دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرهنگ علوى و فرهنگ اموى

ستمگران تاریخ همیشه سعى کرده‌اند فرهنگ شرک را به جاى فرهنگ توحید بنشانند و آمیزه‌اى از این دو را بر جهان حاکم سازند و از سوى دیگر، پاسداران فرهنگ علوى هزاران قیام سرخ را رقم‌زده‌اند تا از فرهنگ اسلام ناب محمدى‌(ص)حمایت کنند و عاشورا برجسته‌ترین نماد دفاع از فرهنگ توحیدى است...
No image
فرهنگ علوى و فرهنگ اموى
فرهنگ علوى و فرهنگ اموى «فرهنگ» روح حاکم بر زندگى افراد و جوامع انسانى است. «فرهنگ» عامل اصلى جهت‌گیرى‌هاى سیاسى، اقتصادى، نظامى، هنرى، علمى و اخلاقى ملت‌هاست. فرهنگ هر ملت، مجموعه‌اى از اندیشه‌ها، آرمان‌ها، ارزش‌ها، عادات، اخلاق و رفتار برخاسته از جهان‌بینى و انسان‌شناسى آن ملت است. فرهنگ با آگاهى و آزادى انسان ارتباط تنگاتنگ دارد و اصولاً مقوله فرهنگ در زندگى موجوداتى که «علم» و «اراده» دارند، پدید مى‌آید و انسان شاخص‌ترین موجود بهره‌مند از این دو نعمت بزرگ الهى است. برخى، علم و اراده و دستاوردهاى این دو گوهر آسمانى را هرچه باشد و در هر مسیرى به کار رود، در مقوله فرهنگ جاى مى‌دهند و به آن ارج مى‌نهند و مقدس‌تر از «دانش و آزادى» چیزى در جهان هستى نمى‌شناسند. ولى از دیدگاه ما، علم و آزادى دو ابزار پرجاذبه و توانمند است که براى ارزیابى آن باید دید به کجا مى‌رود و در خدمت چه کسانى قرار دارد. علم و آزادى اگر در خدمت اهداف بلند آفرینش و نظام هستى قرار گیرد، دو گوهر مقدس و آسمانى است. و اگر مقصد اصلى آفرینش بشریت را به فراموشى بسپارد، تیغ دادن در کف زنگى مست است که نه دارنده را سود بخشد و نه دیگران را. علم و آزادى در خدمت ایمان و حرکت معنوى انسان، بزرگ‌ترین سرمایه است ولى بدون ایمان و جهت‌گیرى الهى، بزرگ‌ترین خطر براى جوامع انسانى است. نبرد اصلى و همیشگى، میان این دو فرهنگ است، و هر کدام از این دو تلاش مى‌کند، جهان را از آنِ خویش سازد. دانائى و توانائى، محبوب و مطلوب همه انسان‌هاست و گم شده همیشه تاریخ؛ در این که این دو گوهر گرانبها را باید به چنگ آورد، مسلمان و کافر تردید ندارند ولى در این که در چه مسیرى و براى چه هدفى باید به کار گرفت، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه توحیدى و دیدگاه شرک‌آمیز. مهم‌ترین دوراهى بشر افراد و جوامع انسانى با همه تفاوت‌هاى زبانى، نژادى، علمى، اخلاقى و جغرافیایى و تفاوت‌هاى رنگ و قیافه سرانجام به یکى از دو فرهنگ مى‌پیوندند و در دوراهى فرهنگ‌ها سرنوشت خویش را انتخاب مى‌کنند. ممکن است مدتى حیران و سرگردان بمانند، و یا از یکى از دو فرهنگ به دیگرى روى آورند ولى سرانجام یکى از این دو فرهنگ را به عنوان راه زندگى بر مى‌گزینند. براى شناخت بهتر، ویژگى‌ها، رهبران، آثار، تاریخ و ابعاد هر کدام باید به جدول مقایسه‌اى زیر توجه کنیم: - در یک سو، فرهنگ توحید است؛ در دیگر سو، فرهنگ شرک. - در یک سو فرهنگ عدالت است؛ در دیگر سو فرهنگ بیدادگرى. - در یک سو فرهنگ اسلام است؛ در دیگر سو فرهنگ کفر. - در یک سو فرهنگ ایمان است؛ در دیگر سو فرهنگ نفاق. - در یک سو فرهنگ امید است؛ در دیگرسو فرهنگ نومیدى. - در یک سو فرهنگ مالکیت خداست؛ در دیگر سو فرهنگ مالکیت انسان. - در یک سو فرهنگ پیامبران است؛ در دیگر سو فرهنگ طاغوت‌ها و پادشاهان. - در یک سو فرهنگ ولایت الهى است؛ در دیگر سو فرهنگ ولایت شیطانى. - در یک سو فرهنگ تقواست؛ در دیگر سو فرهنگ فجور. - در یک سو فرهنگ بصیرت است؛ در دیگر سو فرهنگ حیرت. - در یک سو غیب‌باورى است؛ در دیگر سو حس‌گرائى. - در یک سو اندیشه انسانى است؛ در دیگر سو غرائز حیوانى. - دریک سو فرهنگ حکمت است؛ در دیگر سو فرهنگ سفاهت. - در یک سو فرهنگ فرشتگان است؛ در دیگر سو فرهنگ شیاطین. - در یک سو فرهنگ آرامش است؛ در دیگر سو فرهنگ اضطراب. - در یک سو فرهنگ تسلیم است؛ در دیگر سو فرهنگ نق‌زنى. - در یک سو فرهنگ فروتنى است؛ در دیگر سو فرهنگ غرور و گردنکشى. - در یک سو فرهنگ طهارت است؛ در دیگر سو فرهنگ آلودگى. - در یک سو نوح‌علیه السلام است؛ در سوى‌دیگر پسر نوح. - در یک سو موساى کلیم‌علیه السلام است؛ در سوى دیگر فرعون ذوالأوتاد. - در یک سو مسیح‌علیه السلام است؛ در سوى دیگر قیصر. - در یک سو ابراهیم‌علیه السلام است؛ در سوى دیگر نمرود. - در یک سو فرهنگ داودى و سلیمانى است؛ در سوى دیگر فرهنگ جالوت و تجاوزگرى. - در یک سو فرهنگ شجاعت و عزّت است؛ در سوى دیگر فرهنگ ترس و ذلّت. - در یک سو استقلال است؛ در دیگر سو وابستگى. - در یک سو کار و تولید است؛ در دیگر سو بیکارى و مصرف‌گرائى. - در یک سو تزکیّه است؛ در دیگر سو فریب و نیرنگ. - در یک سو غیرت است؛ در دیگر سو وادادگى و سازش‌پذیرى. - در یک سو آزادى است؛ در دیگر سو هرج و مرج و بردگى. - در یک سو فرهنگ هدایت است؛ در دیگر سو فرهنگ ضلال و گمراهى. - در یک سو فرهنگ فلاح و صلاح است؛ در سوى دیگر فرهنگ خسران و فساد. - در یک سو فرهنگ ذکر و ذاکران است؛ در دیگر سو غفلت و نسیان و از خودبیگانگى. - در یک سو فرهنگ صبر و سپاس است؛ در دیگر سو فرهنگ بى‌تابى و ناسپاسى. - در یک سو فرهنگ انفاق است؛ در دیگر سو فرهنگ بخل و امساک. - در یک سو ایثار و ساده زیستى است؛ در سوى دیگر استثمار و تشریفات. - در یک سو فرهنگ قناعت است؛ در سوى دیگر فرهنگ مصرف‌زدگى و آزمندى. - در یک سو احیاى انسان‌هاست؛ در سوى دیگر آدم کشى و تحقیر. - در یک سو فرهنگ عفاف است و ازدواج مشروع و قانونى؛ در سوى دیگر بى‌ناموسى و انحراف جنسى. - در یک سو فرهنگ نماز و نیایش است؛ در سوى دیگر فرهنگ رقّاصى و لودگى. - در یک سو فرهنگ حق و وظیفه است؛ در سوى دیگر مطالبات حقوقى بدون انجام وظایف انسانى. - در یک سو فرهنگ صداقت است؛ در سوى دیگر فرهنگ دروغ سازى و دروغ‌گسترى. - در یک سو فرهنگ معروف است؛ در سوى دیگر فرهنگ منکرگرائى. - در یک سو فرهنگ خدمت است؛ در سوى دیگر فرهنگ خیانت. - در یک سو فرهنگ مهرورزى است؛ در سوى دیگر فرهنگ خصومت و بى‌تفاوتى. - در یک سو تعالى معنوى است؛ در دیگر سو انحطاط و دنیازدگى. - در یک سو فرهنگ حسینى‌علیه السلام است؛ در دیگر سو فرهنگ یزیدى. - در یک سو پرچم حضرت عباس‌علیه السلام است؛ و در سوى دیگر شمر. - در یک سو فرهنگ امّ‌سلمه است و در سوى دیگر فرهنگ امّ‌جمیل (همسر ابولهب). - در یک سو فرهنگ غدیر است؛ در دیگر سو فرهنگ سقیفه و پیمان شکنى. - در یک سو فرهنگ عاشوراست؛ در سوى دیگر فرهنگ عیش و عشرت. در یک سو فرهنگ محمد و آل محمدصلى الله علیه وآله وسلم است؛ در دیگر سو فرهنگ ابوسفیان، بنى‌امیه، آل زیاد، آل مروان، شمر بوش، بلر، شارون و... عاشورا و فرهنگ نبوى‌صلى الله علیه وآله وسلم‌ ستمگران تاریخ همیشه سعى کرده‌اند فرهنگ شرک را به جاى فرهنگ توحید بنشانند و آمیزه‌اى از این دو را بر جهان حاکم سازند و از سوى دیگر، پاسداران فرهنگ علوى صدها و هزاران قیام سرخ را رقم‌زده‌اند تا از فرهنگ اسلام ناب محمدى‌صلى الله علیه وآله وسلم حمایت کنند و عاشورا برجسته‌ترین نماد دفاع از فرهنگ توحیدى است. به تعبیر استاد فرزانه، محمد رضا حکیمى در قیام جاودانه: عاشورا مشرق انوار «توحید» و «عدل» است. جهان همواره به دو خورشید نیاز دارد: خورشید روشنگر اجسام، و خورشید روشنگر ارواح، خورشید تن، و خورشید جان. اگر تنها فضاى تن روشن باشد و فضاى جان تیره و تار، همین است که مى‌نگرید. ظلم و ستم، تفاوت و تبعیض، فساد و فحشا و کشتار. عاشورا وجدان بیدار بشریت است در اعماق قرن‌ها و عصرها. عاشورا یک «ایست بزرگ» است در برابر سیل بنیان کن جاهلیت. یزید از همه ظلم تاریخ حمایت کرد و حسین از همه عدل تاریخ... عاشورا «بعثت» را زنده کرد، عاشورا براى همیشه محتواى «غدیر» را در معبر اعصار بشریت به فریاد خواند.» فرهنگ عاشورا آب حیات زندگى انسان‌هاست؛ آب آگاهى و آزادى و آیات بینات الهى است که با آتش زدن بر جان بشریت و خیمه‌هاى حسینى هرگز نمى‌خشکد و روز به روز توفنده‌تر هستى ستم‌بارگان جهانى را تهدید مى‌کند. فرهنگ عاشورا، اذان آگاهى و ایثار اهل‌بیت و اصحاب محمد و على‌علیهم السلام در گوش تاریخ است؛ اذانى که در نیمروزى سرخ براى نماز «جماعت حسینى» در ساحل فرات طنین افکند و فریاد العطش بشریت به توحید و عدل و آزادى را اعلام کرد. عاشورا فصل بازگشت دوباره به ارزش‌هاى قرآنى و عترت نبوى است. امت اسلام هر سال با یادآورى عاشورا باید پیامد دورى از امامت را به یاد آورد؛ بار دیگر خویش را با ترازوى عترت میزان کند و به راه و رسم رسالت برگردد. امّت در نظام سیاسى، در نظام اقتصادى، در نظام آموزشى، در مرجعیت علمى، در رهبرى فقهى، در اخلاق اجتماعى، در عملکرد فردى، در آئین تهجّد و شب‌زنده‌دارى، در قانون و مقرّرات زندگى باید به سوى قرآن و عترت - دو یادگار گرانبهاى پیامبراکرم‌صلى الله علیه وآله وسلم - برگردد. عاشورا هنگامه بازگشت به فرهنگ علوى و حسینى است و فرصتى است تا بشریّت به نقد فرهنگ یزیدى برخیزد و از ابن زیاد، آل مروان و بنى‌امیه روزگار خویش اعلام برائت و نفرت کند. «زیارت عاشورا» اعلام مواضع فرزندان اسلام در برابر دو فرهنگ علوى و اموى در همه تاریخ است. از یک سو، السلام على الحسین و على علىّ بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین؛ و از سوى دیگر، اللّهمّ العن اوّل ظالمٍ ظَلَمَ حقّ محمّد و آل محمّد و آخر تابِعٍ له على ذلک. «زیارت عاشورا» اعلام ولایت و محبّت و معرفت و اطاعت نسبت به پاسداران فرهنگ توحید، و اعلام لعن و برائت و نفرت از سردمداران و یاران و همکاران نظام شرک در همه جهان و همیشه تاریخ است. إنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم. عاشورا، فریاد بازگشت از همه مکاتب، ادیان، فرقه‌ها و نظام‌هاى مدّعى رهبرى سیاسى، اقتصادى، تربیتى و اخلاقى و نیز گرد آمدن بر مدار و محور قرآن و عترت نبوى‌صلى الله علیه وآله وسلم است. در تفکّر عاشورائى، انسان با ترازوى قرآن و عترت میزان مى‌شود و نظام‌هاى سیاسى، اقتصادى و تربیتى و معیارهاى جهانى بر فرهنگ قرآن و عترت عرضه مى‌شود. «امام» میزان ارزیابى اعمال انسان‌هاست. هرکس به میزانى که به فرهنگ علوى نزدیک است، بهشتى و ملکوتى و شایسته تکریم است و به میزانى که از راه و رسم «ولىّ زمان» فاصله دارد، فاقد ارزش‌هاى انسانى و الهى است و به فرهنگ جهنّم پیوند خورده است. پیوند غدیر و عاشورا غدیر و عاشورا هردو جلوگاه بازگشت به سوى رهبرى آل محمدصلى الله علیه وآله وسلم است. یکى در عصرى که اسلام به کفر و نفاق هجوم مى‌برد و امّت اقتدار دارد، دیگرى در روزگار سیدالشّهداعلیه السلام و دوره دفاع از فرهنگ نبوى. غدیر روزى است که اسلام به فرهنگ اموى و حامیان کفر و شرک و نفاق یورش مى‌برد و عاشورا روزى است که شرک و نفاق براى محو آخرین بقایاى اسلام ناب محمدى هجوم آورده‌اند، و فریاد استغاثه و یارى‌خواهى امام بلند است! هر دو فریادْ دعوت به توحید است، دعوت به قرآن است، دعوت به اهل‌بیت‌علیهم السلام است، دعوت به عدالت است و دعوت به بهشت و صلاح و فلاح است. یکى از زبان رسول اکرم‌صلى الله علیه وآله وسلم منادى و مؤسّس اسلام، و دیگرى از زبان سید الشّهداعلیه السلام و احیاگر آئین نبوى. راهکار بازگشت به سوى عترت‌علیه السلام‌ امروز جهان اسلام به شدّت نیازمند بازگشت به فرهنگ اهل‌بیت‌علیهم السلام است. دولت و ملت، حوزه و دانشگاه، در قلمرو شناخت و اجرا و عمل در ایران اسلامى و جهان اسلام همه نیازمند شناخت بهتر اهل‌بیت‌علیهم السلام هستیم. با وجود امواج فراوان عشق و عاطفه نسبت به ساحت قدسى اهل‌بیت‌علیهم السلام که در غدیر و عاشورا و نیمه‌شعبان موج مى‌زند؛ در زمینه «شناخت» و اجرائى‌کردن دستورات آنان در زندگى فردى و اجتماعى و همآهنگى امت اسلام با موازین مقبول آنان، کمبودهاى فراوان به چشم مى‌خورد؛ گام‌هاى زیر مى‌تواند تا حدودى ما را به این آرمان بلند نزدیک کند: 1. بازگشت جدّى‌تر دانش حدیث به حوزه‌ها و دانشگاه‌ها. 2. تعمیم جلسات حدیث‌شناسى به مساجد، مدارس و محافل فرهنگى. 3. محور قرار گرفتن حدیث و سیره در اجتهاد و فتواى فقهى. 4. تربیت محدّثان و مدّاحان و مرثیه سرایان امین و روشن اندیش. 5. احیاى فرهنگى و عمرانى آرامگاه امامزادگان و راویان حدیث. 6. راه اندازى سایت‌هاى عمیق عترت پژوهى و اطلاع رسانى در قلمرو اندیشه و تاریخ اهل‌بیت‌علیهم السلام. 7. تأسیس اتاق‌هاى گفتگو و کنفرانس‌هاى علمى درباره اهل‌بیت‌علیهم السلام به زبان‌هاى گوناگون. 8. ترجمه متون معتبر حدیثى و ارسال کتب ارزشمند درباره سیره معصومان‌علیهم السلام به سراسر جهان. 9. برگزارى مسابقات و کلاس‌هاى روخوانى، روان خوانى، حفظ، فهم و تفسیر احادیث معصومان‌علیهم السلام. 10. بزرگداشت علمى، تبلیغى، سیاسى و تقویت مراسم مردمى عید غدیر. 11. برنامه‌ریزى براى بهره‌گیرى بهتر از مراسم محرّم و عاشورا و موالید و وفیات معصومان‌علیهم السلام. 12. برنامه ریزى قوى‌تر و حمایتى براى زیارت اهل‌بیت‌علیهم السلام و گردشگرى با انگیزه‌هاى معنوى و الهى. 13. برنامه‌ریزى براى روضه‌هاى خانگى (هفتگى، ماهانه). 14. تأسیس کتابخانه تخصّصى ویژه هر کدام از معصومان‌علیهم السلام. 15. برنامه ریزى براى معرفى اهل‌بیت‌علیهم السلام به کودکان، نوجوانان و سطوح گوناگون درسى. 16. تولید فیلم و کارهاى هنرى پرجاذبه در معرّفى عمیق و دقیق اهل‌بیت‌علیهم السلام و یاران ایشان. البته بدون تشکیل دو ستاد قوى در سطح ملى و جهانى در جهت همآهنگى «فعالیت‌هاى قرآنى» و «ولایى»، امکان برنامه ریزى جامع و بنیادى وجود ندارد و حوزه و دانشگاه و نهادهاى دولتى و مردمى باید در جهت اجرائى کردن رهنمودهاى نبوى‌صلى الله علیه وآله وسلم در زمینه قرآن و عترت همکارى کنند، تا فرهنگ قرآن و عترت به جاى فرهنگ صهیونیستى و سکولار بنشیند و فرهنگ علوى بر سیاست اموى، در میدان اندیشه و عمل، پیروز شود. 1. در حدیث نبوى‌صلى الله علیه وآله وسلم مى‌خوانیم که رسول اکرم‌صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: مَنْ مَنّ اللّه علیه بمعرفة اهل‌بیتى و ولایتهم فقد جمع اللّه له الخیر کُلَّه‌1؛ خداوند به هرکس که نعمت بزرگ معرفت و ولایت اهل بیتم را عنایت کند، تمام خیرها را براى او گردآورده است. بشر بن غالب اسدى به سیدالشّهداعلیه السلام گفت‌2: فرزند پیامبر! معناى آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلّ أُناسٍ بِاِمامِهِمْ»3 چیست؟ فرمود: إمامٌ دَعى‌ إلى‌ هُدى‌ فَاجابُوهُ اِلَیه وَ إمامٌ دَعى إلى‌ ضَلالَة فَاَجابُوه اِلَیهْا، هؤُلاءِ فِى‌الجَنّةِ وَ هؤُلاءِ فِى‌النّارِ؛ امامى که به سوى بهشت فرا مى‌خواند و برخى به او پاسخ مثبت مى‌دهند و پیشوایى که به سوى گمراهى دعوت مى‌کند و عده‌اى مى‌پذیرند؛ آن گروه بهشتى و اینان جهنّمى هستند. این است معناى سخن خداوند عزّوجلّ: «فریقٌ فِى‌الجَنّةِ وَ فَریقٌ فِى‌السَّعیر»4 والسلام‌ پى‌نوشت‌ها: 1. بحارالانوار، ج 27، ص 88. 2. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، ص 410. 3. اسراء / 71. 4. شورى / 7. ................................................................................... منبع: فصلنامه کوثر ، شماره 64
فصلنامه کوثر ، شماره 64

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS