معلم، مرتفع مى گردید.([18])
مرحوم استاد جلال الدین همایى مى نویسد:
در مدرسه نیمآورد حجره طلبگى داشتم و در تحصیل فلسفه، هیأت و نجوم استدلالى و سطوح عالى فقه و اصول، شب و روز غرق درس و بحث بودم و ضمناً براى نوشتن ذیل و تکمیل کتاب تذکرة القبور آخوند گزى (متوفاى 1339هـ .ق.) زواید وقت خود را در مقابر و بقاع متروکه مخروبه و امامزاده ها مى گذرانیدم، خاک مى خوردم و یادداشت هاى تازه جمع مى کردم که همه را مرحوم معلم حبیب آبادى دیده و از آن ها استفاده کرده است. از همان روز اول که وى را دیدم، دریافتم که به تمام معنا عاشق فنّ تراجم احوال رجال مخصوصاً طبقه فقها و محدثان شیعه امامى است. یادداشت هاى ذیل تذکرة القبور را که به مرور ایام فراهم آمده بود در اختیار او گذاشتم. بسیار خوشحال شد و با تواضع هر چه تمام تر، آن ها را به امانت گرفت و به سلامت باز پس داد. بعداً خود او تحقیقات تازه اى بر تعلیقات تذکرة القبور افزود که قسمت عمده اش در طبع جدید آن کتاب درج و سرگذشت تعلیقات هم در مقدمه اش به قلم خود معلّم قید شده است.([19])
محمدباقر ساعدى گفته است:
وقتى به تدوین رساله «الغیث السارى» در احوال شیخ انصارى پرداختم، در پاره اى از مطالب از معلم حبیب آبادى یارى خواستم او با همه گرفتارى که داشت، فهرستى از چگونگى زندگى شیخ به ضمیمه نام گروهى از شاگردانش بر اساس حروف تهجّى و به طرز جالب موجزى که حاکى از ذوق و سلیقه و حوصله منحصر به فردش بود، ارسال نمود. فهرست مزبور که صفحات معدودى را فراگرفته، مى توان در ردیف یکى از رساله هایى قلمداد نمود که در شرح حال شیخ انصارى تدوین شده است.([20])
مهندس عبدالرزاق بُغایرى نوشتارى مفصل، در چند مجلّد، که هر کدام حدود چهارصد صفحه بود و به شرح احوال و آثار بزرگان اسلام و ایران اختصاص داشت، فراهم آورد که متأسفانه در هنگام رحلتش این مجموعه نفیس مفقود گردید. او در ضمن صحبت، گفته بود: عالمى بزرگ به نام میرزا محمدعلى حبیب آبادى، معلم مرا در تألیف این دوره تذکره تاریخى یارى مى کند.([21])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه